eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.5هزار دنبال‌کننده
10 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi ارتباط : 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ادبخانه
تاریخ و ادبیات جهان- واکاوی واژگان در یوتیوب ما را همراهی کنید 👇🔻👇 Adabkhane - ادبخانه https://youtube.com/@adabkhane?si=5c1Q_4TlmQ8pjuhj ✍دکتر محمدی مبارز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ در لغت به معنی عاریت گرفتن است و استعمال واژه‌ای در غیر معنی حقیقی خودش به منظور تشبیه. در واقع، می‌توان چنین گفت که استعاره همان تشبیه است که در آن، یکی از طرفین تشبیه (مشبه و مشبه‌به) حذف شده است. به عبارت بهتر، در استعاره واژه‌ای را به‌جای واژه‌ای دیگر قرار می‌دهیم به این شرط که مشابهت داشته باشند. یکی از دلایل استفاده از استعاره، تکراری شدن تشبیهات مختلف و رایج آن بین عامه‌ی مردم است. از معروف‌ترین انواع آرایه‌ی استعاره می‌توان به استعاره‌ی مصرحه و استعاره‌ی مکنیه اشاره کرد. واژه‌ی «مصرّحه» مؤنث مصرح به معنی تصریح شده و روشن و آشکار و بی‌پرده است. در استعاره‌ی مصرحه، «مشبه» حذف می‌شود و به‌جای آن «مشبهٌ به» قرار می‌گیرد. بیت زیر از حافظ را در نظر بگیرید: بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد در مصراع اول بیت بالا سه واژه‌ای «بت»، «گل» و «سنبل» استعاره‌ی مصرحه هستند. شاعر، معشوق را به بت تشبیه کرده که پرستیدنی است. چهره‌ی معشوق را از نظر زیبایی به گل تشبیه کرده و موی معشوق را به سنبل تشبیه کرده که مانند سایبانی روی صورت قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به این‌که مشبه حذف شده، استعاره‌ی مصرحه از معشوق، استعاره‌ی مصرحه از چهره‌ی معشوق، و استعاره‌ی مصرحه از زلف یار است. واژه‌ی «مکنیه» به معنی کنیه ‌داده ‌شده است؛ دقیقاً برعکس معنی واژه‌ی مصرح. همان‌طور که حدس زده‌اید، در استعاره‌ی مکنیه، برعکس استعاره‌ی مصرحه، «مشبه‌به» حذف می‌شود. اما نکته‌ای اینجا وجود دارد و آن این است که در استعاره‌ی مکنیه قرینه‌ای برای مشخص کردن مشبه وجود دارد. عطار در تذکرةالاولیا در ذکر بایزید بسطامی چنین می‌نویسد: به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود. چنان‌که پای مرد به گلزار فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد. همان‌طور که می‌بینیم، به تشبیه شده و خود مشبه‌به که باران باشد، نیامده است. بنابراین، داریم. : از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد (حافظ) در بیت بالا : ، استعاره‌ی آشکار از یار است. ای گل خوش‌نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو در بیت بالا : استعاره از و استعاره از است. تا بماند جانت خندان تا ابد همچو جان پاک احمد بااحد (مولوی) در بیت بالا : که صفت است، استعاره از است. آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که بر مردم هشیار چه کرد در بیت بالا : استعاره‌ی آشکار از است. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ در لغت به معنی «راه گذر و گذشتن» است و در اصطلاح ادبی، استعمال کلمه‌ای در غیر معنی حقیقی خود است که از جهتی مناسبت با معنی اصلی داشته باشد. در واقع، در برابر قرار می‌گیرد. بنابراین، می‌توانیم چنین بگوییم که هرگاه واژه‌ای را در معنا به جای واژه‌ی دیگری بیاوریم، «صنعت مَجاز» به‌کار برده‌ایم و نقش ویژه‌ای در خیال‌انگیز شدن شعر یا متن ادبی ایجاد کرده‌ایم. دقت کنید که نمی‌توانیم هر واژه‌ای را جایگزین واژه‌ای دیگر کنیم و بگوییم است. باید رابطه‌ای وجود داشته باشد که این جایگزینی را توجیه کند. به این رابطه در اصطلاح ادبی «علاقه‌ی مَجاز» می‌گوییم. ادبا علاقه‌های مجاز را در دسته‌های مختلفی بیان کرده‌اند که در ادامه، به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: به علاقه‌ی جزئیه : در این «جزئی از یک شیء به‌جای کلّ» آن به‌کار می‌رود. مثلاً وقتی می‌گوییم «سرتان سلامت»، از را به‌‌جای آن استعمال کرده‌ایم و می‌گوییم «سر» از «بدن» است به یا . در بیت زیر از نظامی، بیت از شعر، به «علاقه‌ی جزء به کلّ» است: به یاد روی شیرین بیت می‌گفت چو آتش تیشه می‌زد کوه می‌سفت نمونه‌ای دیگر : عینک من کثیف شده است. در این مثال در معنای به‌کار رفته است و یا در بیت زیر مقصود از ، وجود است. پیش دیوار آنچه گویی هوش دار تا نباشد در پس دیوار گوش (سعدی) به علاقه‌ی کلیه : برعکس است و کل یک شیء به‌جای جزئی از آن به‌کار می‌رود. در بیت زیر از مسعود سعد سلمان، منظور از «آب سر»، همان «آب چشم» است و مَجاز از به است: آب صافی شده است خون دلم خون تيره شده است آب سرم به علاقه‌ی محلیه : در «مجاز به علاقه‌ی محلیه»، محلّ چیزی را به‌جای خود آن به‌کار می‌بریم. مثلاً در بیت زیر از سعدی، «سر» که محل تفکر و عزم و اراده است به‌کار رفته است: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی به علاقه‌ی حالیه : در «مجاز به علاقه‌ی حال»، را بیان می‌کنیم و منظورمان است. در بیت زیر از حافظ، «می» از «ظرف می» است: گل در بر و می در کف و معشوق به کام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است به علاقه‌ی سببیه : در «مجاز به علاقه‌ی سببیه»، چیزی را به‌جای «خود آن چیز» به‌کار می‌بریم. در بیت زیر از عطار، «بازو» و علت نیرو و قدرت، و از آن است: خسروی كار گدایی كی بوَد این به بازوی چو مایی كی بوَد به علاقه‌ی لازمیه : در این ، چیزی را به‌جای چیزی دیگر به‌کار می‌بریم که همراهی دائمی با آن دارد. در بیت زیر از مولوی، مجاز با «علاقه‌ی لازميه» از و است: گر نبندی زين سخن تو حلق را آتشی گيرد بسوزد خلق را به علاقه‌ی آلیه : در «مجاز به علاقه‌ی آلیه»، ابزار (به ویژه اندام‌های بدن) را به‌جای که با آن انجام می‌شود به‌کار می‌بریم. در بیت زیر از سعدی، «زبان» از «سخن گفتن» است: برآشفت عابد که خاموش باش تو مرد زبان نیستی گوش باش در مجموع می‌توان چنین گفت که خود نوعی است و «علاقه‌ی مَجاز» همان است. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ یا در مقابل قرار دارد و در لغت به معنی «پوشیده سخن گفتن» است و در اصطلاح ادبی گفتن لفظی یا سخنی است که بر غیر معنی اصلی خودش دلالت کند. مثلاً گاهی گوینده می‌خواهد منظوری را برساند، اما به دلایلی نمی‌خواهد آن را به‌صورت مستقیم و آشکارا بیان کند. در این مواقع چیزی را بیان می‌کند که در ظاهر معنای دیگری دارد، اما به‌طور غیرمستقیم هدف و منظور گوینده را بیان می‌کند. برای نشان دادن به زبان ساده، مثالی از حافظ را می‌خوانیم: برو از خانه‌ی گردون به‌در و نان مطلب كاين سیه‌کاسه به آخر بكشد مهمان را : كنايه