eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
230.4هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
ایشان بیش از ۲ به عنوان تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت   و کرد. 🍃🌷🍃 در سن ۱۸ و در سال ۱۳۶۵# برای بار های حق علیه باطل در عملیاتی شد. 🍃🌷🍃 در این و خود در  عملیاتی شاهد   تن از و رزمان و روستایی های خود به نام های علی شمس آبادی و قدر آبادی بود. 🍃🌷🍃 ایشان در همانجا به صورت به بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه جدیدی از    و دوباره اش به عنوان در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت. 🍃🌷🍃 درسن  ۱۹ با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی و ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 ایشان در ادامه خود با عنوان گردان عبد ا….🌷در م عملیاتی جنوب با و حصاری آشنا شد. 🍃🌷🍃
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن تحمیلی، حدود ۲۸ گونه در پاسداران ، رضا (ع)🌷مشهد  و نیشابور ، ، در های  خود از انقلاب  و اسلامی کرد. 🍃🌷🍃 و پس  از ۱۲ بانی و با تکفیری ها  و با  به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از تکفیری با دیده بان ایشان به درجه رفیع رسید. 🍃🌷🍃 اسفند سال۹۴ شد، وپس از زیارت خود در زینب(س)🌷 و   رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه   دوران دفاع مقدسش حصاری به سوی پرواز کرد. 🍃🌷🍃 به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران : شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.» 🍃🌷🍃 ، ، اخلاقی، و ریایی از جمله ویژگی هایی بود که شمس آبادی را برازنده کرد. 🍃🌷🍃
مراسم عقدمان 31 سال 93# مصادف با سالروز فاطمه زهرا(س)🌷برگزار شد. عاقد آن شب خيلي برايمان دعا كرد. تمام مهمانان دست به دعا برداشته بودند.😭 🍃🌷🍃 قضيه‌اي كه برايم جالب بود بودند كه دعوت كرده بود. وقتي مراسم تمام شد گفت خانم مي‌داني امشب چه را كرده بودم؟ گفتم نه. گفت زهرا(س)🌷 و علی(ع)🌷. آنجا بود كه فهميدم روحاني مراسم به خاطر بود كه از همان ابتدا مادرشوهرم را به بود. 😭 🍃🌷🍃 و رسمي تكاور سجاد(ع)🌷 كازرون بود،دو ماهي از عقدمان گذشته بود كه به همراه شمال‌غرب شدند. نام «قاسم» علی بود. 🍃🌷🍃 هر كدام‌شان خودشان را ديده بودند. سه روز پس از ، به پيوست و در تاريخ 13# تير 1393# در درگيري با انقلاب به رسيد.😭 🍃🌷🍃 در با گروهك تروريستي پژاك در منطقه شمال‌غرب كشور با شيرين را نوشيد.😭كمي بعد هم راهي شد.😭😭 🍃🌷🍃
باري كه شد ماه سال 93. يعني ماه بعد از قاسم به رفت. به من نگفت به مي‌رود. فقط گفت بايد براي آموزشي به تهران بروم.😭 🍃🌷🍃 در طول مدت اين ماه مرتب با من تماس مي‌گرفت. من هم فكر مي‌كردم ايشان واقعاً تهران است. حتي موقعي هم كه از برگشت چيزي از در نگفت.😭 🍃🌷🍃 تا اينكه من از روي كه كنار زينب(س)🌷 و رقيه(س)🌷 گرفته بود، متوجه شدم كه به رفته بود.😭 🍃🌷🍃 تا مدتي بعد از در حال و هواي آنجا بود. شعر «با اذن رهبرم از جانم بگذرم در راه اين حرم…» را با صداي بلند مي‌خواند. 😭😭 🍃🌷🍃 من هم پيش خودم مي‌گفتم يعني واقعاً از جانش و از زندگي‌اش مي‌گذرد؟ الان هم هر وقت اين آهنگ را گوش مي‌دهم آن روزها در ذهنم تداعی میشه. 😭😭😭 🍃🌷🍃
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن تحمیلی، حدود ۲۸ گونه در پاسداران ، رضا (ع)🌷مشهد  و نیشابور ، ، در های  خود از انقلاب  و اسلامی کرد. 🍃🌷🍃 و پس  از ۱۲ بانی و با تکفیری ها  و با  به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از تکفیری با دیده بان ایشان به درجه رفیع رسید. 🍃🌷🍃 اسفند سال۹۴ شد، وپس از زیارت خود در زینب(س)🌷 و   رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه   دوران دفاع مقدسش حصاری به سوی پرواز کرد. 🍃🌷🍃 به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران : شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.» 🍃🌷🍃 ، ، اخلاقی، و ریایی از جمله ویژگی هایی بود که شمس آبادی را برازنده کرد. 🍃🌷🍃
ایشان بیش از ۲ به عنوان تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت   و کرد. 🍃🌷🍃 در سن ۱۸ و در سال ۱۳۶۵# برای بار های حق علیه باطل در عملیاتی شد. 🍃🌷🍃 در این و خود در  عملیاتی شاهد   تن از و رزمان و روستایی های خود به نام های علی شمس آبادی و قدر آبادی بود. 🍃🌷🍃 ایشان در همانجا به صورت به بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه جدیدی از    و دوباره اش به عنوان در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت. 🍃🌷🍃 درسن  ۱۹ با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی و ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 ایشان در ادامه خود با عنوان گردان عبد ا….🌷در م عملیاتی جنوب با و حصاری آشنا شد. 🍃🌷🍃
دفاع مقدس درروز سعید فطر، در استان قزوین حسین وهابی 🍃🌷🍃 درتاریخ   ۱۳۴۸/۶/۱۵#   در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. 🍃🌷🍃 پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش  خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان وظیفه در داشت. 🍃🌷🍃 ایشان از آنجایی که فراوانی به و در کنار را داشت به بهانه‌ی سربازی، سال ، برای #دوره‌ی آموزشی و به عنوان وظیفه، کردستان شد. 🍃🌷🍃
مراسم عقدمان 31 سال 93# مصادف با سالروز فاطمه زهرا(س)🌷برگزار شد. عاقد آن شب خيلي برايمان دعا كرد. تمام مهمانان دست به دعا برداشته بودند.😭 🍃🌷🍃 قضيه‌اي كه برايم جالب بود بودند كه دعوت كرده بود. وقتي مراسم تمام شد گفت خانم مي‌داني امشب چه را كرده بودم؟ گفتم نه. گفت زهرا(س)🌷 و علی(ع)🌷. آنجا بود كه فهميدم روحاني مراسم به خاطر بود كه از همان ابتدا مادرشوهرم را به بود. 😭 🍃🌷🍃 و رسمي تكاور سجاد(ع)🌷 كازرون بود،دو ماهي از عقدمان گذشته بود كه به همراه شمال‌غرب شدند. نام «قاسم» علی بود. 🍃🌷🍃 هر كدام‌شان خودشان را ديده بودند. سه روز پس از ، به پيوست و در تاريخ 13# تير 1393# در درگيري با انقلاب به رسيد.😭 🍃🌷🍃 در با گروهك تروريستي پژاك در منطقه شمال‌غرب كشور با شيرين را نوشيد.😭كمي بعد هم راهي شد.😭😭 🍃🌷🍃
باري كه شد ماه سال 93. يعني ماه بعد از قاسم به رفت. به من نگفت به مي‌رود. فقط گفت بايد براي آموزشي به تهران بروم.😭 🍃🌷🍃 در طول مدت اين ماه مرتب با من تماس مي‌گرفت. من هم فكر مي‌كردم ايشان واقعاً تهران است. حتي موقعي هم كه از برگشت چيزي از در نگفت.😭 🍃🌷🍃 تا اينكه من از روي كه كنار زينب(س)🌷 و رقيه(س)🌷 گرفته بود، متوجه شدم كه به رفته بود.😭 🍃🌷🍃 تا مدتي بعد از در حال و هواي آنجا بود. شعر «با اذن رهبرم از جانم بگذرم در راه اين حرم…» را با صداي بلند مي‌خواند. 😭😭 🍃🌷🍃 من هم پيش خودم مي‌گفتم يعني واقعاً از جانش و از زندگي‌اش مي‌گذرد؟ الان هم هر وقت اين آهنگ را گوش مي‌دهم آن روزها در ذهنم تداعی میشه. 😭😭😭 🍃🌷🍃
ایشان بیش از ۲ به عنوان تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت   و کرد. 🍃🌷🍃 در سن ۱۸ و در سال ۱۳۶۵# برای بار های حق علیه باطل در عملیاتی شد. 🍃🌷🍃 در این و خود در  عملیاتی شاهد   تن از و رزمان و روستایی های خود به نام های علی شمس آبادی و قدر آبادی بود. 🍃🌷🍃 ایشان در همانجا به صورت به بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه جدیدی از    و دوباره اش به عنوان در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت. 🍃🌷🍃 درسن  ۱۹ با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی و ازدواج کرد. 🍃🌷🍃 ایشان در ادامه خود با عنوان گردان عبد ا….🌷در م عملیاتی جنوب با و حصاری آشنا شد. 🍃🌷🍃
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن تحمیلی، حدود ۲۸ گونه در پاسداران ، رضا (ع)🌷مشهد  و نیشابور ، ، در های  خود از انقلاب  و اسلامی کرد. 🍃🌷🍃 و پس  از ۱۲ بانی و با تکفیری ها  و با  به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از تکفیری با دیده بان ایشان به درجه رفیع رسید. 🍃🌷🍃 اسفند سال۹۴ شد، وپس از زیارت خود در زینب(س)🌷 و   رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه   دوران دفاع مقدسش حصاری به سوی پرواز کرد. 🍃🌷🍃 به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران : شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.» 🍃🌷🍃 ، ، اخلاقی، و ریایی از جمله ویژگی هایی بود که شمس آبادی را برازنده کرد. 🍃🌷🍃
ایشان به شوق در سال ۱۳۸۹ق. (۱۳۴۸ش، ۱۹۶۹م) عازم شد و به علمیه «المعهد الشرعی الاسلامی» در شرق بیروت رفت که سید محمدحسین فضل الله تشکیل داده بود. 🍃🌷🍃 فضل الله پس از بازگشت از نجف، ، و را در کرده بود که از جمله آنها علوم دینی «المعهد الشرعی الاسلامی» بود. ، و و و را می‌کرد و بسیاری از لبنان شده این هستند. ایشان هم  از این بود. 🍃🌷🍃 در ، و مهمی در ایشان شکل گرفت و برای آنها به صورت می‌کرد ،به و را می‌ کرد. تا اینکه به ادامه در اشرف پیدا کرد. 🍃🌷🍃 در سال ۱۳۹۱ق (۱۳۵۰ش، ۱۹۷۱م) اشرف شد. به میل نداشت، را با و به می‌خواست،می‌کوشید تا درسش را به سرعت تمام کند و به جبشیت باز گردد. 🍃🌷🍃
کار ، بود. پیش از آن جمعه تنها در البراجنه به دکتر محمدصادقی تهرانی اقامه می‌شد. 🍃🌷🍃 در ماه ۱۳۶۱# برای در رهایی بخش شد. این سمینار که بیش از ۳۵۰ نزدیک به ، و در آن شرکت داشتند، یک هفته به طول انجامید. با اسرائیل در سال ۱۳۶۱#ش (۱۹۸۲م) به و این ، در مانند عبدالمحسن فضل الله، حسین سرور،   و از خود پس از بیرون نیامدند.ایشان به مردمی دست زد. 🍃🌷🍃 اشغالگر نقش و آنان برای علیه اسرائیل را دریافتند.ایشان از این بود که را در اسرائیل آغاز کرد ساشغالگران تلاش کردند و بر ایشان فشار آورند. 🍃🌷🍃 صهیونیستی جمعه ۲۸ سال ۱۳۶۱# (۸ مارس ۱۹۸۳م) منزلش را با زره پوش و ایشان را و به مکان . 🍃🌷🍃
احمد متوسليان را خود مي دانست، بارز و را قرار داد و از همان اولين روزهاي حضورش در، با نشان دادن خود را نشان داد. 🍃🌷🍃 بعدا از شد. با ۲۷ محمد رسول الله (ص)🌷 احمد، ایشان هم  از آن به بعد ۲۷ در هاي مختلف كرد. 🍃🌷🍃 ایشان از اواسط سال۱۳۶۰# تا اواخر ماه سال ۶۱#، حمزه (ع)🌷را در المبين و المقدس بر عهده داشت. 🍃🌷🍃 ایشان پس از احمد متوسليان در ۶۱ و ۲۷ توسط حاج همت، در و بن عقيل در ، به عنوان مقام لشكر كرد. 🍃🌷🍃
ایشان مثل هر فرزندانش بود. ولی فقط به خودش و خانواده‌اش فکر نمی‌کرد، نمی‌توانست بنشیند تا 🌷 به خطر بیفتد، تروریست‌ها مسلمانان را بکشند و بی‌تفاوت بنشیند و زندگی‌اش را بکند. 🍃🌷🍃 برای بار روز 28# آبان ماه با امام رضا(ع)🌷 رفت و با حسن عسگری(ع)🌷 به رسید. 🍃🌷🍃 حدوداً دو سال پیش بود که از طرف به ایشان اطلاع دادند که امکان وجود دارد. خود هم رفتن بود. کرد و شد. 🍃🌷🍃 سرانجام مجید عسگری هم درتاریخ   ۱۳۹۹/۹/۶#  در  در حسن عسكری(ع)🌷 به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 مزار : گلزار شهر قم. 🍃🌷🍃
صبح ها با هم به 🌷 می رفتیم ، تعداد زیادی از را می شناخت و از# پیری بود. می گفت: «اگر پیر و ناتوان شوم دیگر حاضر به اعزام من نمی شوند.»😭 🍃🌷🍃 او در نظر من بود، حتی وقتی با هم زندگی می کردیم دوست نداشتم به مرگ طبیعی بمیره،احساس می کردم در ایشان می شود. بارها از خواسته بودم که اگر می خواهی او را از ما بگیری، با از دنیا ببر.😭😭 🍃🌷🍃 هربار از می آمد، چمدانش در گوشه اتاق کوچکش باز بود و ما به آن دست نمی زدیم. دوست داشتم در فرصت کمی که آمده، خوشحال باشد و راضی به برگردد.😭😭 🍃🌷🍃 ایشان و زیادی برای و به ویژه بود زیرا خانواده بود و رابطه و زیادی بین آنها وجود داشت. ایشان بودند. 🍃🌷🍃 پدرشان سال 1382 سن 86 سالگی و مادر، سال 1394# در سن 90 سالگی از دنیا رفتند. شاید خواست بود که انصاری 9# روز بعد از مادر شود.😭 🍃🌷🍃 شون 8 سال زمین گیر بود و فرزندان از ایشان می کردند، انصاری و را انجام می دادند. 🍃🌷🍃
پس از تحميلی هایی را در پاسداران به گرفت اما ایشان با وجود اين كه به رسيده بود با آرام ننشست. 🍃🌷🍃 و ایشان به صورت به عنوان مستشار شد تا بنی هاشم🌷باشد. 🍃🌷🍃 بالاخره در حلب در بعد از روز ماه سال 95# در اثر يك كورنت به از پا و و ، ایشان به شد. 🍃🌷🍃 واز بازو به محلی و سپس به و ودر ساعت بامداد روز 4 95# ایشان به رسید. 🍃🌷🍃
به روایت از همسر : تا سن 12 در فيض آباد را ادامه دادند و بعد از آن به همراه برادر بزرگشان به تهران مي روند و شبانه به تحصيلات ادامه می دهند. 🍃🌷🍃 و با شروع های انقلابی دارند و در زمان دفعه از می شوند و به گفته ی خودشان در 70 بودند كه از می كردند. 🍃🌷🍃 حدود9 از زمان شدند و بعد از هم هايشان داشت و به عنوان رئوف علي ابن موسی الرضا(ع)🌷 نيز بودند. 🍃🌷🍃 تا اينكه گفت كه می خواهند به بروند و ما هم گفتيم كه مانعی نداره و شما بايد بشويد و  نبايد در بستر بميريد.😭 🍃🌷🍃 هميشه مي گفتند: همه رفتند و ما مانديم و از همه عقب افتاديم .يك روز آمد و گفت ساكم را ببند كه می خواهم كارم را درست كنم و به بروم ولی هر روز كارها عقب می افته. 🍃🌷🍃 تا اينكه يك روز آمد و گفت كارها انجام شد . چون ظاهرا از مشهد موافقت نميی كردند و از تهران پيگيري كرده بود. 🍃🌷🍃
ایشان در تکاور امیر(ع)🌷 تیپ ۴۴ بنی‌هاشم (ع)🌷 سپاه چهارمحال و بختیاری بود که  به‌منظور غرب کشور (کردستان) برای با منافقین، گروهک‌های دموکرات، کومله و پژاک داشت. 🍃🌷🍃 سِمت ایشان  در زمان حضورش در ، تکاور تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع)🌷 و بختیاری بود. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : متولد روستای «باغملک» استان کهکیلویه و بویراحمد بود. من هم در همان روستا به دنیا آمدم و نسبت دور فامیلی با هم داشتیم. سال 1371# وارد می شوند، از همان سال 1372# که با هم عقد کردیم، شان در شد و در با «کومله»، «پژاک»، «پ ک ک» داشت. 🍃🌷🍃 سال 1392#، تلویزیون مزار «حجربن عدی» در را نشان می داد. و که زمانی که این را دیدند، می گفتند که با جلوی این آدم ها . 🍃🌷🍃 بعد از آن از جنایت های داعش در منتشر می شد که بسیار تکان دهنده بود. سال 1394 را گرفت و شد. 🍃🌷🍃
مراسم عقدمان 31 سال 93# مصادف با سالروز فاطمه زهرا(س)🌷برگزار شد. عاقد آن شب خيلي برايمان دعا كرد. تمام مهمانان دست به دعا برداشته بودند.😭 🍃🌷🍃 قضيه‌اي كه برايم جالب بود بودند كه دعوت كرده بود. وقتي مراسم تمام شد گفت خانم مي‌داني امشب چه را كرده بودم؟ گفتم نه. گفت زهرا(س)🌷 و علی(ع)🌷. آنجا بود كه فهميدم روحاني مراسم به خاطر بود كه از همان ابتدا مادرشوهرم را به بود. 😭 🍃🌷🍃 و رسمي تكاور سجاد(ع)🌷 كازرون بود،دو ماهي از عقدمان گذشته بود كه به همراه شمال‌غرب شدند. نام «قاسم» علی بود. 🍃🌷🍃 هر كدام‌شان خودشان را ديده بودند. سه روز پس از ، به پيوست و در تاريخ 13# تير 1393# در درگيري با انقلاب به رسيد.😭 🍃🌷🍃 در با گروهك تروريستي پژاك در منطقه شمال‌غرب كشور با شيرين را نوشيد.😭كمي بعد هم راهي شد.😭😭 🍃🌷🍃
باري كه شد ماه سال 93. يعني ماه بعد از قاسم به رفت. به من نگفت به مي‌رود. فقط گفت بايد براي آموزشي به تهران بروم.😭 🍃🌷🍃 در طول مدت اين ماه مرتب با من تماس مي‌گرفت. من هم فكر مي‌كردم ايشان واقعاً تهران است. حتي موقعي هم كه از برگشت چيزي از در نگفت.😭 🍃🌷🍃 تا اينكه من از روي كه كنار زينب(س)🌷 و رقيه(س)🌷 گرفته بود، متوجه شدم كه به رفته بود.😭 🍃🌷🍃 تا مدتي بعد از در حال و هواي آنجا بود. شعر «با اذن رهبرم از جانم بگذرم در راه اين حرم…» را با صداي بلند مي‌خواند. 😭😭 🍃🌷🍃 من هم پيش خودم مي‌گفتم يعني واقعاً از جانش و از زندگي‌اش مي‌گذرد؟ الان هم هر وقت اين آهنگ را گوش مي‌دهم آن روزها در ذهنم تداعی میشه. 😭😭😭 🍃🌷🍃
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن تحمیلی، حدود ۲۸ گونه در پاسداران ، رضا (ع)🌷مشهد  و نیشابور ، ، در های  خود از انقلاب  و اسلامی کرد. 🍃🌷🍃 و پس  از ۱۲ بانی و با تکفیری ها  و با  به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از تکفیری با دیده بان ایشان به درجه رفیع رسید. 🍃🌷🍃 اسفند سال۹۴ شد، وپس از زیارت خود در زینب(س)🌷 و   رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه   دوران دفاع مقدسش حصاری به سوی پرواز کرد. 🍃🌷🍃 به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران : شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.» 🍃🌷🍃 ، ، اخلاقی، و ریایی از جمله ویژگی هایی بود که شمس آبادی را برازنده کرد. 🍃🌷🍃
دفاع مقدس درروز سعید فطر، در استان قزوین حسین وهابی 🍃🌷🍃 درتاریخ   ۱۳۴۸/۶/۱۵#   در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. 🍃🌷🍃 پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش  خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان وظیفه در داشت. 🍃🌷🍃 ایشان از آنجایی که فراوانی به و در کنار را داشت به بهانه‌ی سربازی، سال ، برای #دوره‌ی آموزشی و به عنوان وظیفه، کردستان شد. 🍃🌷🍃
ایشان مثل هر فرزندانش بود. ولی فقط به خودش و خانواده‌اش فکر نمی‌کرد، نمی‌توانست بنشیند تا 🌷 به خطر بیفتد، تروریست‌ها مسلمانان را بکشند و بی‌تفاوت بنشیند و زندگی‌اش را بکند. 🍃🌷🍃 برای بار روز 28# آبان ماه با امام رضا(ع)🌷 رفت و با حسن عسگری(ع)🌷 به رسید. 🍃🌷🍃 حدوداً دو سال پیش بود که از طرف به ایشان اطلاع دادند که امکان وجود دارد. خود هم رفتن بود. کرد و شد. 🍃🌷🍃 سرانجام مجید عسگری هم درتاریخ   ۱۳۹۹/۹/۶#  در  در حسن عسكری(ع)🌷 به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 مزار : گلزار شهر قم. 🍃🌷🍃
ایشان در تکاور امیر(ع)🌷 تیپ ۴۴ بنی‌هاشم (ع)🌷 سپاه چهارمحال و بختیاری بود که  به‌منظور غرب کشور (کردستان) برای با منافقین، گروهک‌های دموکرات، کومله و پژاک داشت. 🍃🌷🍃 سِمت ایشان  در زمان حضورش در ، تکاور تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع)🌷 و بختیاری بود. 🍃🌷🍃 به روایت از همسر : متولد روستای «باغملک» استان کهکیلویه و بویراحمد بود. من هم در همان روستا به دنیا آمدم و نسبت دور فامیلی با هم داشتیم. سال 1371# وارد می شوند، از همان سال 1372# که با هم عقد کردیم، شان در شد و در با «کومله»، «پژاک»، «پ ک ک» داشت. 🍃🌷🍃 سال 1392#، تلویزیون مزار «حجربن عدی» در را نشان می داد. و که زمانی که این را دیدند، می گفتند که با جلوی این آدم ها . 🍃🌷🍃 بعد از آن از جنایت های داعش در منتشر می شد که بسیار تکان دهنده بود. سال 1394 را گرفت و شد. 🍃🌷🍃