eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تخریبچی شهید شهادت 23 اردیبهشت 1365 منطقه عملیاتی یاد و خاطره شهدا را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 مقابل گلوله تانک بخوانید عملیات شرهانی اردیبهشت 1365 ✍🏿✍🏿 به روایت خادم حسینی بهار سال 1365 بود که دشمن در هجومش که به عملیات دفاع متحرک معروف شد به خطوط نبرد ما در جنوب حمله کرد و لشگر سیدالشهداء (ع) را برای مقابله با پیشروی و مقابله با حمله دشمن ماموریت دادند. لشگر مامور به مقابله با لشگر طلایی دشمن در منطقه شرهانی شد. گردان حضرت علی اکبر علیه‌السلام به خط زده بود و الحاق با گردان دیگر حاصل نشده بود و تقریبا گردان در محاصره قرار گرفته بود. عملیات از اول شب شروع شده بود. درگیری خیلی سختی بوجود آمده بود و کار گره خورده بود. تمام نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام در آستانه شهادت یا اسارت بودند. چیزی به سپیده صبح نمانده بود. من به عنوان فرمانده گردان حضرت زینب(س) رفته بودم قرارگاه لشگر که از حاج علی فضلی کسب تکلیف کنم. نیروهایم در منطقه دیگری در حال انجام ماموریت بودند. دقیقا همان لحظه که من در قرارگاه بودم، لحظات بحرانی بود. چهار پنج ساعت از درگیری شدید گردان علی‌اکبر علیه‌السلام می‌گذشت. برای فرمانده تیپ لحظات سختی بود. او باید تصمیم می‌گرفت که چه کار کند. ناامیدی بر همه ما مستولی شده بود و هیچکس راه نجاتی را برای گردان علی اکبر در ذهنش نبود. دقیقا همان لحظات، یکباره حاج علی فضلی تصمیمش را گرفت. بلند شد ایستاد و خطاب به آن حدود ۲۰ نفری که در محل قرارگاه حضور داشتند، گفت: همگی آماده شوید برویم بزنیم به خط! ما باید خودمان این گردان را از محاصره دربیاوریم و صحنۀ جنگ را عوض کنیم. سر و صدای همه بلند شد. مسئول ادوات، مسئول توپخانه، مسئول بهداری، مسئول اطلاعات، فرمانده گردانهایی که آنجا بودند و… همه شروع کردند به مخالفت. همه می‌گفتند: حاج آقا! شما بمان. ما می‌زنیم به خط. حاج علی اما قبول نکرد و گفت: نه. بنظرم می‌رسد که الان باید خودمان وارد صحنۀ جنگ شویم. هرچه بقیه اصرار می‌کردند، بی فایده بود. یکی دو نفر، که بعدها خودشان به شهادت رسیدند، رفتند جلو و دستهای حاج علی را گرفتند تا مانع رفتنش شوند، اما او با سماجت، دست آنها را پس زد و رفت سوار ماشین شد. حاج علی به راننده گفت: حرکت کن راننده هم مثل بقیه، نمی‌خواست ایشان را به خط مقدم ببرد. گفت: من نمی‌روم حاج آقا! حاج علی هم راننده را کنار زد و با آنکه یک چشمش جانباز بود و بخصوص در تاریکی خوب نمی‌دید، خودش نشست پشت فرمان و ماشین را روشن کرد. فرماندهان که دیدند، نمی‌توانند جلودار ایشان شوند، خودشان را رساندند و سریع پریدند توی ماشین تا حداقل همراهی‌‌اش کنند. من هم ازجملۀ کسانی بودم که پریدم پشت ماشین و حاج علی فضلی هم شروع کرد به رانندگی و رفت تا دل آتش. درگیری خیلی شدید بود… هوا کم کم داشت روشن می‌شد. حاج علی با همان یک چشم و دید محدودش، می‌تازید و می‌زد به قلب دشمن. همین طور که مسیر ناهموار و پر از پستی و بلندی را پیش می‌رفتیم، در حین بالا رفتن از تپه با همان تویوتا بودیم که از روبرو هم تانک دشمن مقابلمان قرار گرفت. لولۀ تانک درست مقابلمان بود. شلیک هم کرد اما چون تویوتا پایین تر از آن بود، بهمان اصابت نکرد. حتی در همان لحظات هم ذره‌ای ترس در وجود حاج علی وجود