#سردار شهید دفاع مقدس، رضا چراغی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۳۶# در روستای بستق درشهر ساوه در خانواده ای متدین ومذهبی وروستایی متولدشد.
در #شش سالگي قدم به مدرسه گذاشت و با #استعداد خوبي كه داشت، همیشه تو درس هایش #موفق بود.
🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دوره ابتدايي، وارد دبيرستان شد و در آن #مقطع با برخي مسائل #مذهبي و #سياسي #آشنا شد در #شروع #انقلاب اسلامي، سال آخر دبيرستان بود.
🍃🌷🍃
ایشان در راه #تحصيل، #عنصري #فعال و #پر تلاش بود. در ميان همسالان و هم کلاسی ها از نظر #اخلاق، #ادب و #علم، #ممتاز بود.
🍃🌷🍃
با شروع #انقلاب اسلامي، #فعالانه وارد عرصه هاي #مبارزه شد و در #حركت ها و #تظاهرات،#همدوش و #همراه #مردم انقلابي به #فعاليت پرداخت.
🍃🌷🍃
با #اوج گيري انقلاب،#حضور ایشان در #صحنه هاي مختلف، #پر شور و #هيجان و #جدي تر شد و در #توزيع #اعلاميه هاي #حضرت امام خميني (ره) در ميان دوستان و بستگان، نقش #موثري داشت.
🍃🌷🍃
در روزهاي# پيروزي انقلاب، #خستگي ناپذير و #عاشقانه، شب و روز #خود را #وقف تحقق #انقلاب كرد و در #تسخير #مراكز نظامي و #دولتي رژيم، #پرتلاش #حضور داشت.
🍃🌷🍃
پس از #پيروزي انقلاب با #شوقي فراوان در #حراست از #آرمان هاي آن، با #جان و دل #كوشيد. هر جا كه به ایشان #نياز بود، #خود را به آن جا رساند و #خدمات شايسته اي را انجام مي داد.
🍃🌷🍃
پس از #شروع #غائله #كردستان توسط ضد انقلاب، #فوري همراه #جمعي از #دوستان، #خود را به #مريوان رساند،در مدت #حضورش در #كردستان، #تجربيات ارزشمندي درباره #مسائل #نظامي و #فرماندهي #كسب كرد.
🍃🌷🍃
ایشان در #عمليات #محمد رسول الله (ص)🌷، #مسير #بسيار #مهم و #پر خطر #معروف به نام #راه خون را از #تصرف نيروهاي ضد انقلاب خارج كرد، همچنين همراه ديگر #فرماندهان در #جبهه هاي #سر پل ذهاب و #گيلانغرب دست به #عمليات چريكي زد.
🍃🌷🍃
در مدت #حضورش در #كردستان، مدتي #مسئوليت #جانشيني #سپاه دزلي و زماني هم به عنوان #مسئول محور #مريوان انجام #وظيفه كرد و #خدمات درخشاني را در آن جا از خود به #يادگار گذاشت.
🍃🌷🍃
#حاج احمد متوسليان را #استاد خود مي دانست، #خصوصيات بارز #اخلاق و #رفتار #نظامي #او را #الگوي #خود قرار داد و از همان اولين روزهاي حضورش در#مريوان، با نشان دادن #شجاعت #جوهر خود را نشان داد.
🍃🌷🍃
بعدا از #كردستان #عازم #جنوب شد. با #تشكيل
#تيپ ۲۷ محمد رسول الله (ص)🌷 #توسط
#حاج احمد، ایشان هم از آن به بعد #همراه #تيپ ۲۷ در #عمليات هاي مختلف #شركت كرد.
🍃🌷🍃
ایشان از اواسط سال۱۳۶۰# تا اواخر #تير ماه سال ۶۱#، #فرماندهي #گردان حمزه (ع)🌷را در #عمليات #فتح المبين و #بيت المقدس بر عهده داشت.
🍃🌷🍃
ایشان پس از #اسارت #حاج احمد متوسليان در #تيرماه ۶۱#در #لبنان و #قبول #فرماندهي #تيپ ۲۷ توسط #شهيد حاج همت، در #عمليات #رمضان و #عمليات #مسلم بن عقيل در #سومار، به عنوان #قائم مقام لشكر #خدمت كرد.
🍃🌷🍃
🌹شهـید محمد اڪرم ابراهیمی:
وظیفه انســان این است ڪه اول
#خــــود را بشناسـد و با شناخت
خود خـ♡ــدا را بشناســد.
#شهید سید مصطفی علمدار
#مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران در امور #ایثارگران بود.
#جانباز و #شهید «سید مجتبی علمدار» هم #پسرعموی ایشان هستند
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات 🌷}
🍃🌷🍃
سال 1360# اولین بار به مریوان رفت، آن موقع ۱۵#سالش بود آنجا #جنگ با نیروهای بعثی نبود، جنگ با گروهک های ضدانقلاب بود.
🍃🌷🍃
افرادی که بیشتر گرایش به جریان چپ کمونیستی داشتند، تحت عنوان کومله و دموکرات شعارشون نجات خلق کُرد بود ولی ماهیت شان مزدور ارتش بعث عراق بودند، ایشان 120#روز آنجا بود.
🍃🌷🍃
چون سنش #کم بود،پدرش راضی نبود که به #جبهه برود، چون به ایشان علاقه خاصی داشت، می گفت #برادرت هست، از یک خانواده که نباید #چند نفر باشند.
🍃🌷🍃
ایشان در جواب گفت هر کس به #وظیفه #خود #عمل می کنه،آن دنیا برای #عمل خیر #برادرم به من #اجر و #پاداش #نمی دهند، #رفتنم به #جبهه بیشتر شباهت به #فرار داشت تا #اعزام شدن.
🍃🌷🍃
خانواده ایشان یک خانواده #مذهبی و #انقلابی بود، پدر و مادرش کاملاً شرایط را درک می کردند، #تربیت شده خودشان بودند، وقتی #امام خمینی را #ولی #امر خود می دانستند، می بایست در #عمل هم #نشان
می دادند.
🍃🌷🍃
🌷شهـید مصطفۍ چمــران:
خُدایا مَـرابسوزان استخوانهایم
را خُــــرد ڪــُن خاڪـسترم را به
بـاد بِســـــــپار ولے..
لحـــظهاێ مرا از #خـود وا مسپار!
https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
ولی بیصدا! اصلاً #جلال بیصدا #گریه میکرد. در #روضه هم #بیصدا #گریه میکرد😭#صدای #گریهاش را نمیشنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه میکردی، از چشمانش #نمنم و #پیوسته #اشک میآمد. من کسی را ندیدم که مثل #جلال #اشک #پیوسته داشته باشد.😭😭
🍃🌷🍃
يكی ديگر از #همرزمان #شهيد #صلواتی میگفت: در طول مدتی كه با #شهيد #صلواتی در #جبهه حضور داشتم میديدم كه #شهيد #صلواتی هميشه #قبل از #اذان #صبح #آب گرم #حاضر میكرد تا #سايرين برای #وضو گرفتن #مشكلی #نداشته باشند.
🍃🌷🍃
و #هيچگاه #نماز شب #شهيد #صلواتی #ترك #نشد. او در بين #رزمندههايی كه برای #استراحت به #سنگرها #مراجعه میكردند #قدم میزد و #جورابهای آنان را #میگرفت و #میشست.
🍃🌷🍃
اين #شهيد بزرگوار به #قرائت #چهل #حديث از #ائمه اطهار🌷 و #هفت #سوره از #قرآن مجيد #بسيار #سفارش میكردند و #خود #هميشه اين #كار رو #انجام می داد و همچنین #قرائت #هر روزه #زيارت عاشورا.
🍃🌷🍃
همچنين #واژه «پدر صلواتی» را #ساخته #شهيد #صلواتی ذكر كرد و گفت: پس از اينكه #شهيد #صلواتی از اين #عبارت استفاده كرد در #سرتاسر #جبهه اين #عبارت #پخش شد.
