eitaa logo
المرسلات
10.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
549 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مقایسه بین مقام و 🔰مقام معظم رهبری 🔆يك مقايسه كوتاه بين زينب كبرى و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى را نشان مى دهد. 🔅در قرآن كريم، زن فرعون نمونه ى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبسته آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه مى كرد، وقتى در زير فشار شكنجه فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم- طبق نقل تواريخ و روايات- از دنيا رفت، شكنجه جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لي عندك بيتا في الجنّة و نجّني من فرعون و عمله»؛از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانه اى بنا كن. 🔅در واقع، طلب مرگ مى كرد؛ مى خواست كه از دنيا برود. «و نجّني من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمره كننده فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه- همسر فرعون- مشكلش، شكنجه اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. اين رنجهاى روحى كه براى زينب كبرى پيش آمد، اينها براى جناب آسيه- همسر فرعون- پيش نيامده بود. 🔆در روز عاشورا زينب كبرى اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربانگاه رفته اند و شهيد شده اند: حسين بن على (عليهالسّلام)- سيّدالشّهداء- را ديد، عباس را ديد، على اكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگرِ برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد؛ تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسئوليت حفظ كودكان را، زنان را. 🔆عظمت اين مصيبتها را مگر مى شود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همه اين مصائب، زينب به پروردگار عالم عرض نكرد: «ربّ نجّني»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. 🔅در روز عرض كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. دل به سمت پروردگار عالم، عرض مى كند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. 🔅وقتى از او سؤال مى شود كه چگونه ديدى؟ مى فرمايد: «ما رأيت الّا جميلا». اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى كلمه اوست. 🔆ببينيد اين مقام، مقام چنين صبرى، چنين دلدادگى نسبت به حق و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل مى كند. اين، عظمت مقام زينب را نشان مى دهد. كار براى خدا اينجور است. لذا نام زينب و كار زينب امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامه پيمودن اين راه به وسيله بندگان خدا، از كارى كه حسين بن على (عليه السّلام) و زینب کبری انجام داده مدد و نیرو گرفته است. 📚بیانات مقام معظم رهبری 19/ 11/ 1388 @almorsalaat
📌بزرگترین حسنه حکیم سبزواری چه بود؟ 🔰استاد شهید مطهری 💢حاج ملاهادی سبزواری، بعد از ملاصدرا مشهورترين حكماى الهى سه چهار قرن اخير است. حاجى سبزوارى در سال 1212 در سبزوار متولد شد. هفت ساله بود كه پدرش مرد. در ده سالگى براى تحصيل به مشهد مقدس رفت و ده سال اقامت كرد. شهرت حكماى اصفهان او را به اصفهان كشانيد. در حدود هفت سال از محضر ملا اسماعيل دربكوشكى اصفهانى استفاده كرد و ضمناً در همان وقت دو سه سالى اواخر دوره حكيم نورى را درك كرد. سپس به مشهد مراجعت كرد و چند سالى در مشهد به تدريس پرداخت. آنگاه عازم بيت اللَّه شد. در مراجعت اجباراً دو سه سالى در كرمان اقامت كرد. در مدت اقامت كرمان براى اين كه نفس خود را تربيت كند و رياضت دهد، سعى كرد ناشناخته بماند و در همه مدت به كمك خادم مدرسه به خدمت طلاب قيام مى كرد. بعد دختر همان خادم را به زنى گرفت و رهسپار سبزوار شد. قريب چهل سال بدون آنكه حتى يك نوبت از آن شهر خارج شود در آن شهر توقف كرد و به كار مطالعه و تحقيق و تدريس و تأليف و عبادت و رياضت نفس و تربيت شاگردان پرداخت تا عمرش به پايان رسيد. 💢از نظر تشكيل حوزه گرم فلسفى و جذب شاگرد از اطراف و اكناف و تربيت آنها و پراكندن آنها در بلاد مختلف، بعد از حكيم نورى كسى به پايه حكيم سبزوارى نمى رسد. صيت شهرتش در همه ايران و قسمتهاى خارج ايران پيچيد. طالبان حكمت از هر سو به محضرش مى شتافتند. شهر متروك سبزوار از پرتو وجود اين حكيم عاليقدر قبله جويندگان حكمت الهى گشت و مركز يك حوزه علمى شد. 💢حكيم سبزوارى فوق العاده خوش بيان و خوش تقرير بود؛ با شور و جذبه تدريس مى كرد. او گذشته از مقامات علمى و حكمى، از ذوق عرفانى سرشارى برخوردار بود. بعلاوه، مردى با انضباط، اهل مراقبه، متعبد، متشرع و بالاخره سالك الى اللَّه بود. مجموع اينها سبب شده بود كه شاگردان او به او تا سرحد عشق ارادت بورزند. از نظر جاذبه استاد و شاگردى، حكيم سبزوارى بى مانند است. بعضى از شاگردان او بعد از او با اينكه چهل سال از او فاصله گرفته بودند، باز هم هنگام يادآورى او به هيجان مى آمدند و اشك مى ريختند. 💢حكيم سبزوارى به فارسى و به عربى شعر مى سروده و در اشعارش به «اسرار» تخلص مى كرده است. هر چند در هر دو قسمت، شعر دست پايين فراوان دارد اما در هر دو قسمت برخى اشعار دارد كه در اوج زيبايى و كمال و شور و حال است. 💢حكيم سبزوارى در سال 1289 در يك حالت جذبه مانندى درگذشت. 💢بزرگترين حسنه حكيم سبزوارى، مرحوم حكيم ربانى، عارف كامل الهى، فقيه نامدار، درجزينى قدس سره است. اين مرد بزرگ و بزرگوار كه فرزند يك چوپان پاك سرشت بود براى ادامه تحصيل از همدان به تهران آمد. صيت شهرت و جاذبه معنويت حكيم سبزوارى او را به سبزوار كشانيد. مدتى در حوزه آن حكيم شركت كرد. پس از آن به عتبات شتافت و براى تكميل علوم منقول، جزء شاگردان استاد المتأخرين حاج شيخ مرتضى انصارى قرار گرفت. در همان ايام توفيق تشرف حضور آقا سيد على شوشترى را يافت و در نزد آن عارف كامل مراحل سير و سلوك را طى كرد و خود به مقامى از كمال و معرفت رسيد كه كمتر نظيرى برايش مى توان جست. 💢اگر همه شاگردان حوزه حكيم سبزوارى به حضور در حوزه او افتخار مى كنند، حوزه حكيم به حضور چنين مردى مفتخر است. 💢حوزه تعليم و تربيت مرحوم بيشتر حوزه تربيت بود تا تعليم، حوزه انسان سازى بود. از اين حوزه مردان بزرگى برخاسته اند. از مطالعه مواضع متفرقه كتاب نقباء البشر مى توان به وسعت دايره آن پى برد. 📚 خدمات متقابل ص 524 @almorsalaat
💢نگاهی به جایگاه مسئله و مشکک بودن آن 🔰حضرت استاد شیخ علی فرحانی ✍ مقرر: محسن ابراهیمی ☑️در بدست آوردن احکام شرعی، اگر قطع داشته باشیم، دیگر مشکلی نداریم. در فضای قطع محتاج به هیچ چیز دیگری و اذن از طرف کسی نیستیم. اما اگر قطع نداشته باشیم، در قدم بعد یا شک داریم یا ظن. اگر شک باشد که هیچ گونه کاشفیتی ندارد و از محل بحث خارج است. ☑️ظن یک حالت نفسانی دائم الاضافه است و همیشه ظن به چیزی (مظنون) تعلق می گیرد. مظنونات از جهت اسباب حصول ظن با هم تفاوت دارند و اسباب مختلفی برای حصول این حالت نفسانی می تواند وجود داشته باشد. ☑️اگر شارع طریقی را معتبر کرد و می دانیم که ظن کاشفیتی دارد، به این معناست که شارع قبول کرده است که این طریق یوصلنا الی الواقع و شارع می گوید که تعبد به انّه هو الواقع. ☑️اگر شارع چیزی از این طرق و اسباب حصول ظن را معتبر نکرد، ننتهی الی باب الانسداد به اصطلاح الاصولی. انسداد به این معناست که شارع از ما واقع را خواسته است. هر مقدار که مجتهد بتواند با قطعیات کار را حل کند فبها و نعمت. اما در هر جایی که قطع نداشته باشیم، راهی برای رسیدن به واقع نداریم نه به طور وجدانی و قطع خودمان و نه تعبدی و اعتبار شارع. ☑️در این توضیح برای رسیدن به انسداد دو شرط وجود دارد: 🔹1- قطع و قطعیات به اندازه ای کم باشند که جوابگوی استنباط احکام نباشند 🔹2- قائل شویم که شارع ظنونی را که با آنها بتوان استنباط احکام کرد و ولو تعبدا به واقع برسیم، معتبر نکرده است. هر دو شرط متناسب با شرایط مستنبط دارای تشکیک است و بالتالی انسداد امری مشکک خواهد بود. ☑️توضیح اینکه بر فرض که کسی قائل شود که شارع هیچ ظنی را حجت نکرده است، اما این امر لزوما به انسداد منجر نمی شود. چون اگر آن شخص در شرایط نزدیک به زمان معصوم باشد که روایات دارای قرائن قطع آور هستند، آن شخص حتی اگر حجیت خبر واحد را قائل نباشد، میتواند که انسدادی نشود. این مسئله در مورد فقهایی که در دوران غیبت صغری و یا اوایل غیبت کبری می زیسته اند، صادق است. حتی این مسئله در مورد شیخ طوسی و نجاشی هم که نزدیک به حداقل 100 سال از زمان حیات برخی روات فاصله داشته اند، اما روات را توثیق کرده اند و ما به توثیق ایشان اعتماد داریم، صادق است. در زمان ایشان هم قرائن قطعیه ای در مورد وثاقت و عدالت روات وجود داشته است. لذا ولو اینکه ما خبر واحد حسّی را حجت بدانیم، اما توثیقات شیخ طوسی و نجاشی را که حسّی هم نیستند، معتبر می دانیم، چون برای آنها قطعی بوده است. بله، باید بحث کرد که آیا قطع شیخ طوسی برای ما حجت است یا نه؟ حتی برخی از اصول اربعمائه در زمان سید بن طاووس وجود داشته اند و ایشان اگر قطع داشته باشد به اینکه فلان اصل به خط حریز بن عبدالله است می تواند به آن روایات ولو خبر واحد را حجت نداند، عمل کند. پس به تشکیک دایره قطعیات، انسداد مشکک می شود. ☑️این مطلب در مورد ظنون هم باید بررسی شود. چون صرف اینکه مثلا خبر واحد را حجت بدانیم، اما دایره حجیت ما به دلیل آیه نبأ خبر عدل امامی باشد و این اخبار نادر باشند، باز هم انسداد رخ می دهد. همچنین اگر سند را به گونه ای معتبر بدانیم که مصادیق متعددی حجت بشوند، اما در ناحیه دلالت خود شخص اهل لغت نباشد و قول لغوی را هم حجت نداند، باز هم به انسداد منجر می شود. 🔹پس ملاک در وقوع انسداد این است که حجج معتبره به اندازه ای نباشند که بتوان احکام شرع را بر اساس آنها استنباط کرد. 🔹اصولیین از زمان شیخ انصاری به بعد، همه قائل به انفتاح هستند. یعنی مسیرهای منتهی به انسداد را سندا و دلاله مسدود می کنند. یعنی قبول دارند که شارع اماراتی را لمکان انکشاف الواقع هم در ناحیه سند و هم در ناحیه دلالت جعل کرده است و به طور خلاصه شارع طرقی را جعل کرده است که می توان با آنها به حکم شرعی رسید. ☑️اما اگر قائل به انسداد شدیم، باید نوع انسداد را معلوم کنیم که این انسداد از ناحیه دلالت است یا ناحیه سند. قانون کلی در فضای انسداد این است که یا باید بگوییم که شارع از ما واقع را نمی خواهد که باطل است و یا باید بگوییم که واقع را می خواهد و هیچ طریقی هم حجت نکرده است، در نتیجه عقل حکم می کند که چون ظن کاشفیت ناقص دارد و ترجیحی بین انواع ظن وجود ندارد، پس مطلق ظن حجت است. پس از استفراغ الوسع و بررسی تمام وجوه و مظان حصول ظن، ظنی که حاصل شود، حجت است. و به اصطلاح فقها «تحری» حجت است. ☑️اصل قول به مسئله انسداد به دلیل عدم دقت در حجیت های عقلایی است. اگر حجت های عقلایی درست مورد بررسی قرار گیرد، مسئله از اساس حل می شود و برای این مسئله نیاز به شناخت اعتباریات و مشهورات بالمعنی الاخص وجود دارد. و اگر قائل به انفتاح بشویم، اولین قدمی که باید برداریم، بررسی مسئله «ظن نوعی» است. @almorsalaat
✅امروز دیگر حق نداریم که .... امروز باید قوه فقاهت را در مسائل جدید یاد بگیرید/ در مقدمات هم خیلی معطل نشوید 🔰 آیت الله العظمی امام خامنه ای 🔅امروز ما دیگر حق نداریم در باب لباس مشکوک، شش ماه صرف وقت کنیم. یک روز این کارها را می کردیم. درس مرحوم آیت الله میلانی رضوان الله عليه، شش ماه در لباس مشکوک بودیم. امروز دیگر ما حق نداریم افتخار کنیم که فروع علم اجمالی را از هشتاد تا آوردیم نود تا، از نود تا آوردیم صدتا، از صدتا کردیم صدوبیست تا. این افتخاری ندارد. امروز حق نداریم مبحث زكات، مبحث جهاد، مبحث امر به معروف، مبحث تولی و تبری، مباحث گوناگون معاملات، بحث مزارعه، بحث مساقات، بحث بیع، بحث اجاره، اینها را سرسری بگذریم و در بحث طهارت و صلات فقط متمرکز بشویم. طهارت پانزده تا، صلات بیست تا؛ امروز دیگر اجازه نیست. 🔅دیروز حرفمان این بود، اشکال که می کردند -بعضی طلبه ها بودند اشکال می کردند که آقا فایده اش چیست - بنده خودم جزو کسانی بودم که از آن جور درس خواندن دفاع هم می کردم. بر خلاف انتظار یک عده ای که انتظار نداشتند که من از آن جور درس خواندن دفاع کنم، اما دفاع می کردم. من می گفتم که آقا ما می خواهیم فرمول فقاهت را، مکانیسم فقاهت را یاد بگیریم؛ می خواهیم بدانیم که کسی که فقیه می شود از کتاب و سنت چگونه استنباط می کند احکام الهی را. می خواهیم قوتش را، زورش را پیدا کنیم. برای زور پیدا کردن، آدم می رود در ورزش خانه، یک وزنه ای را دستش می گیرد، صدبار این جوری، این جوری می کند مثلا؛ هیچ فایده ای هم ندارد، جز اینکه آدم قوی بشود. ما می گفتیم که بحث فروع علم اجمالی و لباس مشکوک و معنای حرفی و مشتق و این حرف های طولانی ای که وجود دارد، اینها همان دمبل را بالا پایین بردن است، این وزنه را تکان دادن است، هیچ فایده ای هم ندارد، مگر قوی شدن؛ آن روز این را میگفتیم. 🔅اما امروز حق نداریم این را بگوییم. امروز می گوییم آقای ورزشکار، اگر می خواهی قوی بشوی، برو این باغچه را بیل بزن، این باغچه اینجا افتاده؛ این بیابان را بیل بزن، افتاده این جور بی صاحب، متروک. قوه فقاهت را در کتاب جهاد پیدا کنید. در مباحث روز پیدا کنید؛ بگردید شیوه های جدیدی برای بانک اسلامی پیدا کنید. فقها درس بگویند، طلبه ها از آنها یاد بگیرند. قوه فقاهت را در کتاب زكات، کتاب خمس، در ضرائب - مالیات ها - در انواع و اقسام معاملاتی که امروز جامعه ما به آنها احتیاج دارد، در اینها یاد بگیرد؛ قوه را اینجا پیدا کنید. دیگر حق صرف وقت در مباحث غیرلازم را ندارید. 🔅به علاوه، دیگر در مقدمات هم خیلی معطل نشوید. مطول سه سال، مغنی دو سال، دیگر جایز نیست. بله، کسی اشعار عرب را خوب بلد باشد، هر شعری از متنبی و ابوتمام آورده شد، تجزیه تحلیلش و شاید مثالش را بداند، بد نیست، چیز خوبی است، یک فصلی است. اما حالا وقتش است؟ اول کار فقاهت. 📚 بیانات رهبری 62.1.9، کتاب ولایت و حکومت ص273 @almorsalaat
