eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
279 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
280 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
که من به ‌ديدار خدا مي‌روم! عصر پنج‌شنبه 15 مهر 1361 از جادۀ آسفالتۀ سومار و رودخانۀ کنار آن گذشتيم. يکي از نيروها دم مي‌داد و بقيه در جوابش مي‌خواندند: دسته جلویی مي‌خواندند: کرب‌وبلا مدرسۀ عشق و شهادت حماسۀ خون شهيدان، استقامت بگو تو با الله پيام ثارالله که من به ‌ديدار خدا مي‌روم به جمع پاک شهدا مي‌روم دسته بعد در جواب می گفتند: ما همه سرباز وفادار خمینی از دل و جان پیرو افکار حسینی بگو تو با دشمن بریز تو خون من که من به ‌ديدار خدا مي‌روم به جمع پاک شهدا مي‌روم در ادامه هم به‌شوق شرکت در عمليات مي‌خوانديم: حسين حسين حسين جان جان‌ها همه فدايت ما مي‌رويم از اين‌جا به سوي کربلايت چادرهاي گردان سلمان، در کنار چادرهاي تيپ عاشورا، آن طرف آب، در محوطه‌اي بسيار باز قرار داشتند. حدود 10 چادر پر از نفرات، کنار هم به‌چشم مي‌خوردند. فرمانده بلندگوي دستي قرمزي به‌دست گرفت و تا گفت: - بسم الله الرحمن ... ناگهان صداي سه انفجار شديد، همه‌مان را ميان زمين و هوا معلق کرد. تا آن زمان چنان انفجار مهيبي نديده بودم. بدجوري ترسيدم. مانده بودم چه شده! در صورتم سوزشي عجيب احساس کردم. گوش‌هايم درد شديدي داشتند و مدام زنگ مي‌زدند. خواستم دستم را روي گوشم بگذارم که متوجه شدم چيزِ خيسي کف دستم است. کمي که گرد و خاک و دود کنار رفت، باوحشت ديدم مغز يکي از بچه‌ها روي دستم پاشيده. چادرها در آتش مي‌سوختند. نالۀ مجروحان، از هرطرف به‌گوش مي‌رسيد. چشمانم را که به اطراف چرخاندم، وحشت سراپاي وجودم را گرفت. بسياري از آنهايي که تا لحظاتي قبل اطرافم نشسته بودند، به شديدترين وجه ممکن تکه‌تکه شده و روی زمين پراکنده بودند. ناگهان به‌ياد آن که لحظاتي قبل ما را به چادرشان دعوت کرد، افتادم. جلويم دَمرو درازکش شده بود روی زمين. خودم را بالاي سرش رساندم. با دست که بر شانه‌اش گذاشتم تا رويش را برگردانم، از ترس بدنم به‌لرزه افتاد. صورتش از وسط بيني به بالا، کاملا رفته بود. دوستش را که بغلش افتاده بود، برگرداندم؛ سر او هم کاملا از گردن متلاشي بود. تازه فهميدم آن مغزي که کف دستم پاشيده بود، مال يکي از اين دونفر بود. هواپيماهای عراقی منطقه را بمباران کرده‌ بودند. آنهايي که در چادرها سينه‌زني مي‌کردند، در آتش مي‌سوختند و فقط فرياد و ضجه‌شان به‌گوش مي‌رسيد. مهمات داخل چادرها که قرار بود براي حملۀ آن شب استفاده شود، منفجر مي‌شد و به کسي اجازۀ نزديک شدن نمي‌داد. همه جا پر بود از خون و تکه‌های بدن. ناگهان از جمع شهدا يک‌نفر برخاست و به طرف‌مان آمد. قد بلندي داشت و زيرپيراهن سفيدش، از خون سرخ بود. هردو دستش از کتف قطع شده و رگ و پي‌هايش آويزان و خون‌ريزان بود. جلو رفتم تا کمکش کنم. با حرکاتش سعي کرد خود را از دستم بربايد. با لهجۀ غليظ آذري، با پرخاش و عصبانيت گفت: - من که چيزيم نيست ... بريد سراغ اونايي که اون جلو هستند. و با چشم اشاره به چادرها کرد و با طمانينه به‌طرف آمبولانس رفت. يکي از بچه‌ها در را برايش باز کرد و او با خون‌سردي سوار شد؛ بي آن‌که ذره‌اي درد در چهره‌ و صدايش پیدا باشد. آن روز، بیش از 150 نفر از بچه ها ارباً اربا شدند. 📚 نقل از کتاب "دیدم که جانم میرود" ✍️نوشته حمید داودآبادی - نشر شهید کاظمی
25.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ عزت ما در این زمان ، جنگ و پیکار است... 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در خطوط اول نبرد و مقابله با انبوهی از تانک های عراقی با نوحه ای حماسی و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها : 🎙عزت ما در این زمان ، جنگ و پیکار است روان به سوی کربلا ، میر انصار است عزت ما در این زمان ، جنگ و پیکار است شعار رفع فتنه ها ، ذکر زوار است عزت ما در این زمان ، جنگ و پیکار است در این مسیر جمله را حق نگهدار است عزت ما در این زمان ،‌ جنگ و پیکار است مقام این دلاوران ،‌ قرب دادار است...
