#اولين باري كه #همسرم #عازم #مأموريت #سوريه شد #دي ماه سال 93#بود. يعني #شش ماه بعد از #شهادت قاسم به #سوريه رفت. به من نگفت به #سوريه ميرود. فقط گفت بايد براي #مأموريت آموزشي به تهران بروم.😭
🍃🌷🍃
در طول مدت اين #دو ماه مرتب با من تماس ميگرفت. من هم فكر ميكردم ايشان واقعاً تهران است. حتي موقعي هم كه از #مأموريت برگشت چيزي از #حضورش در #سوريه نگفت.😭
🍃🌷🍃
تا اينكه من از روي #عكسي كه كنار #حرم
#حضرت زينب(س)🌷 و #حضرت رقيه(س)🌷 گرفته بود، متوجه شدم كه به #سوريه رفته بود.😭
🍃🌷🍃
تا مدتي بعد از #مأموريت در حال و هواي آنجا بود. شعر «با اذن رهبرم از جانم بگذرم در راه اين حرم…» را با صداي بلند ميخواند. 😭😭
🍃🌷🍃
من هم پيش خودم ميگفتم يعني واقعاً از جانش و از زندگياش ميگذرد؟ الان هم هر وقت اين آهنگ را گوش ميدهم #خاطرات آن روزها در ذهنم تداعی میشه.
😭😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از برادر #شهید:
ما سه برادر بودیم #حسین #فرزند #اول خانواده بود، #حاج حسین یک دختر 14 ساله و یک پسر11 ساله دارد.
🍃🌷🍃
و همسرش از# سادات هستند که #پدر و #پدربزرگش از #مجاهدانی بودند که در #عملیاتهای قرارگاه سری نصرت و #عملیات های دیگر#دفاع مقدس #فرماندهان را برای #شناسایی #مناطق عملیاتی یاری می کردند.
🍃🌷🍃
#حسین از سال 85#پاسدار بود و با #تلاش بسیار زیاد توانست خودش را از #نیروی زمینی به #سپاه #قدس منتقل کند.
🍃🌷🍃
ایشان سال 92#اولین اعزامش به #سوریه بود.ولی در عراق تقریبا #دوسال اخیر را کامل #مستقر بود و برای #سرکشی به #خانواده به #ایران می آمد.
🍃🌷🍃
#حسین از بچه های #بسیجی و #هیئتی پردل و جرات بود بچه های حشدالشعبی و سرایای خراسانی از #شجاعت و #مهربانی اش تعریف میکردند.😭
🍃🌷🍃
به منزل ما هم که آمدند، گفتند به قدری در آنجا #مودت و #برادری ایجاد میکرد که ما از عراق فقط آمده ایم تا ببینیم خانواده این #شهید چه کسانی هستند.
🍃🌷🍃
#پدرم خیلی تاکید بر رفت و آمدما به #مسجد داشت هر چند اغلب در #ماموریت بود ولی پیگیر این#موضوع بود وما در برنامه های #فرهنگی #مسجد محله که #مسجد رضوان بود حضور پررنگی داشتیم.
🍃🌷🍃
#حسین در ایجاد #یادمان و #اولین دوره برگزاری نمایشگاه #شهدای شلمچه #فعالیت بسیار #چشمگیری داشت و این #قبل از #پیوستن به #سپاه و #شهادت #پدر بود.
🍃🌷🍃
ما خانواده ای #مذهبی داشتیم و بسیاری از مسائل در خانواده حل شده بود #حسین حتی بخشی از زندگیش را در #حوزه علمیه گذراند و #تحصیلات #حوزوی هم داشت و در نهایت #سپاه را انتخاب کرد.
🍃🌷🍃
#هیئت رهروان #شهدای خوزستان را با #شهید فاطمی اطهر راه اندازی کردند. #تواضع و #شوخ طبع بود و پیگیر #احوال دوستان ، مدام تماس می گرفت و جویای احوال رفقا می شد.
