eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
995 ویدیو
22 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
خودسازی: 💠 🔸 امام علی علیه السلام: تکبر در دوران ریاست، موجب ذلت در زمان برکناری می شود. 📚 غررالحکم/ج1/ص248 ✍🏼 زندگی فراز و فرودهای بسیاری دارد. انسان عاقل نه به مقام های دنیوی دل میبندد و نه از فرودها و شکست‌های ظاهری ناراحت می شود. ✨ پس چه بهتر که به مقام و موقعیت فعلی خود نشویم و در هر موقعیتی، به فکر کسب باشیم.
یک جرعه معرفت: 🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 به فکر خود باشیم، خود را کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. 🌿 با توجه به عیوب خویش و اصلاح آنها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم!
برکت و روزی: 💠 غذای داغ 🔸 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از غذای داغ بپرهیزید؛ چرا که را از میان می برد. غذا را خُنَک مصرف کنید؛ چرا که گواراتر و پر برکت تر است. 🔆 دَعُوهُ حَتَّی یَبْرُدَ فَاِنَّهُ اَعْظَمُ بَرَکَةً 📚 اُسدالغابه/ج1/ص422 ✍🏼 غذا خوردن غذای داغ مضر است، هم باعث کم حوصلگی و عصبی شدن می شود و هم ضعف عمومی و مشکلات گوارشی را ایجاد میکند و از همه مهمتر اینکه برکت آن غذا را هم می برد.
خودسازی: 💠 🔹 امام صادق علیه السلام: هر کس تو را گرامى داشت، تو نیز او را گرامى بدار و هر کس به تو بى احترامى کرد، خودت را در مرتبه او قرار مده. 📚 میزان الحکمه/ج11 ✍🏼 در برخورد با دیگران حدود خود را بشناسیم. اگرکسی به ما بی احترامی کرد، به خاطر حفظ احترام و شخصیت و خود، از بی احترامی به او بپرهیزیم.
برکت و روزی: 💠 🔹 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: خانه ای که در آن بچه نیست، برکت در آن نیست. 🌟 بَيْتٌ لا صِبْيانَ فيهِ لا بَرَكَةَ فيهِ 📚 نهج الفصاحه/ص374/ح1096 ✍🏼 هر جنبده ای بر روی زمین، رزق مشخصی دارد که به او خواهد رسید. در صورتی که انسان، توانایی را دارد، نباید به بهانه یا هر بهانه دیگری از بچه دار شدن بترسد، چون کودک رزق خودش را می آورد.
خودسازی: 💠 🔸 امام حسن عسکری علیه السلام: دو خصلت هستند که بالاتر از آنها چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران. 📚 بحارالانوار/ج78/ص 374 ✍🏻 تمام خصلت‌های خوب و انسانی از ایمان به خدا و میل فطری انسان‌ها به سمت خوبی‌ها ناشی می شود. انسان ، خیرخواه دیگران است و هیچگاه به دنبال زیان دیدن دیگران، حتی در آخرت نیست.
برکت و روزی: 💠 🔸 امام باقر (علیه السلام): زمانی که بندگان قطع گردد، نیز از جانب خداوند قطع میشود. 📚 تحف العقول/ص457 ✍🏼 شکر گزاری نعمت، همیشه باعث زیاد شدن آن است. قرآن کریم میفرماید: ❇️ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ ... اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است. 🌺سوره ابراهیم آیه7.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1967791875_1704794156.mp3
10.23M
🔖منبر کامل🔖 ♦️سخنرانی ▪️شب دوازدهم ماه محرم 💠 آزاده و آزادگی 🕌حسینیه امام خمینی(ره) ◾️بیت رهبری ▪️مرداد ۱۴۰۱
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی.mp3
10.96M
🔖منبر کامل🔖 ‼️دهه دوم محرم ♦️سخنرانی ▪️جلسه اول 💠 امام سجاد علیه السلام و قرآن 🕌بیت آیت الله بروجردی ره/قم ▪️مرداد ۱۴۰۱
-2056249597_-1741601253.mp3
10.08M
🔖منبر کامل🔖 ♦️سخنرانی ▪️شام غریبان 💠 آزاده و آزادگی 🕌حسینیه امام خمینی(ره) ◾️بیت رهبری ▪️مرداد ۱۴۰۱
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی.mp3
10.9M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 ‼️دهه دوم محرم ♦️سخنرانی ▪️جلسه دوم 💠 حضرت زینب کبری سلام الله علیها ما رایت الا جمیلا 🕌بیت آیت الله بروجردی ره/قم ▪️مرداد ۱۴۰۱
VE Project 17.mp3
8.37M
🔖منبر کامل🔖 ♦️سخنرانی ▪️جلسه نهم 💠 چگونه زیر چتر امام حسین علیه السلام قرار بگیریم ؟ 🕌مهدیه خمینی شهر ▪️مرداد ۱۴۰۱
۲- وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ . و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آنکه راز سختی های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود، حاکم کند، خود را بی ارزش کرده است.
