eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.3هزار دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
: در لغت به معنی پاره‌‌ی چیزی و در اصطلاح ، شعری است که از چند بیت هم‌وزن تشکیل شده و مصراع‌های زوج (دوم) آن هم‌قافیه‌اند در واقع شکل قرار گرفتن قافیه‌ها در «قطعه» همانند غزل و قصیده است اما با این تفاوت که در مصراع اول قافیه ندارد و فقط مصراع های دوم، چهارم، ششم تا آخر (مصراع‌های زوج) دارای قافیه هستند. و علت نام‌گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه‌ای از یک قصیده است. : موضوعات اخلاقی، پند و اندرز و ستایش و... که از آغاز تا انجام همگی به یکدیگر مربوط است و یک داستان را به رشته‌ی تحریر می‌کشد.. : تعداد ابیات قطعه ۲ بیت و حداکثر ۱۶ بیت است؛ اما قطعات مطول نیز بسیار است. قطعه سرایان مشهور، انوری، ابن یمین، پروین اعتصامی هستند و شاعران بزرگ دیگر که به این قالب شعر سروده‌اند عبارتند از : رودکی، خاقانی، سعدی، ایرج میرزا، فرخی یزدی. قدیمی‌ترین قطعه‌ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر، پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است. پروین اعتصامی مناظره‌های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره‌ی «نخ و سوزن» ، «سیر و پیاز» و قطعه‌ی زیر که نمونه‌ای زیبا از قطعات اوست. محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت: ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست گفت: مستی، زآن سبب افتان و خیزان می‌روی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می‌باید تو را تا خانه‌ی قاضی برم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم گفت: والی از کجا در خانه‌ی خَمّار نیست گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد به خواب گفت: مسجد خوابگاه مَردم بدکار نیست گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت: کار شرع، کارِ دِرهم و دینار نیست گفت: از بهر غرامت ، جامه‌ات بیرون کنم گفت: پوسیده‌ست، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت: آگه نیستی؟ کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست گفت: مِی بسیار خوردی، زآن چنین بیخود شدی گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زند هشیار ِ مَردم ، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست. "بانو پروین اعتصامی" آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
: همیشه محسوب می‌شود اگرچه کوتاه یا کشیده نیز باشد.
: ✅ حرف (چیست) و (کارد) و (پارک) و... : قاعده‌ی حرف (ت ، د ، ک) گاهی بعد از مصوت بلند اگر دو ساکن باشد؛ دومین ساکن از است. مانند : کیست، چیست، نیست، زیست، بیست ، کاشت ، برداشت ، گوشت ، دوست ، پوست و... آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند "حافظ" معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع بر رویم زرد گل بسی کاشت چو شمع "مسعود سعد سلمان" همه گوشت بازو به دندان بکند همی ‌ریخت بر تخت خاک نژند "فردوسی" چو شد گرسُنه ، تیز پر آن عقاب سوی گوشت کردند هر یک شتاب "فردوسی" از آزاد و از نیک دل بردگان شهنشاه را سر به سر دوست وار "فردوسی" من ز ازل پاک تو پست و پلید دوست نگردند فقیر و غنی "پروین اعتصامی" فقرم چو گشت دوست شنیدم ز دوستان آن طعنه ها که چشم ز دشمن نداشتم "پروین اعتصامی" چند نمونه در مورد که از است. کارد ، یارد ، بگذارْد و... بپوشی همان پوستین سیاه یکی کارد بستان و بنورد راه "فردوسی" چون