✡ ابوبکر؛ عامل نفوذی یهود (١)
1⃣ جبههٔ #یهود برای #نفوذ به درون حاکمیت، در پی کسی بودند که از عهدهٔ دو مأموریت برآید:
👈 ١. در کنار رسولخدا بهگونهای رفتار کند که مسلمانان او را شخصیتی برجسته و توانمند برای #خلافت بشناسند.
👈 ٢. سازمانی ایجاد کرده و کسانی را گرد هم آورد كه حكومت او را بهرسمیّت بشناسند؛ همچنین کسانی باشند که در حمایت از او تلاش کنند و مسلمانان را گرد او جمع نمایند.
☠👈 #ابوبکر بهترین گزینه برای انجام این مأموریت شناخته شد.
2⃣ شرایط و جایگاه اجتماعی ابوبکر او را گزینهٔ مناسبی برای #نفوذ ساخته بود. در حالیکه گروندگان به پیامبر نوعاً جوان هستند، ابوبکر تنها ٣سال از پیامبر کوچکتر است. مسلمانان هرگاه دور رسولالله جمع شوند و او را نیز کنار رسولالله ببینند، بهدلیل سنّ بالای ابوبکر، او را بهعنوان نفر دوم اسلام میشناسند. بدیهی است اگر کسی با قصد و انگیزه نیز بخواهد این نقش را بازی کند، موفقتر خواهد بود.
3⃣ افزون بر اینها، او در مکه صاحبنام بود و به بدی شهرت نداشت. بنابراین اگر در این سیستم نفوذ یابد، طبیعتاً در بین اصحاب رسولالله شهرت خواهد یافت.
4⃣ وضعیت مسلمانان در مکه نیز زمینه را فراهمتر کرده بود. هستهٔ اصلی اسلام، پس از علنی شدن بیش از ۴٠نفر نبود که بهتدریج افراد دیگر به آنها اضافه گردیده و گرد هم میآمدند.
5⃣ او با این ویژگیها و با پشتوانهٔ برنامهریزی قوی، به آسانی میتوانست خود را بهعنوان شخص برجسته پس از رسولخدا به مسلمانان مهاجر معرفی کند.
🇮🇷
✡ ابوبکر؛ عامل نفوذی یهود (۴)
🌐 ب. تشكیل سازمان
✍ مأموریت دوم #ابوبکر این بود که سازمانی تشکیل دهد، و گروهی را گرد هم آورد که به #خلافت وی پس از پیامبر (ص) معتقد باشند. بدیهی است هرچه این سازمان زودتر تشکیل شود، سریعتر میتوانند #نفوذ کنند و برای خود چهرهای مناسب در نزد مردم بپردازند؛ بنابراین پایهٔ سازمان #نفاق در مکه گذارده شد. وی کسانی را فراخواند و هستهٔ اصلی را تشکیل داد و با گذشت زمان کسانی را به سازمان افزود. در ادامه، شواهدی بر تشکیل سازمان توسط ابوبکر و رهبری وی بر آن، ارائه خواهد شد:
1⃣ دعوت ویژگان به اسلام
👈 ابوبکر کسانی را به اسلام دعوت میکرد که اولاً: او را قبول داشتند؛ ثانیاً: از قریش بودند. روشن است اگر ابوبکر بخواهد سازمانی را با این افراد تأسیس کند، رهبر این سازمان خواهد بود. مورّخان کسانی را که بهدست ابوبکر مسلمان شدهاند، چنین برمیشمرند:
👈 عثمان، ابوعبیدة بن جراح، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، زبیر، سعد بن ابیوقاص، عبیدة بن حارث و ارقم بن ابیالارقم. اسامی پنج تن از این اشخاص در شواهد بعدی تکرار خواهد شد و درمییابید که سازمان ابوبکر با این پنج تن بههمراه عمر بن خطاب تشکیل شد.
2⃣ ترور پیامبر (ص)
3⃣ صحیفهی ملعونه
4⃣ سرپیچی از لشکر اسامه
5⃣ نماز ابوبکر
6⃣ توطئه سقیفه
7⃣ حمایت سازمانی از ابوبکر
8⃣ شهادت دروغ
✡ ابوبکر؛ عامل نفوذی یهود (٢)
✍ ممکن است این شبهه پیش آید که رفتارهای #ابوبکر، مثبت و در جهت تقویت اسلام بوده است! اما ابوبکر و یارانش در واقع به رسولخدا (ص) ایمان نداشتند و رفتارهایی که نقل شد، ظاهری نمادین از دین داشت و در حقیقت برای انگیزههای غیرخدایی صورت میگرفت.
🔸 آنان قصد داشتند با این رفتارها نزد مردم شخصیت و مقامی کسب کنند تا در زمان مناسب بتوانند خلافت را از مسیر خود منحرف نمایند.
🔸 ما برای این ادعا که ابوبکر و یارانش هیچگاه به رسولخدا (ص) ایمان نیاوردند، سه شاهد میآوریم:
1⃣ امیرمؤمنان (ع) در بیانی پیش از جنگ صفین میفرمایند: «هیچکدام از این سه نفر (ابوبکر، عمر و عثمان) با رسولخدا (ص) پیشینه و سابقهای را نداشتند». معلوم است منظور ایشان عدم پیشینهٔ مثبت است، چرا که آنان در بسیاری از جریانات صدر اسلام حضور داشتند. آنان سابقهای که به نفع اسلام و رسولخدا (ص) بوده و با انگیزهٔ الهی باشد، ندارند.
2⃣ امام علی (ع) در جای دیگر میفرمایند: اگر #قریش اسم رسولخدا (ص) را وسیلهای برای رسیدن به ریاست و عزّت قرار نمیدادند، هرگز خداوند سبحان را پس از رحلت پیامبر بهاندازهی یک روز هم عبادت نمیکردند.
3⃣ حذیفه در بیانی میگوید: قسم به خدا، اینان (ابوبکر و یارانش) اعمالی انجام دادند که کاشف از این است که بهاندازهی یک چشم به هم زدن به خدا و رسولخدا (ص) ایمان نداشتند.
🔸 در ادامه، به بیان جزئیات برنامههای ابوبکر در #نفوذ به سازمان حکومتی پیامبر خواهیم پرداخت.
🇮🇷
✡ ابوبکر؛ عامل نفوذی یهود (٣)
🌐 الف. شخصیتپردازی
✍ #ابوبکر در بین مردم مکه صاحبنام بود و جایگاه ویژهای داشت. روشن است که مسلمانان از اسلام آوردن او خشنود شده باشند و او نیز برای انجام مأموریت خود، سعی داشت این ذهنیّت را همواره زنده نگهدارد؛ بنابراین در این راستا دست به تلاشهایی چند زد:
1⃣ همراهی با رسولخدا (ص)
👈 ابوبکر، همواره در تلاش بود که مردم او را در زمرهٔ صحابیان خاص پیامبر (ص) بشناسند و در رسیدن به این مقصود، در صدد ملازمت با پیامبر (ص) در رویدادهای تاریخساز و مهم اسلام بود. وی میخواهد خود را رنجکشیده برای اسلام معرفی کند؛ کسی که در شناساندن پیامبر اکرم (ص) به مردم کوشش فراوان کرده است. با این کار، مردم با شناخت پیامبر (ص) او را نیز میشناسند. حضور ابوبکر در «بیعت عقبه دوم» یکی از این موارد است.
2⃣ کمکهای مالی
👈 اقدام دیگر ابوبکر برآوردن نیاز مالی اسلام و مسلمانان بود. با این شیوه مسلمانان اعتماد کاملی به ابوبکر و حُسننیّت او مییافتند. برای نمونه، برخی معتقدند ابوبکر #بلال حبشی را پس از اسلامش از صاحب او خریداری کرد. بنابراین وقتی ابوبکر به حکومت میرسد، تاریخ مبارزهای از بلال با غاصبان حکومت ثبت نکرده است. نام بلال در زمرهی یاران ممتاز امام علی (ع) که در خانهٔ حضرت تجمع کردند، مشاهده نمیشود؛ هرچند در میان یاران غاصب خلافت نیز نام او مشاهده نشده است.
3⃣ دعوت به اسلام
👈 ابوبکر تلاش گستردهای کرد که افراد از طریق او به اسلام در آیند؛ چرا که میدانست اینان سرانجام پیامبر اکرم (ص) را به پیامبری خواهند پذیرفت و اگر از مسیر او پیامبر را بپذیرند، و بهواسطهٔ او مسلمان شده باشند، در آینده سوءنیت او را نمیپذیرند.
🌹پاسخ شهید مطهری به #شبهه ناصبی بودن فلسطینی ها در سال ۱۳۴۹
♦️وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است ، یک وقتی دیدم یک کسی می گفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. #ناصبی یعنی #دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از#سنی است. سنی یعنی کسی که خلیفه بلا فصل را #ابوبکر می داند و #علی علیه السلام را #خلیفه چهارم می داند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است . می گوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم می داند و علی را دوست دارد.
♦️ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن می دارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی #کافر است، #نجس است. ما با ناصبی نمی توانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی می آید می گوید این فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی می گوید. این به آن می گوید، او هم یک جای دیگر تکرار می کند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در #درجه یهودیها قرار می گیرند. هیچ فکر نمی کنند که این، حرفی است که #یهودیها جعل کرده اند. در هر جایی یک حرف جعل می کنند برای اینکه احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. می دانند مردم ایران شیعه اند و شیعه دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این #مطلب را #جعل می کنند.
♦️در صورتی که ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد می دیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنی اند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان می گفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم .
♦️ همین #لیلا خالد(چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعه ام.
♦️ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور می کند و می گوید: شما پخش کنید که اینها ناصبی اند.»
( شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲)
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
❣️﷽❣️
🌴🌹#حوادت_فاطمیه 🌹🌴
قسمت4️⃣
18 ـ #سقيفه و #مردم_مدينه
مدينه از دو طايفه بزرگ #اَوْس و #خَزْرَج تشكيل شده است، اين دو طايفه #قبل از #اسلام، همواره در #حال جنگ بودند، امّا به #بركت_اسلام، صلح و آرامش به ميان آنها برگشته است.
اكنون، بزرگان اين دو طايفه در كنار هم جمع شده اند تا براى آينده اين شهر تصميم بگيرند.
#سعد، بزرگ قبيله #خزرج چنين سخن مى گويد: "اى مردم مدينه! شما بايد قدر خود را بدانيد، شما بوديد كه پيامبر را يارى كرديد و اگر شما نبوديد، اسلام به اين شكوه و عظمت نمى رسيد، اكنون پيامبر به ديدار خدا شتافته است و بعد از #او_حكومت و #خلافت، #حقّ شما مى باشد".28
مردم يك صدا فرياد مى زنند: "اى سعد! چه زيبا و خوب سخن گفتى، ما فقط به سخن تو عمل مى كنيم، تو بايد #خليفه #مسلمانان باشى".
مردم، حسابى به شور افتاده اند! نگاه كن! چگونه دور سعد مى چرخند و فرياد مى زنند: "اى سعد! تو مايه اميد ما هستى، مرگ بر دشمن تو!".29
19 ـ رفتن #عُمَر و #ابوبكر به سقيفه
#خبر سقيفه به #عُمَر مى رسد، او نزد ابوبكر مى رود، دست او را مى گيرد و به او مى گويد: "#فتنه اى بزرگ در سقيفه روشن شده است، ما بايد خود را به آنجا برسانيم".30
20 ـ سخنرانى ابوبكر
#ابوبكر رو به مردم مى كند و مى گويد: "اى مردم مدينه! شما بوديد كه دين خدا را يارى كرديد، ما هيچ كس را به اندازه شما دوست نداريم، شما براداران ما هستيد. مگر نمى دانيد كه ما #اوّلين كسانى بوديم كه به #پيامبر_ايمان آورديم. ما از #نزديكان_پيامبر هستيم. بياييد #خلافت ما را قبول كنيد، ما قول مى دهيم كه هيچ كارى را بدون مشورت شما انجام ندهيم".31
مردم مدينه با سخنان ابوبكر به فكر فرو مى روند!
21 ـ #سخنرانى_عُمَر
همه مردم ساكت مى شوند و او شروع به سخن مى كند، سخن او كوتاه و مختصر است: "اى مردم، بياييد با كسى كه از همه ما #پيرتر است #بيعت كنيم".32
به راستى منظور #عُمَر كيست؟ آيا #سنّ زياد، مى تواند #ملاك_انتخاب_خليفه باشد؟ آخر چرا بايد آنان به دنبال سنّت هاى غلط روزگار جاهليّت باشند؟
22 ـ #بيعت_عُمَر_با_ابوبكر
ناگهان عُمَر از جا برمى خيزد...
او چنين مى گويد: "اى ابوبكر، من هرگز بر تو سبقت نمى گيرم، تو بهترين ما هستى، دستت را بده تا با تو بيعت كنم".33
عُمَر دست ابوبكر را مى گيرد و مى گويد: "اى مردم! با ابوبكر بيعت كنيد".34
بعد از آن كسانى كه در سقيفه هستند، گروه گروه با ابوبكر بيعت مى كنند.
23 ـ #هدف_اصلى_انصار
#سعد (رئيس قبيله خزرج) با مردم سخن مى گويد، امّا ديگر كسى به سخن او #گوش_نمى كند، او مى خواهد #راز_مهمى را بيان كند، اما #مهاجران_مانع مى شوند كه سخن او به گوش مردم برسد، آنان هياهو مى كنند. سعد به مهاجران چنين مى گويد: "به خدا قسم من #خلافت را 'نمى خواستم، فقط زمانى كه فهميدم شما مى خواهيد #حق_على(عليه السلام) را #غصب_كنيد به ميدان آمدم تا شما به خلافت دست پيدا نكنيد. اكنون بدانيد كه من هرگز با شما #بيعت_نخواهم كرد".35
مهاجران از هر طرف هجوم مى آورند و سعد، بزرگ طايفه خزرج در زير دست و پا قرار مى گيرد...
آرى، انصار خبر داشتند كه مهاجران از سال ها قبل، براى خلافت برنامه ريزى كرده اند. #انصار كه در #دلِ_فرهنگ #قبيله_گرى_عرب زندگى كرده بودند به يك باور رسيده بودند. باور آنان اين بود: فقط يك چيز مى تواند #برنامه هاى #مهاجران را به هم بريزد.
#اقدام_انصار، چيزى يك پيش دستى گرفتن از مهاجران نبود، اگر انصار به خلافت مى رسيدند، خلافت را به #على(عليه السلام)#واگذار مى كردند. آرى، آنان مى خواستند با اين كار خود، #مانع_نقشه_شوم_مهاجران بشوند و بعد از #آرام_شدن_اوضاع، #خلافت را به #اهلش واگذار كنند.
#انصار بين #گزينه_بد و #گزينه_بدتر گرفتار آمده بودند، براى همين #گزينه_بد را انتخاب كردند تا از ظلم و ستم به #خاندان_پيامبر جلوگيرى كنند.
#ادامه_دارد.....
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️نقل حادثه هتک حرمت خانه «حضرت زهرا» (علیها السلام) توسط «عمر» از سوی برخی «علمای اهل سنت»
💠«طبری»
🔹«محمد بن جرير طبرى» (م۳۱۰) در کتاب تاريخ خود رويداد #هتكحرمتخانهوحى را چنين بيان مى كند: «أتى عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ مَنْزِلَ عَليٍّ وَ فيهِ طَلْحَةٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجالٌ مِنَ الْمُهاجِرِينَ، فَقالَ وَاللهِ لاَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ أَوْ لَتَخْرُجَنَّ إلى الْبَيْعَةِ، فَخَرَج عَلَيْهِ الزُّبيرُ مُصْلِتاً بِالسَّيْفِ فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّيْفُ مِنْ يَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَيْهِ فَأَخَذُوهُ»؛ [۱] (#عمر_بن_خطّاب به خانه #على (ع) آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند #خانه را به #آتش میكشم مگر اينكه براى #بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند).
🔹اين بخش از تاريخ حاكى از آن است كه #اخذ_بيعت براى #خليفه با #تهديد و #ارعاب صورت مى پذيرفت، امّا اينكه اينگونه بيعت چه ارزشى دارد؟ قضاوت آن با خوانندگان است.
💠«بلاذری»
🔹«احمدبنيحيىجابربغدادىبلاذری» (م۲۷۰) نويسنده معروف اهل سنت و صاحب تاريخ بزرگ، اين رويداد تاريخى را در كتاب «انساب الاشراف» به نحو ياد شده در زير نقل مى كند. «إِنَّ أَبابَكر أَرْسَلَ إلى عَليٍّ يُريدُ الْبَيْعَةَ فَلَمْ يُبايِعْ، فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتيلة! فَتَلَقَتْهُ فاطِمَةَ عَلَى الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: يَابْنَ الْخَطّاب، أَتَراكَ مُحْرِقاً عَليَّ بابي؟ قالَ: نَعَمْ، وَ ذلِكَ أَقْوى فيما جاءَ بِهِ اَبُوكِ...»؛ [۲] (#ابوبكر به دنبال #على (ع) فرستاد تا #بيعت كند؛ ولى #على (ع) از بيعت امتناع ورزيد. سپس #عمر همراه با #فتيله [آتش زا] حركت كرد، و با #فاطمه (س) در مقابل خانه روبه رو شد، #فاطمه (س) گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم درصدد #سوزاندن_خانه من هستى؟! #عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!).
💠«ابن عبد ربه»
🔹شهاب الدين احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسى» مؤلف كتاب «العقد الفريد» (م۴۶۳) در كتاب خود بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده است. وى تحت عنوان كسانى كه از بيعت «ابى بكر» تخلف جستند، مى نويسد:
🔹«فَأمّا عَليٌّ وَ الْعَبّاسُ وَ الزُّبَيرُ فَقَعَدُوا فِي بَيْتِ فاطِمَةَ حَتّى بَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُوبَكْرُ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ لِيُخْرِجَهُمْ مِنْ بَيْتِ فاطِمَةَ وَ قالَ لَهُ: إنْ أَبَوْا فَقاتِلْهُمْ، فَأَقْبَلَ بِقَبَس مِنْ نار أَنْ يُضرِمَ عَلَيْهِمُ الدّارَ، فَلَقِيَتْهُ فاطِمَةُ فَقالَ: يا ابْنَ الْخَطّابِ أَجِئْتَ لِتَحْرِقَ دارَنا؟! قالَ: نِعَمْ، أوْ تَدْخُلُوا فيما دَخَلَتْ فيهِ الأُمَّةُ!»؛ [۳] (#على (ع) و عباس و زبير در خانه فاطمه (س) نشسته بودند كه #ابوبكر #عمربنخطّاب را فرستاد تا آنان را از خانه #فاطمه (س) بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! #عمربنخطّاب با مقدارى #آتش به سوى #خانه_فاطمه (س) رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با #فاطمه (س) روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى #فرزند_خطاب آمده اى #خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!).
🔹او همچنین از «عبدالرحمن بن عوف» نقل مى كند: «من در بيمارى ابى بكر بر او وارد شدم تا از او عيادت كنم، او گفت: آرزو میکنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمیدادم و يكى از آن سه چيز اين است: «وَدَدْتُ أنّي لَمْ أكْشِفُ بَيْتَ فاطِمَةَ عَنْ شيء وَ إنْ كانُوا أَغْلَقُوهُ عَلَى الْحَرْبِ»؛ [۴] (اى كاش #خانه_فاطمه (س) را نمى گشودم، هرچند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند).
💠«ذهبی»
🔹ذهبى در كتاب «ميزان الاعتدال» از «محمّد بن احمد كوفى حافظ» نقل ميكند كه در محضر «احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدّث كوفى (م۳۵۷)، اين خبر خوانده شد: «إنّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ حَتّى أسْقَطَتْ بِمُحْسِن»؛ [۵] (#عمر لگدى بر #فاطمه (س) زد و او فرزندى كه در رحم به نام #محسن داشت سقط كرد!).
پی نوشتها؛
[۱] تاريخ الأمم والملوك (تاریخ طبری)، الطبری، محمدبن جرير، دارالتراث، ۱۳۸۷ق، چ۲، ج۳، ص۲۰۲
[۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، ۱۴۱۷ق، چ۱، ج۱، ص۵۸۶
[۳] العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسي، دارالكتب العلمية، ۱۴۰۴ق، چ۱ اول، ج۵، ص۱۳
[۴] همان، ص۲۱
[۵] ميزان الاعتدال فی نقدالرجال، الذهبی، دارالكتب العلمية، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۲۸۳، ش۵۵۱
پيام امام اميرالمومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۸، ص ۴۴ تا ۵۱
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
🔥جنایت #قتل_دختر_پیامبر
✔️ ابن شهر آشوب از "عمر بن مقدام" روایت می کند:
🔥هیزمی که #ابوبکر و #عمر برای به آتش کشیدن خانهء علی و فاطمه پشت درب قرار داده بودند،
همسایگان تا سی روز از آن استفاده می کردند.💔
📚مثالب النواصب، ص٤۲۰، به نقل از الهجوم علی بیت فاطمه، ص۳۰۷
🤲 اللهم العن الجبت الطاغوت به عدد علمک
.
🍃🌸🍃🌸
🍃🌸
🍃
#فضائل_أمیرالمؤمنین
✍روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها داشتند.
🔸پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
🔹راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟#ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
🔸ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من با جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
🔹ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
▪️راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
🔸پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
🔹راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
🔸سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
🔹پس امام علی علیهالسلام با پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
🔸ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
🔹امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "#الیا" نزد مسیحیان "#ایلیا" نزد پدرم "#علی" و نزد #مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
🔸پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
🔸پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✅به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
✍عزيزان #کپی_فضائل_أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از ان نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند )
✅#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
📚منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