🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹🌹🌹
🌿🌹🌹
🌿🌹
#شبهای_قدر_جبهه
#احیایی_که_دشمن_ناتمام_گذاشت
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
روز 19 ماه رمضون سال 64 بود که با #شهید_نوریان(فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداءعلیه السلام) از جنوب حرکت کردیم برای سرزدن به #بچه_های_تخریب که در #مریوان و "ارتفاعات لری" مشغول پاکسازی میدان های مین بودند.
مریوان که رسیدیم ، قبل از رفتن به خط خبر دادند بچه ها برای #شبهای_ احیاء اومدند پادگان #شهید_عبادت. رفتیم پادگان شهید عبادت مریوان .
پادگان وضع خوبی نداشت و ماشین های آمبولانس در حرکت بودند رفتیم سمت ساختمانی که بچه های تخریب مستقر بودند هنوز ماشین متوقف نشده بود که #شهید_رضا_صمدیان رو دیدیم.
ازرضا وضعیت رو پرسیدیم.
اون گفت نیم ساعت قبل هواپیماهای دشمن پادگان رو بمباران کردند.
لباس های رضا خونی بود و از ظاهرش برمی اومد که برای کمک رسانی رفته.
#شهید_نوریان داخل ساختمون شد و من کنجکاو شدم و با رضا رفتیم سمت محل بمباران.
راکت هواپیما خیلی زمین رو گود کرده بود و رضا با دست بالای درخت ها رو نشون میداد که قسمت هایی از بدنهای شهدا پرتاب شده بود.
رضا میگفت چند باری هست ظرف این چند روز هواپیماها برای بمباران اومدند...
شهید نوریان گفت اگر اینجوری خواسته باشه هواپیماها بیان و بمبارون کنند تلفات بالا میره وتصمیم گرفت بچه ها مجددا به خط مقدم برگردند. چون #شب_ بیست_و_یکم_ماه_رمضون بود از شهید نوریان خواستیم که احیاء در پادگان باشیم وفردا صبح حرکت کنیم وایشان هم قبول کرد.
حدود ساعت 11 شب بود که رفتیم طبقه چهارم یکی از ساختمونهای پادگان برای مراسم احیاء.
ابتدا قرار شد روحانی صحبت کنه و بعد من #مناجات_و_روضه بخونم و مجددا ایشون قرآن سر بگیره.
روحانی که اهل مازندرون بود شروع به صحبت کرد و من و #شهید_رضا_صمدیان کنار هم نشسته بودیم و رضا من رو به حرف میگرفت و باز داشت شرح بمباران دیروز رو میداد که شیخ به ما دوتا تذکر داد که صحبت نکنید
.یادمه اون شب مثل اینکه شیخ موقع افطار زیاد خورده بود و وقت صحبت کردن سکسکه میکرد و من و رضا موقع سکسکه اش میخندیدیم
.صحبت های شیخ طولانی هم شد و بعد وارد روضه شد و چراغ ها رو خاموش کردند و من شروع کردم به خوندن.
با #الهی_قلبی_محجوب شروع کردم .
توی جبهه سنت بود که وقت خوندن این دعا همه به سجده میرفتند.
همه در حال سجده و مشغول گریه بودن که صدای شلیک پدافندهای پادگان بلند شد و هنوز به ذکر #یا_غفار آخر دعا نرسیده بودیم که من دیدم هیچکس داخل ساختمون نیست و صدای شیرجه هواپیما اومد و با شهید صمدیان نفهمیدیم چهار طبقه ساختمون رو چه طوری پایین اومدیم.
وقتی پایین رسیدیم همه روی زمین دراز کشیده بودند و صدای رگبار پدافندها قطع نمیشدوحدود 20 دقیقه ای گذشت و هواپیماها بدون اینکه بمباران کنند منطقه رو ترک کردند.
با شهید رضا رفتیم سراغ شیخ که ادامه احیاء رو در ساختمون برگزار کنیم که شیخ با عتاب به ما گفت: نه.حفظ جون واجبه.
برادرها به ساختمون های خودشون برند و خدا همینجوری قبول میکنه.
اون شب ما برگشتیم به ساختمون خودمون و با جمع بچه های تخریب و درکنار فرمانده مون #شهید_نوریان قرآن به سرگرفتیم .
