eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
230.4هزار عکس
62.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید دفاع مقدس مجید جباری شهیر🍃⚘🍃 در تاریخ 1339/10/1 در شهر تبریز در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد. شهید ۲۵ ساله و متاهل دوفرزند به یادگار دارد. ۷ فرزند بودند. ۵ برادر و ۲ خواهر بود. اما طاقت نداشت ببیند همرزمانش مجاهدانه جنگ کنند و ایشان تنها دوربین و قلم بدست بگیرد و روایتگر این صحنه ها باشد😔🍃⚘🍃 پس با یک دست و یک دست گرفت و وارد مبارزه با دشمن شد. به روایت از مادر شهید: خداوند به من پنج فرزند پسر و دو دختر عطا کرد که از میان آنها انگار مجید را برای خویش خلق کرده بود ، متفاوت تر از دیگر فرزندانم بود.😔 فرزندم ، و از همان ابتدای جنگ به عنوان پاسدار با لبیک گویی به فرمان رهبر کبیر انقلاب و برای پاسداری از ناموس و خاک و آب ایران اسلامی به جبهه حضور رفتند. هرگز نتوانستم به بچه هام بگویم نروید ، من خود در تظاهرات های قبل انقلاب فرزندانم را یاری می کردم و پس از آن در مساجد فعالیت داشتم.
جنگ ، دلم می لرزید وقتی رادیو مارش نظامی می زد. وقتی زن ها توی کوچه یواشکی پچ پچ می کردند یا صدای زنگ در بی موقع بلند می شد با خودم می گفتم حتما از خبری شده. 😔 🍃⚘🍃 هر لحظه انگار منتظر خبری بودم. که تمام شد خیالم راحت شد فکر کردم دیگر روزهای اضطراب تمام شد. یک بار توی تلویزیون اش را دیدم. 😭 🍃⚘🍃 می گفت :” از قافله ی جا مانده ام و …. ” همان جا توی دلم خالی شد. فهمیدم تفحص هم که می رود هنوز دنبال 😭 می دانستم برای من ماندنی نیست.😭 🍃⚘🍃 سرانجام مجید پازوکی هم در تاریخ ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۸۰ در نزدیکی پاسگاه وهب عراق منطقه ی عمومی فکه بر اثر انفجار مین به آرزویش که همانا بودرسید. 🍃⚘🍃 مزار شهید: تهران ، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘ ، قطعه ی ۲۷ 🍃⚘🍃
به روایت از پدر : و آموزان بود و با به خود می داد، حتی برای رفتن به هم می گفت: من می روم تا باشد برای تا نگویند ما نشست و به خود . 🍃🌷🍃 برای چیز بود و هر وقت صدای را می شنید، خود را به تن می كرد و به می ایستاد، همچنین به در جمعه بسیار می داد و خود را با ، خود به مصلا می برد. 🍃🌷🍃 بسیاری برای به آموزان و همچنین در مناطق شهر قم انجام داد كه هیچ وقت راجع به آن باما گفت.😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از پدر : و آموزان بود و با به خود می داد، حتی برای رفتن به هم می گفت: من می روم تا باشد برای تا نگویند ما نشست و به خود . 🍃🌷🍃 برای چیز بود و هر وقت صدای را می شنید، خود را به تن می كرد و به می ایستاد، همچنین به در جمعه بسیار می داد و خود را با ، خود به مصلا می برد. 🍃🌷🍃 بسیاری برای به آموزان و همچنین در مناطق شهر قم انجام داد كه هیچ وقت راجع به آن باما گفت.😭😭 🍃🌷🍃