💠برکات علمی حضرت معصومه سلام الله علیها ✅صدر المتالهین معتقد است که مسئله اتحاد عاقل و معقول از غامض ترین مسائل حکمی است که تا قبل از ایشان برای کسی روشن نشده بوده است و برای خود ایشان به وسیله تضرع و توجه به خدای متعال و توسل به حضرت معصومه (س) حل شده است. ✅صدرالمتالهین (ره) در بحث اتحاد عاقل و معقول از کتاب شریف اسفار در توضیح این مسئله می فرماید: 🔺إن مسألة كون النفس عاقلة لصور الأشياء المعقولة من أغمض المسائل الحكمية التي لم ينقح لأحد من علماء الإسلام إلى يومنا هذا و نحن لما رأينا صعوبة هذه المسألة و تأملنا في إشكال كون العلم بالجوهر جوهرا و عرضا و لم نر في كتب القوم سيما كتب رئيسهم أبي علي كالشفاء و النجاة و الإشارات و عيون الحكمة و غيرها ما يشفي العليل و يروي الغليل بل وجدناه و كل من في طبقته و أشباحه- و أتباعه كتلميذه بهمنيار و شيخ أتباع الرواقيين و المحقق الطوسي نصير الدين و غيرهم من المتأخرين لم يأتوا بعده بشيء يمكن التعويل عليه و إذا كان هذا حال هؤلاء المعتبرين من الفضلاء فما حال غير هؤلاء من أصحاب الأوهام و الخيالات و أولى وساوس المقالات و الجدالات 🔺فتوجهنا توجها جبليا إلى مسبب الأسباب و تضرعنا تضرعا غريزيا إلى مسهل الأمور الصعاب في فتح هذا الباب إذ كنا قد جربنا مرارا كثيرة سيما في باب إعلام الخيرات العلمية و إلهام الحقائق الإلهية لمستحقيه و محتاجيه إن عادته الإحسان و الإنعام و سجيته الكرم و الإعلام و شيمته رفع أعلام الهداية و بسط أنوار الإفاضة فأفاض علينا في ساعة تسويدي هذا الفصل من خزائن علمه علما جديدا و فتح على قلوبنا من أبواب رحمته فتحا مبينا. (ج۳ ص۳۱۳) ✅مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان در حاشیه کتاب سفینه البحار در این باره مرقوم داشته اند که: 🔺أقول: رأيت على هامش الأسفار بخط شيخنا الأجل العالم المحدّث الحاجّ ميرزا محمّد القمّيّ صاحب كتاب الأربعين الحسينية في فصل إتّحاد العاقل و المعقول نقلا عن المصنّف رحمه اللّه قال: كنت حين تسويدي هذا المقام بكهك من قرى قم، فجئت الى قم زائرا لبنت موسى بن جعفر عليهم السّلام مستمدا منها،و كان يوم جمعة،فانكشف لي هذا الأمر بعون اللّه تعالى. (ج۵ ص۶۱) @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| روایات اهل بیت(ع)؛ منبعی غنی برای پاسخ گویی به نیازهای بشر 🎙حضرت استاد شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب؛ سال 1393 @almorsalaat
📌عدم حجیت شهرت در نگاه محقق خوئی 🔰آیت الله العظمی خوئی 💢و هم و دفع: و ربما يتوهّم انجبار ضعفها بعمل المشهور. إلاّ أنه مدفوع، لكونه فاسدا كبرى و صغرى. 💢أمّا الوجه في منع الكبرى: فلعدم كون الشهرة في نفسها حجّة، فكيف تكون موجبة لحجّية الخبر و جابرة لضعف سنده، و إنما الشهرة بالنسبة إلى الخبر . فلا بدّ من ملاحظة نفس الخبر، فإن كان جامعا لشرائط الحجية عمل به، و إلاّ فإن ضم غير حجة إلى مثله لا ينتج الحجية. 💢لا يقال: إذا عمل المشهور بخبر كشف ذلك عن احتفافه بقرائن توجب الوثوق قد اطّلعوا عليها و لم تصل إلينا، فيكون الخبر موثوقا به. كما أنّ‌ إعراضهم عن الخبر الصحيح يوجب وهنه و سقوطه عن الاعتبار، و من هنا اشتهر في الألسن: أنّ‌ الخبر كلّما ازداد صحة ازداد باعراض المشهور عنه وهنا. 💢فإنه يقال: مضافا إلى كون ذلك دعوى بلا برهان و رجما بالغيب و عملا بالظن الذي لا يغني من الحق شيئا، أنّ‌ المناط في حجية خبر الواحد هي وثاقة الراوي، و يدل على ذلك الموثّقة التي أرجع الإمام (عليه السّلام) السائل فيها إلى العمري و ابنه حيث علّل هذا الحكم فيها بأنهما ثقتان. و يدل عليه أيضا الروايات المتواترة التي ارجع فيها إلى أشخاص موثّقين، فإنّ‌ من المعلوم أنه لا خصوصية لهؤلاء الرواة إلاّ من حيث كونهم موثّقين. 💢إذن فالمناط هو الوثاقة في الراوي، و على هذا فإن كان عمل المشهور راجعا إلى توثيق رواة الخبر و شهادتهم بذلك فبها، و إلاّ فلا يوجب انجبار ضعفه. 💢و من هنا يعلم أنه بعد ثبوت صحة الخبر لا يضرّه إعراض المشهور عنه، إلاّ أن يرجع إلى تضعيف رواته. 💢و بالجملة: إنّ‌ الملاك في حجية أخبار الآحاد هو وثاقة رواتها، و المناط في عدم حجيتها عدم وثاقتهم، و لأجل ذلك نهي عن الرجوع إلى من لا وثاقة له و تفصيل الكلام في الاصول 📚موسوعه محقق خوئی؛ جلد 35 (مصباح الفقاهه)؛ صص 7_8 @almorsalaat
💢 🔅مسجد مقدس جمکران، مورد توجّه بزرگان بوده است، مورد توجّه و عبادالله و امناءالله بوده. (در جمع خدمتگزاران مسجد جمکران، 890806) 🔰 مقام معظم رهبری ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 📌 چه کسانی هستند؟ 🔰 محیی الدین بن عربی 🔹هم عشرة لا يزيدون و لا ينقصون هم أهل خشوع فلا يتكلمون إلا همسا لغلبة تجلى الرحمن عليهم دائما في أحوالهم قال تعالى وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً 🔹و هؤلاء هم المستورون الذين لا يعرفون خبأهم الحق في أرضه و سمائه فلا يناجون سواه و لا يشهدون غيره يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً دأبهم الحياء إذا سمعوا أحدا يرفع صوته في كلامه ترعد فرائصهم و يتعجبون و ذلك أنهم لغلبة الحال عليهم يتخيلون أن التجلي الذي أورث عندهم الخشوع و الحياء يراه كل أحد و رأوا أن اللَّه قد أمر عباده أن يغضوا أصواتهم عند رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم فقال يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ و إذا كنا نهينا و تحبط أعمالنا برفع أصواتنا على صوت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم إذا تكلم و هو المبلغ عن اللَّه فغض أصواتنا عند ما نسمع تلاوة القرآن آكد و اللَّه يقول وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 🔹و هذا هو مقام رجال الغيب و حالهم الذي ذكرناه فيمتاز الحديث النبوي من القرآن بهذا القدر و يمتاز كلامنا من الحديث النبوي بهذا القدر و أما أهل الورع إذا اتفقت بينهم مناظرة في مسألة دينية فيذكر أحد الخصمين حديثا عن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم خفض الخصم صوته عند سرد الحديث هذا هو الأدب عندهم إذا كانوا أهل حضور مع اللَّه و طلبوا العلم لوجه اللَّه فأما علماء زماننا اليوم فما عندهم خير و لا حياء لا من اللَّه و لا من رسول اللَّه إذا سمعوا الآية أو الحديث النبوي من الخصم لم يحسنوا الإصغاء إليه و لا أنصتوا و داخلوا الخصم في تلاوته أو حديثه و ذلك لجهلهم و قلة ورعهم عصمنا اللَّه من أفعالهم 🔹و اعلم أن رجال الغيب في اصطلاح أهل اللَّه يطلقونه و يريدون به هؤلاء الذين ذكرناهم و هي هذه الطبقة و قد يطلقونه و يريدون به من يحتجب عن الأبصار من الإنس و قد يطلقونه أيضا و يريدون به رجالا من الجن من صالحي مؤمنيهم و قد يطلقونه على القوم الذين لا يأخذون شيئا من العلوم و الرزق المحسوس من الحس و لكن يأخذونه من الغيب. 📚 فتوحات مکیه، ج2، ص11 @almorsalaat
💠 فضیلت و مراتب تفکر 🔰امام خمینی (ره) 🔅بدان كه از براى تفكر فضيلت بسيار است. و تفكر مفتاح ابواب معارف و كليد خزائن كمالات و علوم است، و مقدمه لازمه حتميه سلوك انسانيت است. 🔅و در قرآن شريف و احاديث كريمه تعظيم بليغ و تمجيد كامل از آن گرديده، و از تارك آن تعيير و تكذيب شده. 🔅و در كافى شريف سند به حضرت صادق، عليه السلام، رساند كه فرمود: أفضل العبادة إدمان التّفكّر في اللّه و في قدرته. و در حديث ديگر يك ساعت تفكر را از عبادات يك شب بهتر دانسته. و در حديث نبوى، صلّى اللّه عليه و آله، است كه تفكر يك ساعت از عبادت يك سال بهتر است. و در حديث ديگر است كه تفكر يك ساعت بهتر است از عبادت شصت سال، و در حديث ديگر هفتاد سال، و از بعض علماى فقه و حديث هزار سال هم حديث شده. 🔅در هر صورت، از براى آن درجات و مراتبى است، و از براى هر مرتبه اى نتيجه يا نتايجى است كه ما به ذكر بعضى از آن مى پردازيم. 📚شرح چهل حدیث،ح12،ص191 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 🔰کتاب آغاز و انجام ◽️یکی از رسائل فلسفی و پرمحتوای خواجه طوسی، رساله آغاز و انجام است که مطالب عمیقی در باب توحید و خدای متعال و انسان دارد. ◽️به تعبیر علامه حسن زاده در مقدمه همین کتاب: «جناب محقق طوسی در این رساله بر مبنای حکیم و قویم توحید از دیدگاه مشایخ اهل الله که وجود است بحث میکند...» ◽️جالب اینکه این رساله مورد توجه صدرالمتالهین هم بوده و در چندین جای اسفار مورد استفاده قرار گرفته است. ◽️مضاف به اینکه این رساله شریفه به قلم علامه حسن زاده مزین شده و علاوه بر تعلیقات عمیقی که بر عبارات خواجه دارند، مدخل و مقدمه جالبی نیز بر این کتاب نوشته اند که میتواند در راستای شناخت بهتر از خواجه طوسی، مورد استفاده واقع شود. 📌انشاءالله بخش هایی از این رساله شریفه را در کانال قرار خواهیم داد تا مورد استفاده قرار گیرد. @almorsalaat
