روی «میز ناهارخوری» فقط «ناهار» نمیخوریم، صبحانه و شام و میانوعده هم میل میکنیم.
با «قاشق چایخوری» شکر و مربا و قهوه و ادویه و... را استفاده یا پیمانه میکنیم.
با «ماشین ریشتراش» سبیلمان را هم میزنیم.
«بالابر» میتواند پایین هم ببرد.
«اتاق خواب» فقط محل خوابیدن نیست و بخشی از خانه است چون بخشهای دیگر.
در «چلوکبابی» خورشت قیمه هم سفارش میدهیم و نوش جان میکنیم.
در «کتابفروشی» دفتر یا قلم هم میخریم.
در بعضی «پمپ بنزین»ها گازوئیل هم میزنیم...
این فهرست را میشود تا هزاران مورد ادامه داد.
در همهی زبانها بسیاری از اسامی واجد معنایی فراتر از آن چیزیاند که از معنی ظاهری کلماتشان استنباط میشود.
حسین جاوید
@arayehha
نکته در باب سیزدهم رجب و عیدمیلاد حضرت علی - علیه السلام-
در حاشیهی دیوان میرزا حبیب قاآنی شیرازی -ملکالشعرای عهد ناصری - زنده یاد دکتر محمد جعفرمحجوب مینویسد: شبی که فردایش سیزدهم رجب بود ناگهان دربار ناصری تصمیم گرفت میلاد حضرت علی را عید رسمی اعلام کند
و براساس سنت، فردای آن باید در پیشگاه ناصرالدین شاه سلام عید برگزار شود، و از جمله کسانی که باید تبریکگوی این عید باشند ملک الشعرا قاآنی میبود. اتفاقاً آن زمان فصل تابستان بود و میرزاحبیب قاآنی باچند تن از دوستان به قریهی خوش آب و هوای دزاشیب رفته بود، دربار ناصری برای مطلع کردن قاآنی و لزوم حضورش درمراسم آن عید دست به کار میشود میرزا حکیم یکی از همراهان قاآنی میگوید : شب دیرهنگام بود که صدای اسب و گاری درکوچه باغهای دزاشیب پیچید و صدای یک نفر که با آوای بلند در تاریکی شب نام قاآنی شاعر را فریاد میزد به گوش میرسید، به ناچار بیرون آمدیم دیدیم کالسکهای و دستوری از دربار شاهی است که باید فرداصبح اول وقت با قصیدهای در نعت و منقبت حضرت علی ( ع) حاضر شوی و در پیشگاه پادشاه انشا کنی. قاآنی گفت البته دیوان اشعار اینجا همراهم نیست اما فردا باقصیدهای حاضر خواهم شد. میرزا حکیم میافزاید آن شب پس از دریافت پیام به سرابستان برگشتیم و تا دیر وقت میرزاحبیب با دوستان سرگرم گفت وگو و کشیدن قلیان بود تا وقت خواب در رسید و من گفتم: قصیدهی مولودیهی فردا را... میرزا حبیب گفت : خواهم سرود. اتفاقا آن شب تاصبح قاآنی خوابید و سپیدهدم برخاستیم و فرائض صبحگاهی به جا آوردیم و پیاده، آماده برگشت به تهران و کاخ گلستان یعنی مقر پادشاهی شدیم. جز آنکه هنگام خروج از باغ، قاآنی به من گفت قلم و کاغذی بردار تا آنچه میگویم بر کاغذ بنویسی.
درست هنگامی که قدم در راه گذاشتیم نخستین اشعهی خورشید دامن افق را زرین کرد و قآآنی سرود:
خیمه زربفت زد برچرخ نیلی آفتاب
وز پرندنیلگون آویخت بس زرین طناب
بال بگشود ازپس شام سیه،صبح سپید
همچو سیمین شاهبازی از پی مشکین غراب...
میرزاحکیم میافزاید با هرگامی که برمیداشت
بیتی بر زبان قاآنی جاری میشد و من ثبت میکردم تا به این ابیات رسید:
رسم این جشن نو آیین کرد شاه دین پرست
آن که چون ذات خرد، ملکش مصون از انقلاب...
کیست دانی بوتراب ؟ آن مظهر کامل که هست
در بیان حق و باطل حکم او فصلالخطاب...
این قصیده مطنطن وشیوا و استوار را باید در دیوان شاعر خواند وحظّ نفس برد که چگونه طبع روان شاعر بدون هر ویرایشی سروده است. چون میرزاحکیم هم قدم قاآنی میگوید چون به کاخ گلستان رسیدیم کاغذ اشعار را میرزا حبیب از من گرفت و برای سلام عید وارد شد...
اما نکتهای را این همراه شاعر میگوید که قابل تامل است که: قاآنی با همین قصیده "عاقبت بخیر شد"
چون سه روز پس از سرودن این قصیدهی محترم، مرگ شاعری که بسیاری از نااهلان دربار ناصری را مدح گفته بود، فرا رسید و گویا به خود شاعر هم الهام شده بود که این قصیده حُسنختام شاعری اوست چه در پایان آن آورده:
بیش از اینت حد گفتن نیست ور گویی خطاست
ختم کن اینجا سخن و الله اعلم بالصواب.