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شب_های_قدر_جبهه
✅ #شب_نوزدهم_ماه_رمضان_سال_1363
اوایل خرداد ماه سال 63 بود که بعد از طی مانورهای متعدد در میدان مین واقعی در اردوگاه آموزشی #شهدای_تخریب در جاده آهواز آبادان به #مقر_شهید_موحد_دانش در سه راهی جفیر آمدیم
هوا فوق العاده گرم بود و باد شدیدی هم میوزید به حدی که وزش باد اجازه استقرار چادرها رو نمیداد.
با هر مشقتی بود چادرها زده شد و چون اون منطقه بیابونی و پر از عقرب بود تدبیر این شد که با توتون و تنباکو اطراف چادرها رو خط بکشند تا حیوانات موذی از جمله عقرب و رطیل وارد نشوند.
وسط اردوگاه هم سه تا چادر به هم وصل کردیم به عنوان حسینیه که برای مراسمات جمعی از آن استفاده شود.
#ماه_رمضان_بود و فرمانده ما #شهید_حاج_عبدالله_نوریان به جهت معنوی خیلی مواظب نیروهای تحت فرمانش بود
و همیشه سعی داشت فعالیت های رزمی و روزمره بچه های تخریب آسیبی به مسائل معنوی نرساند
روز 18 ماه رمضان بعد از مراسم صبحگاه تذکرات لازم در خصوص شب نوزدهم ماه مبارک رمضان رو داد و از مسولین دسته و مربیان آموزشی خواست به بچه ها استراحت بدهند که برای شب زنده داری #شب_قدر شادابی لازم رو داشته باشند.
بعد از صبحانه من رو صدا کرد و فرمود امشب شما برنامه ات برای شب قدر چیه...
من هم گفتم حق تقدم با حاج مرشده.
اون سال ها پیشکسوت خوننده های گردان تخریب ل10 حاج ابراهیم قاسمی بود که مرشد صداش میکردیم و بنده تا ایشون بود خودم رو جلو نمی انداختم و سعی میکردم به این حریم احترام بگذارم.
البته این سین و جیم کردن برای چیز دیگه بود که شهید نوریان خودش لو داد
ایشون گفت اگر اجازه بدهید من هم در مراسم احیاء امشب سهیم و شریک باشم.
سووال کردم میخواهید بخونید
گفت خوندن که نه...
یک متن ادبی نشان من داد که در مورد عظمت امیرالمومنین علیه السلام بود و گفت اگر موافق باشید من بعد از روضه خوانی و قبل از اینکه قرآن به سر بگیرید بخونم.
چاره ای نبود امر فرماندهی بود و قبول افتاد.
شب نوزدهم بعداز اینکه بچه ها شام خوردند به حسینیه گردان اومدند.
ابتدا روحانی گردان تخریب #شهید_علی_سیفی سخنرانی کرد
شهید سیفی به جهت معنوی انسان وارسته ای بود سواد حوزوی زیادی نداشت اما تا دلت بخواد اهل معنویت بود
و بقدری دلنشین صحبت میکرد که در طول سخنرانیش یک لجظه گریه بچه ها بند نمی آمد
بعد از شهید سیفی من شروع به خوندن کردم
چون مجلس آماده رو تحویل گرفتم وقفه ای در جلسه نیفتاد
و بعد حاج مرشد قاسمی نوحه داد و بعد هم شهید نوریان متن ادبی که تهیه کرده بود به سبک خودش خوند.
سعی میکرد وسط خوندنش یک حزنی هم به مجلس بدهد اما نشد و کار نگرفت و صدای گریه بچه ها قطع شد و بعد هم قرآن به سرگرفتیم و شهید مصطفی مبینی جوشن کبیر رو شروع کرد و جلسه یکی دو ساعت قبل از اذان صبح تمام شد.
بعد از نماز صبح به شوخی از من پرسید برنامه من دیشب چه جوری بود؟؟؟؟؟؟
من هم با خنده گفتم برادر عبدالله مجلس یخ کرد
و اون هم با محبتی که داشت گوشم رو پبچوند و گفت: ای شیله پیله دار(تکه کلام شهید نوریان بود)
یاد اون روزهای خوب بخیر
یاد ناله های عارف شهید علی سیفی
یاد صفای باطن شهید مصطفی مبینی بخیر
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
✅#ماه_رمضان_جبهه #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان_سال_1365
🔸 پیکر مطهر شهید سید مجتبی زینال حسینی بعد از 10 روز جستجو در میادین مین فکه پیدا شد.
چند روز از #ماه_رمضان گذشته بود و بچه های تخریب مشغول پاکسازی میادین مین منطقه ی فکه و جمع آوری پیکرهای مطهر شهدای #عملیات_سیدالشهداء(ع) بودند.
پیکرهای شهدا در اثر شدت آفتاب و گلوله باران شدید منطقه متلاشی شده بود.
ابتدا شهدایی که دو طرف جاده آسفالته بودند جمع آوری شد و بعد از آن هم به سمت چپ و راست جاده آسفالته فکه اکیپ های تخریب و تعاون برای جستجو اعزام شدند.
در این جستجو پیکر شهدای لشگر10 و پیکر مطهر شهدای تخریب که در این عملیات شهید شده بودند پیدا شد و به عقبه منتقل شد اما پیگر شهید سید مجتبی زینال حسینی برادر فرمانده ما پیدا نشده بود.
سید مجتبی با گردان حضرت قاسم علیه السلام به عملیات رفته بود
گردان حضرت قاسم سمت چپ جاده فکه عملیات کرده بود و جایی که بچه ها شهید شده بودند میدان مین بود.
ایام ولادت امام مجتبی علیه السلام بود و نام برادر فرمانده ما هم مجتبی بود تا اینکه خبر پیدا شدن سید مجتبی به همه ی تیم های تفحص که در منطقه عملیات مشغول بودند رسید.
بیش از همه فرمانده ما شهید سید محمد خوشحال شد و بعد از اینکه پیکر مجتبی را به معراج شهدا انتقال دادند شهید حاج سید محمد زینال حسینی به سمت تهران حرکت کرد.
🔸گفت میروم تا خودم خبر شهادت مجتبی را به مادرم بدهم... مادر مجتبی را به من سپرده بود.
شهید سید محمد به سمت تهران رفت و با اجازه حاج آقا فضلی دو تا اتوبوس از بچه های تخریب برای شرکت در تشییع شهید سید مجتبی زینال حسینی در روز 18 ماه مبارک رمضان به سمت تهران حرکت کردیم
☑️ #شب_نوزدهم_ماه_مبارک_رمضان سال 1365 و شب احیاء داخل اتوبوس بودیم که به سمت تهران حرکت میکرد.
صبح روز #19_ماه_مبارک_رمضان به تهران رسیدیم
پیکر مطهر شهید سید مجتبی زینال حسینی در روز 19 ماه مبارک رمضان از درب منزلشان به سوی گلزار شهدای بهشت زهراء(س) تشییع شد
🟢 #تخریبچی_شهید_سید_مجتبی_زینال_حسینی در روز 13 اردیبهشت سال 65 که مصادف با 23 ماه شعبان بود به شهادت رسید پیکر مطهرش بعد از 26 روز در روز 7 خرداد که مصادف با روز 19 ماه رمضان و ضربت خوردن امیرالمومنین (ع) بود در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) به خاک سپرده شد.
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
#روزی_که_دیده_بان_شهید_شد
#دیده_بان_لشگر_10
#شهید_مهدی_فلاح
شهادت 10 فروردین 67
#محل_شهادت_شهر_بیاره_عراق
✍️✍️✍️راوی: #جعفر_طهماسبی
#شهید_مهدی_فلاح بچه نارمک تهران بود و 15 بهار از عمرش گذشته بود که پا توی جبهه گذاشت و عمده روزهای جبهه را هم در #لشگر_ده_سیدالشهداء(ع) سپری کرد.
مهدی مشامش خیلی تند و تیز بود و بوی عملیات رو زود حس میکرد.
یک مدت رفت #گردان_مخابرات، یک مدت رفت #گردان_حضرت_علی اصغر (ع) و بی سیم چی #شهید_اسکندرلو بود و بعد هم رفت واحد دیده بانی #گردان_ادوادت، چون اون واحد پاتوق #بچههای_مسجد_جامع_نارمک بود.
ماموریت بچه های این واحد این بود که شب عملیات یک بی سیم به کول میگرفتند و چند نارنجک هم به کمر میبستند و با گردانهایی که برای عملیات میرفتند همراه میشدند و در حین عملیات با گرا دادن مواضع دشمن آتش ادوات را روی محل تجمع نفرات و تجهیزات دشمن متمرکز میکردند تا رزمنده ها بتوانند با حداقل تلفات به سنگرهای دشمن برسند.
اولین باری که مهدی رو دیدم بعد از #عملیات_خیبر توی پادگان ابوذر سرپل ذهاب بود که یک کلاه نخی به سر داشت و بی سیم پی آر سی 77 روی دوشش بود. من بیشتر مهدی رو شبهای عملیات میدیدم. شب #عملیات_والفجر_8 در بیمارستان خرمشهر هم دیگه رو دیدیم. مهدی یک لایف ژاکت نارنجی به تن داشت. از من سوال کرد: شما امشب با کدوم گردان جلو میری؟
گفتم: قراره با لباس غواصی از اروند رد بشیم؛ شما امشب کجایی؟
گفت: من هم با گردان حضرت علی اصغر(ع) میایم. قراره با لایف ژاکت سوار قایق بشیم و وارد #جزیره_ام_الرصاص شویم.
اردیبهشت ماه سال 65 و شب #عملیات_سیدالشهداء(ع) باز توی #مقر_الوارثین(مقرگردان تخریب ل10) در منطقه فکه دیدمش. گردان حضرت علی اصغر آمده بود که شب اول به دشمن حمله کنه و مهدی یک بی سیم روی کولش بود و شبهای عملیات دیگه...
آخرین دیدار یک روز قبل از شهادتش بود. تازه #عملیات_بیت_المقدس_4 روی ارتفاعات #شاخ_شمیران انجام شده بود و گردانهای و واحدهای خط شکن برای استراحت و بازسازی عقب اومده و کنار رودخانهای که از داخل #شهر_بیاره رد میشد چادر زده بودند.
مهدی هم با بچه های دیده بانی ادوات لشگر10سیدالشهداء(ع) بعد از چند روز کار سخت و هدایت آتش روی مواضع دشمن بعثی برای استراحت و تجدید قوا عقب اومده بودند. من از آشپزخانه ل10 به سمت #حلبچه میرفتم که کنار رودخانه مهدی رو دیدم. با هم سلام علیک کردیم.
گفت: مقر شما کجاست؟
گفتم: ما هم 500متر جلوتر از شما هستیم.
گفت: کجا میری؟
گفتم: دشمن داره فشار میاره تا شاخ شمیران رو پس بگیره. داریم با #بچه_های_تخریب میریم برای مین گذاری جلوی دشمن. بهش گفتم: ابوطالب مبینی هم توی گردان ماست.
گفت: به ابوطالب سلام برسون و مواظب خودتون باشید و ما رو هم دعا کنید.
و این آخرین دیدار ما با مهدی بود و فردای اونروز، دشمن بعثی که دیگر نا امید از پس گرفتن ارتفاع شاخ شمیران شده بود با هواپیما و با #بمب_های_خوشه ای مقر گردان ها و واحدهای لشگر ده سیدالشهداء(ع) در شهر بیاره را بمباران کرد که مهدی و تعدادی از همرزمانش به شهادت رسیدند.
مهدی وقتی شهید شد چند روز به #ولادت_مهدی (ع) مانده بود و نزدیک بود که بیست و یک سالش تموم بشه. سلام بر 15 فروردین سال 1346که به دنیا آمد و سلام بر 10فروردین سال 67 و یازدهم ماه شعبان که به لقاء پروردگار رسید.
#ابوطالب_مبینی هم سه روز بعد در 12 فروردین که مصادف با شب نیمه شعبان بود در همین منطقه با #راکت_شیمیایی دشمن که از هواپیما شلیک شد به همراه 12 نفر از همرزمان #تخریبچی_اش به شهادت رسید.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🍃🍃@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺
#یارانی_که_وقت_نماز_شهید_شدند
#بمباران_شیمیایی
#عملیات_بیت_المقدس_4
#تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
#صبح_روز_یازدهم_فروردین 67 بود
هنوز هوا روشن نشده بود که از #شاخ_شمیران به مقر برگشتم.نماز صبح رو خوندیم.. معمولا رسم گردان ما بود که بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب بچه ها نمیخوابیدند و مشغول خواندن #زیارت_عاشورا میشدند. اونروز هم توقع داشتند من زیارت عاشورا رو بخونم که بعلت خستگی رفتم زیر پتو و زود هم خوابم برد. #شهید_ابوطالب_مبینی اون روز صبح #زیارت_عاشورا رو خوند و حدود ساعت 8 صبح بود که به زور ما رو برای خوردن صبحانه بیدار کردند و بعد از صبحانه قرار شد یک تعداد از بچه ها به جلو برند تا جایگزین #بچه_های_تخریب در #شاخ_شمیران شوند.