کارد زدیش آنگه پیش تو بیفتد مانند دو کاسه که بوَد پر ترحلوا "ناصرخسرو" با من چو گلِ شکفته باشی گه گه گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه "فرخی سیستانی" فرخش باد عید آنکه به عید کارد بنهاد بر گلوی پسر "فرخی سیستانی" گیری اگرم دست در امروز بگیر چون کارد به استخوان رسیده‌ست مرا "صابر همدانی" سر ِ نیزه بگذارد ، بر ران او که از درد آزرده شد جان او "عیوقی" چند نمونه در مورد که از تقطیع ساقط است پارک بنا کرده از تو رفته خراسان هرچه که بوده در آن دهات خریده "میرزاده عشقی" تو از اداره‌ی مالیّه ، مالیات مخواه که صرف ساختن پارک های عالی شد "میرزاده عشقی" آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
، تغییری است که به رکن وارد می‌شود تا از آن رکن، یک رکن دیگر منشعب شود. (10 اصطلاح مهم زحافات به شرح ذیل) 1- مقبوض 2- اخرب 3- مطوی 4ـ مکشوف 5- مخبون 6- مکفوف 7-محذوف 8- مشکول 9- منحور 10ـ مجبوب 1- : تبدیل رکن مفاعیلن به مفاعلن(یعنی تبدیل هجای بلند سوم(هجای ماقبل آخر) به هجای کوتاه 2- : الف- تبدیل رکن مفاعیلن به مفعولُ(=فاعیلُ) (یعنی حذف یک هجای کوتاه از اول رکن مفاعیلن و تبدیل هجای بلند آخر رکن مفاعیلن به هجای کوتاه) ب- تبدیل رکن مستفعلن به فعولن( یعنی حذف هجای بلند اول رکن مستفعلن و جابه جا کردن هجای بلند دوم با هجای کوتاه سوم در رکن مستفعلن) 3- : تبدیل مستفعلن به مفتعلن(=مستعلن) (یعنی تبدیل هجای بلند دوم رکن مستفعلن به هجای کوتاه) 4- : الف- تبدیل مفتعلن به فاعلن(=مفعلن)(یعنی حذف هجای دوم از رکن مفتعلن) ب- تبدیل مفعولاتُ به فاعلن(یعنی تبدیل هجای دوم رکن مفعولاتُ که بلند است به هجای کوتاه و حذف هجای آخر رکن که کوتاه است.) 5- : الف- تبدیل رکن فاعلاتن به فعلاتن(یعنی هجای بلند اول رکن فاعلاتن به هجای کوتاه تبدیل می شود.) ب- تبدیل مستفعلن به مفاعلن(=متفعلن) (یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن مستفعلن به هجای کوتاه) ج- تبدیل فاعلن به فَعَلُن( یعنی یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن فاعلن به هجای کوتاه) 6- : الف- تبدیل رکن مفاعیلن به مفاعیلُ ( یعنی تبدیل هجای بلند آخر رکن مفاعیلن به هجای کوتاه) ب- تبدیل رکن فاعلاتن به فاعلاتُ (یعنی تبدیل هجای بلند آخر رکن فاعلاتن به هجای کوتاه) 7- : الف- تبدیل رکن فاعلاتن به فاعلن(=فاعلا) ( یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) ب- تبدیل رکن فعولن به فَعَل(=فعو) (یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) ج- تبدیل رکن فعلاتن به فَعَلُن(=فعلا) (یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) د- تبدیل رکن مفاعیلن به فعولن(=مفاعی)(یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) 8- : تبدیل رکن فاعلاتن به فعلاتُ(یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن به هجای کوتاه و تبدیل هجای بلند آخر رکن به هجای کوتاه) : از جمع مخبون و مکفوف در یک رکن، مشکول به وجود می آید. یعنی فاعلاتن اگر مخبون شود می شود: فعلاتن. و اگر فعلاتن (که مخبون است) تبدیل به فعلاتُ (که مکفوفِ رکن فعلاتن است) شود مشکول می‌شود. 9- : تبدیل رکن فاعلاتُ به فع (یعنی حذف تمام هجاهای یک رکن به غیر از هجای اول) 10- : تبدیل رکن مفاعیلن به فَعَل(=مفا) (یعنی حذف دو هجای بلند آخر رکن مفاعیلن) آموزش عروض، قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
