📝#تقریر| عدم حجیت اصل مثبت در بیان شیخ انصاری(ره)
🌀یکی از مسائل بسیار پر ثمر در فقه مساله حجیت یا عدم حجیت اصل مثبت است، مرحوم شیخ هم ذیل امر سادس از تنبیهات استصحاب، تبیین می کنند اصل مثبت، اصلی است که مستقیما مطلوب فقیه را اثبات نمی کند بلکه نتیجه اصل، مقارن با شیئ دیگر است که مطلوب فقیه بر آن شیئ ثانی بار میشود.
🌀 لذا اصل مثبت اختصاص به استصحاب ندارد اما اصول عملیه عقلیه که مجعولی را به دنبال ندارند از محل بحث خارج اند. نسبت به برائت شرعیه نیز به خلاف برخی اصولیین، #حضرت_امام با تفکیک بین عدم مطلق و عدم مضاف، برائت شرعیه را دارای مجعول میدانند نه عدم الجعل.
🌀شیخ قائل است چون مجعولات شارع اعتباری اند، شارع بما هو شارع فقط در محدوده شارعیت خود اعتبار میکند لذا علاوه بر تفکیک حقیقت از اعتبار، چون هیچ معتبری نمی تواند در اعتبار معتبر دیگر تصرف کند، لازم است اعتبارات شرعی را نیز از اعتبارات غیر شرعی جدا کنیم.
🌀 بنابر اینکه شیخ استصحاب را متخذ از اخبار و مفادش را جعل حکم مماثل، می داند تصریح می کند مستصحب، مجعول شرعی است و چون امور اعتباری به خودی خود هیچ ملازمه ای با امور عقلی یا شرعی یا عادی ندارد، مثبتات استصحاب نیز حجت نیستند.
🌀 اما اگر استصحاب اماره باشد چون از #امارات_غیر_مجعوله است و مدارش ظن نوعی (حکم العقلاء) است مثبتاتش حجت است به خلاف #امارات_مجعوله و اعتباری شارع که مثبتاتشان حجت نیست.
🌀من هنا یظهر:
1⃣ همانطور که استاد شهید مطهری در مقاله ادراکات اعتباری تصریح میکند، در فضای اعتبار، ربط وجود ندارد فلذا #تصدیق هم به معنای ادراک مطابقت نسبت با واقع، وجود ندارد. بلکه ادراکات اعتباری هیچ رابطه تولیدی با ادراکات حقیقی یا اعتباری دیگر ندارند.
🌀پس بالتبع، قیاس هم که مناط اش به حدوسط است و حدوسط هم تابع واقع، ربط واقعی بین حد اصغر و حد اکبر را نشان میدهد، در ادراکات اعتباری معنا ندارد. لذا تبویب #محقق_اصفهانی در علم اصول که مبتنی بر قیاس است، اگرچه مورد تایید اکثر متاخرین واقع شده است اما نهایتا خلط حقیقت و اعتبار است.
3⃣تعریف مرحوم مظفر از علم اصول که فرمود «علم یبحث عن قواعد التی تقع نتیجتها فی طریق الاستنباط الاحکام الشرعیه» هم خلط حقیقت و اعتبار است زیرا صغری و کبری و نتیجه در ادراکات اعتباری معنا ندارد.
4⃣رابعا #یقین_بالمعنی_الاخص در فضای اعتبار و حجیت عقلائی، بی معنا است فلذا نمی توان گفت که چون قطع و یقین بالمعنی الاعم حجت است به طریق اولی هم یقین بالمعنی الاخص حجت است زیرا حجیت امری عقلائی است و از یقین بالمعنی الاخص که مختص به فضای حقائق است، اجنبی است.
5⃣محدوده اعتبارات شرعی یعنی محدوده فقه طهارت تا دیات از واقعیات خارجی جدا است لذا حدوسط حجیت خبر واحد توان حجیت بخشی به اخبار معارف را ندارد بلکه اساسا مناط استظهار از ادله شرعی یعنی #قبح_التاخیر_عن_وقت_الحاجة، در باب اخبار از حقایق، جاری نیست.
6⃣منشا اعتبار غیر از محکی می باشد یعنی اعتبار از آن جهت که فعل اختیاری انسان است پشتبند و منشا داشته و تلازمی با نسبیت ندارد ولی هرگز اعتبار، مطابقی که از حکایت کند ندارد.
🌀در آخر باید گفت آنچه در مورد تفکیک بین حقیقت و اعتبار گفته شد صحیح است اما باید بین #اعتبارات_عقلائیه و #اعتبارات_فلسفی نیز تفکیک کنیم به عبارت دیگر، عقلاء نه با اعتبارات فلسفی کار می کنند نه با حقائق فلسفی بلکه ملاک آنها اعتبارات عقلائیه است.
🌀لذا ولو علت و معلول در فضای اعتبارات فلسفی نداریم اما عقلاء بدون اینکه علیت تامه فلسفی را ادراک کرده باشند، چیزی را علت و چیز دیگری را معلول اعتبار می کنند.
✍️احسان چینی پرداز
@almorsalaat
بیانات استاد را حتما #بشنوید👇👇👇