eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
239 ویدیو
122 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
(۷) وجه تسمیه ی کتاب بدایع الافکار، رباعی را این‌گونه شرح می‌دهد: «از مخترعات بحر هَزَج است و رباعی از آن جهت گفتند که بحر هزج در اشعار عرب مربع الاجزاء آمده. پس هر یک بیت از این وزن به مثابه دو بیت مربع باشد و مجموع چهار بیت بود از هزج مربع الاجزاء ... اگر مصراع سوم نیز دارای قافیه باشد، آن را رباعی مُصَرَع گویند و اگر مصرع سوم بی‌قافیه باشد، آن را خصی خوانند.» در فرهنگ عامه وزن رباعی را هم وزنِ عبارت لا حَولَ و لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله دانسته‌اند اما عروض‌دانان، برای رباعی یک یا دو وزن اصلی قائل‌اند. عروض‌دانان قدیم، وزن رباعی را در دو شجره اخرب و اخرم قرار داده‌اند که از آن ۲۴ وزن منشعب می‌شود. دکتر سیروس شمیسا، برای رباعی یک‌وزن برشمرده و معتقد است از آن یازده وزن فرعی به‌دست می‌آید. برابر عروض علمی، اساس وزن رباعی بر «مستفعل مستفعل مستفعل فع» نهاده شده‌است، که با توجیه دو قانون اختیارات وزنی شاعری، به ۱۲ وزن تبدیل می‌شود..." "به نظر نگارنده مساله اساسی در بحث از منشاء رباعی (به معنی مصطلح)شکل شعری چهارمصراعی نیست بلکه وزن خاص آن است .زیرا علاوه بر رباعی قسمتی از فهلویات(ترانه)هم که از قدیم در ایران معمول بوده است چهارمصراعی است و هم چنین ازقدیم اشعار چهارمصراعی فراوانی داریم که نه رباعی است و نه دوبیتی(به اعتباروزن وگاهی قافیه)و اصطلاحا به آن ها قطعه می گویند ."سیر رباعی دکتر شمیسا صص ۳۱،۳۲ خواجه نصیرالدین طوسی نیز چنین نظری دارد و منشاء نام گذاری رباعی را وزن آن می داند. درواقع رباعی تنها قالب شعر فارسی است که بر مبنای وزنش نامگذاری شده  و هویت یافته نه بر مبنای تعداد مصرع ها وابیاتش. چرا به رباعی  که دوبیت دارد دوبیتی گفته نشده؟ یاچرا به دوبیتی که چهارمصراع دارد رباعی گفته نشده؟ پاسخ واضح است چون وجه تسمیه ی رباعی نه به خاطر تعداد مصرع ها که به دلیل وزن خاص آن است . دوبیتی هم وزن مخصوص خود را دارد؛ اما مثنوی هایی مثل خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی هم در همین وزن سروده شده اند، قصیدۀ شبی گیسو فروهشته به دامن منوچهری دامغانی هم در این وزن سروده شده و بسیاری از شعرای غزلسرا بر این وزن غزل های فراوانی سروده اند فقط حافظ 24 غزل در این وزن دارد . غزل از قصیده اقتباس و استخراج شده است.درواقع غزل ،بخشی از قصیده بوده . قطعه هم  از قصیده اقتباس و استخراج شده است.   نیز از رباعی،اقتباس   و استخراج شده است .با این توضیحات ،دلیل نام گذاری اش هم معلوم می شود.بخش "نو" به خاطر شکل نوین تقطیع و نوشتارش که از فرم خطی و مصراع-بیتی به فرم عمودی و تقطیع پلکانی تغییر یافته ،نیز ، به قالب های نو و مدرنِ شعرنو یا نیمایی ، شعرسپید وآزاد شباهت دارد،انتخاب شده و "رباعی"نیز ، هم به خاطر وزن خاص آن و اقتباسش از قالب رباعی  و هم جان مایه ،"آن" و کشف شاعرانه که عصاره ی رباعیست ،انتخاب شده است.با توضیحاتی که تقدیم شد   اسمی با مسما و شایسته برای این قالب جدید شعرفارسی است. این نکته را نیز یادآوری می کنم که  برای قالب رباعی ،جز رباعی،اسامی دیگری نیز ازقبیل ،بیت،ترانه،چهاردانه،چهارخانه،چارانه،و...ذکرشده که هیچکدام عمومیت نیافته و تنها اسم "رباعی"رواج پیداکرده است. قالب رباعی  در طول تاریخ با تغییرات وپیشنهاداتی مواجه بوده و اولین پیشنهاد در ارتباط با این قالب نیست .رباعی در قرون اولیه شعرپارسی ،چهارقافیه ای بوده که به مرور قافیه مصراع سوم حذف شده و بود و نبودش اختیاری شده است.رباعی سه بیتی ،رباعی چهاربیتی ،رباعی مستزاد و رباعی پیوسته از جمله پیشنهاداتی بوده که بنا به دلایل مختلف مورد استقبال شعرا ومخاطبین شعرپارسی قرارنگرفته اند.جهت جلوگیری از طولانی شدن این وجیزه ،علاقمندان را جهت مطالعه ی بیشتر به کتاب "سیررباعی دکترسیروس شمیسا "ودیگر منابع معتبر ارجاع می دهم . نیز پیشنهادی است که حرف های زیادی برای گفتن دارد و حرف های زیادی هم درباره اش گفته خواهدشد.از زیبایی ها و ظرفیت های بسیارآن لذت ببریم @arayehha
شعر کوتاه چیست؟  سروده‌ای منسجم، در لحظه، نکته سنج و دارای فرمی فشرده است که در کمترین کمیت بیشترین معانی را دارد. مهمترین شاخصه ی آن ایجاز ( اقتصاد واژه ها) یا کمترین کلمات است. مجموعه ای از کوتاه سرایها سپیدکوتاه شعرطرح،  شعرک،  ترانک، هسا شعر.(هسا پست مدرن) شعرپریسکه ، شعرسپکو ، شعرهاشور ، شعرطرح شعر حرکت شعر پالت موج نو موج اول موج سوم موج ناب شعر دیگر شعر فرانو شعرک ، سرودک ، دلنوشته ، واژانه ، چامک چکه فراسک. هایکو تانکو تاناکا کی گو هایکو عت هایکو ایرانی لیکو شعر ابوذبی شعر دیجیتال کانگریت(کایگرام.تجسمی ِشیمبا.دیداری.شنیداری.خواندیدنی) حجم فرا حجم کاریکلاماتور شعر ترجمه شعر آزاد مینیمال ادبی شعر گفتار کوتاه سرایی کلاسیک تک‌بیت‌ دوبیتی رباعی سه گانی کلاسیک سه گانی نیمایی سه گانی سپید نوخسروانی دلنوشته متن کوتاه ادبی نثر مرسل (نثر مسجع کوتاه) شعر موزون در ادبیات نماینده شعر کوتاه بوده‌اند. شعر کوتاه از دیرباز تا امروز، همواره، همراه شعر و ادبیات فارسی بوده که عواطف و احساسات، ایدئولوژی‌ها، اندیشه‌های اجتماعی، سیاسی، فلسفی انسان معاصر را در خود منعکس می‌سازد. من سعی کرده ام نماینده ای شایسته برای انتشار انواع سبکها؛ قالبها جریانها و نحله ها معرفی شاعران در تمامی ادوار و همچنین کوتاه سرا در این کانال داشته باشم. کانالی با هزاران مطالب آموزشی همراهمان باشید @arayehha