🍃🌷🍃
در اغلب #مساجد اهواز حضور پیدا میکرد و بالغ بر 80# درصد #مساجد اهواز را سرمی زد حتی اگر شده #سالی #یک مرتبه به همین دلیل خیلی ها او را
می شناختند.
🍃🌷🍃
در مورد# مسائل کاریش صحبت نمی کرد و شاید هیچ کس اطلاع نداشت #کارش چیه ،#تکبر و #غرور هم #نداشت و مسیری را انتخاب کرد که در #شانش بود و الحمدلله #عاقبت به خیر شد.😭
🍃🌷🍃
#جانباز ۷۰#درصد دفاع مقدس، #فرمانده لشکر ویژه کربلا "رمضانعلی صحرایی"
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۰# در رستمکلا ، شرقی ترین شهر مازندران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۴ فرزند به یادگار دارد #آقا جواد #اولین #فرزند ایشان بود که #همراهش در #جبهه #حضور داشت و #کوچکترین #رزمنده #دفاع مقدس بودند.
🍃🌷🍃
با اینکه زندگی در مناطق #جنگ زده با سختی ها و دلهره های فراوانی همراه بود،ولی در دوران جنگ به همراه همسر و 4 فرزندش از مازندران هجرت و در شهر اهواز ساکن شدند.
🍃🌷🍃
به همراه #پدر ، #پسر و #برادرش 67#ماه در #جبهه های #جنگ در کنار #سرداران بزرگی چون #شهیدان #بلباسی ، #خنکدار ، #عمویی ، #محسنی ، #ولیپور ، #مظفری ، #شیرسوار و #اکبری حضور داشت.
🍃🌷🍃
در #عملیات فتح المبین #شهید محمد حسن روزی طلب #برادر کوچکترِایشان به #شهادت رسید و #پیکرش پس از 15#روز در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد.
🍃🌷🍃
ایشان چند ماه بعد که به تازکی به #عضویت رسمی #سپاه پاسداران پیوسته بود با #خواهر #سردار #شهید عبدالحمید حسینی که در شیراز به عنوان #شهید #فدایی #امام زمان (عج)♡ معروف است، ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
حاصل این ازدواج #سه فرزند #پسر به نام های #محمدحسن، #عبدالحمید و #محمد محسن است
در اسفند 1362#، #برادرِایشان #محمد محسن #کوچکترین #فرزند خانواده در 15# سالگی در #عملیات خیبر و در #جزیره مجنون به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
ایشان در #سپاه پاسداران #مسئولیت های متعددی مانند #اطلاعات و #عملیات تیپ امام سجاد(ع)🌷 و #مسئولیت پذیرش #سپاه فارس را عهده دار شد.
🍃🌷🍃
از #اولین چهره ها در استان فارس بود که در مقابل #باند نفاق سید علی محمد دستغیب در دهه 60# ایستاد و به خاطر این #ایستادگی مورد #هجوم و #ضرب و شتم این باند قرار گرفت.
🍃🌷🍃
در سال 1365# و با #تاسیس #تیپ مستقل 35 #امام حسن (ع)🌷 #مسئولیت پرسنلی این تیپ را بر عهده گرفت و در #عملیات کربلای 4 شرکت کرد.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس علیرضا خاکپور
🍃🌷🍃
در تاریخ 10 تير 1345#در روستاى پيراوش سفلى ،از توابع علی آباد كتول گرگان در خانواده ای روستایی متولد شد.
#اولين فرزند خانواده شان بود، پدرش كشاورز بود و از وضع اقتصادى متوسطى برخوردار بودند،در كودكى آرام بود و بيشتر در خانه به بازى می پرداخت.
🍃🌷🍃
در سال 1351# وارد دبستان #شهيد قربان محمود (عنايتى كنونى) در روستاى پيراوش شدو پس از پنج سال (در سال 1356) دوره ابتدايى را با موفقيت پشت سر گذاشت.
#دعاهاى مراسم صبحگاهى مدرسه را اجرا می کرد و به فوتبال علاقه بسيار داشت. پس از دبستان، دوره راهنمايى را در مدرسه راهنمايى نوده ملك آغاز كرد كه مصادف با انقلاب بود.