شرح و تفسیر از اين کارها بپرهيز امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش به پيامدها و آثار سوء سه رذيله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است. نخست مى فرمايد: «هر کس طمع را پيشه کند خود را حقير ساخته است». (أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ). واژه «طمع» به معناى بيش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست ديگران است و تعبير به «استشعر» که به معناى پوشيدن لباس زيرين است اشاره به اين است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمى شود; بديهى است که افراد طماع براى رسيدن به مقصود خود بايد تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصيت خود را براى نيل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند. در سخنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ إِلَى طَبَع». در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درباره خطر اين صفت مذموم مخصوصاً براى علما وارد شده است که فرمود: «إن الصّفاة الزّلال الذي لا تَثْبُتُ عَلَيْهِ أقْدامُ». و عجيب اين که هنگامى که طمع فزونى يابد کارهايى از انسان سر مى زند که کاملاً احمقانه است; شبيه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسيارى از اوقات هنگامى که راه مى رفت دامن خود را به دست مى گرفت و آن را در برابر آسمان باز نگه مى داشت و مى گفت: شنيده ام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مى گذارند شايد تخم آن پرنده در دامن من بيفتد. و يا نقل مى کنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مى دادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنيده ام در فلان خانه حلوا پخش مى کنند بچه ها به سوى آن خانه دويدند ناگهان ديدند خود اشعب نيز به سوى آن خانه مى دود گفتند: تو چرا؟ گفت: شايد حرف من درست باشد. اين داستان ها خواه واقعيت داشته باشد يا نه اشاره به کارهاى ننگ آورى است که انسان به جهت طمع انجام مى دهد. نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که اميرمؤمنان فرمود: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ; آن کس که قناعت پيشه کند عزيز خواهد بود». و به گفته شاعر: آز بگذار و پادشاهى کن * گردن بى طمع بلند بود! در دومين نکته مى فرمايد: «کسى که سفره دل خويش را (نزد اين و آن بدون هيچ فايده) باز کند (و مشکلات خود را فاش سازد) رضايت به ذلت خود داده است»; (وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ) . روشن است هرگاه انسان نزد طبيب درد خود را بگويد و از وى راه درمان بطلبد يا پيش قاضى ظلمى را که بر او رفته بيان سازد و از او احقاق حق بخواهد يا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگويد کار خلافى نکرده و به دنبال مشکل گشايى بوده; اما طرح مشکلات نزد کسانى که هيچ گونه توانايى بر حل آن ندارند اثرى جز ذلت و سرافکندگى انسان نخواهد داشت. در اين گونه موارد بايد خويشتن دار بود و لب به شکايت نگشود. آن گاه امام(عليه السلام) در جمله سوم مى فرمايد: «کسى که زبانش را بر خود امير سازد شخصيت او تحقير مى شود» ; (وَهَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ). منظور از امير شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگويد. بديهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمى گيرد در بسيارى از موارد خطرهايى ايجاد مى کند که انسان قادر بر جبران آن نيست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ايجاد اختلاف در ميان مردم و کينه و دشمنى نسبت به گوينده و ديگران مى شود و چه زيبا مى گويد شاعر عرب: اِحْفَظْ لِسانَکَ اَيُّهَا الاْنْسانُ * لا يَلْدَغَنَّکَ إنَّهُ ثُعْبانٌ کَمْ فِى الْمَقابِرِ مِنْ قَتيلِ لِسانِهِ *** کانَتْ تُهابُ لِقاءُهُ الاْقْرانُ اى انسان زبان خود را حفظ کن ـ مراقب باش تو را نگزد که اژدهايى است. چه بسيارند کسانى که در گورستان ها خفته اند و کشته زبان خويشند ـ همان کسانى که همطرازان آنها از ملاقات با آنها وحشت داشتند. در حديث ديگرى در سلسله همين کلمات قصار مى خوانيم: «مَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ; کسى که زياد سخن گويد اشتباهات زيادى خواهد کرد». و اين خطاى بسيار باعت تحقير و بى ارزش شدن او در نظرها مى شود. کوتاه سخن اين که انسان عاقل بايد زبانش را در اختيار عقلش قرار دهد نه اين که عقلش را در اختيار زبان که اولى مايه سعادت است و دومى اسباب حقارت. شايان توجه است صفات سه گانه نکوهيده اى را که امام در اين بيان کوتاه ذکر کرده (طمع، فاش کردن ناراحتى ها نزد هرکس و امير ساختن زبان بر خود) هرسه در اين جهت مشترکند که سبب ذلت و خوارى مى شوند و اين هماهنگى در اثر سبب شده است که امام(عليه السلام) هر سه را کنار هم قرار دهد.
