کاریکاتور
نوعی نقاشی است که سوژهٔ دلخواه را به صورت مضحک و خنده آوری ترسیم میکند.
واژهٔ کاریکاتور
از فعل کاریکاره
ایتالیایی، به معنی بار کردن گرفته شدهاست.
کاریکاره جریمهکردن و توبیخکردن نیز معنی میدهد و به نظر میرسد که نخستین بار توسط شخصی به نام موسینی
در سال ۱۶۴۶ میلادی به کار رفته باشد و او نیز به نوبه خود این واژه را کاراچی،
یعنی نقاشیهای خیابانی بلونیایی هم عصر خویش گرفته باشد.
چرا که این نقاشیها همواره دارای عناصری اغراقآمیز بودند که سوژهها را مضحکه میکردند.
همچنین ممکن است که کاریکاتور از واژهٔ کاراتره (caracter) یا کارا اسپانیایی به معنای صورت اخذ شده باشد. عمدهترین بخش هر کاریکاتور صورت آن است.
فی المثل در صورتهای کاریکاتوری که آلبرشت دورر و لئوناردو دا وینچی هر دو مستقلاً حدود سال ۱۵۰۰ ترسیم کردهاند، صورتهایی با دماغ دراز و چانهٔ دراز مشاهده میکردند
#نورمحمدی
@arayeha
#قرابت
صد بار گفتمش وسط حرف من نخند!
یک بار خنده کرد و... بیا! عاشقش شدم!
#فرامرز_عرب_عامری
گفتم ز کار برد مرا خنده کردنت
خندید و گفت من به تو کاری نداشتم
#وحشی_بافقی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#تقابل
به خواب گفتهام امشب که از سرم بپرد
شبی که پیش منی وقت خواب دیدن نیست!
#سیده_تکتم_حسینی
سحر، کرشمهٔ چشمت به خواب میدیدم
زِهی مراتبِ خوابی که بِهْ ز بیداریست!
#حافظ
سعید بهابادی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آخرین عکس صادق هدایت، ۱۳۲۹ (صادق هدایت این عکس را برای تمام خویشاوندانش فرستاد)
زادروز
۲۸ بهمن ۱۲۸۱
۱۷ فوریهٔ ۱۹۰۳
تهران، ایران
پدر و مادر
اعتضادالملک
زیورالملوک
مرگ
۱۹ فروردین ۱۳۳۰ (۴۸ سال)
۹ آوریل ۱۹۵۱
پاریس، فرانسه
ملیت
ایران
محل_زندگی
ایران، هندوستان، فرانسه
علت_مرگ
خودکشی
جایگاه خاکسپاری
قطعهٔ ۸۵ گورستان پر-لاشز، پاریس
مذهب
خداناباور، بیدین
پیشه
نویسنده، داستاننویس، مترجم،
حسابدار بانک ملی ایران
کارمند وزارت خارجه
سالهای نویسندگی
(۱۳۲۹–۱۳۰۲)
دانشگاه
دانشکدهٔ هنرهای زیبای تهران
صادق هدایت
پدر داستان نویسی مدرن،نویسنده، مترجم و روشن فکر برجسته ایرانی .
صادق هدایت (زادهٔ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ – درگذشتهٔ ۱۹ فروردین ۱۳۳۰) نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.او را همراهِ محمدعلی جمالزاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
25.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشی را از بچههای خود بستانید تا با نادانی و عدم مطالعه، به علم توهین نکنند.
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آرایه های ادبی
گوشی را از بچههای خود بستانید تا با نادانی و عدم مطالعه، به علم توهین نکنند. C᭄❁࿇༅══════
.