نداشت. ما هم وقتی صحنۀ مواجهۀ تویوتا با تانک را دیدیم، دست به کار شدیم و هرکسی با هر چه که به دستش رسید، شروع کرد تیراندازی به سمت تانک و توانستیم به مدد شجاعت سردار فضلی و به فضل خدا، آن تانک و تانک‌های بعدی را منهدم کنیم. در طول آن ۲۰ دقیقه که شاید ۲۰ بار درگیری شدید از همه جهت داشتیم، حتی لحظه‌ای تردید و ناامیدی در چهرۀ فرمانده تیپ ندیدیم. و به این ترتیب، معبری باز شد و باقیماندۀ نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام را توانستیم بکشیم عقب. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهید عزت الله اوضح اطلاعات عملیات لشگر 10 ....................... 23 اردیبهشت ماه 1367 بود 🔷 لشگر10 مشغول شناسایی منطقه بودند حد لشگر 10 یال ها و شیارهای ارتفاع شیخ محمد مشرف به شهر ماووت بود و شهید عزت اوضح هم مدام بین دیدگاه لشگر و مقر با موتور در رفت و آمد بود و تردد و جابجایی دشمن را رصد میکرد که در اثر اصابت خمپاره 120 دشمن در نزدیکی موتور و اصابت ترکش به صورت و سر به شهادت رسید و همراهش به شدت مجروح شد. ✅ 36 سال از شهادتش میگذرد و یاد او را گرامی میداریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) @alvaresinchannel
عزت الله اوضح شهادت 23 اردیبهشت 1365 منطقه عملیات بیت المقدس6 در شب 🔷یادش بخیر روز 19 بهمن 1364 قرار بود بچه های اطلاعات و عملیات و تخریب هم کمک کنند به گروهان غواص لشگر10 تا خط دشمن در بشکند... همه نگران بودند... رودخانه اروند مقابل ما بود با همه عظمت و هیبتش... فقط با گریه میبایستی از مسیر عبور کنی... این دستنوشته حال اون روز حماسه سازان اروند است... @alvaresinchannel
باسلام به لطف الهی وعنایات حضرات معصومین،ونظر خاص شهدای گرانقدر دفاع مقدس،مدافعین حرم اولین جلسه هیات محبان اهل‌بیت‌، رهروان شهدا ،در محل خانه شهید آستان مقدس امزاده گان محمد (علیه السلام )وسکینه خاتون (سلام الله علیها) راس ساعت ۱۸ با قرائت دعای پر فیض زیارت عاشورا ،باسخنرانی حجت السلام حسنی(طلبه بسیجی) ومداحی حاج مهدی جعفری با حضور علاقمندان به سیدالشهدا ومکتب شهدابرگزار گردید،درحین مراسم ایستگاه صلواتی جهت پذیرایی از مهمانها وزائرین برقرار بود، مراسم هیات با اقامه نماز جماعت در صحن حرم امامزادگان علیهم السلام به پایان رسید،از دوستان داران اهل بیت علیهم السلام وعاشقان شهدای گرانقدر دعوت بعمل می آید در این مراسم معنوی شرکت فرمایید،برادرتان رشید نصیرپور🌷🇮🇷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عملیات سیدالشهدا (ع) روایت بارانی که باعث رفع تشنگی رزمندگان در عملیات شد... . . . ضبط این ویدیو در فکه و در سالروز عملیات سیدالشهدا صورت گرفته... راوی آقای امیر مرادی زاده از رزمندگان گردان حضرت علی اصغر(علیه السلام) می باشد (ع) ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷 خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔════ ࿇ ════╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚════ ࿇ ════╝
