eitaa logo
•|‌ فادیا اندیشه - داستان‌سرا |•
43 دنبال‌کننده
18 عکس
5 ویدیو
1 فایل
روانشناسی خوانده‌ام با زلف گره خورده به ادبیات.. 🌱 .🌙. نگارش «نیمه شب تهرانپارس» به پایان رسید. .✍🏻. «هبوط» و «خون و خبر» در حال نگارش.. اگر صحبت و نظری بود: @fadiaandisheh
مشاهده در ایتا
دانلود
. راستش را بخواهی خستگی را دوست دارم چراکه خستگی را مفید بودن تفسیر می‌کنم مفید بودن یعنی یک قدم به خود بودن نزدیک شده‌ام خود، یعنی آنکه برای پرواز قدم برمی‌دارد و پرواز هدف خلقت است... ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1
. قلیل بودن یا ذلیل بودن؟ بارها و بارها تاریخ، انسان‌ها را بر سر این دو راهی قرار داده است و بارها و بارها انسان‌ها بدون اندیشه، راه خود را انتخاب کردند شاید حتی راه درست را! و چه حال غریبی دارد انتخاب راه درست بدون یقین به حق بودن آن! ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1
هدایت شده از بارانی‌ها
خودشان فکر کرده‌اند خودشان تصمیم گرفته‌اند خودشان خریده‌اند خودشان نوشته‌اند و بسته‌ها را آماده کرده‌اند تا روز عید در خیابان‌ها و بوستان‌ها به آدمها هدیه کنند. دختران نوجوان و توانمند بارانی... 🌱 @ghalamzann
تعجب میکنم از اینکه مذهبیا کتابهای آقای م.ح.ج رو انقدر راحت به هم معرفی می‌کنن!!!!
افتاده‌ام در دور دور ترس ندانستن ترس خیال‌بافی ترس نداشتن ترس فراق ترس فرار ترس ترس از دست دادن خوبی‌ها ترس حقیقت نداشتن زیبایی‌ها ترس تمام آن اتفاق‌‌های بد ترس تمام آن پازل‌های به هم ریخته! من در میان هزاران قطعه تاریک ترسناک مانده‌ام و باید صور تصمیم را بلند کنم! ... شامه‌ام یقین تمنا می‌کند؛ اطمینانِ تمام اعتمادی محکم. که دلم قرص باشد به بودنش دلم یک دیوار محکمِ آرام می‌خواهد تا بدون هراس از توفان، تلاش کنم، لبخند بزنم، اشک بریزم و به سمت اهداف‌مان قدم بردارم... دلم طلوع تمنا دارد و گرمای حقیقیِ تمام نشدنی! ✍🏻فاء.اندیشه @andisheh_ir1
باز من دیوانه‌ام، مستم :)
هدایت شده از بارانی‌ها
اولین روزهایی که کلاس های باران شروع شد و با هم قرار گذاشتیم دخترانمان را راه و رسم مادر مسلمان انقلابی بودن بیاموزیم، فکر نمی کردیم که روزی خودمان شاهد مادر شدن شان باشیم. حالا با توفیق خداوند متعال دخترانمان در کنار ما مادر می شوند. زینب سادات مرتضوی عزیز، از اولین بارانی ها بود، دانشگاه رفت، ازدواج کرد،سه هفته پیش پایان نامه ارشدش رو دفاع کرد و حالا امروز پسر نازش را در بغل گرفت. حالا او مادر شده، خانم حاجی وثوق عزیز ما مادربزرگ و نرگس جان خاله شده همه ما حس می‌کنیم مادربزرگ و خاله شدیم. به همه تبریک می گوییم که یک سرباز به سربازان آقا امام زمان عج اضافه شد. آقا محمد حسین، خوش آمدی... قدم به چشم ما گذاشتی... 🌻
نوشتن یک تمنای درونی‌ست! قلم را در دست میچرخانی و شروع می‌شود؛ گاهی چشم می‌کشی برای رسیدن به قله‌ای در ذهن و واژه‌ها زنجیره می‌شوند برای فتح آن. گاهی بی‌قله قلم می‌زنی و عصای سفیدت می‌شوند کلمات! حتی گاهی متن، قله‌ای ندارد و می‌نشیند بر دل. در تمام این حالات و احتمالات، تو آرام می‌گیری؛ حال و حالتت رو به راه می‌شود؛ می‌توانی نفس تازه کنی میان حرف، حرف متون؛ خالی می‌شوی از اضطراب و این در میان دنیای پر دود و درد یعنی موهبت الهی! به گمانم آدم‌ها گاهی بسیار تشنه‌ی این موهبت هستند اما قلم در دست نمی‌گیرند و غافلند از نیازشان. آدم‌ها گاهی بسیار غافلند؛ بسیار غافل؛ و این، تنفس را برایشان سخت می‌کند... ✍🏻فاء.اندیشه 👀😁 @andisheh_ir1
. هر پاره از دل من و از غصه قصه‌ای هر سطری از خصال تو وَز رحمت آیتی 🍃🤍 @andisheh_ir1