#علیرضا عادت داشت که به خودش هنگامی که میخواست حرف بزند میگفت: «عموت». هرگاه از او میخواستم که به #جبهه نرود میگفت «عموت» باید به دستور #آقای خمینی عمل کنم.
🍃🌷🍃
ما باید به #جبهه برویم و در آنجا از #اسلام و #انقلابمان #دفاع کنیم. عموت دوست دارد مانند #مادرش #فاطمه زهرا (س)🌷#گمنام باشد و میخواهد که #هنگام #شهادت من #چادر #مشکی به سر نکنید.
🍃🌷🍃
اکنون که #علیرضا به جمع خانواده ما بازگشته در حقیقت #خدا به داد دل من رسیده است که آرام شوم.#پسرم هنگام #شهادت فقط 18# سال داشت.😭
🍃🌷🍃
پدرش 10 سال پیش فوت شدند.خواهرش که در هنگام #شهادت او 14 سال سن داشت و برادرش که موقع #شهادتش هفت ماهه بوده بامن اومدن معراج 😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید علیرضا کنی هم در تاریخ ۱۳۶۲/۶/۲۵#، در سن 18# سالگی و در منطقه #حاج عمران و در #عملیات والفجر2 به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید طی #عملیات #تفحص #پیکر مطهر #شهدا توسط #کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح#کشف شده و در #معراج #شهدای مرکز شناسایی شد.
🍃🌷🍃
🌀شیخ فضلالله نوری- بخش دوم
🔸️طناب دار به #گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیكر بیجانش برفراز دار باقی ماند. دسته #موزیك شروع به نواختن كرد و مردم از جمله پسر شیخ كف میزدند و #شادی میکردند و چه بیاحترامی هایی كه به جنازه شیخ نكردند.
🔸️ شنیدم که بعضی ها می گفتند: "شیخ فضله به درک رفت!" از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: "همچنین دست بزنید که صدایش توی #سفارت به گوشش برسه!" یعنی به گوش محمدعلی شاه.
🔹️در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و #نعش گُرپی به زمین افتاد! جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه. همه میخواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با #قنداق تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد.
🔸️هر که هرچه در دست داشت میزد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمیرسید، #تف می انداختند. یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانهای بود، وارد حیاط #نظمیه شد. جلو آمد و بالای جنازه ایستاد، این بیحیا هنوز نرسیده، جلوی همه دگمههای شلوارش را بازکرد و روبروی این همه چشم شرُ شُر به سر و صورت آقا ... .
🔹️سپس مردی با لباس #مشکی وارد شد، عصا به دست، مقابل سر آقا ایستاد؛ با عصا #چادرنماز را از روی آقا پس زد و همین طور که تماشا میکرد به ترکی فحش نثار آقا می کرد. این شخص شارژدافر سفارت #عثمانی بود؛ او هم رفت!