🔵 وقتی رفت، پنج فرزند خردسال از او باقی مانده بود !! ⏳ 23 اردیبهشت سال 65 - سالروز شهادت حاج ناصر احمد پور رزمنده گردان علی اکبر (ع)-لشگر10 سیدالشهدا (ع) متولد 1337 سال 57 ازدواج کرد و دینش کامل شد اولین فرزندش سال 59 به دنیا اومد او جوان فعال و انقلابی دو آتیشه بود جبهه و پشت جبهه برایش فرق نداشت یعنی اینکه رزمنده هر دو جبهه بود در سال های دفاع مقدس در عملیات های متعددی شرکت کرده و بارها مجروح شده بود سال 60 خدا به آقا ناصر دوتا پسر داد که دو قلو بودند اسم یکی رو گذاشت غلامرضا و یکی دیگر رو هم بهرام. و اردیبهشت ماه سال 64 هم خدا آقا کریم را که الان به حجه الاسلام شیخ کریم احمد پور معروف است به او عطا کرد. سرانجام اودر 23 اردیبهشت65 برای مقابله با پاتک دشمن در منطقه عملیاتی با بقیه بچه های گردان به مصاف دشمن رفت و بر اثر اصابت گلوله به سر و پهلو مظلومانه بشهادت رسید و پیکرش در قطعه 53 گلزار بهشت زهرا(س) بخاک سپرده شد 7 ماه بعد از شهادتش فرزند آخری هم متولد که نام پدرش ، ناصر را بر او گذاشتند و بدینسان ناصر احمد پور وقت شهادت 4 پسر و یک فرزند در راه داشت. همسر قهرمان این شهید کمر همت را محکم کرد برای به ثمر نشاندن 5فرزند خردسال شهید. به حمدالله 5 پسر شهید امروز پای در جای پای پدر گذاشتند و به خدمت گذاری به مردم در کمال تواضع مشغولند. 🌿 زندگی این شهید میتواند الهام بخش پسران و دختران این مرز و بوم باشد👌👌👌 دوران جتگ تحمیلی ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا) 🌱
می گفت : از خدا پروا کنید ؛ تا پَر وا کنید ... ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 📷☝️ پاییز سال ۱۳۵۹ اهواز ، حوالی دِه خرما ۲۳ اردیبهشت ۶۰ -- سالروز شهادت رزمنده دلاور، علیرضا مالمیر 👆📷 جوانِ کنارِ دست چمران، نوجوان داوطلب، عضو گروه جنگ های نامنظم شهید چمران 👇 🌱 شهید علیرضا مالمیر، متولد شهر ری، محله شهدا (اقدسیه) او که از بچگی شر و شور بود و همسن هایش ازش حساب می بردند!! بعد از انقلاب، یکی از اولین بسیجی های مسجد صاحب الزمان (ع) شد. با آغاز جنگ و تجاوز ماشین جنگی عراق به خاک میهن، در حالی که هفده ساله بود، راهی خوزستان شد و از آنجا که سر نترسی داشت، به گروه نیروهای داوطلب مردمی دکتر چمران پیوست. هر جا درگیری سخت و سینه به سینه با دشمن پیش می آمد، علیرضا یکی از رزمنده های پا به رکاب بود. او سرانجام مزد مجاهدتش را گرفت و در بهار سال شصت (23 اردیبهشت 1360) {یک ماه و اندی قبل از شهادت دکتر چمران} پر کشید🕊🕊 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران - قطعه 24، ردیف 85، شماره 30 ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 (ع) 📽 برشی دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از شهید آوینی 🎙 چه سهل است با زبان « یا لیتنا کنا معکم » گفتن و چه سخت است تا پای جان در رکاب حسین (ع) ایستادن...! ای دل ، صحرای بلا به وسعت تاریخ است و تا مؤ‌منین را به بلایی کربلایی نیازمایند ، رها نمی‌کنند. می‌انگاری که با یک زبان در دهان گرداندن که « یا لیتنا کنا معکم »، تو را واگذارند تا در صف اصحاب عاشورایی امام عشق محشور شوی..!؟ زنهار که رسم دهر بر این نیست؛ دهر بر محور حق و عدل می‌چرخد و تا تو کربلایی نشوی ، تا سلاح در کف نگیری و پای در میدان ننهی و بر غربت و مظلومیت و جراحت و درد و سختی و شدت و اسارت صبر نورزی ، تو را به خیل عاشوراییان نمی‌پذیرند. یاران حقیقی حسین (ع) این دلاورانند، نه آن که در خانه‌ی عافیت نشسته است و به زبان زیارت عاشورا می‌خواند...!
دفترِ روزگار هر صبح ؛ برگی نو و سفید به ما هدیه می‌دهد این فرصتِ ماست..! پس هر صبح زندگی‌مان را از نو و زیبا بنویسیم ...