ساعت 10صبح بود که به سنگر داخل خط رسیدیم.
حاج ناصر اسماعیل یزدی مسوول بچه های تخریب مستقر در خط بود. هنوز بچه ها داخل سنگر نرفته بودند که آتش دشمن شروع شد. و ارتفاع بالای سنگر ما رو زیر آتیش گرفت. و با خوردن گلوله ها روی صخره ها سنگ های زیادی پایین میریخت..آتیش که شروع شد حاج ناصر نگران به اینطرف و آنطرف میرفت.
گفتم ناصر تو که آدم جیگر داری هستی چرا دست و پاهات رو گم کردی. اون با خنده گفت: این بی پدر و مادرها اشک ما رو این چند روزه در آوردند. هوا که روشن میشه از زمین و آسمون گلوله میاد. صبر کنید الان سروکله هلکوپترهاشون هم پیدا میشه..
ناصر راست میگفت.. هلکوپترها هم توی آسمون ظاهر شدند و چند تا موشک سمت سنگر ما شلیک کردن. همه بچه ها توی سنگر چپیدند و یک ساعتی گذشت و بچه هایی که باید عقب میرفتند آماده شدند. حدود 20 نفر بودند که باید عقب میرفتند...
چون دشمن آتیش فراوان میریخت و احتمال تلفات بود قرار شد بچه ها دو قسمت بشند و با فاصله عقب برند. من میخواستم با گروه اول عقب برم اما تا وضو بگیرم و #ماسک_شیمیایی ام رو پیدا کنم طول کشید و گروه اول رفتند سمت #دریاچه_دربندی_خان که با قایق به عقب برگردند.
قبل از عقب رفتن ، صحبت از #بمباران_شیمیایی منطقه شد و گفتند اگر قبل از ظهر به آنطرف آب رسیدید برید چادرها رو جمع کنید و به مقر بچه های تخریب در شهر بیاره برید و اگر بعد از ظهر از آب گذشتید مستقیم به مقر بیاره برید
ما تا لب اسکله رسیدیم طول کشید و قایق هم دیر اومد و اذان ظهر رو گفته بودند که به اسکله لشکر10 رسیدیم. نماز رو خوندیم و حرکت کردیم ...
ماشین نبود و مجبور بودیم یک مقدار از مسیر رو پیاده بریم. رسیدیم سر دوراهی که یه راه اون به مقر زیر ارتفاع تیمورژنان میرفت. #شیخ_تاج_آبادی گفت استخاره کن. اگر خوب اومد میریم به مقر جلو و اگر بد اومد میریم مقر"بیاره"
من یک تسبیح کوچیکی توی سنگر پیدا کرده بودم و برای خودم هم نبود و با اون #استخاره_کردم و رفتن به مقر جلو بد اومد و در همین حین هم یک وانت خالی رسید و همه سوار شدیم و به سمت عقب حرکت کردیم. وقتی عقب میرفتیم هواپیماهای دشمن توی آسمون بودند و مدام شیرجه میرفتند و بمبارون میکردند و چند جا ما هم مجبور شدیم از ماشین پایین بریزیم و روی زمین دراز بکشیم. هنوز وارد حلبچه نشده بودیم که یکی از هواپیماها برای بمباران شیرجه رفت و ما توی آسمون مسیر حرکت بمب ها رو به هم نشون میدادیم. بمبها درست میرفت سمت مقر ما توی خط... بمب های دشمن که زمین خورد من گفتم #غلط_نکنم_مقر_ما_رو_بمبارون_کرد.
نزدیک عصر بود که به مقرمون در #شهر_بیاره رسیدیم. نهار خوردیم و من هم خیلی خسته بودم خوابم برد...یک ساعتی به اذان مغرب بود که با صدای پچ پچ بچه ها بیدار شدم.یکی از بچه ها از جلو اومده بود و خبر بمباران مقر را آورده بود. فقط میگفت #همه_بچه_ها_از_بین_رفتن.
🍃🌺🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#معراج_شهیدان
یاران ما زاینجا به سوی حق پریدند
اینجا جمال یوسف گم گشته دیدند
#مقر_بچه_های_تخریب_لشگر10
#سکوی_پرواز_یاران_شهید
@alvaresinchannel
33.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
روایت #اولین_ماه_رمضان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
#روایت_شب_های_قدر_ماه_رمضان_سال_1358
از زبان مرد خدا
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#فرمان_امام_شهر_پاوه_را_نجات_داد
در#چهل_و_پنجمین سالگرد این حماسه یاد و خاطره شهدای مظلوم پاوه را گرامی میداریم
#سرلشگر_خلبان_شهید_محمد_نوژه از تهران
مزار:گلزار شهدای تهران قطعه24ردیف27شماره19
#سرلشگر_خلبان_شهید_سید_عبدالله_بشیری_موسوی از زنجان
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#خلبانانی_که_با_زبان_روزه_شهید_شدند
22 ماه مبارک رمضان
مصادف با 25 مرداد 1359
بر فراز #شهر_پاوه
#سرلشگر_خلبان_شهید_محمد_نوژه از تهران
#سرلشگر_خلبان_شهید_سید_عبدالله_بشیری_موسوی از زنجان
#خلبان_شهید_محمد_نوژه و خلبان همراه دیگرش که هر دو در روز 22 ماه مبارک رمضان با زبان روزه به شهادت رسیدند در زمره اولین شهدای دفاع از نظام نوپای جمهوری اسلامی هستند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#زائر_این_قبور_غریب_باشیم
#سهم_گلزار_شهدای_تهران_از_حماسه_آفرینان_پاوه
شب های قدر اولین ماه رمضان پس از پیروزی انقلاب اسلامی که مصادف با مرداد ماه سال 1358 بود صفحات زرینی را در تاریخ دفاع جوانان غیرتمند این سرزمین به ثبت رسانده است.
مردان غیوری که جان شیرین را به کف گرفتند و به مصاف ضد انقلاب رفتند و حماسه ای را در #شهر_قهرمان_پاوه در ماه رمضان سال 58 رقم زدند.
🔴 غیور مردان تهرانی هم در این حماسه مشارکت داشتند.
پاسدارانی که از پادگان ولیعصر(ع) تهران برای مقابله با ضد انقلاب عازم شدند و در حماسه 6 روزه پاوه شربت شهادت نوشیدند.
این حماسه آفرینان مظلوم در قطعه 24 گلزار شهدا مدفون میباشند که وظیفه است با زیارت قبور رنگ پریده و غبارگرفته شان یادشان را زنده کنیم.
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_مزار_سرلشگرشهید
#خلبان_محمد_نوژه
گلزار شهدای تهران
قطعه 24 ردیف 27
شهید محمد نوژه در روز 22 ماه مبارک رمضان مصادف با25 مرداد 1358 با زبان روزه جهت پشتیبانی هوایی از مدافعان شهر پاوه داوطلبانه با هواپیمای فانتوم به پرواز درآمد و بعد از شکستن دیوار صوتی بر فراز شهر پاوه با آتش سنگین ضد انقلاب هواپیمایش صدمه دید و با کوه برخورد کرد و به همراه خلبان شهید سید بشیر موسوی به شهادت رسید. و پیکر مطهرش در گلزار شهدای تهران آرام گرفت.
✅ چهل و پنجمین سالگرد شهادت خلبان مظلوم #شهید_محمد_نوژه را گرامی میداریم
روحش را با فاتحه ای شاد کنید.
@alvaresinchannel
#شب_قدر_با_شهدا
مراسم احیاء و شب زنده داری 19 ماه مبارک رمضان1403
گلزار شهدای تهران
قطعه 29 سرداران
یاد شب های قدر جبهه بخیر
شب هایی که شهدا به مناجات با خدا به صبح میرسوندند
@alvaresinchannel
#تلاوت_قران
#ماه_مبارک_رمضان_سال_64
#اردوگاه_الصابرین_تخریب_ل_10
از سمت راست
#شهید_مرتضی_ملکی
#شهید_زینال_حسینی
#شهید_رضایی
جانبازنانگیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
✅ #ماه_رمضان_در_جبهه
در ماه رمضان هر دسته و هر چادری برای خودش مراسم جداگانه ای داشت
بعضی ها شب ها در چادر گروهی دسته خودشون برنامه داشتند و بعضی ها هم مثل دسته #شهید_حاج_قاسم_اصغری در فضای باز مقر برنامه داشتند.
این تصاویر مراسم معنوی و عزاداری بچه های تخریب لشگر10 در مقر #شهید_موحد است
#ماه_رمضان_1363
خرداد ماه
#شهیدان در تصویر
شهید حاج قاسم اصغری
شهید حاج ناصر اربابیان
شهید پیام پوررازقی
شهید محسن علیپور
شهید علیرضا طحانی
شهید سید موسوی
@alvaresinchannel