از مى‌باشد. مثالی دیگر از حافظ: 👇 ز مشکلات طریقت، عنان متاب ای دل که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز کنایه از و . معنی نزدیک اشاره به دارد که معنای دور آن را به راحتی به ذهن متبادر می‌کند. عابدانی که روی بر خلق‌اند پشت بر قبله می‌کنند نماز در این شعر «روی بر خلق کردن» و «پشت بر قبله کردن» هر دو است از و از خدا به خلق پرداختن. را نیز مانند نوعی دانسته‌اند. گاهی تشخیص از دشوار است. برای تفاوت قائل شدن بین و ، دقت کنید که در مجاز فقط یکی از دو معنی می‌تواند درست باشد. اما در کنایه، هر دو معنی می‌توانند درست باشند. یکی دیگر از تفاوت‌ها این است که در واژگان را در معنایی دیگر به‌کار می‌بریم، اما در واژگان معنی حقیقی خود را دارند و ترکیب آن‌ها با ساختار کلام است که معنی را می‌رساند. احتمالاً «دسته گل به آب دادن» را شنیده‌اید که به معنی «اشتباهی بزرگ کردن» است. اینجاست که هم و هم معنای آن صحیح هستند، اما مقصود گوینده، اشاره به «اشتباه کردن است نه دسته گل». کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ واج آرایی یکی از آرایه‌های رایج در زبان و ادبیات فارسی است که باعث گوش‌نوازتر شدن کلام می‌شود. برای درک بهتر معنی ، به معنای دو بخش کلمه به صورت مستقل می‌پردازیم. : واج‌ها کوچک‌ترین عناصر آوایی زبان هستند که معنا ندارند اما می‌توانند تمایز معنایی ایجاد کنند. به‌طور مثال (ما) از دو (م) و (ا) تشکیل شده است. : از مصدر آراستن به معنای زینت دادن و آباد کردن و نظم دادن است. پس می‌توانیم بگوییم که واج آرایی به معنای زینت و سر و سامان دادن به واج‌های حاضر در واژه است. تفاوت واج و حرف : ، کوچک‌ترین واحد صوتی یا گفتاری زبان است و حروف الفبا، شکل مکتوب یا نوشتاری واج‌ها هستند. در زبان فارسی با وجود 33 حرف الفبا، تنها 29 واج وجود دارد. باید توجّه داشت که رابطه‌ی یک به یک بین واج‌ها و حروف وجود ندارد : برای برخی از واج‌ها هیچ حرفی وجود ندارد : مصوّت‌های کوتاه (یعنی نوشته نمی‌شوند و ما برای آن ها علامت‌های  « -َ / -ِ / -ُ  » که همان (فتحه ، کسره ، ضمه) است را وضع کرده‌ایم تا بتوانیم آن‌ها را نشان دهیم) برای برخی از حرف‌ها هیچ واج (گفتاری) وجود ندارد؛ مانند: خواهر=خاهر («و» حرف معدوله است، یعنی در گذشته تلفّظ می‌شده است امّا امروزه از گفتار عدول کرده و تلفّظ نمی‌شود.) واج آرایی چه نوع آرایه‌ای است؟ در درسنامه‌ی گفتیم که آرایه‌های ادبی را می‌توان به دو بخش لفظی و معنوی تقسیم کرد و حال اشاره می‌کنیم که واج‌آرایی، یک آرایه‌ی لفظی است. به زبان ساده، واج آرایی به تکرار بیش از حد چندین صامت یا مصوت گفته می‌شود، به صورتی‌که این تکرارها به زیبایی و اثرگذاری شعر کمک کنند. نام دیگر این آرایه، (نغمه‌ی حروف) است که بسیاری از شاعران گاه خواسته و گاه ناخواسته در اشعار خود از آن استفاده می‌کنند. یکی از مثال‌های معروف واج‌آرایی حروف در بیت زیر از منوچهری دامغانی است؛ خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است در این بیت بیشترین واجی که به گوش می‌رسد «خ» و «ز» است. روش تشخيص واج آرایی: این آرایه چون حالت لفظی دارد پیدا کردن آن چندان دشوار نیست. می‌توان آن را از راه دیدن حروف و یا شنوایی تشخیص داد. در نظر داشته باشید، برای اینکه واج آرایی در بیتی