✅ چرا و چگونه "تقریر" بنویسیم؟ 🔰حجت الاسلام سید محمد هاشمی 🔅یکی از ارکان تحصیلی برای یک طلبه از نگاه استاد فرحانی، التزام به تقریر نویسی از دروس است. تقریر نویسی شیوه ای رائج است که از دیرباز در حوزه های علمیه مورد توجه اساتید و طلاب بوده است. اما تقریرنویسی چیست؟ در این نوشته به اختصار به فلسفه تقریر نویسی می پردازیم. 🔅هر طلبه یا دانش پژوه در جلسه درس یا به هنگام استماع صوت استاد، به واسطه ی الفاظِ استاد، به ذهن او که مخزن اصلی علم مورد نظر است دست می یابد. استاد به واسطه ی الفاظ، بنا دارد آنچه به عنوان دارایی علمی دارد به متعلم منتقل کند. مسئله ی نوشتن تقریر پس از فرآیند انتقال معارف در کلاس آغاز می شود. یک طلبه به دو شیوه می تواند مطالبی که از استاد به دست آورده است را ثبت و ضبط کند: 1⃣شیوه اول: حفظ الفاظ و ثبت عین مطالب استاد یا خلاصه آن: در این شیوه - که در مواردی ضروری نیز هست - دانش پژوه عین لفظ استاد را می نویسد و مطالب را ثبت می کند. این مرحله از ثبت مطالب، بدون نیاز به تجزیه و تحلیل عمیق مباحث و با استفاده از حافظه ی کوتاه مدت یا به صورت ثبت در کلاس قابل انجام است. طبیعتا آنچه از این شیوه به دست می آید ماندگاری چندانی در ذهن ندارد و نمی تواند در بلند مدت به عنوان «دارایی علمی» این دانش پژوه به حساب آید. و تقریبا همه ما به این آفت آگاهیم. و چه بسیار مطالب ارزشمندی که روزی بر آن تسلط داشتیم و امروز خاکستری هم از آن برای ما باقی نمانده است. 2⃣شیوه دوم: تقریر نویسی: اما در روش تقریر نویسی، متعلم در حقیقت دارایی علمی خود را منعکس می کند. در این روش پس از این سه مرحله نوبت به نگارش تقریر می رسد: الف) القای مطالب توسط استاد ب) بررسی ارجاعات استاد و مطالب مرتبط ج) مباحثه کامل مطالب کلاس در این شیوه به جای مکتوب کردنِ بدونِ تاملِ الفاظ استاد، طلبه با انتقال وجود لفظی مطالب استاد به ذهن و تبدیل آن به دارایی علمی، تقریر را که نماینده دارایی علمی خود اوست مکتوب می کند. 🔅این نوشته بدون رجوع دوباره به کتاب و تنها با اعتماد به آن چه که این فرد از آن مطلب علمی دریافته است نگارش می شود. دقیقا مانند اینکه بخواهید مقاله ای در موضوعی خاص بنویسید. در این صورت، این تقریر حاوی الفاظ اختصاصیِ متعلم و دقیقا دارایی علمی اوست و از این پس می توان او را حائز و حامل این میزان از علم دانست. 🔅برای مثال تصور کنید که از شما سوالی پیرامون تفاوت بدیهی و نظری در منطق بپرسند، یا به عنوان یک طلبه از شما بخواهند نبوت را اثبات کنید یا از شما بخواهند شهر خود را توصیف کنید، و در همه ی این حالات بنا باشد بدون مراجعه به منابع و تنها با استفاده از آنچه در ذهن دارید مطالبی بیان کنید، در این موقعیت آنچه بیان می کنید یا آنچه می نویسید دقیقا میزان دارایی علمی شما در آن زمینه ی خاص است. 💢چرا تقریر چنین اثری دارد؟ تقریر نویسی با شیوه ای که بیان شد آینه ی تفصیلی ذهن متعلم است. آینه است؛ چون آنچه در ذهن متعلم است در تقریر می آید. تفصیلی است؛ چون علم را از حالت اجمال بیرون آورده و تفصیلی می کند چون در مقام نگارش مجبوریم تمام ذهنیت خود را بیان کنیم. در اینجاست که تمام حدوسط ها برای رسیدن به نتیجه باید منقح و به هم پیوسته باشد. کم کم در حین نگارش، فرد در می یابد که علیرغم آنچه تصور می کرده حدوسط ها و استدلال های برخی مطالب چندان برایش روشن نیست و با نگاه به این آینه ی تفصیلی به فکر چاره می افتد. پیمودن این مسیر در ابتدا قدری دشوار است اما ممارست بر آن نتایج بسیار شیرین علمی به بار می آورد. 💢تجربه شخصی: آنچه بنده در مدت تحصیل، در نگارش تقریر تجربه کرده ام تماما موید مطالب بالاست. برای مثال در ایام اشتغال به تحصیل و مباحثه ی درس بدایه الحکمه استاد فرحانی، که از دقیق ترین و سنگین ترین و در عین حال نافع ترین و ضروری ترین جلسات تدریسی است، استفاده از تقریر نویسی به شدت به فهم کمک می کرد و مطالبِ بسیار غامض را تعدیل می نمود. برای مثال در بحث تخصص نوع ثالث، نفس الامر، معنای معقول ثانی فلسفی در مواد ثلاث، برهان صدرا بر حرکت جوهری، قاعده امکان اشرف و ... تقریر نویسی و تلاش برای تبدیل الفاظ استاد به دارایی علمی، بسیار به اینجانب کمک کرد. 💠پیشنهاد: پیشنهاد می کنم همه ی شما بزرگواران علاوه بر تقریر دروس و مطالب اصلی در دوره ی تحصیلی خود، به هر مطلب مهمی که بر می خورید، پس از فهم کامل آن، شروع به تقریر کنید. این کار از سخت ترین مطالب اصولی و فلسفی مانندِ مراتب حکم و حرکت جوهری و وجود ذهنی گرفته تا مسائل ساده تر مانند شبهات روز (مسائل پیرامون حجاب، یا برخی شبهات اعتقادی ساده و ...) قابل اجراست. با این کار کم کم مطالبی که در طول سالها با آن مواجه می شوید و پاسخ آن را می یابید به دارایی علمی شما بدل می شود. @almorsalaat
♨️ تعهداتی که اعتقاد به بر دوش یک جامعه میگذارد 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔺سخن در این است که توحید اگر قرار شد که یك عقیده ای باشد که به دنبال خود تعهدی را و مسئولیتی را و تكلیفی را، برای معتقد به این عقیده به ارمغان می آورد، پس باید فهمید، دانست، که این مسئولیت و این تعهد و این تکلیف ها چیست بالاخره. 🔺آیا این تعهد در همین خلاصه می شود که ما به زبان یا به دل و به فكر، این عقیده را بپذیریم؟ یعنی خود اعتقاد، يك مسئولیتی است؟ یا از منطقه فکر و دل بیرون تر می آید حد و قلمروی این مسئولیت. 🔺اما در اعمال شخصی، مثلا موحد، يك سلسله تکالیفی را به مقتضای توحید بر دوش خود دارد، از جمله اینکه نماز بخواند، از جمله اینکه نام خدا را در آغاز و انجام هر کاری بیاورد، از جمله اینکه مثلا فرض کنید گوسفند را، ذبیحه را جز به نام خدا نکشد و از این قبیل، در همین حد خلاصه می شود؟ یا نه، تعهدی که توحید به فرد موحد یا به جامعه موحد می دهد، از حد فرمانهای شخصی و تکالیف فردی بالاتر است. 🔺تعهدی که توحید به يك جامعه موحد می دهد، شامل مهم ترین، کلی ترین، بزرگ ترین، اولی ترین و اساسی ترین مسائل يك جامعه است، مثل چه؟ مثل حکومت، مثل اقتصاد، مثل روابط بین الملل، مثل روابط افراد با یکدیگر، که اینها مهم ترین حقوق اساسی است برای اداره و زندگی يك جامعه. ما معتقدیم که تعهد توحید و مسئولیتی که بار دوش موحد می شود، مسئولیتی است در حد تكاليف اساسی و حقوق اساسي يك جامعه. ص221 @almorsalaat
