آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً
فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ «9»
.
سوره «ق» : وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ «10»
.
و از آسمان، #آب پر بركت نازل كرديم،
پس به وسيله آن باغها و دانه هاى دروشدنى رويانديم.
و نيز درختان بلند خرما با خوشه هاى پر و بر هم چيده.
سوره «ق» : رِزْقاً لِلْعِبادِ
وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً
كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11»
.
تا رزق بندگان باشد
و به باران، زمين #مرده را زنده كرديم،
خروج (از گور نيز) اين گونه است.
.
نكته ها:
«حصيد» به معناى درو شده،
«باسِقاتٍ» به معناى بلندقامت،
«طَلْعٌ» شكوفه اى است كه تازه به خرما تبديل شده،
«نَضِيدٌ» به معناى متراكم و برهم چيده شده است.
.
از بهترين و لذّت بخشترين حالات كشاورز، هنگام رسيدن و درو كردن محصول است.
«حَبَّ الْحَصِيدِ»
در اين آيات، براى تبيين #معاد، از نزول باران و رويش گياهان استفاده شده است.
پيامها:
1- باريدن باران، اگرچه از طريق عوامل طبيعى است، امّا با #اراده خداست. «نَزَّلْنا»
2- باران، وسيله #حيات و بركت زمين است.
نابودى آفات، رويش گياهان، لطافت هوا و جارى شدن چشمه ها، از خيرات و بركات باران است. «مُبارَكاً»
3- در ميان ميوه ها، #خرما حساب ديگرى دارد.
(درخت خرما جداگانه نام برده شده است) جَنَّاتٍ ... وَ النَّخْلَ
4- پيدايش محصولات كشاورزى، حكيمانه و هدفدار است. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
5- رزق انسان بايد زمينهى بندگى او باشد. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
6- براى بيان معقولات، از محسوسات استفاده كنيم. أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
7- نگاهى به قدرت خدا، مسئله زنده شدن مردگان را براى انسان آسان مىكند.
بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا، نَزَّلْنا، فَأَنْبَتْنا، أَحْيَيْنا ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
8- كارهاى الهى از جامعيّت ويژه اى برخوردار است؛
خداوند، صنعت و حكمت و معرفت و هدايت را بهم درآميخته است.
(بلندى نخل و زيبايى شكوفه هايش، نشانه صنعت و #هنر الهى است.
رزق بودن ميوه ها، نشانه حكمت الهى
و از زمين مرده اين همه سرسبزى و محصول پديد آوردن، زمينه هدايت و معرفت انسان به #قدرت الهى بر رستاخيز است.)
باسِقاتٍ ...
نَضِيدٌ ... رِزْقاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
آیات بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره قمر : وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12»
و از زمين چشمه هايى جوشانديم، پس آب (زمين و آسمان) بر اساس امرى كه مقدّر شده بود، به هم پيوستند.
.
سوره قمر : وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13»
سوره قمر : تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14»
و نوح را بر ( #كشتى اى كه) داراى تخته ها و ميخها بود، سوار كرديم.
كشتى (حامل نوح و پيروانش) زير نظر ما به حركت در آمد.
(اين امر) پاداش پيامبرى بود كه مورد تكذيب و كفر قرار گرفت.
سوره قمر : وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
سوره قمر : فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16»
و همانا ما كشتى را به عنوان نشانه باقى گذاشتيم،
پس آيا پند گيرندهاى هست؟
پس عذاب و هشدار من چگونه است؟
نكته ها:
«دُسُرٍ» جمع « #دسار» به معناى ميخ است
و «نُذُرِ» جمع «نذير» است، ولى در اين گونه موارد به معناى هشدار است، نه هشدار دهنده.
كشتى #نوح داراى خصوصياتى بود از جمله:
الف) ساخت آن به فرمان الهى بود. «اصْنَعِ الْفُلْكَ»*
ب) سازندهى آن پيامبر خدا بود.
ج) محل ساخت كشتى، در بيابان خشك و دور از دريا و به گفتهى روايات، مسجد كوفه بود كه اين، تمسخر كافران را به دنبال داشت.
د) از تمام نژادهاى حيوان نر و ماده در آن سوار شدند.
ه) حركت آن زير نظر خدا بود. «تَجْرِي بِأَعْيُنِنا»
و) موجهايى به اندازهى كوهها در مسيرش بود. «فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ»
ز) تمام مؤمنان زمين بر آن سوار شدند.
ح) تنها وسيلهى امن و نجات بود.
.
با همه اين خصوصياتى كه براى كشتى نوح بيان شده است، خداوند به جاى كلمه «سفينه» و كشتى مىفرمايد: «أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ»
يعنى يك مشت تخته و ميخ.
شايد اين كوچك نمايى به خاطر آن است كه نجات نوح منسوب به اراده او باشد، نه عظمت كشتى.
در آيه 15، تخته و ميخ كه وسيله نجات پيامبرى بوده است، به عنوان آيهى الهى معرّفى شده است،
آيا قبور كسانى كه خود سبب نجات بوده اند، آيه الهى نيست؟
ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ ... تَرَكْناها آيَةً ...
پيامها:
1- جوشش چشمه ها وجريان آبها، با ارادهى الهى است. «وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً»
2- همين كه ارادهى خداوند بر كارى تعلق گرفت، آسمان و زمين همكارى مىكنند. «فَالْتَقَى الْماءُ»
3- قهر الهى و هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين براى عذاب، حساب و كتاب دارد. «أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ»
4- اگر ما #بندهى خالص خدا شويم، خداوند همه چيز ما را تأمين مىكند. «عَبْدَنا- فَفَتَحْنا- فَجَّرْنَا- حملنا»
5- مسير كارهاى الهى از طريق ابزارهاى مادى و تلاشهاى انسانى است.
«حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ»
تخته و ميخ زياد است، ليكن #اراده خداست كه اين تخته ها و ميخها را وسيله نجات پيامبر خود و مؤمنان قرار مىدهد.
6- نه فقط ساخت كشتى نوح، بلكه مسير حركت آن زير نظر خداوند بوده است.
(در جايى ديگر مىفرمايد: «اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا»* و در اينجا مىفرمايد:
«تَجْرِي بِأَعْيُنِنا»)
7- انبيا نعمتى هستند كه نبايد كفران شوند و اگر كفران شدند خداوند، كافران را كيفر مىدهد و به انبيا پاداش مىدهد. «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ»
8- همهى كيفرها در قيامت واقع نمىشود. «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ»
9- كشتى نوح در طول تاريخ ماندنى است. «تَرَكْناها آيَةً» (چنانكه بدن فرعون در طول تاريخ نشانه است.
«فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً» )
10- حفظ آثار #باستانى كه يادآور عوامل پيشرفت يا سقوط ملتهاست، لازم است. «تَرَكْناها آيَةً»
11- كارى كه با ارادهى الهى و به دست اولياى خدا انجام گيرد، مبارك است.
(كشتى نوح در آن زمان مؤمنان را نجات داد، نسل تمام حيوانات را حفظ كرد و براى تاريخ درس و يادگار شد.) «تَرَكْناها آيَةً»
12- بايد به آيات الهى با دقت و بصيرت نگاه كرد. «تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
13- براى هدايت شدن انسان، تنها عوامل خارجى كافى نيست، ظرفيت و روحيهى پندپذيرى لازم است. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
14- عذاب اقوام گذشته، بايد مايهى #هشدار براى آيندگان باشد. «عَذابِي وَ نُذُرِ»
15- عذاب و قهر خدا، پس از هشدارهاى متعدّد است. «عَذابِي وَ نُذُرِ»