eitaa logo
این عماریون
351 دنبال‌کننده
220.8هزار عکس
59.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ مجلس انقلابی به دنبال محاکمه روحانی : ↙️ پس از یک سال پیگیری کمیسیون اصل نود همراه با کارشکنی وزارت علوم دولت سابق، اسامی متخلفین در موضوع ها از جمله به قوه قضاییه ارسال شد. 🔴 پ.ن: ظاهراً تخلفات حسن روحانی یکی دوتا نیست. به قول شاعر: هر دم از این باغ بری می‌رسد تازه تر از تازه تری می‌رسد ⛔️ امروز یکی از سنگین‌ترین و قطورترین پرونده های قوه قضائیه، پرنده حسن روحانی است. ♨️ برادرش که زندانی است، انشاالله خودش هم به زودی و با همت قوه قضاییه، راهی زندان شود تا این اقدام تسکینی باشد بر دردهای ملت مظلوم ایران.
و از والدینش خواسته بود که چونان شهروندانی وظیفه شناس و آگاه از خطرات و تهدیدات دشمن بر ضد میهن ، همواره وضعیت جنگی حاکم بر کشور ، بخصوص مقررات خاموشی شبانه را رعایت کنند و به هواپیماهای بمب افکن دشمن فرصت جهت‌ یابی ندهند. چون بستگان نزدیکش در شهر اراک ساکن بودند ، در کلیسای «مسروپ مقدس» آن شهر نیز مجلس ترحیمی توسط هیأت کلیسا و مدرسه آن شهر وابسته به خلیفه‌گری ارامنه تهران به مناسبت شهادتش🥀 برگزار شد. پدرشهید🥀 هم به یاد بودش فعالیتهای گسترده‌ای در ساخت و ساز و سر و سامان دادن جایگاه ویژه شهیدان🥀 آرامگاه «نور بوراستان» تهران انجام دادند. به روایت از مادرشهید🥀 : ۵ فرزند داشتم ، ۴ دختر و زوریک🥀تنها پسر زوریک🥀بعد از طی کردن دوران دبیرستان این امکان را داشت که با تحصیلی به خارج از کشور مهاجرت کند ، اما این بورسیه را نپذیرفت و لباس مقدس سربازی را پوشید.😔
مدافع حرم محمود رادمهر 🍃🌷🍃 در تاریخ    ۱۳۵۹/۹/۳# در شهرساری، استان مازندران در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. ۴ فرزند بودند،  ۴ برادر ایشان  فرزند اول خانواده بود. 🍃🌷🍃 ایشان در ناحیه ساری و 25 کربلا مشغول به کار بود،وبرادرانش،  محمدرضا و مجتبی هم مانند خودش در پاسداران انقلاب اسلامی دارند و می‌کنند. 🍃🌷🍃 بعد از پایان دبیرستان در شرکت کرد ،از ابتدا دوست داشت در (ارتش یا سپاه) قبول بشود؛ حتی از سوم دبیرستان می‌خواست وارد شود. 🍃🌷🍃 در ستاری پذیرفته شد و اتفاقا خوبی هم داشت ولی شهریور همان سال دچار مشکل جسمی شد. در آن زمان در جوشکاری کارگر بود و زیر دستگاه جوش، اعصاب یک طرف صورت ایشان فلج شد. سال بعد حسین🌷 شد و در و فنون اصفهان نیز پذیرفته و با دیپلم از آنجا شد. 🍃🌷🍃 از ایشان خواست تا به کلاس‌ها برسد، اما  گفت نمی­‌تونم چنین بدم و نهایتاً نتوانست به ستاری برود. 🍃🌷🍃
ایشان سپس وارد دبيرستان نظام شد و ديپلم  گرفت ،در سال 1354# از طریق نظام در   شرکت کرد و پذیرفته شد. 🍃🌷🍃 ایشان پس از طي دوره آميز افسری و دوره های و در تاريخ 1357/07/01# به درجه و به پياده . 🍃🌷🍃 پس از طی دوره ای در مرکز پیاده شیراز مجدداً در تاریخ 1358/01/20#  به عنوان دسته در مشغول شد. 🍃🌷🍃 ایشان در تاریخ 1358/06/11# در سمت و 4 2 و در تاریخ 1359/03/08# به و در محل شد. 🍃🌷🍃 در تاریخ 1359/03/29# ایشان  ازدواج کرد. و در تاریخ 1360/07/01# به درجه نائل شد. 🍃🌷🍃 ایشان با شروع تحمیلی ، به هاي حق عليه باطل رفت و به 77 پیروز مستقر در شد و در 163 1 مشغول انجام شد.
به روایت از همسر : دوست برادرم بود. برادرم و در انقلاب فرهنگی کار می‌کردند. او فهمیده بود که برادرم، خواهری دارد و بالاخره به خواستگاری آمد. جلسۀ خواستگاری که برگزار شد، به رفته بود و مادر و زن‌دایی و خواهرش آمدند و عکسش را آورده بودند. پرسیدند که شما می‌پسندید یا نه؟ ما هم پسندیدیم. 🍃🌷🍃 لیسانسش را گرفت. برای فوق‌لیسانس دانشگاه شریف آمد، آزمونش شرکت کرد  و قبول شد. هم‌زمان برای از کشور شد. من خودم خیلی اصرار داشتم که برویم خارج کشور، به مسعود می‌گفتم آنجا بهتر می‌توانی پیشرفت کنی؛ ولی او قبول نمی‌کرد. می‌گفت: «من تحقیق کردم، استادانی که من می‌خواهم با آنها کار کنم کمتر از استادان آنجا نیستند. چه دلیلی دارد که به آنجا برویم؟» 🍃🌷🍃 ، اعتماد به نفس و بود. در مشترک بسیار بود؛ اما آن چیزی که باعث شد من به سرعت دلبسته او شوم، این در کنار به من و خانواده بود. 🍃🌷🍃