aviny_112.mp3
183.7K
🔷 پیام شهیدان تاریخ از زبان شهید آوینی خطاب به ما
21.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۱۵ مهر سالروز دقیق‌ترین و زیباترین عملیات نظامی و اطلاعاتی تاریخ، عملیات طوفان الاقصی گرامی باد. ♦️آیه ۵ سوره بنی اسرائیل: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا. پس هنگامی که (زمان ظهور) وعده (عذاب و انتقام ما به کیفر) نخستین فسادانگیزی و طغیان شما فرا رسد، بندگان سخت پیکار و نیرومند خود را بر ضد شما برانگیزیم، آنان (برای کشتن، اسیر کردن و ربودن ثروت و اموالتان) لابه لای خانه ها را (به طور کامل و با دقت) جستجو می کنند؛ و یقیناً این وعده ای انجام شدنی است.» ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ▫️امام خامنه‌ای: «قضيه فلسطين كليد رمز آلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلام است.»(سومین کنفرانس بین المللی قدس، ۱۳۸۵/۱/۲۵) 🔸آنچه از مجموع احادیث برمی‌آید این است که حضرت هنگامی ظهور می کند که انسان‌های کره زمین به طور بالقوه به قابلیتی برسند که اراده یاری کردن واقعی او را داشته باشند 🔸در قرن اخیر هیچ مسئله‌ای مانند مسئله فلسطین نمی‌تواند نمایانگر وجود یا عدم وجود این ظرفیت در انسان این عصر باشد. این مسئله تنها مسئله‌ ای ست که فطرت همه انسان‌ها در این خصوص به یک نتیجه می‌رسد و آن هم نابودی اسرائیل است 🔸اگر قرار باشد در این عصر احساسات همه مردم کره زمین در خصوص یک موضوع به طور مشترک جریحه‌دار شده باشد، آن مسئله نسل کشی فلسطین است. بلاشک اگر بشر امروز ظرفیت گرفتن موضعی منطقی و فطری دقیق در خصوص مسئله فلسطین بعنوان بدیهی‌ترین معضل بشر را نداشته باشد، درهای فرج هم باز نخواهد شد!
هدایت شده از آلبوم خاطرات
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼 آلبوم خاطرات رزمندگان لشکر ده حضرت سیدالشهدا علیه السلام ✅ مجموعه عکس های ناب رزمندگان لشکر ده حضرت سیدالشهدا علیه السلام در زمان جنگ و عملیات های مختلف 📷 جهت بازدید و دریافت عکسهای شهدا و دوستان خود به آدرس کانال آلبوم خاطرات مراجعه فرمائید : http://eitaa.com/photo_430
دبیر ستاد مرکزی راهیان نور کشور گفت:نقش آفرینی بنیاد شهید در حوزه تداوم ارتباط با زائرین شهدا در یادمان های شهدا مورد انتظار است. متن کامل خبر/ https://www.rahianenoor.com/fa/news/19768/ @rahianenoor_news
68.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از نخستین رویداد هنر و رسانه راهیان نور "با حضور دکتر وحید یامین پور " •شعارسال راهیان نور• @rahianenoor_news
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از بیانات، دست‌نوشته‌ها و کتاب جنگ شانزده ساله به قلم را منتشر خواهیم نمود. در ابتدای ورود به اهواز دانست که بار زمین مانده جبهه‌ها، شناخت دشمن است. کسی اطلاعات دقیق ندارد که بتواند رفتار عراقی‌ها را تحلیل کند. او بنیان اطلاعات‌عملیات را گذاشت و با استفاده از نیروهای بومی شروع به شناسایی کرد. 🔅 کمتر از دو هفته پس از شروع جنگ دست اتفاق و حسن را در کنار هم قرار داد تا توان و تجربه عملیاتی احمد با شناخت و اطلاعات حسن شبیخونی را علیه ارتش متجاوز شکل دهد؛ به‌خصوص که احمد پس از فقدان به دنبال اجرای شبیخونی نظیر عملیات حماسی بود. 🔺 در همان روزها به عملیات اهواز آمد. پیراهن سپاهی و شلوار معمولی تنش بود. گفت چه قدر نیرو داری؟ گفتم یک اتوبوس پاسدار دارم. 🟣 با گروهی از سپاه هویزه مترصد عملیات علیه عراقی‌ها بود. گفت من هم قدری نیرو دارم. دو اتوبوس پاسدار از اصفهان آورده بود. هم گروهی از سپاه حمیدیه داشت. بیشتر نیروهای عرب سپاه اهواز برای کار می‌کردند... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از بیانات، دست‌نوشته‌ها و کتاب جنگ شانزده ساله به قلم را منتشر خواهیم نمود. ⭕️ با شناسایی و در اطراف دب حردان در جایی به نام سید یوسف محلی پیدا کرده بودند که می‌شد دشمن را به تله بیندازیم و جاده اهواز خرمشهر را از پشت قطع کنیم. 🔻 آن‌ها با دو اتوبوس و ما هم با یک اتوبوس حرکت کردیم، خیلی هم بد رفتیم. یعنی اوج بی‌سوادی ما در جنگ بود؛ کسی با اتوبوس نمی رود آنجا بایستد! اگر صبح خیلی زود حرکت نمی‌کردیم و برنمی‌گشتیم دشمن اتوبوس‌های ما را می‌دید! 🔸به نتیجه کار هم اصلاً فکر نمی‌کردیم؛ فقط می‌خواستیم به عراق بزنیم. کما این که کسی قبل از تک حسابی برای نتیجه باز نکرده بود. 🔺پنجاه نفر از را سپاه اهواز، شصت نفر از اصفهانی‌ها، با افراد علی هاشمی و علم الهدی در مجموع صد و پنجاه نفر- یعنی نیم گردان می‌شدیم. حسن باقری محورهایی را شناسایی کرده بود. گفت عراق خیلی باز ایستاده جای رخنه زیاد دارد... ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌷 ۱۶مهرماه سالروز شهادت حبیب حرم سردار سرلشگر "شهید حاج حسین همدانی" را گرامی می داریم.