eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌿🌺 ✍️✍️✍️ راوی: شب با بچه های مامور به گردانها سوار وانت شدیم .مسیر ما از (نام یکی از مقر های لشگر10 درماووت) تا خط اول تقریبا طولانی بود و در مسیر که میرفتیم حرفهای نشون میداد بدجوری هوایی شده.و ورد زبونش شده بود که : . گاهی هم ازمن سووال میکرد. برادر جعفر؟؟؟ کم نیاد....حمید وظیفه کشیدن طناب معبر در میدون مین رو داشت.و این اولین ماموریت معبر زدن حمید بود . ساعت حدود 12 شب بود که به مسوولین گردانها معرفی شدیم.از نیمه شب گذشته بود که با ستون گردانها به سمت راه کارهای حرکت کردیم. نزدیک خط دشمن ستون نیروها نشستن و به اتفاق نزدیک شدیم. صدای تلق و تولوق میومد و دشمن داشت موانع مقابل سنگرهاش رو تقویت میکرد . قرار شد منتظر بمونیم که نیروهای دشمن رو ترک کنند. دستور رسید که بچه های تخریب معبرها رو باز کنند و بدون اینکه دشمن بفهمه با توکل به خدا و توسل به ائمه (ع) معابر باز شد و دستور آغاز عملیات صادر شد. نیروها رو از عبور دادیم . در گیری سختی بود. دشمن بر منطقه مسلط بود و آتش سنگینی روی معبر اجرا میکرد. مجبور شدیم با پشت تخته سنگی پناه بگیریم. هوا داشت روشن میشد و صحنه درگیری کاملا مشخص بود.گردان (ع) و (ع) هم وارد میدون شدند و زیر آتش فوق العاده سنگین از معبر گذشتن. نماز صبح رو فکر کنم بدو بخیز خوندیم . یکی دوساعت از روز گذشته بود که مواضع اولیه تثبیت شد و قرار شد های_تخریب برای ماموریت بعدی به عقب برگردند. همه اومدن غیر از حمید. که یکی ازبچه ها که صورتش غرق خون بود گفت : خمپاره خورد بین من وحمید و دیگه نفهمیدم چی شد. بچه های تخریب رو جمع کردیم وبه سمت عقب اومدیم. اکثر بچه ها مجروح بودند. از آخرین خاکریز که رد شدیم سنگر های_تخریب پیدابود و از اون دور معلوم بود که یکی مقابل سنگر ایستاده. نزدیکتر که شدیم دیدم (معاون تیپ کربل وفرمانده تخریب ل10). بعد از اینکه گزارش کار رو دادم سید حال اولین نفری رو که پرسید بود.گفت برادر چی شد. گفتم آقا سید: . تا اینوگفتم دیدم سید عقب عقب رفت وبه گونی های سنگر تکیه داد میشد غم رو ازچهره اش خوند. وبا حسرت و خیلی غلیظ گفت: 🌿🌺 🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
سی و هفت سال قبل مثل یه همچین شبی انتخاب شدم برای زدن معبر (ع) روی تپه دوقلو مشرف به شهرماووت عراق..... وقتی در اون ظلمت و تاریکی در سینه کش تپه دوقلو قدم برمیداشتم و در شیب تپه سر میخوردیم و یا اینکه پامون روی برگ های خشک درختان میرفت دلمون میریخت که مبادا صدای خش خش دشمن رو هوشیار کنه... زیر پای دشمن که رسیدیم رو دیدم خیلی خوشحال شدم و اون هم با دیدن من خوشحال شد. او هم مثل من نگران بود که با این همه سرو صدای ستون کشی دشمن هوشیار نشده باشه.... چند قدم با میدون مین فاصله داشتیم و باید آماده میشدیم برای زدن .... حالم خیلی دگرگون بود... اشهد و بالله خدا لطف کرده بود و ترسی به دل نداشتیم و به خدا امیدوار بودیم از طرفی هم نگران بودیم که نتوانیم به وظیفه عمل کنیم... الحمدلله کار انجام شد و بچه ها رو از معبر عبور دادیم و به دل دشمن زدند.... امشب بعد از 37 سال اون حال رو دارم فردا جمعه 15 تیرماه روز انتخابات دور دوم چهاردهمین دوره ریاست جمهوری است ... جبهه انقلاب همراه جلیلی هستند و مقابل هم آقای دکتر پزشکیان... هر دو منتخب مورد تایید نظام هستند اما دورو بر پزشکیان رو امثال خاتمی و روحانی و ظریف و دیگران جمع شدند...کسانی که کارنامه خوبی در هدایت کشور ندارن... امروز گلزار شهدا بودن همه رو دیدم دعا میکردند برای اولا رای حداکثری و ثانیا برای پیروزی جبهه انقلاب به جلوداری آقای دکتر جلیلی... انشاالله تقدیر الهی همانطور که رهیری فرمودند ادامه راه رئیس جمهور شهید دکتر ابراهیم رئیسی باشه... الان توی فضای مجازی میبینم خیلی ها بیدار هستن مثل شب عملیات کسی خواب نداره چون کار مهم است انشاءالله شهدا مدد میکنند انشاالله صبح جمعه ظهور.. باید خود رو برای ظهور آماده کرد ظهور نزدیک است انشاءالله خادم شهدا(جعفرطهماسبی @alvaresinchannel