eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
281 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
332 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿 🌿 ساعت 12 شب سه شنبه سوم تیرماه65 .. چند روز به 🔷 به فرمانده هان گردان ها و واحدها دستور داده بود که برای زدن محاسن ها تون رو کوتاه کنید . وقتی همه ی فرماندهان برای جلسه اومدند بعضی محاسن هاشون رو کوتاه نکرده بودند و حاج علی به خاطر تمرد از امر فرماندهی همه شون رو تنبیه کرد.در تاریکی شب کنار جاده ایلام - مهران همه رو به یه ستون یک سینه خیز برد و بعد هم آقا محسن سوهانی با مداحی اش اشک همه رو درآورد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✍️✍️✍️ راوی : اویس زکی خانی یک ماه قبل از اومدم یک سری به پیام بزنم اونجادوربین همراهم بودوچندتاعکس باپیام گرفتم بهش گفتم وایسا یه عکس تکی ازت بگیرم اون هم با مهربونی قبول کرد به پیام گفتم این اخرین عکسی است که من ازت میگیرم اون هم خندید وگذشت تااینکه لشگرده برای شرکت درعملیات کربلای 1 اومد مهران و کنار رودخانه کنجان چم اردو زد تافهمیدم پیام هم اونجاست مشتاق شدم ببینمش رفتم مقربچه های تخریب لشگر10ببینمش گفتن رفته خط رفتم تو خط پیداش کنم گفتن رفته عقب یه هفته دنبالش بودم ببینمش نشد تا اینکه شب عملیات کربلای یک نیروها رو تقسیم کردم که گزارش کار یگانها رو بیارن حسن اینالنلو رو هم مامور بچه های تخریب ل ۱۰ کردم به حسن گفتم من پیام رو ندیدم امشب پیداش کن و سلام من رو بهش برسون و بهش بگو: تو امشب شهید میشی و شفاعت من یادت نره ✅ یه دفعه بهش گفتم پیام حالا که تو توی جبهه پابند شدی لا اقل بیا پاسدار وظیفه شو که خدمتت هم حساب بشه باز هم خندید و گفت لطف جهاد به بسیجی بودنه @alvaresinchannel
29.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-شناسایی_کنید رزمندگان همون دوزاری حرکت گردان های لشگر10 برای موقعیت ✅از میپرسه.. برادر کجا داری میری... با خنده میگه دارم میرم خونمون حتما ببینید فقط و فقط برای @alvaresinchannel
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع) پیش به سوی 9 تیرماه 1365 مهران (ع) فقط برای رضای خدا میرویم یاد و خاطره شهدای عملیات کربلای یک را گرامی میداریم ✅ شهدا را معرفی کنید @alvaresinchannel
37.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ فعالیت اصناف در جبهه صنف کبابی و حلیم تیرماه 1365 🔷 مرحوم حاج حسین اکبری معروف به ، در شهرری به یک کاسب متدین و کاربلد شهره بود او همیشه دستش بخیر بود این کاسب امین سعی میکرد ارتباطش رو با مسجد ، هیات و روحانیت حفظ کنه. بعد از انقلاب با و دیگر نهادهای انقلاب در شهرری برای رفع محرومت از روستاها ارتباط گرفت. آدم دست به خیری بود و پیش اون هایی که مال و منالی داشتند اعتبار داشت وقتی جنگ شروع شد حاج حسین کبابی در خدمت رسانی به جبهه فعال شد. گذشته از جمع آوری کمک برای جبهه ها ، عشقش این بود که رزمنده ها ، توی سنگرهاشون در خط مقدم یه چلوکباب و حلیم داغ هم نوش جان کنند. این شد که حاج حسین کبابی ، حلیم پزها و کباب پزها رو سازماندهی کرد و یک تیم کامل و خبره از پیرمردها و جوان های صنف کباب پزها آماده رزم شدند. اون ها وسایل مورد نیاز عملیاتشون رو خودشون تدارک میکردند و با عشق قدم در راه گذاشتند. الان خیلی هاشون در سفر آخرت هستند. اما این سند از خدمت اون ها به یادگار مونده یاد همشون بخیر این قطعه از فیلم سند عاشقی حاج حسین کبابی و همکارانش درجبهه است. تاریخ فیلم تیرماه 65 @alvaresinchannel
اردیبهشت 1365 ⬅️ روزهای سخت ❎ عملیات دفاع متحرک دشمن از اسفند ماه سال 1364 و بعد از فتح توسط دلاورمردان کشورمان به جبران ضربه ای که دشمن خورده بود شروع شد و با اشغال دوباره در اواخر خرداد سال 1365 به پایان رسید و دشمن شهر مهران را در عوض شهر فاو اشغال کرد و همواره با قبول ماموریت به مصاف دشمن رفت و ، (ع) در فکه ، در منطقه عمومی شرهانی و نهایتا و بازپس گیری شهر مهران در کارنامه عملیات لشگر به فرماندهی میدرخشد. @alvaresinchannel
📷👆عکسی که چند لحظه قبل از شهادت از او گرفته شد! 📆ا تیر ماه ‎ 🔹 🌸 آزادسازی ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 📸 یک عکس هم از ما بگیر!😊 🌸 تیرماه برای گرفتن عکس از که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم. 🌻 در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم، رزمنده‌ای با خنده گفت: برادر، یک عکس هم از ما بگیر. 🌱 گفتم: شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژه‌ام. 🌾 گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟ 🌿 با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر، این چه حرفیست؛ من در خدمتم. 🌼 نشست، چفیه‌اش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صدای خنده بچه‌ها بلند شد. 🌱 عکس را که گرفتم کلّی تشکر کرد. 🌷 هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپاره‌ای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده!!💦💦 ─ (راوی: عکاس جنگ)