🍃🌷🍃
زمانی که #علی در #خط قرار میگرفت تمامی #گروهش او را #همراهی میکردند. وقتی که به #سنگر میرفت، چند نفر از #رزمندگان به #دنبالش میرفتند.
🍃🌷🍃
#شهید بینا به آنها میگفت: «اگر یک خمپاره بیاید، ممکن است #شهید شوید». آنها میگفتند: «#شهید شدن در #کنار #شما برای ما #افتخار است».
🍃🌷🍃
#علی دربرخورد با# زیردستان، همیشه #خود را از آنها ک#وچکتر میدانست و زمانی که وارد# گردان او میشدیم کسی نمیتوانست تشخیص بدهد که چه کسی #فرمانده #گردان است.
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار شهید علی بینا هم در #29 دی ماه 1365#در کنار #نهر جاسم در #عملیات #کربلای پنج به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای شهر جیرفت(کرمان)
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃
#شهید سید مصطفی علمدار
#مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران در امور #ایثارگران بود.
#جانباز و #شهید «سید مجتبی علمدار» هم #پسرعموی ایشان هستند
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات 🌷}
🍃🌷🍃
سال 1360# اولین بار به مریوان رفت، آن موقع ۱۵#سالش بود آنجا #جنگ با نیروهای بعثی نبود، جنگ با گروهک های ضدانقلاب بود.
🍃🌷🍃
افرادی که بیشتر گرایش به جریان چپ کمونیستی داشتند، تحت عنوان کومله و دموکرات شعارشون نجات خلق کُرد بود ولی ماهیت شان مزدور ارتش بعث عراق بودند، ایشان 120#روز آنجا بود.
🍃🌷🍃
چون سنش #کم بود،پدرش راضی نبود که به #جبهه برود، چون به ایشان علاقه خاصی داشت، می گفت #برادرت هست، از یک خانواده که نباید #چند نفر باشند.
🍃🌷🍃
ایشان در جواب گفت هر کس به #وظیفه #خود #عمل می کنه،آن دنیا برای #عمل خیر #برادرم به من #اجر و #پاداش #نمی دهند، #رفتنم به #جبهه بیشتر شباهت به #فرار داشت تا #اعزام شدن.
🍃🌷🍃
خانواده ایشان یک خانواده #مذهبی و #انقلابی بود، پدر و مادرش کاملاً شرایط را درک می کردند، #تربیت شده خودشان بودند، وقتی #امام خمینی را #ولی #امر خود می دانستند، می بایست در #عمل هم #نشان
می دادند.
🍃🌷🍃
#دخترم #فداکارانه #جان خود را #نثار #راه #خدمت به #مردم کرد ، #نرجس من #عاشق #کار،# تلاش و #زحمت کشیدن بود و به #شغل خود یعنی #پرستاری #علاقه #بسیار داشت.😭
🍃🌷🍃
البته قبلاً کاری #اداری در یک بهداری برایش #مهیا شده بود اما #معتقد بود که باید در #شغلی که #درسش را خوانده و برای آن #زحمت کشیده #مشغول به #کار شود و #تکلیف #خود را #انجام دهد.
🍃🌷🍃
#دخترم با #اراده و #تلاش خود در #بیمارستانهای مختلف دنبال #کار گشت و آنقدر #پیگیری و #تلاش کرد تا اینکه توانست در #شغلی که #درسش را #خوانده بود یعنی #پرستاری #مشغول به#کار شود چون #عاشق #خدمت کردن به #مردم و #شغلش بود.😭
🍃🌷🍃
یک بار یکی از #بیماران نتوانسته بود #هزینه #درمان خود را در #بیمارستان #پرداخت کند و #دخترم برای #کمک به این #بیمار #پیشقدم شد.
🍃🌷🍃
و بدون #مراجعه به# کمیته امداد یا #خیریه برای #دریافت #کمک به آن #بیمار، #خودش و #همکارانش از #حقوق #خودشان #هزینه #درمان #بیمار #نیازمند را #پرداخت کردند.
🍃🌷🍃