💢موضوع شناسی مقدمه روش شناسی 🔰 محسن ابراهیمی 💠تولید علوم انسانی، مسئله ای است که ذهن بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود مشغول داشته و تلاش های وافری در این راستا صورت گرفته است. آنچه در این مقال به آن خواهیم پرداخت، تاثیر در تولید علوم انسانی است. 💠مراد از در علوم انسانی این است که آن علمی که امروزه در مجامع علمی وجود دارد و مجموعه ای از مسائل مرتبط به هم را شامل می شود، به درستی بشناسیم. دلیل این نگاه به موضوع شناسی این است که در مسئله تولید علوم انسانی بر اساس مبانی اسلامی، بنا نیست که از صفر، علمی را تاسیس کنیم بلکه مفروض این است که امروزه علمی به نام مثلا اقتصاد یا جامعه شناسی یا مدیریت یا تعلیم و تربیت وجود دارد که این علوم چون زاییده اندیشه های غیراسلامی هستند، برای جامعه ما مضر است، لذا میخواهیم اقتصاد اسلامی و یا جامعه شناسی اسلامی و یا مدیریت اسلامی و ... را بر اساس منابع اسلامی تولید کنیم. لذا باید ابتدا علوم انسانی فعلی را بشناسیم و با مسائل آن آشنا شویم، سپس نسخه اسلامی آن علم را تولید کنیم. هر چند درست است که احتمال دارد ساختار و مسائل این علوم پس از اسلامی سازی دستخوش تغییراتی شود، اما کلمه مثلا "اقتصاد" در "اقتصاد اسلامی" و "اقتصاد غیر اسلامی" مشترک معنوی باقی خواهد ماند. 💠 منظور از آن روشی است که با آن میخواهیم علوم انسانی را تولید کنیم. از ابتدای شروع نهضت تولید علوم انسانی در کشور، مدلهای مختلفی با روش های متفاوتی برای تولید علوم انسانی پیشنهاد شده است. برخی به سراغ فلسفه رفته اند و برخی به سراغ فقه، برخی به سراغ تجربه و برخی به سراغ عرف، برخی به سراغ برهان و برخی به سراغ قرآن. سوال این است که روش تولید علوم انسانی را چگونه بشناسیم؟ 💠 آنچه به نظر می رسد این است که قبل از پاسخ به این سوال باید موضوع (علم انسانی) مورد نظر را به درستی بشناسیم. 💠همینطور که بیان شد، هر علم متشکل از مجموعه ای مسائل مرتبط به هم است که در کنار هم یک مرکب اعتباری را تشکیل داده اند. این مسائل در برخی از علوم دارای یک سنخ واحد هستند، لذا روش سلوک در آن علم هم واحد است. مثلا علم فلسفه علمی است که مسائل آن همه گزاره های هستی شناسانه هستند که برهان پذیرند. 💠اما این ویژگی لزوما در مسائل علوم انسانی وجود ندارد. بلکه علوم انسانی مخلوطی از گزاره های از جنس "هست" و "باید" است. "هست"ها برخی برهان پذیرند و برخی برهان پذیر نیستند. "باید" ها برخی باید تجربی هستند و برخی باید قراردادی که برهان پذیر نیستند و روش مختص به خود را می طلبند. از جهت دیگر همینطور که سابقا تبیین کرده ایم، محدوده دین، شامل هر آن چیزی است که دخیل در سعادت و شقاوت انسان است. لذا پس از تبیین صحیح این ملاک با شناخت مسائل هر علم، باید مشخص کنیم که کدام مسائل از علوم انسانی در دایره دین قرار می گیرند و کدام قرار نمی گیرند. 💠 پس از اینکه این آنالیز و تجزیه در مورد مسائل علم مورد نظر صورت گرفت، آنگاه با توجه به ویژگی هر مسئله می توان روش سلوک در آن را بدست آورد. اگر قواعد برهان در مورد آن صدق میکند و مقدمات برهانی برای آن وجود دارد به سراغ برهان می رویم. اگر برهانی نیست، اگر در محدوده سعادت و شقاوت قرار دارد (چه اینکه "هست" باشد و چه "باید") باید به سراغ منابع دین برویم و با روش فقه جواهری آن را پاسخ دهیم و .... 💠 ما سابقا در خدمت استاد علی فرحانی، این کار را در مورد علم تعلیم و تربیت انجام دادیم و مشخص شد که بسیاری از مسائل این علم از دایره برهان و فلسفه خارج اند و باید در حل آنها به روش فقه جواهری به کتاب الله و عترت رسول الله متمسک شویم. 💠 با این توضیحات مشخص شد که موضوع شناسی و آنالیز مسائل علم، مقدم بر روش شناسی تولید علوم انسانی است و لذاست که مقام معظم رهبری فرموده اند: "در حوزه علمیه علوم انسانی را بخوانند، اینها را یاد بگیرند، صورت‌بندی مسائل و عناوین را در این علوم فرا بگیرند؛ بعد برگردند به مبانی اسلامی، ببینند مسائل متناظر آنها با تفکر اسلامی چگونه است و چگونه شکل می‌گیرد."89.08.03 📌 دیدگاهتان در مورد این نوشته به محسن ابراهیمی ( @ebrahimi845 ) ارسال کنید. 97.11.26 @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| قواعد فقهیه فاضل مقداد 🎙حضرت استاد شیخ علی فرحانی 📚گزیده تدریس مکاسب، جلد اول @almorsalaat
🔆 حوزه علميه قاعده نظام جمهورى اسلامى است / استحكام اين قاعده، با تضمين سه عنصر اصلى امكانپذير است/ فقاهت، تهذیب و اخلاق، آگاهی سیاسی/ فقاهت دو رکن دارد: اصول استنباط و شناخت سوال زمانه 🔰آیت الله العظمی امام خامنه ای 💠 عزيزان! طلاب جوان! فضلا! توجه كنيد كه - همانطور كه امام (ره) مكرر فرمودند- قاعده است و همه چيز روى اين قاعده بنا شده و دوام خواهد يافت. اين قاعده بايد محكم باشد. استحكام اين قاعده، با تضمين اصلى امكانپذير است... 💠 اولين عنصر، است. را به همان معناى پيچيده و ممتازى كه امام (ره) براى ما معنا مى كردند و بخصوص در بيانات دو، سه سال اخيرشان بر آن تأكيد داشتند، معنا مى كنيم؛ يعنى تركيبى از متد علمى و دقيق فقاهتى و به تعبير امام (ره): . فقه صاحب جواهر، به معناى دقت و اتقان كامل در قواعد فقهى و استنتاج منظم فروع از همان قواعدى است كه در فقه و اصول مشخص شده است. 💠اين ، دو ركن دارد، كه ركن اول آن، اصول معتدل و قوى و آگاه به همه جوانب استنباط است، و ركن دوم، تطور فقه مى باشد و همان چيزى است كه امام در معناى اجتهاد و مجتهد و فقيه مى فرمودند و تأكيد داشتند كه مجتهد و فقيه بايد با ديد باز بتواند استفهامها و سؤالهاى زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانيد، ممكن نيست بتوانيد در فقه براى آن جوابى پيدا كنيد. بنابراين، فهم سؤال و ترتيب جواب مناسب براى آن، مهم است. 💠عنصر دوم، تهذيب و اخلاق است. روزى به اتفاق جمعى از فضلاى بزرگ در خدمت امام (ره) بوديم. ... آن روز امام (ره) فرمودند ... شما اگر فقط به ابقاى دو عنصر در حوزه قم توجه كنيد، همه چيز حل خواهد شد: اول، است- كه گمان مى كنم تعبير ايشان اين بود كه مواظب باشيد شعله فقاهت فروننشيند- و دوم، و است. ما اگر مهذب باشيم، خواهيم توانست هستى خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامى قرار دهيم؛ ولى اگر مهذب نباشيم، آنچه كه داريم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا كه در جهت عكس هم قرار گيرد... 💠 عنصر سوم، است. آگاهى سياسى به مثابه چشمى است كه اگر نداشته باشيم، آن دو عنصر ديگر در حركت به ما كمك نخواهند كرد. بايد سه عنصر اصلى قاعده را حفظ كرد. البته حوزه علميه بايد يكپارچه باشد و از برخى تشنجات كه در گوشه و كنار وجود دارد، برى و بركنار بماند. حوزه علميه، جايگاه قداست و پاكى است. 📚 بیانات 68.03.22 @almorsalaat