در دوران #تحصيل جزء شاگردان #ممتاز بود و همكلاسيها را به انجام #تكاليف #مذهبى تشويق می کرد، در دوران انقلاب در #راهپيماييها و پخش #اعلاميه ها شركت فعال داشت.
🍃🌷🍃
ایشان در كارهاى #كشاورزى و #شخم زدن زمين به پدرش كمك می کرد و در اوقات فراغت به #مطالعه كتب #مذهبى و #قرآن مى پرداخت.
🍃🌷🍃
در سال #سوم راهنمايى تحصيل می کرد كه به #ارتش رفت و #آموزش درجه داری، مدتى از آموزشگاه به خانه نيامد،از آن جا فرار وبه #جبهه رفته بود.
🍃🌷🍃
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن #جنگ تحمیلی، حدود ۲۸#سال #عمار گونه در #سپاه پاسداران ،
#سپاه #امام رضا (ع)🌷مشهد و #سپاه نیشابور ، #هرمزگان ، #اصفهان در #ماموریت های خود از #حریم انقلاب و #نظام اسلامی #پاسداری کرد.
🍃🌷🍃
و پس از ۱۲#روز #دیده بانی و #نبرد با تکفیری ها و با به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از #خوارج تکفیری با #درجه #سردار دیده بان ایشان به درجه رفیع#شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#سوم اسفند سال۹۴#عازم #سوریه شد، وپس از#توفیق #اولین زیارت خود در #بارگاه
#حضرت زینب(س)🌷 و #حضرت رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه #دوست دوران دفاع مقدسش #محمد حصاری به سوی #حلب پرواز کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران #شهید:
#شهید شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.»
🍃🌷🍃
#اخلاص، #تواضع،#خوش اخلاقی،#ادب و #بی ریایی از جمله ویژگی هایی بود که #شهید شمس آبادی را برازنده #شهادت کرد.
🍃🌷🍃
#اولین #پرستار #شهیده #مدافع سلامت کشور و #گیلان، #نرجس خانعلی زاده
🍃🌷🍃
در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۴
در شهرستان رودسر، استان گیلان، درخانواده ای مهربان و مذهبی متولد شد.
🍃🌷🍃
ایشان #پرستار بیمارستان در شهر رودسربود.
#شهیده ۲۵#ساله بود و نامزد داشت، قراربود دوسه ماه دیگه ازدواج کند.
🍃🌷🍃
از زبان پدر #شهیده :
#دخترم همچون #شهدا #عاشق #کار، #تلاش، #زحمت کشیدن و #خدمترسانی به #مردم بود.
🍃🌷🍃
#دخترم #کارهایش را با #توسل و #ارادت به #شهدا دنبال میکرد و اگر به #مشکلی #برخورد میکرد #ذکر لبش #توسل به #شهدا بود و #خودش را #دختر #حاج قاسم میدانست.😭
🍃🌷🍃
بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، #مجروح شده بود و حتی #یک هفته در #بیمارستان #بقیةالله(عج)♡بستری بود. لباس زیاد میپوشید که من متوجه این موضوع نشوم.😭
🍃🌷🍃
#اولین باری که گفت میخواهد به #سوریه برود ۳#ماه طول کشید تا برگردد. بار #دوم گفت، برای #آموزش ۸۰۰#نفر #نیرو به یزد میبرد که بعدا متوجه شدم با همان #نیروهای #فاطمیون #اعزام شد.😭
🍃🌷🍃
من #پنج ماهه باردار بودم که #احمد گاهی در خانه حرف #سوریه را میزد. میگفت: #سوریه #جنگه شاید برای #مأموریت به آنجا بروم. زیاد جدی نگرفتم. گفتم میرود و یک هفتهای برمیگردد.