⛱فرا شعر و فراداستان از ژانرهای معرفی شده توسط در می‌باشند. ⛱ فراشعر و فراداستان، در مکتب اصالت کلمه به عنوان مقام جامع تمام جریان‌های شعرنگرانه وداستان‌نگرانه معرفی می‌شوند. ⛱فراشعر و فراداستان نخستین سیستم های شعری و داستانی هستند، که بر خلاف دیگر مکاتب از تمام سیستم های شعرمحورانه وداستان‌محورانه آشنایی زدایی می‌کنند. ⛱ فراشعر و فراداستان، در آغاز با فراروی و آشنایی زدایی از سیستم های درون شعری و درون داستانی (مکاتب، سبک‌ها و ژانرهای شعری و داستانی) اتفاق می‌افتند و در مرحله دوم از خود جنسیت‌های شعر وداستان آشنایی زدایی و فراروی می‌کنند. ⛱هدف در فراشعر وفراداستان رهایی از متون شعرمحور و داستان‌محور، برای تعالی و فراروی به سوی متون کلمه_محچرانه است. ⛱ الگو ومصداق متون کلمه محور، کتب مقدس در سنت های الهی به‌ویژه قرآن مبین می‌باشد که از دیدگاه ادبی نیز در مقام جامع هنری کلمه قرار دارد. @arayehha
مکتب اصالت کلمه (عریانیسم) و شکل گیری آن   در پنجم مرداد ماه سال ۱۳۸۲ «مکتب اصالت کلمه» یا به عبارتی دیگر «فلسفه و ادبیات کلمه گرا» رسماً در شهر «کرمانشاه» موجودیت خود را اعلام کرد. و در شهریور ماه سال ۱۳۸۴ با انتشار کتاب «بیانیه ی دیدگاه جهان­شمول عریان در ادبیات» که نخستین بیانیه­ ی این مکتب بود؛ در عرصه ی ادبیات معرفی شد و در پی آن به تدریج و در طی چند سال بیانیه های متعدد و طویلی که هر یک بیانگر دیدگاه های فلسفی و جهان­بینی این مکتب، که منشأ شیوه ی ادبی و نوع کنش سرایندگان این مکتب با زبان و ادبیات است؛ منتشر گردید. اما حرکت­ های آغازین این مکتب از واپسین سال ­های دهه­ ی هفتاد نشأت گرفته است. «علیرضا (آرش) آذرپیک» که نظریه ­پرداز اصلی این جریان است به دنبال این اندیشه که: «آیا کلمه بدون ساختار دستور زبان می­تواند مفهوم و ادبیت ارائه دهد؟ ]در حالی که [تا آن زمان همه­ ی آثار ادبی در ساختار دستور زبان خلق می ­شدند و حتی شیوه­ی فورگراندینگ در دیدگاه فرمالیست­ها نیز با حفظ ساختار کلی دستور زبان آن را می ­شکست. آقای «آذرپیک» شروع به نوشتن یک اثر به منظور آزمایش آفرینندگی کلمه فراتر از دستور زبان پرداخت و با خلق اثرِ: -آفتاب/ باران/ برکه/ دو قو// آفتاب/ آفتاب/ برهوت/ دو فسیل. …ژانر واژانه آفرینش یافت.» (محمدی، ز. ۱۳۹۴، ۲۱ مرداد) همچنین از نوآوری­ های او در دهه­ ی هفتاد این که «در آن زمان یک نوع تفکر مینی ­مالیستی یعنی ایجاز هم زیاد است.» در ذهن و زبان…[ او[ بود که منجر به خلق ژانر غزل مینی ­مال در شعر کلاسیک و ژانر واژانه در ادبیات آزاد شد.» او سرانجام در آغاز دهه­ ی هشتاد با طرحی جامع­ تر و کلی ­تر و با ارائه ­ی یک فرمول به ظاهر ساده طرح دیگری در انداخت و گفت: «متن عریان= حرکتی واژه­ گرا در یک ژانر نامتعارف» و در توضیح آن افزود که «فرایند آفرینش این گونه متون، تنها در شکافتن هسته­ ی مرکزی واژگان است برای آزاد ساختن تمام انرژی­ های ناگفته و نهفته ­ی درونی و بیرونی به منظور بی واسطه ­ترین ارتباط ممکن با آن­ ها که طی قرن­ های متوالی می ­باید منحصراً در دو شاخه ­ی جدا از هم یعنی شعریت و روایت تعریف می شدند.» در اوایل سال ۱۳۸۰ «آذرپیک» شروع به تدوین مؤلفه­ های اولیه­ ی این مکتب کرد و در همان حال عده ­ای از جوانان بااستعداد را در کارگاه شعر «هلیا» گرد هم آورد تا در جلسات شعر و بحث فلسفی و بررسی مبانی نظری این مکتب فعالیت داشته باشند کارگاه شعر و حتی ادامه ­ی کارهای تئوریه ­پردازی به عهده­ ی «مهری مهدویان» قرار گرفت و آذرپیک هر از گاهی به جلسات سری می ­زد. مهدویان توانست نخستین کارگاه ادبی کرمانشاه را به نام «نیلوفر» تأسیس کند و جلسات بحث و تبادل نظر مکتب اصالت کلمه را در آن کارگاه برگزار کرده، به تدوین مؤلفه­ های ثانویه ­ی این جریان بپردازد در پاییز ۸۲ کارگاه دیگری به نام «نوآمدگان امید» تأسیس شد که محلی بود برای هنرجویانی که تازه به کارگاه «نیلوفر» پیوسته بودند و چون از مباحث نظری و فلسفی این کارگاه بسیار عقب مانده بودند؛ می­ خواستند مباحث اولیه را بیاموزند. (همان) و به این ترتیب مکتب اصالت کلمه به مرور بر هواداران خود افزود و با تشکیل جلسات و جشن ­ها و مناسبت ­ها و مصاحبه­ با نشریات مختلف توانست خود را به عنوان یک جریان کاملاً ایرانی که خاستگاه آن غرب کشور است معرفی کند. و اما نگرش فلسفی این مکتب به گونه ­ای است که واژگان را مقدس می ­داند. آذرپیک می ­گوید: «در وجود مقدس واژگان پتانسیل­ های نامرئی و گوناگونی وجود دارد که پافشاری ­های متعصبانه ­ی ادبیات بر داستان و شعر –به عنوان ژانرهای برتر و اوج عروج واژه­ ها و در کنار آن، بست نشستن کلیت ادبیات در برج عاج خویش که موجب عدم استفاده­ های ادراکی- دیالکتیکی از انواع نگرش ها و ساختارهای مختلف هنری، علمی، فلسـفی و دیگر رشته­ های دانش بشری گشته، هیچ حاصلی نداشته است به جز عقیم ماندن آن انرژی های پنهان و بالقوه.» علوم و فنون ادبی نورمحمدی @arayehha