اما ریشهشناسی واژه هشتن؛
«هشت» از ریشهی harz و درجهی ضعیف آن hərəz در زبان اوستاییست. در این زبان با افزودن پسوند ta به harz یا hərəz، صورت hərəšta/ haršta ساخته شده است که صفت فعلی گذشته است. این واژه با حذف a پایانی و r،دز فارسی میانه به hišt بدل شده و در فارسی به صورت «هشت» بازمانده است. ریشه این کلمه در پارسی باستان به شکل hard/hŗd است. در این واژه با تبدیل rd به l در فارسی میانه به شکل -hil بدل شده و در فارسی نو به صورت «هل–» بازمانده است. در فارسی با افزودن تکواژ ماضیساژ «–ید» به ماده مضارع، صورت قیاسی هلید را ساخته اند. بدین ترتیب هل– و هشت هردو از یک ریشه بوده که ماده ماضی از صورت اوستایی و مادع مضارع ماده از پارسی باستان آمده است. این کلمات معانی مختلفی از جمله: رها کردن، گذاشتن، اجازه دادن و بیرون دادن میدهد. در جاهایی چون «یشت 13، بند 43/ وندیداد 8، بند 2/کتیبه بیستون 2، سطر 93 و 94/زادسپرم، فصل 3، بند 1، راشد محصل/ کارنامه اردشیر پاپکان، بخش 7، بند 6، فرهوشی/ دینکرد ششم، بند 98، shaked»و همچین آثار افرادی چون «رودکی، فردوسی، سعدی، حافظ، اوحدی اصفهانی، بلعمی، طبری و...» این کلمات را با معانی مختلف میبینیم.
این کارواژه در برخی زبانها نظیر زبان راژی از گروه فلات مرکزی، بهصورت هرز نگه داشته است. این کلمه همچنان در جاهای مختلف ایران و در فرم.های مختلف موجود است و درون کردی نیز فرمی از آن را داریم.
برای مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی علمی آقای احسان چنگیزی تحت عنوان:
دستور شدگی هشتن در متون ادب فارسی.
همچنین:
این گلپسر برای اینکه کلمهای پیدا کنه که به «بژی» کردی به معنی زنده باد، نزدیک باشه، واژهی بیزی رو جعل میکنه. و نشون میده هیچ چیزی از علم زبانشناسی نمیدونه. در زبان پهلوی برخلاف زبانهای ایرانی نو، امر با افزودن پیشوند «ب» انجام نمیشه که حالا بخواد واژهی بیژی داشته باشه. اگه قرار بود کلمهای وجود داشته باشه در معنی زنده باد یا بژی، اون به شکل زی یا زیو میبود که همون ریشهی مضارع کارواژهست. اصلا چیزی به اسم بیزی به معنی زنده باد موجود نیست در پهلوی.
#زبانشناسی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آرایه های ادبی
آخرین عکس صادق هدایت، ۱۳۲۹ (صادق هدایت این عکس را برای تمام خویشاوندانش فرستاد) زادروز ۲۸ بهمن ۱۲۸۱
صادق هدایت
من هیچ وقت نتوانستهام با آثار صادق هدایت ارتباط برقرار کنم. از قلمش سر در نمیآورم. خواندنش لذتی برایم ندارد. چندسال پیش که فکر میکردم خیلی از قافلهٔ هدایتخوانان و هدایتپسندان عقب ماندهام، تلاش کردم با کمک کتابهایی که آثار هدایت را تحلیل کردهاند، راهی برای انس با آثار او بیابم، ولی افاقه نکرد. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که سنگهایم را با خودم و علایقم وا بکنم و بپذیرم که هیچ الزامی ندارد که من از هر کسی که بقیه خوششان میآید، خوشم بیاید؛ و این نه بیکلاسی است، نه بیسوادی و نه انگهایی از این دست.
✍#کبری_موسوی_قهفرخی
🏷 #عطار
📗 #تذکرة_الاولیاء
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر چیزی را زکاتیست؛
زکات عقل، اندوهیست طویل...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻
@arayehha
ما را به دوستانتان معرفی کنید
👈 #آرایه_های_ادبی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
خب سلیقهها و علاقهها هم متفاوته
کتاب مسخ از فرانتس کافکا با ترجمهء صادق هدایت رو تا نصفه خوندم و هیچی نفهمیدم حتی یه خطش رو
دیدم فایده نداره بیخیالش شدم
چند وقت بعدش دوباره شروع کردم از اول کتاب رو با دقت تمام خوندم و فهمیدم و لذت بردم
قلم هدایت رو دوست دارم ولی خب همچین درخشان و درجه یک هم نیست
ولی بعضی آثار رو حیفه آدم تو عمرش نخونه از جمله بعضی از آثار کمنظیر مرحوم نادر ابراهیمی 😍👌
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
#استادسیدعلیمیرافضلی
وقت هر کار نگه دار که نافع نبود
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهی
(شرفالدین شفروه)
حسب حالم سخنی بس خوش و موجز یاد است
عرضه دارم اگرم رخصت اطناب دهی:
«وقت هر کار نگه دار که نافع نبود
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهی»
(ابن یمین)
مرحوم دهخدا بیت شفروه را با ردیف «دهند» بدون ذکر نام گوینده به نقل از تاج المآثر آورده است (امثال و حکم، ۴: ۱۸۹۲). اما در تاج المآثر (ص ۱۴۱) دقیقاً مطابق ضبط دیوان شرفالدین شفروه است (پایاننامۀ دکتر اسماعیلی، ۲۳۲) و این قدیمیترین جایی است که بیت شفروه را ثبت کرده، البته در این کتاب هم نام گوینده ذکر نشده است. مرحوم دهخدا، باز در مدخل «نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند» (همانجا، ۴: ۱۸۴۰) همان بیت را به نقل از تاج المآثر به همان ضبط «دهند» ثبت کرده، و تضمین مصراع مذکور را در دو بیت زیر نیز نشان داده است:
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند
عقل داند که بدان زنده نگردد سهراب
..
بعد از این لطف تو با ما به چه مانَد دانی؟
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند (نوری)
شاهد اول به احتمال زیاد مأخوذ از این قطعۀ شرفالدین فضل الله حسینی قزوینی است (المعجم فی آثار ملوک العجم، ۵۹):
در شب طیش که عیشم ز جوانی خوش بود
تا گهِ صبح به مستی گذرانیدم و خواب
روز پیری که اسیری بِهْ از این آزادی است
میخورَم اندُه بیهوده بر ایّام شباب
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند
عقل داند که بدان زنده نگردد سهراب
اما شاهد دوم، بیتی است سرودۀ قاضی نوری اصفهانی (شاعر عهد صفوی) که صورت کامل آن چنین است (آتشکدۀ آذر، تصحیح سادات ناصری، ۳: ۱۰۳۷):
آصفا! قاعدۀ مردم شاعر این است
که به آیین طرب زحمت احباب دهند
وز بزرگان روش آن است که در هر وقتی
به کم و بیش مراد دل اصحاب دهند
روش این نیست که لبتشنۀ امسالی را
بگذارند که سال دگرش آب دهند
بعد از این لطف تو با ما به چه مانَد، دانی؟
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند!
ادهم خلخالی بیتی شبیه بیت آخر قطعۀ مذکور آورده (کدو مطبخ قلندری، ۲۴):
این سخن گفتنِ بیجا به چه مانَد، دانی؟
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند!
به نظر من تغییر ردیف «دهی» به «دهند»، کار نجیبالدین جربادقانی، شاعر اوایل قرن هفتم هجری بوده است. نجیب، در بخشی از قطعهای که در باب تأخیر صله تحت تأثیر شعر شرفالدین شفروه سروده، گفته است (دیوان، ۲۷۰):
هیچ شک نیست در انعام تو، لیکن نکند
تشنه را سیری از آن آب که در خواب دهند
کِشتۀ عمر من آن گاه که پژمرده شود
پس از آنش چه طراوت که بدو آب دهند؟
چون تبه گشت مرا حال بدین سان چه کند
نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند!
..
"چهار خطی"
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آرایه های ادبی
خب سلیقهها و علاقهها هم متفاوته کتاب مسخ از فرانتس کافکا با ترجمهء صادق هدایت رو تا نصفه خوندم و ه
👌
هدایت در جایی میگه:
یاد من باشد تنهاییم را برای خودم نگه دارم و بغض های شبانه ام را برای کسی بازگو نکنم تا ترحم دیگران را با اظهار علاقه اشتباه نگیرم، یاد من باشد که فقط برای سایه ام بنویسم ...