🍃🌷🍃
هفته بعد آمد و گفت: حکمم را زدند و باید بروم #سوریه! گفتم احمد! من حالم خوب نیست با این وضعیتم تنهایم نگذار. میگفت: زهرا من هم نگرانت هستم، اما تو را به #حضرت زینب (س)🌷سپردم.😭
🍃🌷🍃
به #سوریه رفت و بعد از سه ماه تماس گرفت. میگفت: #مسافت زیادی را پیاده آمده تا بتواند تماس بگیرد. نگران من و بچه بود.😭
🍃🌷🍃
مردم گاهی #زخمزبان میزدند که شوهرت چطور دلش آمد در شرایط بارداری تنهایت بگذارد. یک روز #احمد پیام داد که به خانه میآید. سریع رفتم خانهمان.
🍃🌷🍃
#سید علی #اولین #شهید #تفحص قبل از #شهید پازوکی و #محمودوند است. با پازوکی دوست بودند، هر وقت با پازوکی از #جبهه می آمدند در #تخریب بودند.
🍃⚘🍃
این جا دم در 3،4 ساعت با هم صحبت می کردند می رفتند و می آمدند. از #جبهه هم که اومد هر چی دوستانش نامه داشتند با خود می آورد و به خانواده هایشان تحویل می داد.
🍃⚘🍃
همش می گفت که من جا ماندم و من لیاقت ندارم. من بادمجان بم هستم من همه را می برم و یکی یکی می گذارم خودم باز برمی گردم.😭😭
🍃⚘🍃
سرانجام #شهید سید علی موسوی هم درتاریخ ۱۳۷۱/۱/۹ در جریان #عملیات #تفحص #شهدا در فکه به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
مزار دوبرادر در تهران ،
بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘قطعه ۵۳
🍃⚘🍃
به روایت از #سرلشکر سید یحیی رحیم صفوی:
#شهید شوشتری #الگوی #ایمان،#شجاعت، #خردمندی، #وفاداری به #اسلام و #مردمداری برای #جوانان دیروز، امروز و فردای این #کشور بودند.
🍃🌷🍃
#شهید شوشتری #عاشق #خدمت به #اسلام و #مردم #محروم #سیستان و بلوچستان بود، #فرزندان بلوچ سیستانی را همچون #فرزندان و #نوههای خود در #آغوش #پرمهرش #میفشرد.😔
🍃🌷🍃
و ذاتا یک انسان #مهربان، #دلسوز و #مردمی بود. #سپاه پاسداران یک #فرمانده #مومن، #شجاع و #خردمند را در راه #آسایش، #امنیت و #خدمت به #مردم #سیستان و بلوچستان #قربانی #راه #خدا کرد.
😭
🍃🌷🍃
من #شهید شوشتری را #اواخر #سال 58# و #اوایل سال 59# در #جنگ #کردستان برای #اولین بار #ملاقات کردم. آنچه در #نگاه اول برای من جلب #توجه میکرد #قد #رشید، #قامت #استوار و #پرصلابت #او بود.
🍃🌷🍃
در #رهایی #سنندج از دست #ضدانقلاب، #پاسداران #خراسان همچون #شهید شوشتری #فداکاری #زیادی کردند و #شوشتری در این #کار که #جزو #کارهای سخت #اوایل #انقلاب بود از خود #رشادت زیادی نشان داد و به #خوبی #فرماندهی کرد.
🍃🌷🍃
#شهید شوشتری انسانی #عاقل و اهل #احتیاط و #دوراندیش بود. با آغاز #جنگ تحمیلی، #نیروهای زیادی از #خراسان به #جنوب آمدند که بیشترین آنها را #فرماندهی میکرد.
🍃🌷🍃
#اولین #عملیاتی که این #نیروها در آن بودند #عملیات تصرف «ارتفاعات اللهاکبر» در شمال شهر #بستان بود که این #نیروها در آن بسیار #خوش درخشیدند و #تنها #عملیات #موفق در زمان بنیصدر محسوب میشد.
🍃🌷🍃
#نیروهایی که در آن #عملیات #میدان مین را #خنثی کردند و #خط اول را #شکستند #نیروهای #پاسدار و #بسیجی بودند و #پاسداران #خراسان به همراه #شهید شوشتری در آن #عملیات بسیار #موفق #عمل کردند.
🍃🌷🍃
#شهید شوشتری #مظهر #ایمان، #سکینت، #شجاعت و #خردمندی بود.هیچ #نگرانیای از #شهادت نداشت و بیش از ۷#بار هم #مجروح شد و بعد از #جنگ نیز آسوده نبود. 30#سال عمر پس از #انقلاب خود را #وقف #کشور،#اسلام و #نظام کردند.
🍃🌷🍃
بسیار #کوتاه ولی #عمیق #صحبت میکرد و حتی #پیش از #عملیات میتوانست #پیشبینی کند که در #انتهای #عملیات #چه اتفاقی میافتد.
🍃🌷🍃
ایشان مثل هر #پدری #نگران #آینده فرزندانش بود. ولی فقط به خودش و خانوادهاش فکر نمیکرد، نمیتوانست بنشیند تا #حرم #اهلبیت🌷 به خطر بیفتد، تروریستها مسلمانان را بکشند و بیتفاوت بنشیند و زندگیاش را بکند.
🍃🌷🍃
#همسرم برای #اولین بار روز #یکشنبه 28# آبان ماه #مصادف با #روز #شهادت امام رضا(ع)🌷 رفت و #دوشنبه #ششم #آذر #مصادف با #شهادت
#امام حسن عسگری(ع)🌷 به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
حدوداً دو سال پیش بود که از طرف #بسیج به ایشان اطلاع دادند که امکان #اعزام وجود دارد. خود #شهید هم #پیگیر رفتن بود. #تلاش کرد و #داوطلبانه #عازم شد.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید مجید عسگری هم درتاریخ ۱۳۹۹/۹/۶# در در #سالروز #شهادت #امام حسن عسكری(ع)🌷 به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر قم.
🍃🌷🍃
💜
#آقایان_بدانند
🌸🍃 زنها یک حافظه عجیب برای نگهداری وقایع دارند، هیچکدام از حرفهایت یادشان نمیرود.
•حتی میتوانی تشریح لحظهای را که با یک جملهات دلشان شکست با جزییات دقیق، دو سال بعد از دهانشان بشنوی....!
👈 وعدهها و قولهایت را طوری یادشان میماند که هیچ رقمه نتوانی زیرش بزنی...
👈 ساعت و روز دقیق اولین دوستت دارم گفتنت
👈 لباسی که در #اولین قرار ملاقاتتان به تن داشتی...
👈 لرزش انگشتانت وقتی برای اولین بار دستشان را گرفتی...
👈 حالت #چشمهایت وقتی اولین دروغ را از تو شنیدند...
👈 حتی به راحتی میتوانند بگویند فلان دروغ را فلان روز گفتهای و واقعیت ماجرا را از خودت بهتر توضیح میدهند...!
✅ میدانی ، زنها موجوداتی هستند که در عمق رابطه شنا میکنند.
👌 پس هیچوقت سعی نکنید دروغ بگویید و صداقت برجسته ترین ملاک پایداری زندگی شماست.
┈┈•°.⤳❁ ♥️ ❁⬿.°•┈┈
سال ۱۳۵۷# کلاس اول #دبیرستان بود که وارد #مبارزات علیه رژیم شاه شد.
🍃🌷🍃
ایشان لحظهای آسایش نداشت، از #پخش و #توزیع #اعلامیههای #حضرت امام و #روحانیت مبارز گرفته تا #شعارنویسی و #شرکت در #تظاهرات، #تحریک مردم به #اعتصاب و … #فعال بود.
🍃🌷🍃
#اولین #راهپیمایی #دانش آموزان کاشمر #علیه رژیم خونخوار پهلوی در #مهرماه ۵۷# توسط ایشان و دوستانش #سازماندهی و #رهبری شد.
🍃🌷🍃
اسلحه مزدوران رژیم را به غنیمت گرفت و به #فراگیری #فنون نظامی پرداخت، در #سازماندهی و #آموزش #مردم #کاشمر، #نقش عمدهای داشت و ایشان از #پایهگذاران #کمیتههای مردمی این #شهر بود.