🔴🔴کاریکَلِماتور 📕(آمیختهٔ کاریکاتور و کلمات) نامی است که شاملو نخست بار بر نوشته های پرویز شاپور نهاد. 📕این واژه حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. 📕کاریکلماتور نثر است. 📕بازیی زبانی دارد تا بتواند گفتنی‌ها را دیدنی کند (تصویری) 📕طنز دارد. 📕کاریکلماتور از نظر معنایی، صراحت دارد. 📕کاریکلماتور از چند معنایی واژه‌ها سود می‌برد. 📕کاریکلماتور، معمولاً از بدیهیات و روزمره‌ها و دم دستی هاست. 📕سابقه‌ای در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر ندارد. اما می‌شود نمونه‌هایی در نثر و نظم پیدا کرد. 📕ایجاز از ویژگی‌های کاریکلماتور است. 📕در کاریکلماتور نوعی نازک اندیشی مانند سبک هندی دیده می‌شود. 📕غافل‌گیریی دارد که با غافل‌گیری شعری متفاوت است. -نوع لذت در کاریکلماتور با لذتی که در شعر به مخاطب دست می دهد متفاوت است. 🔴ویژگی های کاریکلماتور: 🔹تضاد 🔹ایهام 🔹تخیل 🔹ابتذال 🔹طنز 🔴نمونه‌هایی از کاریکَلِماتورهای پرویز شاپور 📗وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند. 📗اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم. 📗به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است. 📗به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد. 📗قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست. 📗به نگاهم خوش آمدی. 📗پایین آمدن درخت از گربه. 📗قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. 📗زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود. 📗جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند. 📗فوّاره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند. 📗هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد. 📗باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد. 📗فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر می‌کند. 📗فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود. 📗برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون می‌گذارم. 📗گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. 📗روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند! 📗غم، کلکسیون خنده‌ام را به سرقت برد. 📗بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند! 🔴کاریکلماتوری از محسن ابراهیم 📗توفان، دامن طبیعت را بالا زد 🔴چند کاریکلماتور از رسول مرادی 📗با خوردن پیاز، سیر نشدم 📗در جگرکی، همهٔ سیخها تو دل برو هستند 📗برای جلوگیری از بی نمکی، شورش کردم 📗نقاش قمار باز، رنگ می‌بازد. 📗فقط زنها قادر به خودزنی هستند 📗آرایشگر از همه سرشناس تر است. 📗با (حال)تر از آنم که به گذشته بیاندیشم. 📗بیچاره جگرکی چه راحت به همه (دل) میدهد! 📗طول زندگی با (أرز)بیشتر میشود 🔴کاریکلماتورهای حسین ناژفر 📗خط فقر، الفبا ندارد. 📗«پری» روز، زیباترین روز بود. 📗باران، زبانِ ناودان را باز کرد. 📗فقیر با فروش کلیه، آبرو خرید. 📗عصر بی‌خبری، صبحی ندارد. 📗بزنم به تخته، میخ خوبی است. 📗تور ماهیگیر پر شد از ماهی آزاد. 📗عرق حلال می‌خورد پیراهن کارگر. 📗عامل بی‌کاری کلاه دوز، جلاد بود. 📗فقط دزدها از «آگاهی» می‌ترسند. 📗سارای این زمانه عاشق دارا می‌شود. 📗جهان خوار اول تجزیه می‌کند بعد تحلیل. 📗دوزیستان هم از توبره می‌خورند و هم از آخور. 📗دستهٔ تبر، کوفی‌ترین خویشاوند درخت است. 📗شادترین پلی که دیدم، پل سیدخندان بود. 📗بنزین هم «جایگاه» دارد، وای بر فقیر. 📗آدم خود جوش نیازی به دیگ ندارد. 📗سایه ات، نگاهم را آفتابی کرد. 📗رودخانه هم اهل طغیان است. 📗نام عرب فقیر، عبدالغنی بود. 📗چکیدن، تولدِ باران است. 📗فرش فقیر، خواب ندارد. 🔴نمونه‌هایی از حسین مقدسی نیا 📗به نام پیوند دهنده قلب‌ها و عروق! 📗هروقت آب از سرم می‌گذرد زیرآبی می‌روم! 📗برای آنکه خواب از سرم نپرد داخل قفس می‌خوابم! 📕علون وفنون @arayehha
4_5879665582315406336.mp3
4.61M
(۵ اسفند ۱۳۰۵ - ۱۷ بهمن ۱۳۷۴ اتریش) شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، نقاش، فعال سیاسی و از اعضای کانون نویسندگان ایران. او از بنیان‌گذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود. سیاوش کسرائی، سراینده منظومه ، نخستین منظومه حماسی نیمایی است. وی یکی از شاگردان بود که به سبک شعر او وفادار ماند. پ‌ن: دکتر در کتاب تاریخ درگذشت ایشان را ۱۷ بهمن ۱۳۷۴ ذکر کرده است. C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ @arayehha
بن بستی برای مهندسان وجود ندارد دانشمندان آنچه را که هست کشف میکنند مهندسان آنچه را که نیست خلق می کنند ۵ اسفند روز بزرگداشت دانشمند نصیرالدین طوسی و روز مهندس گرامی باد C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