(مطابقت و ) به‌طور عادی از جهت و با مطابقت دارد؛ برای مثال در جمله‌ی زیر، کلمه‌ی به‌صورت به‌کار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است. آدم‌ها می‌توانند دروغ بگویند و می‌گویند؛ بی‌اختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بی‌آنکه به پیامدهایشان فکر کنند. مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل می‌شود. : ۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل می‌تواند برای ادای احترام به‌صورت جمع به کار برده شود. بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند. ۲- اگر نهاد جمع و بی‌جان باشد، می‌تواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است. کتاب‌ها از دستم افتاد. کتاب‌ها از دستم افتادند. : اگر نهاد جمله، و باشد، اما با استفاده از آرایه‌های تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت به کار می‌رود. ستاره‌ها نگاه می‌کنند. ۳- هر یک از اسامی جمع نیز درباره‌ی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند. الف) برای اسم‌های جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد به‌کار می‌رود. کاروان به مقصد رسید. گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد. ب) اگر کلمه‌ی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل به‌صورت جمع نوشته می‌شود. مردم برای اهدای خون آمده بودند. ج) وقتی کلمه‌ی ملت به عنوان نهاد به‌کار می‌رود، فعل هم به‌صورت مفرد و هم به صورت جمع می‌آید. ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود. ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند. د) اسم جمع ، اگر برای به‌کار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت می‌آید. دسته‌ای پول پیدا شد. دسته گل‌ها آماده شد. ۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعده‌ای خاص پیروی می‌کنند. الف) اگر اسم‌های مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت می‌آید. کسی اینجا نیست؟ هر کسی می‌تونه با ما بیاد. فکر کنم یک نفر سر رسید. ب) اگر نهاد، یکی از اسم‌های مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل می‌تواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید. هیچ یک با من همراهی نکردند. هیچ یک با من همراهی نکرد. هرکدام به راهی رفتند. هرکدام به راهی رفت. ج) اگر اسم مبهم برای جسمی بی‌جان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش می‌تواند هم به‌صورت و هم به صورت به کار رود. بعضی لباس‌ها، بادوام‌تر است. بعضی لباس‌ها بادوام‌ترند. ۵- فعل برخی از جمع‌های مکسر همیشه با فعل مفرد به کار می‌رود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل. اخلاق او ناپسند است. عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد. ۶- درباره کلمه‌ی این‌جانب باید توجه داشته باشید که در نامه‌های اداری وقتی به نشانه‌ی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص به‌کار می‌رود. این‌جانب تایپیست امور اداری به استحضار می‌رساند که دوره‌ی آموزشی را با موفقیت به پایان رسانده‌ام. : باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است: استاد و دانشجویان برای ارائه‌ی یک مقاله‌ی علمی به دانشگاه رفتند. استاد با دانشجویان برای ارائه‌ی یک مقاله‌ی علمی به دانشگاه رفت. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
✅ تشبیه چیست و چند نوع است؟ مانند کردن چیزی به چیز دیگر است و یکی از زیباترین آرایه‌های ادبیات فارسی است که شاعران در اشعار خود از آن بسیار استفاده می‌کنند. ویژگی‌های تشبیه عبارتند از؛ 1- این ویژگی از آن حیث جالب است که دو یا چند چیز را که تقریباً شباهتی آشکار به هم ندارند، به یکدیگر نسبت می‌دهد تا معنی و مقصود نویسنده یا شاعر از نوشته، برای خواننده قابل درک شود. 2- در تشبیه همیشه کمی اغراق وجود دارد. هرچقدر اغراق بیشتر باشد، زیبایی تشبیه را بیشتر می‌کند. 3- یکی از زیبایی‌های تشبیه در متن آن است که در ظاهر و با نگاه اول درست و بدیهی به نظر نمی‌رسد و خواننده را متحیر می‌کند، اما با کمی تأمل ربط آن نمایان می‌شود. در واقع نمی‌توان دو چیز را که در واقعیت از یک جنس هستند به هم نسبت داد و آن را تشبیه دانست. بیت زیر نمایش واضحی از کاربرد و وجود این آرایه برای زیبایی و خوانایی اشعار است که درخشندگی چهره را به خورشید تشبیه کرده است. رها شد ز بند زره ، موی او درخشان چو خورشید شد روی او (ارکان تشبیه یا اجزای تشبیه) همانطور که در معنی این آرایه‌ گفته شد تشبیه از اجزای مختلفی تشکیل می‌شود که عبارتند از مشبه، مشبه‌به، وجه شبه، ادات تشبیه که در ادامه درباره‌ی هرکدام توضیحاتی را می‌خوانید. رکن اول تشبیه، مشبه است. مشبه چیزی است که آن را به چیز دیگری تشبیه می‌کنیم؛ به تعبیری دیگر، طرف اول تشبیه مشبه است. در مثال زیر همدردی به چسب تشبیه شده است و مشبه است. همدردی در ارتباط انسان، مانند چسب است و اجازه می‌دهد عمق احساس دیگران را دریابیم. مشبه‌به رکن دوم است. چیزی است که مشبه به آن تشبیه شده‌است. به عبارتی طرف دوم تشبیه، مشبه‌به است. در مثال زیر زبان آدمیزاد به خود او (جسم و جانش) تشبیه شده است. پس عبارت خود او، مشبه به است. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است. : کلمه یا صفتی که مشبه‌به قرار می‌گیرد، باید شناخته شده‌‌تر و معروف‌تر از مشبه باشد که فهم آن برای خواننده راحت‌ باشد. هرچه این ویژگی بیشتر در تشبیه رعایت شود، گیرایی و زیبایی متن بیشتر می‌شود. رکن سوم تشبیه، وجه شبه است که رابطه‌ای میان مُشبه و مُشبه‌به برقرار می‌کند؛ به عبارتی دیگر، وجه شبه همان ویژگی یا ویژگی‌های اشتراکی میان مُشبه و مُشبه‌بهْ است. پس مشبه با داشتن این ویژگی، شبیه به مشبه‌به می‌شود. در مثال زیر، تقسیم شدن، وجه اشتراک جهان سیاستمدارن و کیک عروسی است و وجه شبه قرار گرفته است. سیاستمداران جهان را مثل کیک عروسی میان خود تقسیم کرده‌اند. (ادات تشبیه یا ارکان تشبیه) رکن چهارم تشبیه، ارکان یا ادات تشبیه است و اجزای تشبیه را به یکدیگر مرتبط می‌کند. ادات در زبان فارسی، حروفی هستند که معنی شباهت را به خواننده می‌رسانند. پرکابردترین ادات تشبیه در زبان و ادبیات فارسی عبارتند از مثل، مانند، همچون، همچو، چون و چو. در مثال پایین، کلمه ما به وسیله چون، به شمع تشبیه شده است. امروز ما باید به لطف خداوند چون شمعی سوزان بتابیم. نکته: باید توجه داشت که کلمات چون و چو، هرگاه به معنای مثل و مانند در جملات ظاهر شوند، ارکان تشبیه به حساب می‌آیند و در غیر این صورت جزو ادات نیستند. (روش تشخیص اجزای تشبیه) برای تشخیض ارکان تشبیه بهترین کار این است که جمله را بر اساس قواعد دستور زبان فارسی مرتب کنید. چون در اشعار فارسی شاعر برای رعایت وزن و قافیه اجزای جمله را جابجا می‌کند. سپس با پرسیدن سؤالی ساده و پیداکردن جواب آن از داخل جمله به نتیجه‌ی مطلوب می‌رسیم. یعنی باید تشخیص بدهیم که چه چیزی مثل چه چیز دیگر است و چه چیزی باعث این شباهت شده است؟ حالا جواب سؤال اول، مشبه و جواب سؤال دوم، مشبه‌به و جواب بخش سوم، وجه شبه می‌شود و ادات تشبیه هم که مشخصاً در هنگام مرتب سازی اجزای جمله نمایان شده است. ستارگان همچون خورشیدی کوچک در آسمان می‌درخشند. اجزای این جمله از لحاظ دستوری مرتب‌اند. پس به سراغ پاسخ سوال می‌رویم: چه چیزی به چه چیزی و از چه جهتی به هم شباهت دارند؟ ستارگان از جهت درخشش به خورشیدی کوچک شباهت دارند. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
ارکان لازم برای ساختن یک تشبیه مناسب رکن اول و دوم است. رکن سوم و چهارم می‌تواند به‌طور غیر‌مستقیم حضور پیدا کند یا اصلاً حاضر نشود. برخی از نویسندگان و شاعران معتقدند که اگر ادات و وجه شبه در تشبیه را حذف کنیم، ارزش تشبیه افزون می‌‌شود. یعنی تشبیه‌هایی که رکن سوم یا وجه شبه در آنها حاضر نشده باشند، بسیار گیراتر و رساتر خواهند بود. بنابراین تشبیه‌ها بر اساس اجزای حاضر خود می‌توانند اقسامی داشته باشند که در این مقاله ما پرکاربردترین تشبیه‌ها را به شما معرفی می‌کنیم: ۱- تشبیه مرسل تشبیهی است که در آن ادات تشبیه وجود دارد. روی چون ماهش در تاریکی می‌درخشید. در مثال بالا، کلمه چون، ادات تشبیه است و روی به ماه تشبیه شده است که می‌درخشد. ۲- اگر ادات تشبیه از جمله حذف شود به آن تشبیه مؤکد گفته می‌شود. برای آنکه تشبیه مؤکد را بهتر درک کنید،‌ شعر زیر را بخوانید: دلی به ظلمت شب دارم غمی، به وسعت ویرانی مشبه مصرع اول کلمه دل، مشبه به آن، کلمه شب و وجه شبه آن، ظلمت است و هیچ ادات تشبیهی را نمی‌توانیم بیابیم. به یاد داشته باشید که ارزش ادبی تشبیه مؤکد از تشبیه مرسل بیشتر است؛ زیرا حذف ادات تشبیه باعث می‌شود کلام طبیعی‌تر به نظر برسد و از طرفی ذهن مخاطب با معنا بیشتر درگیر می‌شود. 3- در تشبیه بلیغ، وجه شبه و ادات تشبیه ذکر نمی‌شود. پس این تشبیه تنها از مشبه و مشبه به ساخته می‌شود. تشبیه بلیغ در فن بیان، یکی از زیباترین انواع تشبیه است. درخت دوستی، پنجه تقدیر، دست روزگار باید بدانید که در کتاب‌ها، نام دیگر تشبیه بلیغ با عنوان اضافه‌ی تشبیهی نیز به کار برده شده است. زیرا این ترکیب از نظر دستوری از مضاف و مضاف‌الیه تشکیل شده است که بر پایه‌ی تشبیه شدن به یکدیگر در کنار هم قرار گرفته‌اند. دریای محبت، خورشید صلح، ابر مهربانی و ... : نباید اضافه‌ی استعاری را با اضافه‌ی تشبیهی یکسان دانست. روش تشخیص آن ساده است؛ می‌توانیم در ابتدا جای کلمات را با هم عوض کنیم و سپس مابین دو کلمه، لغت مانند را اضافه کنیم و در انتها، فعل است را قرار بدهیم. بدین‌صورت اگر جمله معنی داشت، ترکیب اضافه‌ی تشبیهی است. مهد زمین؛ یعنی زمین مانند مهد است. که این جمله معنا دارد پس اضافه تشبیهی است. اما اگر جمله معنایی نداشت،‌ اضافه‌ی استعاری است. دست سرنوشت؛ یعنی سرنوشت مانند دست است. 4- نوعی از تشبیه بلیغ وجود دارد که به آن تشبیه بلیغ اسنادی گفته می‌شود. یعنی در آن مشبه به به مشبه اسناد داده می‌شود. علم نور است. صورتش ماه بود. 5- هرگاه طرفین اول و دوم تشبیه از یک چیز تشکیل شده باشند و کلمات یا صفاتی، وجه شبه آن باشد، تشبیه مفرد است. برق چشمانش همچون ستاره درخشان و روشن بود. در این جمله، مشبه ‌ترکیب برق چشمانش و مشبه به کلمه ستاره است. همچون، ادات تشبیه و درخشان و روشن وجه شبه است. دقت کنید این جمله دو وجه شبه دارد. 6- در تشبیه مرکب، هیأتی به هیأت دیگر تشبیه شده است. در اشعار می‌توانید مشاهده کنید که مصرع اول در بیت، به‌کلی مشبه قرار گرفته و مصرع دوم مشبه به است. ديده‌ی اهل طمع به نعمت دنیا پُر نشود همچنان که چاه به شبنم   کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie