نقل از صفحه دوم
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
▫️قرار گرفتن هارونالرشید در کنار محل تدفین امام رضا علیه السلام
وجود مقدس #امام_رضا علیه السلام وقتی از نیشابور خارج شدند در مسیر خود به ده سرخ سفر کردند، در ده سرخ امام قصد وضو داشتند اما آب نبود به همین خاطر امام از مرکب پیاده شدند و با دست خود زمین را کندند و در این هنگام آب گوارایی از زمین جوشید، #شیخ_صدوق نقل کردند که چشمهای که امام با دستان خود حفر کردند هنوز باقی است.
سپس حضرت در مسیر مرو به #کوه_سنگی رسیدند، در این هنگام حضرت به کوه نگاهی کردند و گفتند در این کوه سنگهای خوبی وجود دارد پس از این کوه ظرف غذایی برای من بسازید، پس از آنکه ظرف را برای حضرت آوردند امام دعا کرد خدایا به این کوه برکت بده و سپس به مسیر خود ادامه دادند، از زمان حضور امام در این منطقه مردم به شغل ظروفسازی سنگی مشغول هستند و برکت این دعا امام همچنان در این منطقه وجود دارد.
پس از این منزلگاه امام به منزل قحطبه بن شبیب در #طوس رفتند، #شبیب یکی از شخصیتهای مهمی بود که در روی کار آمدن بنی عباس نقش مهمی داشت، شبیب از همراهان ابومسلم خراسانی در مقابله با امویان بود.
روزگاری #هارون به منظور سرکوب قیام به منزل او آمده بود و در همان جا دچار بیماری شد و در خانه همین فرد دفن شد. امام نیز با علم غیب خود خطی را در کنار قبر هارون کشیدند و گفتند که من در اینجا خاک خواهم شد و سپس در همان جا نماز خواندند.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه سوم
نقل از صفحه هفتم
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
▫️شهادت امام رضا علیه السلام
آن دسته از روایات که به تشریح چگونگی #مسموم ساختن امام پرداخته اند و روایاتی که به این مضمون وارد شده نیز بسیارند که برخی از آنها نیز از خود امام نقل گردیده اند و در میان این روایات، روایت #اباصلت درباره مسموم شدن امام و چگونگی غسل و کفن و دفن و روایت هرثمة بن اعین دراین باره قابل توجّه است.
بنا به تحقیق یکی از نویسندگان معاصر این روایات به یکی از این افراد: ابو الصلت عبد السلام هروی، هرثمة بن اعین، علی ابن حسین کاتب، ریّان بن شبیب، محمد بن جهم و عبد الله بن بشیر منتهی می شود. پس با توجه به این روایات برای یک فرد شیعه، شکی در این که امام رضا "ع" به دست مأمون به وسیله #سمّ به شهادت رسیده، باقی نمی ماند. به خصوص این که قرائن و شواهد زیادی این موضوع را تأیید می کنند از جمله: با مراجعه به کتب تاریخی استفاده می شود که #شهادت_امام_رضا "ع" به دست #مأمون حتی در زمان مأمون نیز امری معروف و بر سر زبانها بود. به طوری که مأمون خود از مردم گلایه می کرد که چرا او را عامل مسموم کردن امام می پندارند! چنانکه گویند: هنگام شهادت امام "ع" مردم اجتماع کرده و پیوسته می گفتند که این مرد "یعنی مأمون" وی را شهید کرده است در این باره آن قدر صدا به اعتراض برخاست که مأمون مجبور شد محمد بن جعفر، عموی امام را به طرف آنها بفرستد و برای متفرّق کردن آنها بگوید که امام "ع" امروز برای احتراز از آشوب از منزل خارج نمی شود.
ابن خلدون علت قیام ابراهیم فرزند امام موسی "ع" را آن دانسته که وی مأمون را متهم به قتل برادرش می نمود.
طبق نقل برخی از منابع تاریخی یکی دیگر از برادران امام رضا "ع" به نام #احمد_بن_موسی "معروف به شاهچراغ" چون از حیله مأمون آگاه شد همراه سه هزار تن و به روایتی دوازده هزار از بغداد قیام کرد، عامل مأمون در شیراز به نام «قتلغ خان» به امر مأمون با او به مقابله برخاست و پس از کشمکش هایی هم او و هم برادرش محمد عابد و یارانشان را به شهادت رسانید.
در آن ایام برادر دیگر امام رضا "ع" به نام «هارون بن موسی» همراه با بیست و دو نفر از علویان به سوی #خراسان آمد، بزرگ این قافله خواهر امام رضا "ع" حضرت #فاطمه_معصومه "س" بود.
مأمون مأموران خود را دستور داد تا بر قافله آنها بتازند. آنها نیز همه را مجروح و پراکنده ساختند. #هارون نیز در این نبرد جراحت برداشت ولی سپس او را در حالی که بر سر سفره غذا نشسته بود، غافلگیر کرده به قتل رساندند. حتی طبق بعضی نقل ها به حضرت معصومه نیز در ساوه زهر دادند که پس از چند روزی او هم به شهادت رسید.
به علاوه در دواوین شعرای آن زمان، اشعاری به چشم می خورد که به این مطلب تصریح دارد از جمله این بیت از ابوفراس: «باؤوا بقتل الرضا من بعد بیعته / و أبصروا بغضه من رشدهم و عموا». #دعبل_خزاعی گوید: «اری بني امیة معذورین إِن قَتلوا / و لا اری لِبني العباس مِن عُذر» پس با توجه به این وقایع درمی یابیم که مسأله شهادت امام به دست مأمون در همان ایام نیز امری شایع میان مردم بوده است.
خلاصه مرحوم مفید در ادامه ماجرا می نویسد: چون حضرت رضا "ع" به شهادت رسید مأمون یک شبانه روز خبر فوت آن حضرت را پنهان کرد، سپس کسانی نزد محمد بن جعفر "عموی آن حضرت" و گروهی از خانواده و دودمان ابیطالب که در خراسان بودند فرستاد، و چون حاضر شدند خبر درگذشت آن حضرت را به ایشان داد و گریست و بسیار برای فوت آن حضرت بی تابی کرده گفت: ای برادر، بر من دشوار است تو را در این حال ببینم من آرزو داشتم که پیش از تو بمیرم و تو جای من باشی ولی خدا نخواست، سپس دستور داد آن حضرت را غسل داده کفن و حنوط کنند و خود جنازه را برداشته به همین جائی که اکنون حضرت مدفون است، آورد و به خاک سپرد و آنجا خانه حمید بن قحطبه بود در دهی از شهر #طوس که نام آن #سناباد و نزدیکی #نوقان است، و در همانجا قبر هارون الرشید بود، و قبر حضرت رضا "ع" پیش روی هارون و در طرف قبله او قرار گرفته است.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه هشتم
نقل از صفحه نهم
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
چون مأمون وارد بغداد شد، عباسیان وی را ملاقات کرده درباره ترک لباس سبز و برگرداندن لباس سیاه با او به گفتگو پرداختند از جمله کسانی که با وی ملاقات کرد، «زینب» دختر سلیمان بن علی بن عبد الله عباس بود که از حیث سن و مقام در طبقه منصور قرار داشت و بنی عباس بسیار به او احترام می نهادند و «زینبیّون» بدو منسوبند زینب به مأمون گفت: ای امیرالمؤمنین چه چیز تو را واداشت که خلافت را از خانواده خود به خاندان علی "ع" برگردانی؟ مأمون گفت: ای عمه! من دیدم علی "ع" هنگامی عهده دار خلافت شد درباره بنی عباس بسیار نیکی روا داشت، از جمله آن که عبد الله را والی بصره و عبد الله را حاکم یمن و قثم را فرماندار سمرقند کرد ولی هیچ یک از افراد خانواده خود را ندیدم هنگامی که عهده دار امر خلافت شدند برای علی "ع" درباره اولادش پاداش قائل شوند از این رو من خوش داشتم علی "ع" را در احسانی که به اجداد ما کرده بود، پاداش دهم. زینب گفت: ای امیرالمؤمنین تو با در دست داشتن خلافت به نیکی کردن درباره فرزندان علی "ع" تواناتر بودی تا آنکه خلافت را در دست ایشان نهِی و به آنها احسان کنی. سپس زینب از #مأمون خواستار شد لباس سبز را تغییر دهد مأمون نیز درخواست او را اجابت کرد و به مردم دستور داد لباس سبز را تغییر دهند و مانند سابق لباس سیاه در برکنند.
بالاخره امام رضا "ع" در ماه صفر یا رمضان سال ٢٠٣ هجری در شهر #طوس که از شهرهای #خراسان بود، به #شهادت رسید و از عمر شریفش در آن روز ۵۵ سال گذشته بود بنابراین مدت امامت آن حضرت پس از پدر بزرگوارش بیست سال بود.
[غربت فی الشرق شمس فلها عینی تدمع / ما رأینا قطّ شمس غربت حیث تطلع]، یعنی آفتاب در شرق غروب کرد و به همین خاطر چشمم اشکبار است. هرگز ندیده ام آفتاب در محلی که طلوع کرده، غروب کند!
مرحوم مفید، می نویسد: #امام_رضا "ع" از دنیا رفت و سراغ نداریم که فرزندی از او به جای مانده باشد، جز پسرش که امام پس از آن حضرت بود یعنی اباجعفر، محمد بن علی "ع" در آن روز که پدرش حضرت رضا "ع" از دنیا رفت هفت سال و چند ماه از عمرش گذشته بود.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه دهم
پایان