علی یاورتان باد
استاد مسعود تاکی
@arayehha
✍🏼 ریشهشناسی عامیانه
«استکان» واژهای روسی به معنای پیاله است اما برخی آن را برگرفته از عبارت «East tea can» به معنای «ظرف چای شرقی» میدانند که ساختگی و درحد یک شوخی اینترنتی است و هیچ منبع معتبر علمی یا تاریخی ندارد.
اینگونه توضیح یا توجیه ناشناختهها در حوزۀ ریشۀ کلمات را ریشهشناسی عامیانه مینامند که در آن کلمات صرفاً برپایۀ شباهت آوایی و نوشتاری بررسی و واکاوی میشوند و برایشان تاریخ یا داستان ساخته میشود.
#ریشه_شناسی
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
⛄️❄️
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
اسلوب معادله .pdf
733.4K
#مقاله
#اسلوبمعادله
اسلوب معادله و جایگاه آن در شعر فارسی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
۶ بهمن "۲۵ ژانویه" زادروز صنعت #چاپ
تا زمان گوتنبِرگ مبتكر آلمانی، كتابها با صرف وقت و زحمت بسيار با دست نوشته میشد و در نتيجه، كم و گران قيمت بود و اين امر موجب شده بود كه تنها ثروتمندان، توانایی تهيه كتاب داشته باشند. از آن گذشته اغلب نسخههای خطی داراب غلطهای زياد بود. در آن زمان نوعی چاپ موسوم به چاپ قالبی وجود داشت كه با حك كردن حروف و مطالب به صورت معكوس، آن را به سطح نرمی میفشردند تا نقش ايجاد شود.
گوتنبرگ در سال ۱۴۵۰ میلادی تلاشی فراوان برای روش جدید مصروف داشت. او به اين فكر افتاد كه در ابتدا بايد مادهای ارزان قيمت كه قابل دسترسی همگان باشد تهيه کند. وی پس از تهيه مُركب چاپ، حروف ريز و نازك و يك اندازه را از فلز تهيه كرد و با قالب بندی آنها موفق شد تا در ۲۵ ژانويه سال ۱۴۵۶ صنعت چاپ را به جهان علم عرضه كند.
گوتنبرگ برای اولين كار چاپی خود كه كتاب مقدس در ۱۲۸۲ صفحه بود، مجبور به گرفتن قرض شد و چون نتوانست قرضش را باز گرداند، در احضار به دادگاه محكوم شد تا چاپخانه و كليه لوازم چاپ را به طلبكارانش تسليم كند. اما با چاپ كتاب مقدس شامل تورات و انجيل به وسيله حروف سربی متحركی كه گوتنبرگ مخترع آلمانی ساخته بود، صنعت چاپ، متولد شد. همچنين با اختراع حروف سربی متحرك، تحولی عظيم در فرهنگ نشر و مطالعه به وجود آمد و كتاب با تيراژ بالا در دسترس عموم مردم قرارگرفت و از انحصار خواص خارج شد.
امروز به جز چند برگ، چيزی از چاپ اول كتاب مقدس باقی نمانده و آنها نيز درموزه های مهم جهان نگهداری میشوند.
4_5769206183172772088.opus
864.4K
نقد شعر دکتر صبا کاظمیان
دکتر داودرضا کاظمی
گروه ادبیات دانشگاه چالوس
@arayehha
#آموزش_تقطیع:
تقطیع
اگر هجای کشیده در آخر مصرع بیاید
به هجای بلند تبدیل میشود
مثلا
آسمان بار امانت نتوانست کشید
آ س ما(ن) با
ر ا ما نت
ن ت وا نس
ت ک شید
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
آسمان بار امانت نتوانست کشید
👆👆
👇👇
آ 👉 با اینکه یک هجاست ولی همیشه هجای بلند محسوب میشود
س👉 هجای کوتاه
مان👉 نون ساکن چون بعد از مصوت الف قرار گرفته از تقطیع ساقط شده
ما(ن)
بار امانت
به تقطیع (نتوانست) دقت کنید👇👇
ن
ت
وا
نس
ت
چرا اینگونه شد؟
درحالی که باید ( نست) نوشته میشد
دقت کنید 👇
اگر هجای کشیده در وسط مصرع اومده باشد
#دو حالت دارد
اولین حالت اینه که به دو قسمت تقسیم میشه و به یک هجای بلند و یک هجای کوتاه تبدیل میشود
مثل همین( نتوانست) بالا 👆
دومین حالت اینه که
شعر با وزن #دوری سروده شده باشد
و این هجای کشیده درآخر دور اول مصرع ورود پیدا کرده باشد
که در این صورت باز هم کلا هجای بلند محسوب میشود
@arayehha
#آموزش_تقطیع :
تقطیع
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر وسامان که مپرس
دا ر مَز زل
فِ سِ یا هش
گِ لِ چن دا
کِ م َ پرس
کِ چُ نا زو
شُ دِ ام بی
س َ رُ سا ما
ک ِمَ پرس
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فَعَلن
بحر رمل مثمن مخبون محذوف
یک نکته در مورد تقطیع بیت بالا میخواستم عرض کنم و آن اینکه
همانطور که میدانید نون ساکن اگر بعد از مصوتهای بلند ( آ _ او _ ای ) قرار بگیرد در تقطیع حذف میشود
در بیت بالا در کلمه های ( چندان و چنان و سامان ) این حالت اتفاق افتاده است
@arayehha