🌷 24 بهمن 1364 - سالروز شهادت محمدحسین باقرزاده 🌺در 26 شهریور 1339 از مادری به نام ام‌البنین ناساری در قائم‌شهر متولد شد. پدر او ابراهیم، از طریق رانندگی،معاش خانواده را تأمین می‌کرد دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه سعید نفیسی(مطهری فعلی) قائم‌شهر گذراند. او از دوران نوجوانی به امور دینی و مذهبی گرایش خاصی داشت. شهید باقرزاده از 16 مهر تا دوم دی 1364 به‌عنوان مربی آموزشی و مسئول پادگان آموزشی بسیج قائم‌شهر مشغول انجام وظیفه بود تا این‌که در سوم دی 1364 بعنوان جانشین گردان حمزه سید‌الشهداء(ع)‌عازم جبهه شد. او در عملیات والفجر8 شرکت کرد. درحین عملیات به یکی از دوستان خود گفت: بعد از شهادتم به همسرم بگو که من مردانه جنگیدم و کشته شدم. 🌷سرانجام در عملیات والفجر‌8 در 24 بهمن 1364 بر اثر اصابت تیر مستقیم به سرش به شهادت رسید.گلوله پس از اصابت به پیشانی از پشت سرش خارج شده بود. پیکر مطهر ایشان درگلزار سیدنظام‌الدین قائم‌شهر به خاک سپرده شد. دومین فرزند او پس ازشهادت پدر در 24 اردیبهشت 1365 بدنیا آمدو او را به یاد پدر محمدحسین نامیدند. ✍️ کتاب فاتحان فاو
🌷 ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - سالروز شهادت رزمنده نوجوان دفاع مقدس و فرمانده‌ی عملیات تیپ ۸۲ سپاه صاحب‌الامر (عج) (قزوین) در جبهه مقاومت سوریه ، تدمر 🌱ولادت : ۱۳۵۰/۷/۱ شال ، قزوین 🕊 جبهه مقاومت سوریه ، تدمر ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 📄 : ●وصیت من به برادران و فرماندهان و همکاران عزیزم این است که شما را به خدا قسم می دهم که در شناخت وظیفه تان قصور و در انجام آن کوتاهی نکنید. ●و در ایثار و گذشت دریغ نکنید و حق را فدای مصلحت نکنید که حق باقی است و مصلحت زود بگذرد.
🔷۲۴ اردیبهشت 1270  لغو امتياز توتون و تنباكو شركت بريتانيايی به دنبال فتوای تاریخی گرامی باد . به دنبال صدور فتوای _تنباكو از طرف آیت‌الله میرزای‌ شیرازی كه به قیام تنباكو منجر شد، امتیاز توتون و تنباكو كه به صورت انحصاری در اختیار شركت بریتانیایی رژی بود، لغو شد. در این قرارداد حق انحصاری تجارت تنباكوی ایران و كنترل در كشت آن به مدت 50 سال به كشور انگلیس واگذار شده است @khadem_koolebar
🗓 با فتوای 🔻 : قضیه‌ی تاریخی تحریم تنباکو، که سرآغاز یک مبارزه‌ی مردمی و آگاهانه بر علیه تسلط غرب بود، با نام میرزای شیرازی مطرح است؛ که اگر همان حرکت میرزای شیرازی (رضوان الله علیه) ادامه پیدا میکرد و سیاستمداران و نخبگان کشور همان خط را دنبال میکردند، سرنوشت ایران غیر از آن چیزی میشد که اتفاق افتاد؛ ولی خب، استعمارگرها از غفلتها و از طمعها استفاده کردند، آمدند وسط، خط را قطع کردند! ۹۰/۲/۳ میرزای شیرازی؛ آن عالم بزرگ تاریخ روحانیت و پرچمدار یک مبارزه‌ی پُرمغز و پُرمعنا علیه مراکز فساد و کانونهای طغیان و انحراف است. حرکت میرزای شیرازی - که برخلاف بسیاری از حوادث صدوپنجاه سال اخیر، متأسفانه هنوز کار درست و کاملی درباره‌ی آن نشده است - یک حرکت ذوابعاد و پُرمعنا و بسیار پُربرکت بوده است. آن یک سطری که میرزای شیرازی نوشت و آن روز بساط کمپانی انگلیسی را از ایران برچید و سلطه‌ی استعماری را موقتاً از کشور قطع کرد، یک مبارزه‌ی چند جانبه بود:‌ مبارزه‌ی با استعمار و نفوذ خارجیها در این کشور بود. در چند سال آخر عمر ناصرالدین