eitaa logo
المرسلات
9.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
676 ویدیو
46 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ملاصدرا؛ جامعِ قلب و عقل ⭕️ بی شک تاریخِ حکمت و عرفان و فهم فقهی از شریعت مدیون صدرالمتالهین شیرازی است. نزاع بی پایان و کشمکش های تاریخی اصحاب این سه مشرب همواره راه را بر همنشینی عقل و عشق و شریعت می بست و این ندا را پر طنین می کرد که: 💢ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست 💢بر عارفان جز خدا هیچ نیست ⭕️ اما ملاصدرا در مطلع قرن یازدهم هجری با تبعیت از تعالیم الهی قرآن و اهل بیت (ع)، با بنا گذاشتن حکمت متعالیه نشان داد که نه تنها قلب و عقل نتایج متباین ندارند بلکه حکم قطعی عقل با عبور از تنگناهای حکمت مشایی همان است که همواره عارفان از آن سخن می گفتند. گرچه خودِ این عارفان - به شهادت حضرت آیت الله جوادی آملی در تحریر تمهید القواعدِ ابن ترکه- با تمام جلالت شأن هرگز نتوانستند غایت القصوای خود را به صورت عقلی مبرهن نمایند و جمله براهین ایشان بر دچار خلط مفهوم و مصداق یا اشکالات دیگر است. ⭕️ اما صدرالمتالهین با بنای و تبیین حقیقتِ و توضیح عمق قاعده ، این سد را شکست و ناکامی تاریخی عقل را در تبیین فلسفیِ به پایان رساند. ⭕️ البته عظمت صدرالمتالهین تقریبا به طور کامل در غرب مغفول است. در غرب تقریبا از فلسفه اسلامی پس از خبری نیست و با پایان یافتن فلسفه که اوج آن در «سَنت توماس » جلوه گر بود رجوع به فلسفه اسلامی نیز کمرنگ شد. ⭕️ حال آنکه ملاصدرا تقریبا هم عصر با - یعنی اندیشمندِ آغازگر فلسفه مدرن- می زیست و بر خلاف دکارت نه تنها در فرو نرفت بلکه با تفسیر حقیقتِ نفس، دوالیسم دکارتی را نیز که تا حدود دو قرن اندیشه حکمی را در غرب به تنگنا انداخته بود، پشت سر گذاشت. ⭕️ملاصدرا بر خلاف ، که پس از اثبات وحدت وجود به جبر کامل گرایید و نتوانست تفسیر موجهی از کثرات ارائه کند، با نظریه تشکیک توانست جمع وحدت و کثرت کند و با تبیین وجود ذهنی تفسیر ماهوی را نیز از عالم وجود موجه نماید. ⭕️ وی در حدود دو قرن پیش از حقیقتِ حرکت را در یافت و از هم آغوشی قوه و فعل حرکت واحدِ سیال تمام عالم ماده را به صورت امری ذاتی و جوهری به دست آورد و انسان را در تغیّری دائمی در عالم ماده تصویر نمود و البته کار را در اینجا به اتمام نرساند و با اتحاد عاقل به معقول ادامه مسیر این انسان را پس از عالم ماده نیز تصویر نمود. ⭕️ در هر صورت گرچه از او زیاد سخن گفته شده ولی هنوز چهره او نزد ما و خصوصا نزد سایر سنت های فلسفی به شدت مغفول و مجهول است... رحمه الله و حشرنا الله معه 🖊 سید محمد هاشمی 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
♦️درس خارجی که سال‌ها منتظرش بودم...(۴) یادداشت اول یادداشت دوم یادداشت سوم خلط دو معنا از وجوب (باید) و لازمه آن در جبرگرایی اسپینوزا 🔰سید مجتبی امین جواهری امروز در درس خارج اصول مطلب بسیار مهمی در تمایز دو معنا از باید و وجوب ارائه شد (رک:جلسه ۱۱۶ ) که بسیاری از مناقشات امروز رو تصحیح و تدقیق می کند. این مطلب ذیل بحث جایگاه دلالت تصوری در استنباط و زبانشناسی فقه معاصر و در بحث دلالت تابع اراده متکلم طرح شد. نکته استاد مرا یاد مغالطه عمیق اسپینوزا در اثبات