طبق منابع کهن زمان برگزاری جشن اسفندگان (سپندارمذگان) روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند است. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می دانستند اما برخی از زرتشتیان ایران، روز 29 بهمن را روز جشن سپندارمذگان می دانند و مراسم جشن اسفندگان (سپندارمذگان) در بعضی مناطق ایران مانند منطقه پشتکوه استان یزد هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار می شود. دلیل اختلاف در زمان برگزاری جشن اسفندگان اختلاف گاهشمار خورشیدی و گاهشمار زرتشتی است . در زمان خیام ساختار تقویم ایرانی تغییر نمود و شش ماه نخست سال سی و یک روزه شدند، بنابراین این جشن نیز 6 روز به عقب آورده شد که این کار نادرست است زیرا همانطور که از نام این جشن پیداست روز برگزاری آن روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند است. 📚🌺@arayehha واژه اسفند و سپَندارمَذ اسفند برگرفته شده از واژه اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» نام چهارمین امشاسپند است که از دو بخش تشکیل شده است. «سپِنتَه» یا «سپند» به معنی پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری است و و معنی این دو با هم فروتنی ِپاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده‏ است.روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد که با یکی شدن نام روز و ماه جشنی به نام اسفندگان در 5 اسفند برگزار می شود. @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آفتاب از سر هر کوچه ببیند رویت شرمش آید که بدان کوچه اگر باز آید سر به بالین عدم باز نه ای نرگس مست که ز خواب سحر آن نرگس شهلا برخاست تشبیه پنهان @arayehha
(۶ اسفند ۱۳۰۶ - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ کلن آلمان) متخلص به ه. ا. سایه شاعر، پژوهشگر، مصحح ادبی و حافظ‌شناس. ، نخستین نغمه‌ها، تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از آثار اوست. او همچنین سابقه کار در رادیو در برنامه گل‌ها و پایه‌گذاری برنامه موسیقایی گلچین هفته را داشت. پیکر وی پس از انتقال به ایران در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد. C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
آرایه های ادبی
#امیرهوشنگ_ابتهاج (۶ اسفند ۱۳۰۶ #رشت - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ کلن آلمان) متخلص به ه. ا. سایه شاعر، پژوهشگر،
‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۶ اسفند زادروز امیرهوشنگ ابتهاج (زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت -- درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه‍.ا.سایه» شاعر و ترانه‌سرا او در آغاز همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود، اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد. درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به‌شیوه کهن است، انتشار داد. آن زمان که هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود، «سراب» نخستین مجموعه‌اش را که به اسلوب جدید بود، در قالب چهارپاره‌ با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی بود، منتشر کرد. مجموعه «سیاه مشق» او نیز شعرهای سال ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر می‌گیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزل‌هایش را به‌چاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او، از بهترین غزل‌های این دوران به‌شمار می‌رود. او در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد و مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر را گشود. وی در سال ۱۳۹۱ خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیان‌اندیش" عنوان کرد و در این کتاب به‌بیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهره‌های به‌نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت. آرامگاه وی در باغ محتشم رشت است. ‎🆔 @arayehha ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
4_5954092460702434838.mp3
13.29M
ششم اسفند زادروز باصدای شاعر هوشنگ ابتهاج (سایه) @arayehha
به بهانه‌ی ۷ اسفند، سالگرد درگذشت علی‌اکبر دهخدا (۱۲۵۷-۱۳۳۴،تهران)،  ادیب، لغت‌شناس، سیاست‌مدار، شاعر، مؤلف و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا. ▪️تصویری از لغت‌نگاری علامه علی اکبر دهخدا @arayehha
واژه‌شناسی «زمستان» «زمستان» از دو بخش تشکیل شده‌است: زَم*: برف و سرما؛ ـ‌ستان: پسوندوارهٔ زمان. در نتیجه، «زمستان» یعنی «زمان سرما». ★ «زمهریر» هم یعنی «سرمای سخت». @arayehha
4_5970007668176196118.mp3
2.37M
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع تن تن ت تن/تن تن ت تن/تن تن ت تن/ تن😍 ❄️آرایه های ادبی❄️ @arayehha
4_5961027406956337051.opus
2.67M
‏ نقد شعر بانو پروین اسحاقی دکتر داودرضا کاظمی گروه ادبیات دانشگاه چالوس @arayehha