💠 سلام علیکم. خواندن کتاب آیات الاحکام و دروس تمهیدیه فی الفقه الاستدلالی در اجتهاد موثر است؟ آیا بهتره لمعه را بخوانیم یا فقه استدلالی؟ با تشکر ✅ : محمدمهدی مقدسی @m_mahdi1384 🔺 پیش از پاسخ به پرسش شما تذکر یک نکته ضروری است: یکی از مسائلی که امروزه در حوزه و بین طلاب مورد بحث واقع می شود و مقدار زیادی از وقت و توان طلاب را به خود مشغول می کند و انگیزه آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد بحث بر سر متون درسی است. 🔺 ولی متاسفانه غالبا از این نکته غفلت می شود که «اگر چه متن درسی در رشد تحصیلی بسیار مهم و مؤثر است ولی بیش از آن، صحیح درس خواندن اثر دارد.» 🔺 اگر کسی روش صحیح درس خواندن را بداند از بسیاری از کتب که به ظاهر آموزشی نیستند، محتوای علمی کسب می کند و اگر روش درس خواندن را نداند از آموزشی ترین کتاب هم بهره ای نمی برد. 🔺 اگر بیش از اینکه بر سر کتب درسی بحث کنیم، به دنبال روش صحیح درس خواندن و روش منطقی کسب علوم باشیم، بسیاری از مشکلات امروز حتی در کتب درسی بر طرف می شد. 🔺 اگرچه مقام معظم رهبری در توصیه های خود به مسئولین حوزه بر مسئله تغییر کتب درسی تاکید می کنند؛ ولی هنگامی که در جمع طلاب صحبت می کنند می فرمایند: 🔹 «درس خواندن را دستِ کم نگیرید. این حرفهایی که شما زدید، این عبارات خوب، این مطالب خوب، معنایش این نیست که شما خوب درس خوانده‌اید؛ معنایش این است که شما خوش‌فکرید، خوش‌بیانید؛ امّا آیا درس هم خوب خوانده‌اید؟ از این حرفها نمیشود فهمید که شما خوب درس خوانده‌اید. باید خوب درس بخوانید. اگر میخواهید افکارتان، پیشنهادهایتان، خصوصیّات برجسته‌ای که روحیّه‌ی شما بحمدالله از آن برخوردار است، در جامعه تأثیر بگذارد، باید باسواد باشید، باید درس بخوانید، باید ملّا باشید. درس را جدّی بگیرید؛ نگویید حالا دنیا دارد براساس پیشرفتهای فنّی و فنّاوری و مانند اینها اداره میشود، ما نشسته‌ایم داریم مثلاً فرض کنید حاشیه‌ی ملّاعبدالله میخوانیم یا فرض کنید منطق مظفّر میخوانیم! نه، این منطق مظفّر را باید بخوانید؛ این کتاب نحو را یا کتاب صرف را به‌عنوان مقدّمه باید بخوانید؛ این کتاب فقه را و کتاب اصول را باید بخوانید تا بتوانید به‌عنوان یک روحانی اثرگذار باشید. باید درس خواند.» 96/6/6 🔺 با دقت در فرمایشات ایشان مشاهده می کنیم که مسئله اساسی در توصیه ایشان به طلاب خوب درس خواندن است چه «حاشیه ملاعبدالله» و چه «منطق مظفر». هر چه هست باید خوب خوانده شود. 🔺 اگرچه رفع مشکلات و کاستی ها وظیفه مسئولین حوزه است؛ ولی طلاب نباید به بهانه اینکه کتاب ها مفید نیست «خوب درس خواندن» را رها کنند. حتی اگر می خواهند فرمایشات حضرت آقا را عملی کنند باید همین کتب را به خوبی بخوانند تا با احاطه کامل بتوانند آن ها را تغییر دهند و کتابی بهتر از آن را جایگزین کنند. 🔺 با این توضیح حتی اگر «لمعه» بهترین کتاب هم باشد اگر با روش صحیح خوانده نشود، اثری در اجتهاد ندارد. مثلا طلبه ای که در اصول خوانده است که بحث «حقیقت شرعیه» ثمره ای ندارد باید هنگامی که عبارت شهید در تعریف طهارت را می خواند که «استعمال طهور مشروط بالنیة علی القول بثبوت الحقیقة الشرعیة» این سوال را برای خود حل کند که: اگر بحث حقیقت شرعیه ثمره ندارد پس معنای این عبارت شهید چیست؟ و مثال های گوناگون دیگری که در لمعه وجود دارد. 🔺 نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که کتبی که در مقدمات وجود دارد باید تامین کننده نیازهای طلبه برای رسیدن به ملکه اجتهاد باشد. اگر کسی با توجه به مبانی بسیاری از فقها مخصوصا حضرت امام خمینی و آیت الله بروجردی (به تبع مرحوم شیخ انصاری) بداند که انس با عبارات فقهای گذشته در مباحث فقهی چه از جهت تصحیح سند ادله و چه از جهت فهم دلالت آن، بسیار مهم و ضروری است و برای کار عمیق فقهی نه تنها باید عبارات قدما را بررسی کرد بلکه تسلط بر عبارات «سرائر» و «شرایع» و «قواعد» و «جامع المقاصد» و... نیز ضروری است؛ با توجه به اهمیت این مطلب، «لمعه» و «شرح لمعه» یکی از بهترین کتب برای یادگیری سبک و روش کتب فقهاست. نکته مهم این است که این توانایی در مسیر اجتهاد ضروری است؛ حال چه با لمعه حاصل شود چه کتاب دیگری. البته خواندن کتاب لمعه اهداف دیگری هم دارد. 🔺 نباید بین «آموزشی نبودن» یک کتاب با «مفید نبودن آن» خلط کرد. ممکن است کتابی آموزشی نباشد؛ ولی برای رسیدن به اجتهاد خواندن آن ضروری باشد. @almorsalaat
💢 و لاتکونوا کالذین نسوالله فانساهم انفسهم 🔰استاد شهید مطهری ✅از قرآن كريم استفاده مى شود كه انسان اگر از خدا غافل بماند خود را فراموش مى كند، يعنى خود را گم مى كند و در واقع مثل اين است كه غير خود را خود مى پندارد و خود واقعى او محجوب و مستور و مغفولٌ عنه مى ماند. ✅انسان هميشه براى خود فعاليت مى كند و بالضروره و بالفطره طالب سعادت است و سعادت را براى خود مى خواهد. اين، فرع بر اين است كه خود را پيدا كرده و سعادت را هم تشخيص داده باشد. اگر خود را گم كرده باشد و چيز ديگرى را به جاى خود گرفته و با خود اشتباه كرده باشد، نتيجه اين مى شود كه هرچه براى سعادت خودش فعاليت مى كند، در واقع براى خودش نكرده، براى غير خودش كرده است. ✅راه اين كه انسان كليد سعادت را كشف كند كه ديگر وقتى كه براى سعادتش فعاليت مى كند، براى خودِ واقعى اش كار كرده باشد، اين است كه خدا را در ياد داشته باشد و متوجه خدا باشد؛ اخلاص عمل نسبت به خداوند داشته باشد، ملتجى به خدا باشد. بايد با خداوند پيوند برقرار كند و به او متصل شود تا خود را پيدا كند و خود را فراموش نكند. 📚 انسان شناسی قرآن، مجموعه آثار ج29 ص273 @almorsalaat
🅾 ادراکات اعتباری در کتاب مناهج الوصول امام خمینی (ره) 🔰حجت الاسلام سجاد انتظار @entezarsajjad ┄┅┅═❅❅❄❅❅═┅┅┄ 📌شناخت ادراکات اعتباری و احکام آن ها از جمله مسائل نو در میان مباحث اصولی و فلسفی است. این مساله گرچه از سابق مورد توجه اندیشمندان بوده است اما پس از تحقیقات مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی و سپس علامه طباطبایی در این رابطه، ابعاد عمیق تر و وسیع تری یافته است. استاد مطهری در رابطه با نقش علامه طباطبایی در این رابطه می فرماید:«از شاهكارهاى آقاى طباطبائى همين بحث مقاله اعتباريات ايشان است كه تقريبا شالوده علم اصول را هم زيرورو مى‏ كند» ◀️تاثیر بسیار مهم این مساله در مباحث علم اصول باعث شده است که ممنوعیت خلط حقیقت و اعتبار به یکی از قوانین اساسی این علم بدل شود و در نتیجه حکومت این قانون بر این علم، بسیاری از اندیشمندان اصولی در صدد بر آمده اند تا مباحث و نظریات خود را با این قانون سنجیده و هماهنگ کنند به گونه ای که متعلمان تازه وارد این علم حاکمیت قانون فوق را دلیلی بر بی ضابطه بودن ادراکات اعتباری دانسته و آن ها را تابع ذوق و یا شبه آن بدانند. ◀️اما در این میان بسیار اند کسانی که علیرغم تلاش برای حفظ مرز ادراکات حقیقی و اعتباری و رعایت قوانین مربوط به امور اعتباری، خود دچار خلط حقیقت و اعتبار می شوند. ریشه این اشتباه در نوع مواجهه آن ها با ادراکات اعتباری در علم اصول است. طرح ادراکات اعتباری در علم اصول و بیان خواص آنها با طرح این مساله و خواص آن در علم فلسفه متفاوت است و باید متفاوت باشد چرا که اقتضای ملاک وحدت بخش هر علم(چه موضوع باشد و چه غایت و چه روش و یا هر چیز دیگر) این است که مسائل آن علم با جهت موافق و مسانخ آن ملاک طرح شوند؛ در غیر این صورت لازم می آید که یک مساله از همان جهت که در یک علم مطرح است در علمی دیگر نیز مطرح شده و سبب تداخل مسائل علوم شود. ◀️با توجه به معیار فوق می توان گفت که بررسی ادراکات اعتباری در علم فلسفه صبغه ای هستی شناسانه دارد. یک فیلسوف از این بحث می کند که حقیقت ادراکات اعتباری چیست؟ آیا این ادراکات از شئون وجود و اقسام موجود است و یا از شئون ادراک و اقسام علم است؟ نسبت این ادراکات با فعل اختیاری انسان چیست؟ نسبت این ادراکات با واقع چیست و آیا برهان در آن ها جاری می شود یا خیر؟ و مسائلی از این دست...اما علم اصول علمی است که بر پایه مفهومی عقلائی به نام «حجیت» استوار است بنابراین هر بحثی پیرامون این ادراکات انجام بگیرد باید در محدوده ای که تحت سیطره ی عقلا قرار دارد باشد در نتیجه باید پیرامون مفاهیمی همچون وجوب و حرمت، اشتغال ذمه و فراغت آن، طاعت و انقیاد و نظائر آن ها انجام بگیرد. 