شاه - سالهای اول قرن چهاردهم؛ یعنی از سال ۱۳۰۰ به بعد - کار دربار ناصرالدین شاه، امتیاز دادن به این دولت و آن دولت، این کمپانی و آن کمپانی، و گرفتن پول و فروختن مملکت شده بود؛ مثل امتیاز رویتر و همین امتیاز تنباکو و غیره! با آن حرکت عظیم میرزا و آن فتوای کوبنده، جلوی این انحصارها و امتیازها و دخالتهای خارجی هم گرفته شد. ۷۰/۱۲/۱۴ @khadem_koolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔼🌹شهید منصور عباسی کیان نام پدر: محمدحنیفه تاریخ تولد: 17-8-1332 شمسی محل تولد: همدان - کبودراهنگ تاریخ شهادت : 18-1-1366 شمسی محل شهادت : شلمچه عملیات : کربلای8 رزمنده گردان حضرت امام سجاد علیه‌السلام گلزار شهدا: امامزاده محمد البرز - کرج
🔼🌹 شهید منصور عباسی کیان
(شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵) ۱۱:۴۹ همسرم: فرزندان‌مان را زینب وار و علی‌گونه تربیت کن بگو که راه مرا ادامه دهند، فرزندان عزیزم از شما می‌خواهم که چون کوه مقاوم واستوار باشید و با دشمنان اسلام مبارزه کنید و نگذارید که اسلام و قرآن تنها بمانند و مرا حلال کنید و در عزایم صبور باشید و همیشه حجابتان و نمازتان را حفظ کنید. شرح مختصری از زندگی شهید منصور عباسی: شهید منصور عباسی کیان در سال 1332 در روستای مسجدین کبوترآهنگ از توابع استان همدان، در خانواده‌ای زحمتکش و مؤمن چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در همان مدرسه روستا سپری کرد و از همان کودکی طعم شیرین کار شرافتمندانه را چشید و ضمن اشتغال به درس و مدرسه (به علت مشکلات معیشتی و با توجه به این که پدرش تقریباً پیرمردی میانسال شده بود) مشغول به کار شد. بعد از چند سال از روستایشان به تهران آمد و در جاهای مختلف مشغول به کار شد. کارهایی همچون؛کار در رستوران، چلوکبابی، قهوه‌خانه سینما و شاگرد بنایی. در این حین کارهای تأسیساتی از جمله لوله‌کشی و برق‌کشی ساختمان را نیز آموخت. وی استعداد و ذوق فوق العاده‌ای در یادگیری کارهای فنی داشت. در سال 1351 به خدمت سربازی فراخوانده شد و به منطقه عجب‌شیر اعزام و بعد از مدتی معافیت پزشکی را دریافت کرد. پس از اخذ برگه معافیت، باز هم در کارهایی چون برق‌کشی و لوله کشی و کارهای فنی دیگر در مراکز مختلف مشغول شد و همان زمان به جمع یاران  امام(ره) پیوست.   سال 1353 ازدواج کرد که ثمره‌ی این ازدواج سه پسر و دو دختر می‌باشد،که از او به یادگار مانده است. وی پس از ازدواج برای مدتی در کارخانه برزنت ایران -کرج مشغول شد اما به علت جو نامناسب و ناجوانمردانه که آن رژیم در محیط‌های کارگری بوجود آورده بود و تبعیضاتی که بین کارفرما و کارگر بود از آنجا بیرون آمد. سال 1355 به کارخانه ماشین‌سازی ایران خودرو رفت و مدتی نیز در آنجا مشغول بود. با اوج‌گیری انقلاب، مسائل را دائم پی‌گیری می‌کرد و در میان دوستان خود از فکری روشن برخوردار بود و مسائل را خیلی‌خوب تحلیل می‌کرد؛ او به دلیل فعالیت در انقلاب و شرکت در تکثیر و پخش مخفیانه اعلامیه‌ها و رساندن  پیام‌های امام خمینی و شرکت در تظاهرات انقلابی علیه رژیم پهلوی و... از محل کارش اخراج شد و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1359 مجدداً به محل کار خود بازگشت. او از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فردی فعال، دلسوز، متعهد و مبارز بود و در