4_5961027406956337049.opus
1.87M
نقد شعر دکتر مریم حسین‌زاده دکتر داودرضا کاظمی گروه ادبیات دانشگاه چالوس @arayehha
📚 چهارده ساله که بودم؛ عاشق پستچی محل شدم. خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم و نامه را بگیرم، او پشتش به من بود. وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت! انگار انسان نبود، فرشته بود ! قاصد و پیک الهی بود ، از بس زیبا و معصوم بود! شاید هجده نوزده سالش بود. نامه را داد. با دست لرزان امضا کردم و آنقدر حالم بد بود که به زور خودکارش را از دستم بیرون کشید و رفت. از آن روز، کارم، شد هر روز برای خودم نامه نوشتن و پست سفارشی! تمام خرجی هفتگی ام ، برای نامه های سفارشی می رفت. تمام روز گرسنگی می کشیدم، اما هر روز؛ یک نامه سفارشی برای خودم می فرستادم، که او بیاید و زنگ بزند، امضا بخواهد، خودکارش را بدهد و من یک لحظه نگاهش کنم و برود. تابستان داغی بود. نزدیک یازده صبح که می شد، می دانستم الان زنگ میزند! پله ها را پرواز میکردم و برای اینکه مادرم شک نکند ، میگفتم برای یک مجله مینویسم و آنها هم پاسخم را میدهند. حس میکردم پسرک کم کم متوجه شده است. آنقدر خودکار در دستم می لرزید که خنده اش میگرفت. هیج وقت جز سلام و خداحافظ حرفی نمیزد. فقط یک بار گفت : چقدر نامه دارید ! خوش به حالتان ! و من تا صبح آن جمله را تکرار میکردم و لبخند میزدم و به نظرم عاشقانه ترین جمله ی دنیا بود. چقدر نامه دارید ! خوش به حالتان ! عاشقانه تر از این جمله هم بود؟ تا اینکه یکروز وقتی داشتم امضا میکردم، مرد همسایه فضول محل از آنجا رد شد. مارا که دید زیر لب گفت : دختره ی بی حیا. ببین با چه ریختی اومده دم در ! شلوارشو ! متوجه شدم که شلوارم کمی کوتاه است. جوراب نپوشیده بودم و قوزک پایم بیرون بود. آنقدر یک لحظه غرق شلوار کهنه ام شدم که نفهمیدم پیک آسمانی من ، طرف را روی زمین خوابانده و باهم گلاویز شده اند! مگر پیک آسمانی هم کتک میزند؟ مردم آنها را از هم جدا کردند. از لبش خون می آمد و می لرزید. موهای طلاییش هم کمی خونی بود. یادش رفت خودکار را پس بگیرد. نگاه زیرچشمی انداخت و رفت. کمی جلوتر موتور پلیس ایستاده بود. همسایه ی شاکی، گونه اش را گرفته بود و فریاد می زد. از ترس در را بستم. احساس یک خیانتکار ترسو را داشتم ! روز بعد پستچی پیری آمد، به او گفتم آن آقای قبلی چه شد؟ گفت: بیرونش کردند! بیچاره خرج مادر مریضش را میداد. به خاطر یک دعوا ! دیگر چیزی نشنیدم. اوبه خاطر من دعوا کرد! کاش عاشقش نشده بودم از آن به بعد هر وقت صبح ها صدای زنگ در میشنوم ، به دخترم میگویم: من باز میکنم ! سالهاست که با آمدن اینترنت، پستچی ها گم شده اند. دخترم یکروز گفت: یک جمله عاشقانه بگو لازم دارم گفتم :چقدر نامه دارید. خوش به حالتان! دخترم فکر کرد دیوانه ام!💔 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
✅ چطور از ابتدایی، معلم دبیرستان بشیم؟؟ 🔺این سوال را چند نفر از دوستان عزیز پرسیدند لازم دونستم تا توضیحاتی در این مورد بدم. 🔺ابتدا باید بدونید که شما دانشجومعلم متعهد هستید. تعهدتون هم در رشته ابتدایی هست پس تا زمان پایان تعهدتون نمیتونید تبدیل وضعیت داشته باشید. 🔺مدت زمان تعهد نیز حداقل ۵ سال بعد از اتمام تحصیل هست. 🔺نکته ی دیگه ای باید ذکر کنم دانشجومعلمی که علوم تربیتی با گرایش آموزش ابتدایی رو تموم کرده دیگه نمیتونه دبیری زیست،ریاضی،فیزیک و ... باشه چون مدرک تخصصی اونا رو نداره. 🔺پس بایدمدرک کارشناسی ارشدتون رو تو یه زمینه ای بگیرید که تخصصی تر باشه تا شرط علمی تبدیل وضعیت رو داشته باشید. 🔺مثلا یه فارغ التحصیل علوم تربیتی میتونه ارشدش رو تو رشته ادبیات فارسی بگیره و بعدا به دبیری ادبیات تبدیل بشه. ولی مثلا بخواد معلم شیمی بشه یا باید از لیسانس شروع کنه بخونه یا با پاس کردن بعضی پیش نیاز ها تو یه مدت بعدش کارشناسی ارشد رو شروع کنه بخونه. 🔺باز هم یه نکته مهمی که هست باید بگم اینه که تبدیل وضعیت تو هر زمان دلخواه نیست. باید بخشنامه ی تبدیل وضعیت بیاد و فرم های مورد نیاز روپر کنید بدید و بعدش از میان افراد متقاضی افراد واجد شرایط رو به تعداد نیاز انتخاب میکنن. 🔺ممکنه دو نفر از لحاظ امتیاز ارزشیابی و مدرک علمی و ... باهم کاملا برابر باشند و از بینشون باید یه نفر برای تبدیل وضعیت انتخاب بشه. در این حالت ملاک های دیگری مثل میزان ساعات ضمن خدمت نیز در انتخاب فرد مورد نظر دخالت داده می شوند. 🔺افراد متقاضی انتقالی حق ارسال فرم های تبدیل وضعیت رو ندارند و باید درخواست انتقالشون رو لغو کنن. افرادی هم که تازه انتقالی گرفتن و از یه شهر دیگه اومدن تا ۳ سال حق تبدیل سِمَت و وضعیت ندارند. ❗️پس: ❌ابتدا باید صبر کنید تا تعهد خدمتتون تموم بشه. ❌به فکر کسب مدرک تخصصی اون رشته‌ای که میخواهید بهش تبدیل بشید باشید. ❌تا میتونید ساعات ضمن خدمت و مدرک تحصیلی خودتون رو ارتقا بدید. ❌منتظر اومدن بخشنامه های تبدیل وضعیت باشید. ❌افرادی که تازه انتقالی گرفتن تا ۳ سال حق تبدیل وضعیت ندارند.
8 اسفند زادروز محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زاده ۸ اسفند ۹۲۵ ـ درگذشته ۸ شهریور ۱۰۰۰) عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، مورخ و دانشمند ایرانی 📔«کشکول» C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حل مشکل آب زاینده رود ازشاهکارهای بهایی 8اسفند زادروز شیخ بهائی C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
آرایه های ادبی
8 اسفند زادروز #شیخ_بهایی #بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زاده ۸ اسفند ۹۲۵ ـ درگذ
به مناسبت هشتم اسفند زاد روز   شیخ بهایی بی وفا نگارمن ،می کند به کارمن خنده های زیر لب ،عشوه های پنهانی دین ودل به یک دیدن باختیم وخرسندیم درقمار عشق ای دل کی بود پشیمانی؟ شیخ بهایی اشعار عاشقانه وعارفانه ی مولوی طراوت ومفهوم خاص خود را دارد. شیخ بهایی  همچون مولوی درمخمسی این اندیشه را مطرح می کند خداوند درهمه جا حاضر وناظراست "مقصودمن از کعبه وبتخانه تویی تو یعنی همه دلها راهی به حق دارد. تاکی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شوداز هرمژه چون سیل روانه گه معتکف دیرم وگه ساکن مسجد یعنی که تورا می طلبم خانه به خانه شیخ بهایی درزمان شاه عباس اول زندگی می کرد هم معمار بود هم ریاضیدان هم تمایلی به عرفان داشت. طرح ریزی کاریز نجف آباد،مهندسی تقسیم آب زاینده رود، حمام شیخ بهایی، معماری حرم امام رضا،چینی خانه ی بقعه  ی شیخ صفی واز او به یادگار مانده است. درشاعری هم دست داشت ولی بجز مخمسی  که براساس غزلی از خیالی بخارایی سروده است وچندغزل معروف ،شعرهای اودرخورتوجه نیستند. ولی اهمیت اشعاراو دراین است که درعهد صفوی سخنانی با چاشنی تند عرفانی سروده است  وبر ریا و تزویر تاخته است  وجنبه هنری وعرفانی مذهب را مطرح کرده است. یکی از کتابهای شیخ بهایی کشکول شیخ بهایی است شیخ بهایی دراین کتاب از همه چیز سخن گفته است ‌ .از تاریخ .عرفان .ادب تعیین حجم و وزن اجسام .از شیمی و خواص فلزات.کشکول از نکته های ظریف اجتماعی بهره ها دارد وشناختی از جوامع وفرهنگ ان روزگاربه دست می دهد. درکشکول چند رباعی از ابوسعید ابوالخیر امده است .یکی ازآنها این است ما،با می ومستی ،سرتقوا داریم دنیا طلبیم ومیل عقبی داریم کی دنیی ودین ،هردوبه هم جمع شوند ،این است که ما نه دین، نه تقوا داریم @arayehha لهراسپ بهرامیان سمیرم برگرفته از کانال گردش قلم
دربارۀ «بی‌تفاوت» در کتاب غلط ننویسیم (در مدخل «بی‌تفاوت»،‌ ص ۸۵) آمده‌است: «بی‌تفاوت [...] که براثر گرته‌برداری [...] در نیم قرن اخیر در رسانه‌ها و نوشته‌ها کم‌وبیش متداول شده، غلط است و به‌جای آن باید گفت بی‌اعتنا، بی‌علاقه، بی‌توجه، لاقید، و نظایر این‌ها.» این سخن یکی از ده‌ها تجویز نادرست و غیرعلمی این کتاب است که پس از سی سال همچنان در کتاب‌ها و کارگاه‌های ویرایش تکرار و از آن تقلید می‌شود. در ادامه، دلیل نادرستی این سخن و درستی «بی‌تفاوت» را می‌آموزیم. ۱) ساختِ صفتِ «بی‌تفاوت» «بی-» + اسم است. این‌ صفت‌ها را می‌توان به دو دسته‌ تقسیم کرد. دستۀ اول: صفت‌هایی که موصوف آن‌ها فاقد چیزی‌اند: «بی‌ادب» (آن‌که ادب ندارد)؛ «بی‌خاصیت» (آنچه خاصیت ندارد). دستۀ‌ دوم: صفت‌هایی که ویژگی‌ کسی یا چیزی را بیان می‌کنند: «بی‌ناموس» (ویژگی آن‌که از لاابالی‌گری یا کارهای نامشروع پرهیز نمی‌کند، نه آن‌که ناموس ندارد). همچنین: «بی‌امان»،‌ «بی‌امانت»، «بی‌جا»، «بی‌فکر»، «بی‌کله»، «بی‌‌نماز»، و ... . «بی‌تفاوت» نیز از همین دسته است. ۲) «بی‌تفاوت» معمولاً در سه معنای کمابیش مترادف به‌کار می‌رود که از آن‌ها معنای اول و دوم رایج‌تر است: - صفتِ کسی است که در برابر هیچ‌کس یا هیچ‌ چیزی احساس مسئولیت نمی‌کند و واکنشی نشان نمی‌دهد. - صفتِ کسی است که تحت تأثیر عوامل یا شرایطی همه‌چیز برایش یکسان است. - صفتِ کسی است که نه اهل جانبداری است و نه مخالفت؛ خنثاست. ۳) «بی‌تفاوت» را می‌توان با «بی‌طرف» (impartial) مقایسه کرد، زیرا «بی‌طرف» نیز صفت کسی است که از دو یا چند طرفِ دعوا از هیچ‌یک جانبداری نمی‌کند، نه این‌که فاقد «طرف» است. بنابراین اگر «بی‌تفاوت» غلط باشد، «بی‌طرف» و ده‌ها واژۀ مشابه آن نیز غلط‌اند و اگر واژه‌های مشابه آن درست‌ باشند، «بی‌تفاوت» نیز درست است. هردو را بسنجید با «بی‌انضباط» (indiscipliné)، «بی‌قیدوشرط» (inconditionné)، «بی‌تناسب» (disproportionné)، و مانند این‌ها که همگی گرده‌برداری و درست‌اند. ۴) شواهد «بی‌تفاوت» ۴-۱) شواهد بی‌نشان و پسندیده - «دنيای هزار و يک شب، از همان آغازِ گيرودارِ مجادلاتِ معتزله، نسبت‌به عشق [...] نمی‌‏توانسته‌است بی‏‌تفاوت‏ مانده باشد.» (عبدالحسین زرین‌کوب، از کوچۀ رندان، ص ۱۷۷) (وی،‌ در همین منبع،‌ تعبیر «بی‌‌تفاوتی رندانه» را برای حافظ به‌کار برده‌است.) - «ميان كوچه زنی را می‌‏بيند كه مَشک به دوش گرفته‌است. علی عليه‌السلام آدمی نيست كه بی‌‏تفاوت‏ از كنار اين مناظر بگذرد.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲۳، ص ۱۴۳) - «پدر [...] راضی و بی‌‌تفاوت است؛ هم برنده است هم بازنده؛ - حرف زدنِ نرگس آرام است و بی‌تفاوت؛ - بی‌تفاوت دَمِ بار ایستاده بود.» (از منابع گوناگون داستانی، از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «بی‌تفاوت») ۴-۲) شواهد نشان‌دار و ناپسند - «فکر این‌که بعدها در حق کسی نیکوکاری بکنم یا [...] شیرۀ جانشان را بمکم، در آن دقیقه،‌ بی‌شک برایم بی‌تفاوت بود.» (فئودور داستایِفسکی، جنایت و مکافات، ترجمۀ مهری آهی، ص ۶۱۱) ترجمۀ پسندیده و طبیعی: ... برایم یکسان بود؛ برایم فرقی نداشت. - «اگر من مهره‌های چوبی [شطرنج] را با مهره‌های عاج عوض کنم، این تغییر در نظام بازی بی‌تفاوت است.» (هرمز میلانیان، آزادی و بند در زبان و مقالات دیگر (گردآوردۀ احمد خندان)، ص ۴۱) تعبیر پسندیده و طبیعی: ... در نظام بازی تأثیری ندارد؛ ... در نظام بازی تفاوتی ندارد. یادآوری: فرهنگستان، در حوزۀ روان‌شناسی و علوم سلامت، واژۀ «بی‌احساسی» را برای apathy تصویب کرده، اما برای erotic apathy تعبیر «بی‌تفاوتی شهوانی» را تصویب کرده‌است. این نشان می‌دهد که «بی‌تفاوت» نیز به‌طور کلی در زبان پذیرفته و متداول شده‌است و کاربرد آن اشکالی ندارد. بر پایۀ جست‌وجوی گوگل نیز بسامد «بی‌تفاوت»، تا چهار برابر، بیشتر از سایر واژه‌های مترادف آن است. ۵) اهل زبان هر واژه‌ای را برای برآوردن نیازی یا بیان مقصودی به‌کار می‌برند و معمولاً دو واژهٔ عیناً مترادف در زبان وجود ندارد. برای مثال، واژه‌هایی که در ادامه آمده‌اند کمابیش مترداف‌اند، ولی نمی‌توان همیشه و همه‌جا از آن‌ها به‌جای هم استفاده کرد: بی‌اعتنا، بی‌توجه، بی‌تفاوت، بی‌مسئولیت، بی‌رگ، بی‌عار، بی‌خیال، بی‌فکر، بی‌احساس، بی‌انگیزه، بی‌قید. این واژه‌ها، افزون بر تفاوت معنایی، ممکن است تفاوت کاربردی و سبکی نیز داشته باشند. ۶) در نتیجه، از آنجا که «بی‌تفاوت» مانند صدها واژۀ گرده‌برداری‌شدۀ دیگر در گفتار و نوشتارِ امروز کاملاً رایج شده‌است، پذیرفتنی و درست است و کاربرد بجای آن اشکالی ندارد. @arayehha
«تایپوگرافی» چیست؟ «تایپوگرافی» (typography) یعنی «هنر و فنی که در آن، طراح با تغییر عناصر متن، مانند اندازه و فاصله و شکل حروف، زبان بصریِ خاصی برای حروف‌نگاری به‌وجود می‌آورَد». «نویسه‌نگاری» برابرنهادِ فارسیِ آن است و به کسی که این کار را می‌کند «نویسه‌نگار» (typographer) می‌گویند. یادآوری: ۱) «نویسه» برابرنهادِ فارسیِ character است. ۲) «حروف‌نگاری» و «حروف‌نگار» نیز به‌ترتیب برابرنهادِ فارسیِ type و typist است. ۳) در دهه‌های گذشته، به کسی که حروف سربی را در چاپخانه کنار هم می‌چید و آن‌ها را برای چاپ کتاب آماده می‌کرد «حروف‌چین» می‌گفتند و به این کار «حروف‌چینی». امروزه چون این کار به‌وسیلۀ رایانه و معمولاً با واژه‌پرداز وُرد انجام می‌شود، به آن «حروف‌نگاری» می‌گویند. بنابراین «حروف‌نگار» غیر از «حروف‌چین» است و کارش «حروف‌نگاری» است، نه «حروف‌چینی». @arayehha