🔰تفکیک این دو زاویه دید به ادراکات اعتباری خود مبدئی است برای شکل گیری مرز بین اعتبارات فلسفی و اعتبارات عقلائی که هر کدام ساحتی برای تحقیق امور اعتباری هستند و شیوه و ضابطه تحقیق در هر کدام از این دو ساحت با یکدیگر را متفاوت می کند و ثمرات حاصل از هرکدام را با دیگری جدا می کند. ◀️رعایت نکردن مرز این دو ساحت ادراکات اعتباری را می توان اصلی ترین ریشه خلط حقیقت و اعتبار مدعیان تفکیک حقیقت و اعتبار دانست که مباحث اساسی علم اصول از ابتدای آن تا به انتها را تحث تاثیر خود قرار می دهد همچون کیفیت تحلیل مسمای عبادات و معاملات، متعلق اوامر و نواهی، کیفیت دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت، مباحث مربوط به صغری و کبری عقل، اقسام استصحاب و شرایط آن، مراتب حکم و خواص هر کدام از مراتب و... ◀️اینکه آیا تنها ضابط امور اعتباری غایت است و هیچ ضابط دیگری برای این ادراکات وجود ندارد؟ اینکه آیا اعتبار امری متواطی است و همه جا یکسان است و یا اعتبار امری مقول به تشکیک است و جابجا احکام مختلفی دارد؟ آیا اعتبار حصه ای واحد است و یا اینکه حصص مختلف اعتباری می توان در نظر گرفت؟ اینکه اعتبار در محدوده عقلا با اعتبار در محدوده شرع یکسان است یا خیر؟ اینکه آیا اعتبار تنها فعل فاعل بالقصد است یا فاعل های دیگر نیز از اعتبار استفاده می کنند؟ اینکه امور اعتباری مکان دارند یا خیر؟ و اینکه زمان دارند یا خیر؟ و اینکه پایدار اند یا متغیر اند؟ و انواع و اقسام سوالاتی که در این زمینه وجود دارد همگی در پاسخ خود نیازمند به مشخص کردن متد پاسخگویی بر اساس یکی از دو ساحت فوق هستند. ✅یکی از اندیشمندانی که در این زمینه صاحب نظریه و ابتکارات اساسی است امام خمینی(ره) است که به نوعی می توان ایشان را در تحقیق علم اصول بر پایه ادراکات اعتباری در ساحت عقلائی متفرد دانست. ایشان به زیبایی و دقت هر چه تمام مباحث علم اصول را با این زاویه دید مطرح می کنند و نتایج بسیاری را از این شیوه بحث به دست می آورند. گذشته از آن که آیا آراء ایشان در مسائل مختلف اصولی مقبول باشد یا خیر، اصل این شیوه طرح بحث و استدلال امری است که یادگیری آن در خلال مباحث ایشان لازم و ضروری است. 🔰از آن جا که هیچ اندیشمندی را سراغ نداریم که مباحث مربوط به اعتباریات را مخصوصا در ساحت عقلائی آن به صورت جداگانه بحث کرده باشد، ناچاریم که این دست مباحث را از خلال مباحث اصولی امام (ره) پیگیر باشیم که یکی زوایای تدریس کتاب توسط استاد معظم شیخ علی فرحانی همین جهت بوده است. ایشان در خلال مباحث مختلف و شرح کلمات امام به صورت تدریجی به برخی از احکام امور اعتباری می پردازند و مقایسه هایی را بین سخنان بزرگان این عرصه همچون استاد شهید مطهری، آیت الله جوادی، آیت الله مصباح، علامه طباطبایی و امام خمینی انجام می دهند. 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد @almorsalat
💠 اول شرط سلوک الی الله، خروج از منزل نفس است. 🔰امام خمینی 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🔅هرچه نظر انّیّت و انانیّت و‌ ‌خودبینی و خودخواهی در انسان غالب باشد، از کمال انسانیّت دور و از مقام‌ ‌قرب ربوبیّت مهجور است. 🔅و حجاب خودبینی و خودپرستی از جمیع حجب‌ ‌ضخیم تر و ظلمانی تر است، و خرق این حجاب از تمام حجب مشکلتر و‌  ‌خرق همۀ حجب را مقدّمه است، بلکه مفتاح مفاتیح غیب و شهادت و باب‌ ‌الابواب عروج به کمال روحانیّت خرق این حجاب است. 🔅تا انسان را نظر به‌ ‌خویشتن و کمال و جمالِ متوهّم خود است، از جمال مطلق و کمال صرفْ‌ ‌محجوب و مهجور است؛ 🔅و اوّل شرط سلوک الی اللّه خروج از این منزل‌ ‌است، بلکه میزان در ریاضت حق و باطل همین است. پس هر سالک که با‌ ‌قدم انانیّت و خودبینی و در حجاب انّیّت و خودخواهی طیّ منزل سلوک کند،‌ ‌ریاضتش باطل و سلوکش الی اللّه نیست، بلکه الی النفس است: «مادر‌ ‌بتها بت نفس شما است».‌ ‌ 🔅قَالَ تَعالی: ‌وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِه مُهٰاجِراً اِلَی اللّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ‌ ‌فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی اللّه .‌ هجرت صوری و صورت هجرت عبارت است از‌ ‌هجرت به تن از منزل صوری به سوی کعبه یا مشاهد اولیاء(ع)؛ و هجرت معنوی‌ ‌خروج از بیت نفس و منزل دنیا است الی اللّه و رسوله؛ و هجرت به سوی‌ ‌رسول و ولیّ نیز هجرت الی اللّه است. 🔅و مادام که نفس را تعلّقی به خویش و‌ ‌توجّهی به انّیّت است مسافر نشده؛ و تا بقایای انانیّت در نظر سالک است و‌ ‌جدران شهر خودی و اذان اعلام خودخواهی مختفی نشده، در حکم حاضر‌ ‌است نه مسافر و مهاجر. 📚 آداب نماز، مقدمه @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| قاعده لاضرر در نگاه حضرت امام، شأن حاکم شرع است نه مرجع تقلید/ نگاه صحیح به مجتمع بما هو مجتمع 🎙استاد علی فرحانی 📚گزیده تدریس رسائل. سال 99 @almorsalaat
المرسلات
🎥#نگاهی_به_دریا| قاعده لاضرر در نگاه حضرت امام، شأن حاکم شرع است نه مرجع تقلید/ نگاه صحیح به مجتمع ب
📝| قاعده لاضرر در نگاه حضرت امام، شأن حاکم شرع است نه مرجع تقلید 🌀 حضرت امام در رساله لاضرر به همان مبنای خاص خود که مبدا تصدیقیه نظام اجتهادی ایشان است اشاره می کنند یعنی همان مساله «کیفیت اوامر مبتنی بر مناصب مختلف». 🌀امام می فرمایند تمام فقه ای که ما با آن کاری می کنیم بر اساس یک منصب خاص است و آن این است که شارع خداوند متعال است و رسول صلوات الله علیه هم تنها رسول و مخبر است در این فضا است که مصالح و مفاسدی را برای ما روشن می کند که اگر روشن نشود ما واجد آنها نمیشویم. 🌀در این فضا مخالفت الرسول در واقع مخالفت الشارع است زیرا رسول هیچ حکمی از خود ندارد بلکه تماما حکم شارع را بیان میکند. 🌀اما یک منصب دیگر وجود دارد که و ریاست است. این منصب هم در طول تاریخ برای نبی اکرم صلوات الله علیه و امیرالمومنین علیه السلام اتفاق افتاد. 🌀طبق این منصب خود حاکم یعنی خود نبی که حاکم است از جانب خود حکم می کند و حکم، حکم او است و مخالفت با او هم مخالفت با خود او است اگرچه نهایتا منجر به مخالفت الله شده و عصیان هم می باشد. 🌀فلسفه احکامی هم که در این منصب بیان میشود مجتمع بما هی مجتمع است نه مصلحتی که مانند مصالح منصب اول هر یک از مکلفین را واجد کنند. 🌀زیرا مجتمع بیشترین تاثیر را در سعادت و شقاوت بشر دارد لذا شارع مقدس هم باید احکامی برای ان داشته باشد. 🌀همین نگاه می تواند مفسر صحیح دلیل اول امام بر ولایت فقیه در کتاب البیع باشد. اساسا ولایت فقیه از همین جا شروع میشود. 🌀حال امام می فرمایند که دلیل لاضرر مختص فضای دوم است یعنی شان صدور روایت لا ضرر منصب ریاست و سیاست و حکومت است و احنبی از تک به تک مکلفین است. 🌀لذا این طور نیست که مشهور لا ضرر را حاکم بر کل فقه می بینند و آخوند قائل است که لا ضرر موضوع ضرری را تحدید میکند یا شیخ قائل است که لا ضرر، حکم ضرری را مرتفع می کند بلکه لا ضرر اجنبی از مکلفین است و هیچ ارتباطی با آنها ندارد پس نه مفسد ادله است نه مقید آنها بلکه لا ضرر حکم حاکم است. لذا است که نمی تواند لا ضرر را در ادله وضو و امثال وضو جاری دانست. 🌀پس اگر هم دلیل قاعده لاضرر، مفسریت و تقیید یا تخصیص و ... داشته باشد در فضای حکومت و احکام حکومتی و اجتماعی بوده و توسط حاکم شرع جاری میشود. 🔰مقرر: احسان چینی پرداز (@Chinipardaze) @almorsalaat