✍عارفی را در اواخر عمر به جنون متهم کردند و خانه‌نشین شد. 🌖روزی چند تن از دوستان به ملاقات او آمدند تا او را نصیحت کنند. عارف سنگی برداشت و سوی هر کدام پرتاب کرد. اما سنگ‌ها از بیخ گوش‌شان گذشت ولی به‌ آنان نخورد و همه دوستان فرار کردند. 🔥عارف گفت: بروید که شما دوستانِ خودتان هستید و نه دوستانِ من!!! که تحمل دردِ خوردنِ سنگِ کوچکی از مرا نداشتید. 🤎دوست من خداست که این همه نافرمانی او را کردم و سنگ انداختم و با گناهانم آزارش دادم، اما او باز مرا از خود نراند. 💢و زمانی‌که نیت کردم به شما سنگ بزنم، از او خواستم سنگ‌ها را از شما دور کند، او دوستی خود را با من ترک نکرد و سنگ‌ها به شما نخورد. ✳️بروید که من دوست خود را پیدا کرده‌ام و او را شاکرم مرا در چشم شما دیوانه‌ای نشان می‌دهد تا شما را از من دور کند تا همیشه با خودش باشم. @archive_mataleb_sokhanrani
✍️گاهی در جملات خود اگر دقت کنیم به روشنی درمی‌یابیم که هر کجا سخن از کار نیک و آخرت باشد شیطان بر زبان ما جملات زیبایی قرار می‌دهد. 🚬مردان وقتی سیگار می‌کشند نمی‌گویند حق اهل و عیال‌مان را دود می‌کنیم، اما وقتی که می‌خواهند مبلغی در راه خدا و برای نیازمندان بدهند، می‌گویند: «حق زن و فرزند ماست، حق ما نیست»؛ 💎حق تعالی می‌فرماید: با من تجارت کنید و یقین کنید که ضرر نخواهید کرد. وقتی کلام از تجارت با خدا با مال است، هیچ انسانی ریسک و خطر نمی‌کند. هرچند راه تجارت با خدا خطری ندارد که هیچ، بلکه سرشار از سود است. 🚫ولی وقتی کسی می‌خواهد در یک شرکت هرمی که سودش و حتی تکلیف سرمایه‌اش مشخص نیست سرمایه‌گذاری کند، می‌گوید: «من این مبلغ را خطر کردم ترس ندارم حتی همه‌اش را بخورند و محو کنند...» 🔥بدرستی که نفس و شیطان اجازه نمی‌دهند انسان بداند تجارت راستین و واقعی کدام است؟!
💠 و 🔹 پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم: مانند آهن، هنگامی که آب به آنها می رسد، زنگ می زند. اصحاب پرسیدند با چه چیزی زنگارش را از بین ببریم؟ فرمود: با زیاد یاد کردن یاد مرگ و خواندن قرآن. 📚 کنزالعمال/ج15/ص549 ✍🏼 ، باعث سیاهی و زنگار گرفتن دل می‌شود که نیاز به پالایش و صیقل زدن دارد.
برکت و روزی: 💠 در طلب 🔹 امام علی(علیه السلام): انسان به سبب عجله و کم طاقتی، خود را از روزى حلال محروم می کند. در حالی که بیشتر از روزى مقدر شده نصیبش نمی شود. 📚میزان الحکمه/ج4/ص448 ✍🏼 انسان باید در راه کسب روزی، به اندازه کافی تلاش بکند و در عین حال به آنچه که به او میرسد راضی باشد. در غیر اینصورت، به دست خواهد آورد که ندارد.
یک جرعه معرفت: 🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 ما باید با سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که در اینها است. 🚫 ممکن نیست بدون سلاح اطاعت خدا، قادر باشیم به سلامت از این رهگذر پرخطر به مقصد برسیم.
۳- وَ قَالَ ( علیه السلام ) : الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ . و درود خدا بر او فرمود: بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می سازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.
شرح و تفسیر چهار نقطه ضعف امام(عليه السلام) در اين حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر يک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگيرند. نخست مى فرمايد: «بخل ننگ است»; (الْبُخْلُ عَارٌ). بخل آن است که انسان حاضر نباشد چيزى از مواهب خداداد را در اختيار ديگران بگذارد، هرچند امکانات او بسيار بيش از نيازهاى او باشد و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نياز خود را به ديگران ببخشد و خود به کمترين مواهب حيات قناعت کند. عار بودن بخل و افتخار بودن کرم و سخاوت بر کسى پوشيده نيست، زيرا اولاً بخل سبب نفرت مردم از بخيل مى شود و افراد نزديک و دور از او فاصله مى گيرند و ثانيا بخل سبب سنگدلى و قساوت است، زيرا بخيل ناله مستمندان را مى شنود و چهره رقت بار آنها را مى بيند و در عين حال به آنها کمکى نمى کند و اين مايه قساوت است. ثالثا بخل سبب مى شود که بسيارى از منابع اقتصادى از گردش تجارى سالم خارج شود و به صورت کنز و اندوخته در آيد در حالى که گروه هايى در جامعه ممکن است به آن نياز داشته باشند. رابعاً افراد بخيل گاه به زن و فرزند خود نيز تنگ و سخت مى گيرند به اندازه اى که مرگ او را آرزو مى کنند و اين عار و ننگ ديگرى است. خامسا افراد بخيل به سبب دلبستگى فوق العاده غير منطقى به مال و ثروتشان از نظر تفکر اجتماعى بسيار ضعيف و ناتوانند و اين هم ننگ و عار ديگرى است، لذا امام(عليه السلام) در عهدنامه معروف مالک اشتر به او توصيه مى کند که هرگز بخيل را در مشورت خود دخالت ندهد که او را به ترک حق دعوت مى کند و از تهى دستى و فقر مى ترساند; (لاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَيَعِدُکَ الْفَقْر). داستان هايى که از بخيلان و سخاوتمندان در تاريخ مانده دليل روشنى بر گفتار امام(عليه السلام) است، هرچند گاهى اين داستان ها مبالغه آميز است; از جمله درباره «محمد بن يحيى» که بر خلاف باقى برامکه فوق العاده بخيل بود نوشته اند که پدرش به يکى از خواص او گفت: تو چگونه از دوستان نزديک «محمد بن يحيى» هستى در حالى که لباست پاره شده؟ گفت: سوزنى که پارگى لباس را با آن بدوزم ندارم و اگر «محمد بن يحيى» خانه اى داشته باشد به وسعت فاصله ميان بغداد و نوبه مملو از سوزن سپس جبرئيل و ميکائيل نزد او آيند و يعقوب نبى را به عنوان ضامن حاضر کنند و از او بخواهند سوزنى به عنوان عاريت دهد تا پيراهن پاره شده يوسف را بدوزند او هرگز چنين کارى نخواهد کرد. امام(عليه السلام) در يکى ديگر از اين کلمات قصار (حکمت 378) سخن بسيار جامعى درباره بخل فرمود آنجا که مى فرمايد: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ وَهُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوء; بخل تمام عيوب را در بر دارد و انسان را به سوى هر بدى و زشتى مى کشاند». در حديث ديگرى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم: «الْبُخْلُ يُمَزِّقُ الْعِرْض; بخل آبروى انسان را بر باد مى دهد». به همين دليل در کلام بعضى از بزرگان آمده است: «أبْخَلُ النّاسِ بِمالِهِ أجْوَدُهُمْ بِعِرْضِهِ; بخيل ترين مردم در مورد مال خود سخاوتمندترين آنها در مورد آبروى خويش است». آنگاه امام به رذيله دوم اخلاقى اشاره کرده مى فرمايد: «ترس مايه نقصان مى شود»; (وَالْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ). افراد ترسو هرگز نمى توانند از قابليت ها، شايستگى ها و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتيجه آن عقب ماندگى در زندگى است. به علاوه هنگامى که دين و جان و ناموس و کشور آنها به خطر بيفتد از جهاد ابا دارند و به جاى اين که در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بيماران و از کار افتادگان و کودکان قرار مى گيرند. هرگز هيچ آدم ترسويى به مقامى نرسيده; نه کشف مهمى کرده نه پيروزى چشمگيرى به دست آورده و نه به قله هاى کمال رسيده است. از اين رو در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «لاَ يُؤْمَنُ رَجُلٌ فِيهِ الشُّحُّ وَالْحَسَدُ وَالْجُبْنُ وَلاَ يَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَلاَ حَرِيصاً وَلاَ شَحِيحاً; هيچ يک از کسانى که داراى بخل و حسد و جبن باشند به حقيقت ايمان نمى رسند و مؤمن ترسو و بخيل و حريص نخواهد بود». حتى امير مؤمنان على(عليه السلام) به مالک اشتر توصيه مى کند «که هرگز افراد ترسو را به حوزه مشاوران خود راه مده»; (وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشوَرَتِکَ بَخِيلاً...وَ لاَ جَبَاناً) و همان گونه که امام(عليه السلام) در نامه مالک اشتر اشاره فرموده سرچشمه جبن و ترس سوء ظن به ذات پاک پروردگار است، زيرا مى دانيم خداوند به افراد با ايمان وعده داده که من شما را تنها نمى گذارم به جنگ مشکلات برويد و از من يارى بطلبيد. آن گاه امام در سومين جمله اشاره به آثار فقر در زندگى انسان ها مى کند و مى فرمايد: «فقر شخص زيرک را از بيان دليلش گنگ مى سازد»; (وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ). اشار
ه به اين که از يک سو افراد فقير در خود احساس حقارت مى کنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند بر اثر اين احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خويشتن باز مى مانند و از سوى ديگر چون مى دانند بسيارى از مردم براى سخنان آنها بهايى قائل نمى شوند چون غالباً دنياپرستند و براى افراد ثروتمند شخصيت قائلند همين احساس سبب مى شود که فقيران نتوانند حرف حق خود را بيان کنند. درباره آثار سوء فقر و تنگدستى روايات زيادى از معصومين(عليهم السلام) وارد شده که حتى فقر را در سرحد کفر معرفى کرده اند و اين به سبب آن است که پيروان خود را براى مبارزه با فقر تشجيع کنند. در دنياى امروز نيز در مقياسه اى عظيم اين حقيقت به چشم مى خورد که دولت هاى ثروتمند و زورگو با شجاعت سخنان باطل خود را همه جا مطرح مى کنند در حالى که دولت هاى فقير از رساندن حرف حساب خود به گوش جهانيان عاجزند. البته اين اصل استثنائاتى نيز دارد; افراد فقيرى را مى شناسيم که همچون ابوذر شجاعانه به مبارزه با طاغوت هاى زمان برخاستند و حجت خود را بر آنها تمام کردند هرچند اين قيام ها گاه به قيمت جان آنها تمام شد; ولى اين افتخار را در تاريخ براى خود ثبت کردند که در صف اول از صفوف مبارزان راه حق بودند. اگر در بعضى از روايات مدحى از فقر شده و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) آن را فخر خويش شمرده يا اشاره به فقر الى الله است که قرآن مجيد بيان کرده: (يا أَيُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ) و يا اشاره به ساده زيستى و قناعت است که در ظاهر شباهت با فقر دارد. حضرت در چهارمين و آخرين جمله که در واقع تکميل کننده جمله سوم است مى افزايد: «آن کس که فقير و تنگدست است حتى در شهر خود غريب است»; (وَالْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ). زيرا غريب کسى است که دوست و آشنايى ندارد و احساس تنهايى مى کند و مى دانيم دنياپرستان از افراد فقير و تنگدست فاصله مى گيرند و آنها را در شهر خود غريب مى گذارند و به عکس ثروتمندان حتى در بلاد دوردست از وطنشان غريب نيستند همان گونه که شاعر مى گويد: منعم به کوه و دشت و بيابان غريب نيست *** هر جا که رفت خيمه زد و بارگاه ساخت ديگرى مى گويد: آن را که بر مراد جهان نيست دسترس *** در زاد و بوم خويش غريب است و ناشناس بعضى ميان فقير و مُقِلّ اين فرق را گذاشتند که فقير به کسى مى گويند که در عين فقر، فقر خويش را نيز اظهار مى کند و مقل کسى است که فقير است و خويشتن دار. ممکن است اين تفاوت را از حديثى که از معصومين(عليهم السلام) نقل شده است گرفته باشند، زيرا در حديثى از امام صادق(عليه السلام) يا امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم که در پاسخ اين سؤال که کدام صدقه افضل است فرمود: «جُهْدُ الْمُقِلِّ; صدقه کسى که کم درآمد باشد (و در عين تنگدستى انفاق کند)» سپس به اين آيه تمسک فرمود: «(وَيُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ); ديگران را بر خود مقدم مى دارند هرچند در تنگدستى باشند». ريشه «مُقِلّ» که از ماده «قِلّت» گرفته شده، نشان مى دهد که با فقير متفاوت است.
خودسازی: 💠 🔹 امام علی علیه السلام: پیروزی در دور اندیشی است و دور اندیشی در به کارگیری صحیح اندیشه است و اندیشه صحیح در است. 📚نهج البلاغه/ح48 ✍🏼 دور اندیشی یعنی انسان در مورد نتیجه و آینده کاری که می‌خواهد انجام بدهد، خوب تأمل کند. 📌البته رازداری خود نشانه سلامت عقل و کمالِ دور اندیشی است. کسی که رازش را فاش می‌کند، در بند آن قرار می‌گیرد.
❖﷽❖ 📜و بالسند المتصل إلى العلامة المجلسي «ره» قال في البحار :و روى صاحب الدر الثمين في تفسير قوله تعالى: ✨فَتَلَقّى آدَمُ‌ مِنْ‌ رَبِّهِ‌ كَلِماتٍ‌ أنه رأى ساق العرش و أسماء النبي و الأئمة عليهم السلام فلقنه جبرائيل عليه السلام قل: يا حميد بحق محمد، يا عالي بحق علي، يا فاطر بحق فاطمة، يا محسن بحق الحسن و الحسين و منك الإحسان، فلما ذكر الحسين عليه السلام سالت دموعه و انخشع قلبه و قال: يا أخي جبرئيل في ذكر الخامس ينكسر قلبي و تسيل عبرتي‌؟ قال جبرئيل: ولدك هذا يصاب بمصيبة تصغر عندها المصائب. فقال: يا أخي و ما هي‌؟ قال: يقتل عطشانا غريبا وحيدا فريدا ليس له ناصر و لا معين، و لو تراه يا آدم و هو يقول: وا عطشاه وا قلة ناصراه، حتى يحول العطش بينه و بين السماء كالدخان، فلم يجبه أحد إلا بالسيوف و شرب الحتوف، فيذبح ذبح الشاة من قفاه و ينهب رحله أعداؤه و تشهر رءوسهم هو و أنصاره في البلدان و معهم النسوان كذلك سبق في علم الواحد المنان. فبكى آدم و جبرئيل عليهما السلام بكاء الثكلى . 📝 به سند متصل به علاّمۀ مجلسى (ره) در «بحار» گفته كه: صاحب «درّ الثمين» در تفسير: ((آدم به كلماتى از طرف پروردگارش برخورد)) گفته است: در ساق عرش نام پيغمبر و ائمه (ع) را ديد و جبرئيل به او ياد داد و گفت: يا حميد بحقّ‌ محمد و يا عالى بحقّ‌ علي و يا فاطر بحقّ‌ فاطمه و يا محسن بحقّ‌ الحسن و الحسين و منك الاحسان، 💦چون نام حسين را برد اشكهايش روان شد و دلش فرو ريخت و گفت: برادر جبرئيل در ذكر پنجمين، دلم شكست و اشكم روان شد؛ جبرئيل گفت: اين فرزندت به مصيبتى گرفتار شود كه مصيبتها در برابر آن كوچك باشد، گفت: اى برادر، آن چه باشد؟ گفت: تشنه و غريب و تنها و بى‌كس كشته شود، براى او ناصر و معين نيست و اگر ببينى او را اى آدم كه مى‌گويد: وا عطشاه! وا قلّة ناصراه! تا آنجا كه تشنگى چون دود ميان او و آسمان فاصله شود، كسى جوابش ندهد جز با شمشير و باران مرگ و چون گوسفند از قفا سرش بريده شود و دشمنانش خيمه‌گاهش را غارت كنند و سرهاى خود و يارانش را بر سر نيزه‌ها در شهرها بگردانند و زنانش با آنها باشند؛ در علم خدا چنين گذشته است و آدم و جبرئيل چون زن عزیز مرده گريستند. 📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 70 شیخ عباس قمی