«ئی» یا «یی»؟ مسئله این است! ۱) در فارسی،‌ واژه‌های پایان‌یافته به â و o و u، در پیوند با i-، همراه با صامت میانجیِ y می‌آیند. این «ی»، در رسم‌الخط امروزی، به‌صورت «یـ» نوشته می‌شود، نه «ئـ»: - زیبا + «-ی»: زیبایی (نه زیبائی) - خرما + «-ی»: خرمایی (نه خرمائی) - مانتو + «-ی»: مانتویی (نه مانتوئی) - رادیو + «-ی»: رادیویی (نه رادیوئی) - دارو + «-ی»: دارویی (نه داروئی) ۲) واژه‌های عربیِ پایان‌یافته به «اء/ ـاء» نیز، در پیوند با i-، با دو «ی» و به‌صورت «یی» نوشته می‌شوند، نه «ئی»: - ابتدا + «-ی»: ابتدایی (نه ابتدائی) - استثنا + «-ی»: استثنایی (نه استثنائی) می‌دانیم که «ابتدائی» و «استثنائی» نادرست نیستند،‌ ولی در رسم‌الخطِ امروزی پیشنهاد نمی‌شوند و بسامدی نیز ندارند. توضیح‌ آن‌که، با استناد به پیکره‌های زبانی، بسامد واژه‌ای مانند «ابتدایی» دست‌کم دوبرابر «ابتدائی» و بسامد «استثنایی» سه‌برابر «استثنائی» است. یادآوری: اگر پس از این واژه‌ها «ی» نکره بیاید، به این صورت نوشته می‌شوند: زیبایی‌ای، استثنایی‌ای. ‌ سید محمد بصام @arayehha
جمله‌های «دیریاب» و «زودیاب» جمله‌ها را از جهات مختلفی می‌توانیم بررسی کنیم. از جهت خوانش، جمله ممکن است «دشوارخوان» یا «خوش‌خوان» باشد. از جهت تعداد واژه‌ها، می‌تواند «کوتاه» یا «بلند» باشد. و از جهت درک و دریافت، می‌تواند «دیریاب» یا «زودیاب» باشد. دیریابی و زودیابیِ جمله‌ها ارتباطی به کوتاهی یا بلندی آن‌ها ندارد. چه‌بسا جمله‌ای که کوتاه باشد و دیریاب و جمله‌ای که بلند باشد و زودیاب. مهم‌ترین عاملی که به نظر من موجب زودیابی یا دیریابی جمله می‌شود آرایش واژه‌ها و گروه‌ها در جمله است. اگر سازه‌های جمله را با یک بار خواندن بفهمیم و روی برخی از آن‌ها درنگ نکنیم، با جملۀ زودیاب روبه‌روییم. ولی اگر جمله یا سازه‌های آن را دو بار یا بیشتر بخوانیم یا لازم باشد برای فهم آن درنگ کنیم، با جملۀ دیریاب روبه‌روییم. به عبارت دیگر، اگر برای فهم سازه‌های جمله مدام آن‌‌ها را در ذهن خود پس‌وپیش می‌کنیم، جمله‌مان دیریاب است. ولی اگر چنین نمی‌کنیم، یعنی زنجیره‌وار پیش می‌رویم و بی‌درنگ می‌فهمیم، جمله‌مان زودیاب است. چند مثال ببینیم: دیریاب: امروزه با توجه به افزایش روزافزون کاربران سیم‌کارت‌ها، شرکت همراه اول که به‌عنوان اولین اپراتور کشور که از دیرباز خدمات زیاد و کاربردی را در اختیار مشترکین قرار داده‌است، به‌تازگی خدمتی جدید نیز ارائه کرده‌است. زودیاب: شرکت همراه اول به‌عنوان اولین اپراتور در کشور همواره به مشترکان/ مشتریان خود خدمات کاربردی و فراوانی داده‌ و به‌دلیل افزایش روزافزون کاربران، خدمت جدیدی نیز ارائه کرده‌است. دیریاب: همچنین می‌توانید در صورتی که تمایل داشته باشید توضیح این را که انتقال وجه بابت چه کاری است را در بخش توضیحات وارد کنید. زودیاب: در صورت تمایل، علت انتقال وجه را در بخش توضیحات بنویسید. دیریاب: خوشحالم که می‌بینم تعداد شما کسانی که آنچه را در آموزش همگانی و اجباری ما شایستهٔ فراگرفتن است فراگرفته‌اید بسیار زیاد است. زودیاب: خوشحالم که می‌بینم شمار فراگیرانی که آموزش همگانی و اجباری ما را دیده‌اند بسیار فراوان است. در نتیجه، بهترین جمله جمله‌ای است که فقط یک بار خوانده شود و با همان یک بار هم سریع و آسان فهمیده شود. فرقی هم ندارد که موضوعش چه باشد و مخاطبش چه کسی، چون مثلاً کتابی با موضوع فیزیک را برای دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی نمی‌نویسند و برعکس. پس، برای هر مخاطبی و در هر موضوعی که می‌‌نویسیم، باید از جمله‌های زودیاب استفاده کنیم. این کار یکی از اصول مهم در «ساده‌نویسی» است. سید محمد بصام @arayehha
۳۰ قید حرف‌اضافه‌ای فارسی این قید‌ها همواره با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند: به‌آسانی، به‌اجبار، به‌اشتباه، به‌اندازه، به‌‌تدریج، به‌تنهایی، به‌خصوص، به‌خوبی، به‌درستی، به‌دقت، به‌راستی، به‌روشنی، به‌زحمت، به‌زودی، به‌زیبایی، به‌سادگی، به‌سختی، به‌سرعت، به‌سلامتی، به‌شدت، به‌ظاهر، به‌علاوه، به‌قاعده، به‌مرور، به‌موقع، به‌ناگاه، به‌نسبت، به‌وضوح، ‌به‌وفور، به‌ویژه. یادآوری: پنج قید عربی داریم که «بـ» در آن‌ها حرف جَرّ است‌ و بنابراین همیشه سرهم نوشته می‌شود: بذاته، برأی‌العین، بشخصه، بعینه، بنفسه. نادرست: به‌ذاته، به‌رأی‌العین، به‌شخصه، به‌عینه، به‌نفسه. @arayehha