💢اختیارات ولی فقیه 👈نامه امام به آیت الله خامنه ای به مناسبت بیانات ایشان در نمازجمعه + پاسخ آیت الله خامنه ای 💠از بيانات جنابعالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مى شود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقه اى كه از جانب خدا به نبى اكرم (ص) واگذار شده و اهمّ احكام الهى است و بر جميع احكام شرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمى دانيد. و تعبير به آنكه اين جانب گفته ام حكومت در چهارچوب احكام الهى داراى اختيار است بكلى بر خلاف گفته هاى اين جانب بود. 💠اگر اختياراتِ حكومت در چهارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرضِ حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضّه به نبى اسلام (ص) يك پديده بى معنا و محتوا باشد و اشاره مى كنم به پيامدهاى آن، كه هيچ كس نمى تواند ملتزم به آنها باشد: مثلًا خيابان كِشي ها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چهارچوب احكام فرعيه نيست. نظام وظيفه، و اعزام الزامى به جبهه ها، و جلوگيرى از ورود و خروج ارز، و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا، و منع احتكار در غير دو - سه مورد، و گمركات و ماليات، و جلوگيرى از گرانفروشى، قيمت گذارى، و جلوگيرى از پخش مواد مخدره، و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد، و صدها امثال آن، كه از اختيارات دولت است، بنا بر تفسير شما خارج است؛ و صدها امثال اينها. 💠 بايد عرض كنم حكومت، كه شعبه اى از ولايت مطلقه رسول اللَّه (ص) است، يكى از احكام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مى تواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم مى تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند؛ و مسجدى كه ضِرار باشد، در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مى تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند. و مى تواند هر امرى را، چه عبادى و يا غير عبادى است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مى تواند از حج، كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند. 💠 آنچه گفته شده است تا كنون، و يا گفته مى شود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است كه شايع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مى كنم كه فرضاً چنين باشد، اين از اختيارات حكومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، كه مزاحمت نمى كنم. ان شاء اللَّه تعالى خداوند امثال جنابعالى را، كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد. 🔰16 دى 1366 روح اللَّه الموسوي الخمينى 📚(صحیفه امام ج20ص451) 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💢 پاسخ آیت الله خامنه ای ✅محضر مبارك رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمينى- مد ظله العالى پس از عرض سلام و ارادت مرقوم مبارك در پاسخ به معروضه اين جانب را استماع و زيارت كردم و از ارشادات آن حضرت كه مانند هميشه ترسيم كننده خط روشن اسلام است متشكرم. ✅ نكته اى كه بيان آن را لازم مى دانم آن است كه بر مبناى فقهىِ حضرت عالى كه اين جانب سالها پيش آن را از حضرت عالى آموخته و پذيرفته و بر اساس آن مشى كرده ام، موارد و احكام مرقوم در نامه حضرت عالى جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم. مقصود از حدود شرعيه در خطبه هاى نماز جمعه چيزى است كه در صورت لزوم مشروحاً بيان خواهد شد. ✅ اميد است سالهاى متمادى اين ملت عزيز و فداكار و مسئولان آن و همه امت بزرگ اسلام از فكر بيدار و روشن و رهبرى بى بديل جنابعالى بهره مند گردند و خداوند عمر شريف شما را تا حضور ولى عصر ارواحنا فداه مستدام بدارد. 🔰21/ 10/ 66- سيد على خامنه اى. 📚 (صحیفه امام ج20ص456) @almorsalaat
📜سند زیارت جامعه کبیره 🔰علامه محمدتقی مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) 🔅🔅🔅🔅🔅 💠 امام خمینی(ره) درباره کتاب لوامع صاحبقرانی می فرماید: " کتاب شرح فقیه مولانا مجلسی اول، که یکی از کتابهای نفیس جلیل القدر است و فارسی، مطالعه نما و اگر نفهمیدی از اهلش سوال کن که در آن کنزهایی از معرفت است. 💠💠💠💠💠 در این کتاب درباره زیارت جامعه کبیره آمده است: 🔅اين زيارتى است كه فرا گرفته است همه ائمه معصومين صلوات اللّٰه عليهم را كه هر يك را و همه را با هم زيارت مى‌توان كرد. 🔅 باين زيارت اما سند اين شكسته چنين است كه بيست و هشت سال قبل از اين به شرف زيارت حضرت امير المؤمنين صلوات اللّٰه عليه مشرف شدم و بخاطر فاتر رسيد كه فى الجمله ربطى به هم رسد تا زيارتى با ربط به آن حضرت توانم كرد. مشغول رياضت شاقه شدم و اكثر ايام در مقام حضرت صاحب الامر صلوات اللّٰه عليه مى‌بودم كه واقع است در خارج نجف اشرف و بعد از ده روز تقريبا كشف حجب شد و محبتى مركب به هم رسيد از محبت حق سبحانه و تعالى، و محبت آن حضرت صلوات اللّٰه عليه، و شبها پروانه‌وار بر دور روضه مقدسه مى‌گشتم، و گاهى در رواق عمران مى‌بودم روزها در مقام حضرت‌ صاحب الامر تا به مرتبه كه مى‌يافتم كه اگر در آنجا مى‌بودم دو سه روزى بيشتر نبوده واصل مى‌شدم، و با خود قرار داده بودم كه در زمستان در نجف اشرف باشم اگر بمانم و مكاشفات بسيار رو داده بود. 🔅 با آن كه شبى نشسته بودم در رواق عمران سنه دست داد و گويا بر در روضه مقدسه عسكريينيم و قبر آن حضرتين در نهايت ارتفاع و طول و عرض بود، و صندوق پوشى از مخمل سبز بر آن صندوق پوشانيده‌اند و حضرت صاحب الامر صلوات اللّٰه عليه پشت بر صندوق داده‌اند رو به درگاه چون نظرم به حضرت افتاد شروع نمودم در خواندن اين زيارت جامعه و در حفظ داشتم تا جميع را بر آن حضرت خواندم و غرضم زيارت بود با مداحى حضرات و چون تمام شد حضرت فرمودند نعمت الزّيارة خوب زيارتى است عرض نمودم و اشاره كردم به قبر كه زيارت جد شماست حضرت تقرير فرمودند 🔅و فرمودند كه داخل شو بنده داخل شدم و ميل بدست راست كرده ايستادم فرمودند كه پيش آ عرض نمودم كه يا ابن رسول اللّٰه مى‌ترسم كه مبادا از من ترك ادبى واقع شود و كافر شوم فرمودند كه كافر نمى‌شوى پيش آ دو قدمى پيش رفتم و ايستادم باز فرمودند كه پيش آ و جلالت حضرت مانع بود و اطاعت واجب و در اضطراب بودم حضرت فرمودند كه مترس و پيش آى تا نزديك رفتم، فرمودند بنشين نشستم بدو زانو با ارتعاش و اضطراب تمام و توجّهات بسيار فرمودند و آن سنه برطرف شد و آن عشق حضرت امير المؤمنين منقلب شد به عشق حضرت صاحب الامر صلوات اللّٰه عليهما 🔅و قبل از اين واقعه مفارقت را ممتنع مى‌دانستم و روزش يا روز بعد از آن متوجّه زيارت عسكريين صلوات اللّٰه عليهما شدم و در آن رفتن و يك شب در روضه مقدسه ماندن فتوحات عظيمه دست داد و هر چه در آن واقعه ديده بودم همه واقع شد 🔅و اين بنده شك ندارم در آن كه اين زيارت از آن حضرتست با آن كه قطع نظر از واقعه فصاحت و بلاغت و جامعيّت اوصافى كه هر يك از آنها در اخبار بسيار وارد شده است و به آن‌ها اشاره خواهد شد دليل صحت است، با آن كه صدوق حكم به صحت آن كرده است در اين كتاب و در كتاب عيون، و روات خبر نيز ثقاتند الا موسى كه توثيق صريح ندارد و صدوق اعرفست به رجال از ديگران. @almorsalaat