جبر از ضرورت هستی شناختی انداخت. در متن زیر این مطلب را بصورت کوتاه تقریر کردم: وجوب یا را می توان در دو حوزه معنا کرد: ۱. «باید» در حوزه هستی‌شناسی یا حکمت نظری در مباحث فلسفی، «باید» به عنوان بیانگر ضرورت‌های هستی‌شناختی مطرح می‌شود. این مفهوم به رابطه‌ای ضروری بین پدیده‌ها اشاره دارد که از طریق روابط علیتی قابل استنتاج است. این نوع «باید» بیانگر یک ضرورت منطقی و وجودی است که در فلسفه به آن «ضرورت بالقیاس الی الغیر» می گویند، یعنی ضرورت‌هایی که از روابط علی معلولی بین پدیده‌ها ناشی می‌شوند. در منطق ذیل بحث از کیفیت نسب قضایا و موجهات از آن سخن می‌گویند. ۲. «باید» در حوزه اعتباری یا حکمت عملی در مقابل، در حوزه حکمت عملی و اخلاقی، «باید» به عنوان یک گزاره اعتباری به کار می‌رود. این نوع «باید» به مجموعه‌ای از الزامات ارزشی اشاره دارد که افراد برای تحقق معیارهای حقوقی و عملی از آن تبعیت می‌کنند. در این زمینه، اختلاف نظرهایی میان متفکرین وجود دارد. برخی مانند مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی معتقدند که این «بایدها» حقیقی هستند، در حالی که برخی دیگر مانند آیت‌الله جوادی آملی آن‌ها را اعتباری می‌دانند. این تمایز برای تحلیل دقیق مباحث فلسفی و دینی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ۳. اهمیت تمایز و جلوگیری از مغالطات تمایز دقیق بین این دو نوع «باید» از بروز مغالطات فلسفی جلوگیری می‌کند. به عنوان مثال، در نظام فلسفی خود با ادغام نادرست بین ضرورت‌های هستی‌شناسی و الزامات اعتباری، به جبرگرایی مطلق رسید. اسپینوزا در تفکر خود، با یکپارچگی هستی و وحدت مطلق آن، به تفسیری یگانه از خدا و وجود دست یافت. او تمامی پدیده‌ها، از جمله طبیعت و بدن انسان، را به عنوان امتداد هستی خدا تلقی کرد و بر وجود اتحاد میان خدا و مخلوقات تأکید نمود. این رویکرد منجر به نتیجه‌ای مبنی بر جبرگرایی مطلق در افعال انسانی شد؛ به گونه‌ای که تنها تفاوت بین فرد مجبور و مختار در آگاهی و تسلیم فرد است. در این چارچوب، افعال انسانی به عنوان پدیده‌هایی تبیین می‌شوند که ناشی از یک ضرورت علیتی در حوزه هستی‌شناسی هستند و لذا آزادی واقعی در تصمیم‌گیری و عمل به چنان سطحی محدود می‌شود که تنها در سطح آگاهی فردی می‌توان تفاوت قائل شد. به همین دلیل اسپینوزا تمایلات رواقی گری و عرفانی دارد. این نتیجه‌گیری با مخالفت‌های شدیدی از سوی پیروان یهودی و مسیحی در عصر روشنگری، مواجه گردید؛ چرا که بر اساس باورهای دینی، مفاهیمی همچون بهشت، جهنم، هدایت و شریعت، مستلزم آزادی اراده و استقلال فردی هستند. از این رو می توان گفت جبرگرایی مطلق اسپینوزا که از ادغام نادرست بین ضرورت‌های هستی‌شناسی و الزام‌های اعتباری ناشی می‌شود، زائیده یک مغالطه‌ بنیادین است. ۴. نتیجه‌گیری تحلیل دقیق دو معنای «باید» نه تنها تفاوت‌های اساسی بین ضرورت‌های وجودی و الزامات ارزشی را روشن می‌سازد، بلکه زمینه‌ای برای دقت در طرح بحث علوم انسانی اسلامی فراهم می‌آورد. تبیین صحیح این دو معنا می‌تواند از اشتباهات معرفتی و روشی ناظر بر تولید علم جلوگیری کرده و به توسعه نظریات نوین در حوزه‌های علوم انسانی و اسلامی کمک نماید. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b