به روایت از پدر #شهید:
من تقریباً سال 1357 که انقلاب شد بعد از یک سال دیگه تا نزدیکی 1360 در منطقه جنوب سوسنگرد و در جاده اهواز ـ آبادان بودم
وقتی #پسراولم #شهید شد فامیل هایمان کارهایش را می کردند بعداً به منم گفتند شما هم بیا برویم من را بردند به #معراج شهدا 😔 شوق و ذوق این را داشتیم که دنبال #شهید باشیم و دنبال #جنگ باشیم.
🍃⚘🍃
وقتی #پسر دومم،#سید علی #شهید شد، خوشحال بودیم #خدا را شکر می کردیم که #فرزند ما را #قبول کرد و #پذیرفت.
🍃⚘🍃
در سال 1371 هم سه ماه بود ازدواج کرده بود و حتی در شب #عروسی اش هم اول رفت #نماز جماعت خواند. من در آن سال گفتم حالا امسال ازدواج کردی عید باش گفت نه من می خواهم بروم
🍃⚘🍃
رفت 10، 15 روز که ماند روز قبلش هم زنگ زد و گفت من می خواهم بروم پیکرها بیاورم. روز قبلش زنگ زد و گفت به مامان بگین «مامان من یکشنبه می آیم»😭
🍃⚘🍃
یکشنبه #شب #بیست و سوم ماه رمضان بود که به #شهادت رسید، این موضوع را به من نگفتند ،شب احیا بود من دیدم که یکشنبه نیامد دوشنبه نیامد بعداً بچه ها هم مثل این که فهمیده بودند #شهید شده😭
🍃⚘🍃