🍃🌷🍃
در تمام این اوقات، همیشه با #هوشیاری خاصی، مراقب نفوذ افراد فرصتطلب و انقلابیون بعد از انقلاب، در نهادها بود و با افشاگری، مردم را به #دفاع از #آرمانهای انقلاب و طرد فرصتطلبان دعوت میکرد.
🍃🌷🍃
قبل از انقلاب،ایشان و دوستانش با موتور برای #پخش کردن #اعلامیههای #امام(ره) در شهر تردد میکردند و به خاطر اینکه همیشه لباس مبدل میپوشیدند،مأموران نمیتوانستند شناساییش کنند.
🍃🌷🍃
#جانباز ۷۰#درصد دفاع مقدس، #فرمانده لشکر ویژه کربلا "رمضانعلی صحرایی"
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۰# در رستمکلا ، شرقی ترین شهر مازندران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
متاهل بود و ۴ فرزند به یادگار دارد #آقا جواد #اولین #فرزند ایشان بود که #همراهش در #جبهه #حضور داشت و #کوچکترین #رزمنده #دفاع مقدس بودند.
🍃🌷🍃
با اینکه زندگی در مناطق #جنگ زده با سختی ها و دلهره های فراوانی همراه بود،ولی در دوران جنگ به همراه همسر و 4 فرزندش از مازندران هجرت و در شهر اهواز ساکن شدند.
🍃🌷🍃
به همراه #پدر ، #پسر و #برادرش 67#ماه در #جبهه های #جنگ در کنار #سرداران بزرگی چون #شهیدان #بلباسی ، #خنکدار ، #عمویی ، #محسنی ، #ولیپور ، #مظفری ، #شیرسوار و #اکبری حضور داشت.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم علیرضا قلی پور🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۶۴/۲/۲۵ در شهر قیروکارزین در استان فارس در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
#اولین شهید مدافع حرم قیروکارزین.
🍃⚘🍃
تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته ی الهیات ادامه داد.
سال دوم دانشگاه بود که در نیروی دریایی سپاه جزیره ی ابو موسی دوره ی پاسداری را گذروند.
🍃⚘🍃
متاهل بود. سال ۱۳۸۶ ازدواج کرد که ثمره ی آن ، دو فرزند دختر بود که زمان #شهادت ایشان فاطمه ۷ ساله و ریحانه ۸ ماهه بودند.
🍃⚘🍃
به همسرش گفت : سعی کن فاطمه و ریحانه را طوری تربیت کنی که با #فهمیدن و #درک واقعی#معنی حجاب ، حجاب را رعایت کنند.
🍃⚘🍃
وصیت #شهید به دخترش:
فاطمه جان سلام
بابا جان ! خیلی دوست دارم.
درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن.
#نماز و #حجاب یادت نره.
🍃⚘🍃
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
#شهید دفاع مقدس ، بسیجی شهید علیرضا مالمیر
در سال ۱۳۴۱ در شهر ری ، محله ی شهدا ، در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
#شهید ۱۹ ساله بود و مجرد.
محله ی آنها جایی بود که « بیت الشهداء » یا « دخمه ی » معروف در آنجا قرار داشت ، جوانهای بسیاری از آن محله ، لباس رزم بر تن کردند و در همان نوجوانی با ملائکه هم پرواز شدند.
ایشان هم یکی از آنها بود و جزء اولین رزمندههای شهر ری بود که به جبهه رفت. آنقدر دلاور و نترس بود که #جزء یاران نزدیک #شهید چمران شد. هر کجا درگیری سخت و سینه به سینه با دشمن بود ، یکی رزمنده های پا به رکاب بود.
پسر شاخ شمشاد پدر و مادرش بودکه خیلی هم شر و شور بود و همه ازش حساب میبردند و بعد از انقلاب هم یکی از #اولین بسیجیهای مسجد صاحب الزمان (عج)♡ شد.
به روایت از دوست دوران بچگی هایش :
چند سالیه که یک تصویر جدید از #شهید چمران منتشر شده و مورد نظر مخاطبان قرار گرفته عکاس این تصویر زیبا بهرام محمدی فرد است. خیلیها این عکس رو دیدند.
#صمیمیت ابر مرد فرماندهان دفاع مقدس « شهید مصطفی چمران » را با نیروهای بسیجی اش به نظاره نشسته اند.
ازم #حلالیت طلبیدند، دلم لرزید،اشک توی چشمام حلقه زد😭، ولی #یک ثانیه هم به #برنگشتن #بابام فکر نمیکردم.😭
#بابا #حلالیت طلبید ولی من نتونستم #حلالیت بطلبم.😭
🍃🌷🍃
دلم راضی نمیشد حتی یک در صد به نبود #بابام فکر کنم،#بابا بغلم کرد منو بوسید یه خنده مهربون کرد 😭و بهم اطمینان داد تا دنیا دنیاس حواسش به من هست و رفت ...😭😭
🍃🌷🍃
برادر بزرگترم آقا مجتبی خبر #شهادت #بابا سعیدم رو بهم دادن روز #جمعه 8#خرداد ساعت 8# صبح بود و من خونه یکی از اقوام بودم.😭
🍃🌷🍃
با ناباوری داشتم حرفای داداش مجتبی رو می شنیدم ولی اصلا حرف هایش برام قابل درک نبود؛ میگفت #بابام #شهید شده ولی من اصلا متوجه نبودم.
#شهید؟؟؟؟#بابای من؟؟؟😭😭
🍃🌷🍃
#اولین چیزی که به #ذهنم خطور کرد این بود که من تا وقتی توی این #دنیا هستم #هیچوقت #هیچوقت #فیزیک #بابام رو نخواهم دید
به شدت به بابام وابسته بودم بیشتر از خواهر و برادرم #عاشق #بابام بودم.😭😭
🍃🌷🍃
#بابا #اردیبهشت ماه ۹۴# رفت و ۲۸# روز بعد در# ششم #خردادماه در #سامرا به #شهادت رسید.
۹#خرداد هم #پیکرش آمد.😭😭
🍃🌷🍃
#اولین #پرستار #شهیده #مدافع سلامت کشور و #گیلان، #نرجس خانعلی زاده
🍃🌷🍃
در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۴
در شهرستان رودسر، استان گیلان، درخانواده ای مهربان و مذهبی متولد شد.
🍃🌷🍃
ایشان #پرستار بیمارستان در شهر رودسربود.
#شهیده ۲۵#ساله بود و نامزد داشت، قراربود دوسه ماه دیگه ازدواج کند.
🍃🌷🍃
از زبان پدر #شهیده :
#دخترم همچون #شهدا #عاشق #کار، #تلاش، #زحمت کشیدن و #خدمترسانی به #مردم بود.
🍃🌷🍃
#دخترم #کارهایش را با #توسل و #ارادت به #شهدا دنبال میکرد و اگر به #مشکلی #برخورد میکرد #ذکر لبش #توسل به #شهدا بود و #خودش را #دختر #حاج قاسم میدانست.😭
🍃🌷🍃
ایشان برای #اولین بار #اردیبهشت ماه 1394# به #سوریه رفت و #دوماه آنجا بود. موضوع را فقط به من گفته بود وهیچ کس در جریان سفر ایشان به #سوریه قرار نداشت.
🍃🌷🍃
از آنجا که بیشتر اوقات در #ماموریت بود، خانواده شان متوجه رفتن #شهید به #سوریه نشدند. زمانی که از #سوریه بازگشت، بنر «زیارت قبول» زدیم و گوسفند قربانی کردیم. آنجا بود که اطرافیان متوجه شدند ایشان به #سوریه رفته اند.
🍃🌷🍃
آن روزها خبرهای خیلی بدی از #سوریه می شنیدیم. خیلی نگران شدم. #آقای سلیمانی آن زمان #تکاور و #فرمانده گردان «امیر» #شهرکرد بود. به من گفت «نگران نباش، به صورت مستشاری و برای آموزش نیروهای سوریه ای به این ماموریت می روم.»
🍃🌷🍃
از آنجا که #عملکرد #بسیار #خوبی در #سوریه داشت، #دوباره از ایشان خواستند که برای یک #ماموریت #شش ماهه به #سوریه برود.#اعزام #دوم #شهید در #شهریورماه بود.
🍃🌷🍃
زمانی که #مجدد از ایشان خواستند که به #سوریه برود، #خیلی #خوشحال بود اما زمانی که موضوع را با من در میان گذاشت، حال عجیبی پیدا کردم. پاهایم سست شد، آنجا فهمیدم که این سفر #بازگشت #ندارد.
😭😭
🍃🌷🍃
همسر و مادر بزرگوار ایشان از اولین کسانی بودند که کنار پیکر #شهید حاضر می شوند.💔
🍃🌷🍃
#اولین تصویر از پیکر#شهید در معراج #شهدای تهران، درروز دوشنبه دوم خرداد ماه.
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید حسن صیاد خدایی هم در ساعت ۱۶#روز یکشنبه _یکم خردادماه_ در حوالی خیابان مجاهدین اسلام تهران توسط دو موتور سوار با شلیک #پنج گلوله #ترور وبه #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
# پیکر#شهیدپس از تشییع باشکوهی که انجام شد در قطعه ۵۰ بهشت #حضرت زهرا (سلام الله علیها)🌷 خاکسپاری شد در#جوار #شهید هادی طارمی#محافظ #شهید حاج قاسم سلیمانی)
🍃🌷🍃
حدود 150 متری با این #سكوها و #سیم خاردارها فاصله داشتیم كه سمت چپ ما محور#لشكر عاشورا لو رفت. چهار لولی كه روی سكوی روبروی ما بود تمام توجهش به #محور عاشورا جلب شد و چرخید و مرتب به همان سمت #تیراندازی میكرد.
ما هم از فرصت به دست آمده استفاده كردیم و خودمان را كشیدیم به سمت راست تا به #سیمهای خاردار برسانیم. هنوز 30 متری فاصله داشتیم كه عراقیها متوجه حضور ما شدند، آتش را به سمت ما گرفتند. همه هیجان زده داخل آب میدویدیم تا به #سیمها برسیم و عبور كنیم.
هنوز بچههای #تخریب فرصت #پاره كردن #سیمها را پیدا نكرده بودند كه #حسین خودش را روی #سیمها انداخت و فریاد میزد از روی من #رد شوید😭
🍃⚘🍃
مگر كسی میتوانست به خودش این اجازه را بدهد و #اولین نفری باشد كه از روی #حسین رد شود. 😭#حسین را همه دوستش داشتند و خیلی برایمان عزیز بود.😭
🍃⚘🍃
#فدایی حضرت زینب(س)⚘
#روحانی شهید مدافع حرم
حجت الاسلام سعید بیاضی زاده
#سالروزشهادت🍃⚘🍃
در تاریخ پنجم تیر ماه سال ۱۳۷۳ در کرمان ،در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
ایشان#اولین شهیدمدافع حرم استان کرمان هستند.
#شهید ۲۲ساله ومجرد.
مقطع ابتدایی را در روستای لطف آباد گذراند و پس از پایان دوره پنجم دبستان در مقطع راهنمایی به شهر انار رفت و در آنجا ادامه تحصیل داد.
شاگرد منظم و درس خوانی بود. برای همین پدرشان به شهیدگفتند ،اگر می خواهی به حوزه علمیه قم راه پیدا کنی باید نمراتت بالا باشد. همت کردو توانست نمرات بالایی را در مصاحبه ورودی حوزه کسب کند،و به این طریق وارد حوزه علمیه قم شد.
از نوجوانی اهل مسجد، خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل بود و گاهی اوقات برای اقامه نماز تکبیر هم می گفت. از زمانی که نماز به ایشان واجب شد تمام سعی براین بود که نمازهایش را در مسجد بخواند. قرآن حفظ می کرد.
صبح ها بعد از زیارت عاشورا در مسجد صبحانه میدادند. دیده بود، ظرف برای مربا کم دارند به خانه می آمد و ظرف های کوچک که در خانه داشتند را به مسجد برد.