تایید شود باید حداقل 3 واج تکرار شونده‌ی هم‌آوا در آن بیت وجود داشته باشد. در بیت­ زیر، واج آرایی در حرف «ش» می­‌باشد: شب‌است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمت است چنین شب که دوستان بینی سعدی در بیت­‌های زیر، واج آرایی در حرف «آ» می­‌باشد: ملکا ، مها ، نگارا ، صنما ، بتا ، بهارا متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری سعدی یار مرا ، غار مرا ، عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگه‌دار مرا مولوی در بیت زیر، واج آرایی در حرف «س» می­‌باشد: رشته‌ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود حافظ در بیت زیر، واج آرایی در حرف «خ» می­‌باشد: خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز حافظ : باید توجه داشته باشیم که واج آرایی به غیر از حروف با حرکات هم امکان پذیر است، اما موسیقی برخاسته از واج آرایی حروف رساتر و زیباتر است. در بیت زیر واج آرایی مصوت کوتاه کسره را می‌توان دید. خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل باز دارد پیادهِ را زِ سبیل سعدی : آنچه در تشخیص مورد اهمیت است، تلفظ و آوای واژگان است نه شکل املایی واژه. یعنی اگر در بیتی چهار واج «ز» شنیده‌ شود ممکن است به 4 حالت نوشتاری (ز، ذ، ظ، ض) باشد و این موضوع مشکلی در واج آرایی به‌وجود نمی‌آورد. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرایه‌ی چیست؟ در فرهنگ اصطلاحات ادبی به معنای هم‌جنسی است؛ یعنی چند چیز از نظر ظاهر، یکی باشند. به ایجاد موسیقی و دلنشینی کلام می‌افزاید و از آنجایی که برخی واژگان مشابه اما با معانی متفاوت هستند، سبب تفکر و تخیل خواننده و در نهایت اثربخشی بیشتر متن یا شعر می‌شود. چون آرایه‌ی جناس بخش قافیه را نیز در برمی‌گیرد، در بسیاری از اشعار خودنمایی می‌کند و آرایه‌ای است که مورد استفاده و استقبال شاعران است. : آرایه‌ی جناس به دو بخش کلی و تقسیم می‌شود که جناس ناقص نیز بر سه قسمت است و در ادامه، هریک را به تفکیک توضیح خواهیم داد. : در جناس تام، ارکان جناس از نظر خوانش و نوشتار و تعداد حروف کاملاً برابر هستند و فقط در معنی تفاوت دارند. مانند: شیر خوراکی شیر حیوان شیر شیر آب برای درک بهتر این آرایه به مثال زیر هم دقت کنید: عشق شوری در نهاد ما نهاد در اینجا دو واژه‌ی و از نظر خوانش و نوشتار کاملاً مشابه هستند؛ اما اول به معنای ذات و وجود انسان است و دوم به معنای قرار دادن و گذاشتن. پس در این دو واژه وجود دارد. چنان بی بیم و ایمن کرد گرگان که میشان را شبان بودند گرگان (فخرالدین اسعد گرگانی) در بیت بالا، میان واژگان «گرگان» در مصراع اول و دوم، جناس تام هست؛ اولی به معنی «شهر گرگان» است و دومی جمع واژه‌ی «گُرگ» است. : گروهی معتقدند نوعی جناس در دسته‌ی جناس تام داریم به نام، . این نوع جناس از لحاظ شنیداری کاملا برابر است. اما املای واج مشترک آن متفاوت است و معانی متفاوتی هم دارد. دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم (فرخی یزدی) در بیت بالا، واژه‌ی و در هنگام خواندن دقیقا شبیه هم هستند اما املای متفاوتی دارند. یعنی اگر کسی این بیت را بشنود بدون تأمل نمی‌تواند تفاوت نوشتاری بین و را درک کند اما این دو واژه هم از نوع املا و هم معنی متفاوت‌اند پس می‌توان روی آن نام گذاشت. : همانطوری که گفته شد از اختلاف یک یا دو حرف در واژه یا معانی مختلف به‌وجود می‌آید و عبارتند از؛ جناس ناقص یا محرف یا ناهمسان جناسی‌است که در شیوه‌ی نگارش یکسان است، اما از نظر معنایی و حرکت و تعداد حروف به‌کار رفته متفاوت باشد. در واقع به هر جناسی که تام نباشد، جناس ناقص گفته می‌شود که خود انواعی دارد و عبارتند از؛ ناقص اختلافی، ناقص افزایشی، و ناقص حرکتی. مانند و (جناس ناقص اختلافی) و (جناس ناقص حرکتی) و (جناس ناقص افزایش) جناس ناقص اختلافی : ارکان این جناس در یک حرف با یکدیگر اختلاف دارند و مهم نیست که این اختلاف در اول وسط یا آخر واژه اتفاق بیفتد. در برخی از منابع، بر اساس مکان اختلاف اول، وسط، آخر این جناس را به چندین بخش تقسیم کرده‌اند و نامگذاری‌های متفاوتی دارند. در بیت زیر، میان واژگان «کوه» و «کاه» هست. آرزو می­‌خواه، لیک اندازه خواه برنتابد کوه را یک برگِ کاه (مولوی) در بیت زیر، میان واژگان «ندا» و «صدا» که به معنی انعکاس و پژواک است، وجود دارد. این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا (مولوی) در بیت زیر، میان واژگان «جنگ» و «ننگ» هست: من امروز نَز بهر جنگ آمدم پیِ پوزش و نام و ننگ آمدم فردوسی در بیت زیر، میان واژگان «زاغ» و «راغ» وجود دارد. همچنین واژه‌ی «باغ» با واژگان «زاغ» و «راغ» دارد و بین واژگان «فراغ» و «راغ» هم است: زاغی از آن جا که فراغی گزید رخت خود از راغ به باغی کشید (جامی) کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
: جناس ناقص افزایشی یا زائد : جناسی است که تعداد حروف به‌کار رفته در یکی از ارکان جناس، یک واحد بیشتر از رکن دیگر باشد. گاه می‌تواند این افزایش در ابتدا واژه‌ باشد، مثل «تاب» و «عتاب» و گاه می‌تواند در انتهای واژه باشد، مثل «نام» و «نامه». گاهی نیز می‌تواند میان واژه باشد، مثل «قامت» و «قیامت». نکته‌ی قابل توجه این است که می‌بایست فقط یک حرف اضافه‌تر از تعداد حروف واژه‌ی دیگر باشد. می‌نمود آن مرغ را هر گون شگفت تا که باشد کاندر آید او به گفت (مولوی) در بیت بالا، دو واژه‌ی و با یکدیگر در حرف «ش» اختلاف دارند و معنی متفاوتی هم دارند پس جناس ناقص افزایشی هستند. اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه (سعدی) در بیت بالا، میان واژگان «کوه» و «شکوه» هست. جناس ناقص حرکتی جناسی‌است که در آن دو واژه از لحاظ نوشتار کاملاً برابر هستند اما در حرکت واژگان (مصوت‌ها) با هم اختلاف دارند. مثل و در بیت زیر : زَبونِ خَلق ز خُلق نکوی خویشتنم چو غنچه، تنگدل از رنگ و بوی خویشتنم (رهی معیری) شکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلَک کز کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدم (مولوی) در بیت بالا، سه واژه‌ی «مَلِک، مُلک، مَلَک» به‌کار رفته‌اند، صامت‌های هر سه واژه یکسان‌اند اما مصوت‌های کوتاه آنان و همچنان معنی‌شان با هم متفاوت است. ای مِهر تو بر دل‌ها، ای مُهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سَرها وی سِر تو در جان‌ها (سعدی) در بیت بالا دو واژه‌ی و املای یکسانی دارند، اما در هنگام خواندن در حرکت اولین حرف، تفاوت دارند‌ پس «جناس ناقص حرکتی» هستند. البته در این بیت بین و نیز همین حالت جناس برقرار است. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie