آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره فصّلت : فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ
وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ؟
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً !
وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ «15»
پس قوم #عاد به ناحقّ در زمين تكبّر ورزيدند
و گفتند: «كيست كه از ما قدرتمندتر باشد؟»
آيا نديدند كه همان خداوندى كه آنان را آفريد قوىتر از آنهاست؟
و پيوسته به آيات ما كفر ورزيدند.
نكته ها:
قوم عاد كه در جنوب جزيرة العرب زندگى مىكردند، افرادى نيرومند و جنگجو بودند
و قلعه هاى محكم و ساختمانهاى بلندى داشتند
و اينها سبب غرور و استكبار آنان شد.
قدرت و قوّت را اگر از خدا بدانيم و براى اهداف الهى بخواهيم ارزش دارد.
.
حضرت لوط براى بازداشتن مردم از فساد، آرزوى قوّت از خدا را داشت. «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً»
اسلام به مردم سفارش مىكند كه هر گونه قدرت را براى ارعاب دشمنان خدا آماده كنيد. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»
امّا اگر قدرت وسيلهى غرور و تكبّر شد به سرنوشت عاد گرفتار مىشويم.
پيامها:
1- در نقل تاريخ، تنها به آنچه مايهى #عبرت است، توجّه كنيم. (قرآن دربارهى قوم عاد، از تعداد آنان و شهر و قبيله آنان سخنى نگفته است). فَأَمَّا عادٌ ...
2- استكبار، مايهى هلاكت است. صاعِقَةِ عادٍ ... فَاسْتَكْبَرُوا
3- تكبّر انسانِ ضعيف در برابر خداوند قهار كاملًا نابجاست. فَاسْتَكْبَرُوا ... بِغَيْرِ الْحَقِ
4- انگيزهى تكبّر، مغرور شدن به قدرت و نداشتن رقيب است. «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً»
5- داروى مبارزه با خود برتربينى، توجّه به #قدرت الهى است. مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ...
الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ
6- قدرت، نشانهى حقانيّت نيست. مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ...
7- نگاهى به آفرينش خود و ضعفهاى دوران جنين و كودكى، و نيازمندى امروز تكبّر را برطرف مىكند. «الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ»
8- آن چه كفّار را به هلاكت مىرساند، استمرار در كفر و لجاجت است. «كانُوا- يَجْحَدُونَ»
آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً
فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ «9»
.
سوره «ق» : وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ «10»
.
و از آسمان، #آب پر بركت نازل كرديم،
پس به وسيله آن باغها و دانه هاى دروشدنى رويانديم.
و نيز درختان بلند خرما با خوشه هاى پر و بر هم چيده.
سوره «ق» : رِزْقاً لِلْعِبادِ
وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً
كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11»
.
تا رزق بندگان باشد
و به باران، زمين #مرده را زنده كرديم،
خروج (از گور نيز) اين گونه است.
.
نكته ها:
«حصيد» به معناى درو شده،
«باسِقاتٍ» به معناى بلندقامت،
«طَلْعٌ» شكوفه اى است كه تازه به خرما تبديل شده،
«نَضِيدٌ» به معناى متراكم و برهم چيده شده است.
.
از بهترين و لذّت بخشترين حالات كشاورز، هنگام رسيدن و درو كردن محصول است.
«حَبَّ الْحَصِيدِ»
در اين آيات، براى تبيين #معاد، از نزول باران و رويش گياهان استفاده شده است.
پيامها:
1- باريدن باران، اگرچه از طريق عوامل طبيعى است، امّا با #اراده خداست. «نَزَّلْنا»
2- باران، وسيله #حيات و بركت زمين است.
نابودى آفات، رويش گياهان، لطافت هوا و جارى شدن چشمه ها، از خيرات و بركات باران است. «مُبارَكاً»
3- در ميان ميوه ها، #خرما حساب ديگرى دارد.
(درخت خرما جداگانه نام برده شده است) جَنَّاتٍ ... وَ النَّخْلَ
4- پيدايش محصولات كشاورزى، حكيمانه و هدفدار است. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
5- رزق انسان بايد زمينهى بندگى او باشد. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
6- براى بيان معقولات، از محسوسات استفاده كنيم. أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
7- نگاهى به قدرت خدا، مسئله زنده شدن مردگان را براى انسان آسان مىكند.
بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا، نَزَّلْنا، فَأَنْبَتْنا، أَحْيَيْنا ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
8- كارهاى الهى از جامعيّت ويژه اى برخوردار است؛
خداوند، صنعت و حكمت و معرفت و هدايت را بهم درآميخته است.
(بلندى نخل و زيبايى شكوفه هايش، نشانه صنعت و #هنر الهى است.
رزق بودن ميوه ها، نشانه حكمت الهى
و از زمين مرده اين همه سرسبزى و محصول پديد آوردن، زمينه هدايت و معرفت انسان به #قدرت الهى بر رستاخيز است.)
باسِقاتٍ ...
نَضِيدٌ ... رِزْقاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
آیات بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً
فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ «36»
.
و پيش از اينان چه بسيار نسلهايى را كه نيرومندتر از ايشان بودند و (با #قدرت و خود و كشورگشايى) به شهرها نفوذ كردند، هلاك كرديم.
آيا (براى آنان) راهگريزى بود؟
.
سوره «ق» : إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ
أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ «37»
.
همانا در اين (تحوّلات تاريخى و هلاك سركشان) پندى هست براى كسى كه دلى (بيدار) دارد
و يا با حضور قلب، (به سخنانِ حقّ) گوش فرا دهد
.
نكته ها:
«قَرْنٍ» يعنى نزديك شدن دو چيز به يكديگر.
به مردمى كه در يك زمان زندگى مىكنند، « #قرن» گفته مىشود.
سپس اين لفظ بر خود زمان، (صد يا سى سال) اطلاق شده است.
« #بطش» به معناى گرفتن چيزى با قدرت و گاه به معناى جنگ و ستيز آمده است.
«فَنَقَّبُوا» از « #نقب» به معناى ايجاد سوراخ يا شكاف و راه نفوذ در ديوار است
و كلمه «منقبت» از همين ريشه، به كمالاتى گويند كه در روح مردم نفوذ كند.
.
مراد آيه آن است كه برخى اقوام گذشته، با نفوذ در اقوام ديگر و شكافتن راه و پيشروى، دست به كشورگشايى مى زدند.
منظور از #قلب، جسم صنوبرى شكل نيست، بلكه مراد مركز ادراك انسان است.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: منظور از قلب، عقل است.
نظير اين آيه را در سوره ملك مىخوانيم: «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» اگر ما حق را مىشنيديم يا خود تعقّل مىكرديم امروز از دوزخيان نبوديم.
در اين آيه #تعقل در كنار شنيدن و در آيه مورد بحث، #قلب در كنار شنيدن مطرح شده است، پس مراد از قلب همان عقل است.
«القاى سمع» كنايه از گوش دادن و شنيدن به قصد فراگيرى است
و به عبارت ديگر، مراد گوش جان است، نه گوش سر.
«شَهِيدٌ» به معناى شاهد و حاضر است.
يعنى كسى كه در مجلس حاضر است و با دقّت به سخنان گوش مىدهد،
نه آنكه به اصطلاح گوشش اينجاست و خودش جاى ديگر.
پيامها:
1- نابودى امّتها و تمدّنهاى گذشته كه به خاطر كفر و شرك بوده، چراغ راه آيندگان است. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
2- هلاك قدرتمندان متجاوز، مايهى تسلّى و اميد اهل ايمان است. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
3- نابودى قدرتمندان حقّ ستيز، سنّت الهى است. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
4- علم تاريخ و باستانشناسى، بايد سبب شناخت سنّتهاى الهى در تاريخ و راهيابى به پيامهاى الهى گردد. «وَ كَمْ أَهْلَكْنا»
5- قدرتهاى مادّى، به هنگام قهر الهى بسيار ناچيزند. أَهْلَكْنا ... أَشَدُّ ... بَطْشاً
6- كفّار قريش خود را قدرتمند مى پنداشتند، لذا خداوند مىفرمايد:
ما قدرتمندتر از آنان را نابود كردهايم. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً»
7- قدرت منهاى ايمان، زمينه ساز طغيان و تعرّض به ديگران و كشورگشايى مىگردد. «أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ»
8- به هنگام قهر الهى، همه راههاى نجات حتى براى قدرتمندترين افراد به بن بست مىرسد. «هَلْ مِنْ مَحِيصٍ»
9- كسانى از تاريخ پند مىگيرند كه يا از درون مستعد باشند، «لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ»
يا از بيرون حق را بشنوند و بپذيرند. «أَلْقَى السَّمْعَ»
10- از حوادث تاريخى به سادگى نگذريم، آنها را تحليل كنيم و درس بگيريم.
كسانى كه از حوادث #عبرت نمىگيرند، قلبشان مرده است.
«لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ»
11- شنيدن و گوشدادنى اثر دارد كه با توجّه و حضور قلب باشد. «وَ هُوَ شَهِيدٌ»