#داستان
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
✨مهمان کوچولو✨
مرغ پرحنایی🐔قدقدقدا کرد، دور خودش چرخید و تند تند به دانه ها نوک زد
جوجه ها🐥🐥 دور مادرشان چرخیدند. جیک جیک کردند. آنها هم به دانه ها نوک زدند. خروس پرطلایی🐓 از روی دیوار کاهگلی قوقولی قوقو کرد. پرید پایین. او هم تند تند به دانه ها نوک زد. أم سلمه، همسر پیامبر صلی الله عليه وآله، دوباره مشتی دانه بر زمین ریخت و توی ظرف مرغ و خروس آب💧 ریخت. یک نفر آهسته، تق تق به در🚪 زد. ام سلمه به طرف در رفت. با خودش گفت: «یعنی کیست که این موقع روز، آن هم توی این گرما در می زند؟🤔 حتما با پیامبر صلی الله عليه واله کار دارد. هر که هست، باید بگویم پیامبر تازه خوابیده. برو یک وقت دیگر بیا!» ام سلمه سرش را نزدیک در برد و گفت: «کیستی؟» صدای شیرین و کودکانه یِ حسین❤️ را از پشت در شنید. او می خواست پدربزرگش را ببیند. ام سلمه در را باز کرد.✨حسین وارد حیاط شد. ام سلمه با شوق جلوی او زانو زد. دست بر موهای نرمش کشید و گفت: «سلام عزیزم! فدایت شوم!» بعد حسین را بوسید😚حسین به مرغ و خروس و جوجه ها نگاه کرد و لبخند زد. ام سلمه دست کوچک ✨حسین را گرفت، او را به اتاق برد و گفت: روی این تشکچه بنشین. تو مهمان کوچولوی عزیز ما هستی!🤗 همین جا باش تا برایت خوراکی🍎 بیاورم....
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
#گمنام_امین
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
✨داستان مهمان کوچولو✨
مرغ پرحنایی🐔قدقدقدا کرد، دور خودش چرخید و تند تند به دانه ها نوک زد
جوجه ها🐥🐥 دور مادرشان چرخیدند. جیک جیک کردند. آنها هم به دانه ها نوک زدند. خروس پرطلایی🐓 از روی دیوار کاهگلی قوقولی قوقو کرد. پرید پایین. او هم تند تند به دانه ها نوک زد. أم سلمه، همسر پیامبر صلی الله عليه وآله، دوباره مشتی دانه بر زمین ریخت و توی ظرف مرغ و خروس آب💧 ریخت. یک نفر آهسته، تق تق به در🚪 زد. ام سلمه به طرف در رفت. با خودش گفت: «یعنی کیست که این موقع روز، آن هم توی این گرما در می زند؟🤔 حتما با پیامبر صلی الله عليه واله کار دارد. هر که هست، باید بگویم پیامبر تازه خوابیده. برو یک وقت دیگر بیا!» ام سلمه سرش را نزدیک در برد و گفت: «کیستی؟» صدای شیرین و کودکانه یِ حسین❤️ را از پشت در شنید. او می خواست پدربزرگش را ببیند. ام سلمه در را باز کرد.✨حسین وارد حیاط شد. ام سلمه با شوق جلوی او زانو زد. دست بر موهای نرمش کشید و گفت: «سلام عزیزم! فدایت شوم!» بعد حسین را بوسید😚حسین به مرغ و خروس و جوجه ها نگاه کرد و لبخند زد. ام سلمه دست کوچک ✨حسین را گرفت، او را به اتاق برد و گفت: روی این تشک بنشین. تو مهمان کوچولوی عزیز ما هستی!🤗 همین جا باش تا برایت خوراکی🍎 بیاورم....
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
🔰مسابقه یکنفس
از بچه ها بخواهیم جمله امام حسین را با یک نفس بکشند و کسی که بتونه زمان بیشتری ادامه بده برنده هست.
امام حسین دووووووووووست دارم
امااااااااام حسین دوستت دارم
امام حسییییییییین دوستت دارم
امام حسین دوستت داااااااااارم
#شعبان
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔰 https://eitaa.com/amoorohani313
🔰مسابقه یکنفس
از بچه ها بخواهیم جمله امام حسین دوستت دارم را با یک نفس تکرار کنند،
امام حسین دوستت دارم
امام حسین دوستت دارم
امام حسین دوستت دارم
کسی که بتواند با یک نفس بیشترین تکرار را داشته باشد برنده هست.
#شعبان
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://eitaa.com/amoorohani313