انجمن‌ها و تشکل‌ها عضوی ثمربخش به شمار می‌آمد وی فردی بسیار پرکار و از اعضای فعال بسیج و انجمن‌اسلامی بود و قسمتی از انجمن‌اسلامی و کتابخانه شرکت ایران خودرو را در دست داشت. در دوران بحرانی دفاع مقدس چندین بار به صورت داوطلبانه به عنوان رزمنده و جهادگر عازم جبهه و میدان نبرد شد. وی از افرادی بود که به دفتر حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری وقت رفت و آمد داشت و از اعضاء فعال حزب جمهوری‌اسلامی نیز بود. شبی که در حزب جمهوری‌اسلامی مورخ هفتم تیر ماه سال شصت بر اثر بمب‌گذاری عوامل ضد انقلاب و منافقین کوردل انفجار صورت گرفت و شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی و بسیاری از یاران صدیق و با وفای انقلاب به شهادت نایل آمدند، وی نیز در آنجا حضور داشت و از ناحیه سر وصورت آسیب دید. عباسی کیان، عضوی فعال در تأسیس پایگاه مقداد واقع در مسجد ولی‌عصر(عج) محل سکونتش بود. مدت زمانی هم بنابر تکلیفی که احساس می‌کرد، مسئول پایگاه مقداد ناحیه 13 کرجشد و ارتباط مستمر و مستقیم با اعضای سپاه و نواحی دیگر داشت و مأموریت‌هایی را نیز به انجام رسانید او هم مثل بقیه‌ی عاشقان ابا‌عبدالله‌الحسین‌(ع) همیشه داوطلب جهاد و شهادت بود و با اعزام به جبهه‌های نور علیه ظلمت با سپاهیان طرح لبیک راهی جبهه شد. پس از آن با طرح راهیان کربلا و بعد سپاهیان محمد‌رسول‌الله(ص) و پس از آن سپاهیان حضرت مهدی(عج) همراه بود، به خاطر همین خلوص نیتی که داشت همیشه به صورت فدایی شرکت می‌کرد. مدتی هم در بیت معظم امام(ره)در جماران با گروه بسیجیان فدایی و حافظ امام خدمت کرد. در حدود سال‌های(62- 61) در چندین عملیات بزرگ از جمله آزاد سازی شهر مهران، طریق‌القدس، ظفر،کربلای یک و کربلای پنج و مأموریت‌هایی به عمق خاک دشمن شرکت داشت. تا اینکه با گردان حضرت علی‌اکبر‌(ع) از لشگر سید الشهداء، عملیات کربلای هشت، منطقه عملیاتی شلمچه(پاسگاه) زید مورخه 18/1/1366 در تاریکی شب بر اثر اصابت خمپاره‌(60) به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نایل آمد و به آرزوی دیرینه خود که مدت‌ها انتظارش را کشیده بود رسید. وصیت نامه شهید: آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت گزیدند و در راه خدا با مال وجان جهاد کردند، آن‌ها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان رستگارند و سعادتمندان در عالمند. (قرآن کریم)
من می‌روم تا در راه خدا جهاد کنم و راه امامم حسین‌(ع) را آن‌گونه به شهادت رساندند ادامه دهم. ای عزیزان یاران امام حسین‌(ع)، امثال بهشتی‌ها، چمران‌ها و رجایی‌ها همه رفتند، آنها رفتند تا امام و اسلام پایدار و سر بلند باشد. آن‌ها رفتند تا قرآن پایدار بماند. اگر خدا خواست و به سعادت رسیدم صبور باشید که خداوند صابران را دوست دارد. همسرم: فرزندان‌مان را زینب وار و علی‌گونه تربیت کن بگو که راه مرا ادامه دهند، فرزندان عزیزم از شما می‌خواهم که چون کوه مقاوم واستوار باشید و با دشمنان اسلام مبارزه کنید و نگذارید که اسلام و قرآن تنها بمانند و مرا حلال کنید و در عزایم صبور باشید و همیشه حجابتان و نمازتان را حفظ کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: ما محتاج کتاب هستیم فعالان فضای مجازی از فضای مجازی برای ترویج کتاب استفاده کنند و کتاب‌های خوب را معرفی کنند. @Afsaran_ir