آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره فصّلت : سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ
حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «53»
ما در آينده نزديكى #آيات خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنان نشان خواهيم داد،
تا برايشان روشن شود كه قطعاً او حقّ است،
آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيزى گواه است؟
سوره فصّلت : أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ
أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ «54»
آگاه باش كه مردم از #ملاقات پروردگارشان (در قيامت) در شكّى عميق هستند.
آگاه باش كه او به هر چيزى احاطه دارد.
نكته ها:
خداشناسى مراحلى دارد:
گاهى از آثار پى به مؤثّر مىبريم. «آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
و گاهى خودش را مىيابيم و واسطه ها را كنار مىزنيم. «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»
همان گونه كه خودش شاهد بر يكتايى خود است. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مىگويد:
متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك ...
عميت عين لا تراك
آيا براى غير تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد.
چرا در معاد شك مىكنيم؟
آيا او نمىداند كه چه كرده ايم تا كيفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»
يا نمىتواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»*
آرى، هدف اين تشكيكها باز كردن راه براى فسق و فجور است. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ»
پيامها:
1- جلوه هاى قدرت و حكمت خدا تمام شدنى نيست. «سَنُرِيهِمْ»
(يعنى علاوه بر آياتى كه در دسترس است، در آينده نيز آياتى را به آنان نشان خواهيم داد.)
2- پيشرفت #علوم، گامى است براى خداشناسى. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
3- تمام هستى، كلاس خداشناسى است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
4- خداشناسى با توجّه به نزديكترين موجود (خود انسان) تا دورترين نقطهى هستى ممكن است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
5- خداوند با همه اتمام حجّت مىكند. سَنُرِيهِمْ آياتِنا ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ
6- خداشناسى بايد با دريافت و باور همراه باشد. «يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
7- تنها معبود حقّ، اوست. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
8- با سؤال، فطرتهاى خفته را بيدار كنيد. أَ وَ لَمْ يَكْفِ ...
9- ذات مقدّس خدا شاهد و گواه بر خود اوست. «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»،
چنانكه اولياى خدا چنين مىگفتند: «يا من دل بذاته على ذاته» (آفتاب آمد دليل آفتاب)
10- اگر ايمان به خداوند قطعى شود، ايمان به #معاد كه جلوهاى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مىشود. أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ ...
آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره شورى : وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا
لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها
وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ
فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7»
.
و بدين سان #قرآنى عربى را به تو وحى كرديم
تا مردم مكّه و كسانى را كه اطراف آن هستند #هشدار دهى
و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بيم دهى
گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزانند.
نكته ها:
بر اساس روايات مراد از امّ القرى، مكّه است.
يكى از اسامى قيامت «يَوْمَ الْجَمْعِ» است، روزى كه همه مردم يكجا جمع مىشوند،
روزى كه جسم با روح، عمل با انسان، ظالم با مظلوم و كيفر و پاداش با عامل آن جمع مىشود.
در آيهى قبل خطاب به پيامبر فرمود: تو وكيل مردم نيستى، در اين آيه مىفرمايد:
وظيفهى تو هشدار و انذار است.
سؤال: با اينكه قرآن كريم بارها ترديد و تعجب كفّار را درباره #معاد نقل كرده است ،
پس چرا مىفرمايد: شكى در آن نيست. «لا رَيْبَ فِيهِ»؟
پاسخ: در قرآن يازده بار جمله «لا رَيْبَ فِيهِ» درباره معاد و چهار بار دربارهى قرآن و يك بار درباره أجل آمده است،
يعنى با ديدن نمونه هاى رستاخيز در طبيعت و پديد آمدن بهار و پاييز و آفرينش خودتان ، سزاوار نيست در امكان زنده شدن دوباره مردگان شك و ترديد كنيد.
نه آنكه هيچ كس شك نمىكند بلكه منطقا #نبايد شك شود.
پيامها:
1- همان گونه كه انبياى پيشين به زبان قوم خود سخن مىگفتند،
قرآن نيز به زبان عربى وحى شده است. وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا ... قُرْآناً عَرَبِيًّا
2- الفاظ قرآن به همين صورت كه هست بر پيامبر نازل شده است. «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا»
3- قرآن، به زبان #عربى است و ترجمه آن به هر زبانى كه باشد حكم قرآن را ندارد. «قُرْآناً عَرَبِيًّا»
(چون فهم بشر نمىتواند حقايق عبارات و الفاظ قرآن را به صورت كامل درك كند و ترجمه بر اساس فهم شخص مترجم است.)
4- هدف اصلى از دريافتهاى الهى بازدهى آن است. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ
5- كسى كه ديگران را هشدار مىدهد، بايد خود آگاهى و بينش لازم را داشته باشد. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ
6- در شيوهى تبليغ ابتدا مخاطبين و نيازهاى آنان را بشناسيم. (اولين نياز جامعه جاهلى، هشدار بود). «لِتُنْذِرَ»
7- در تبليغ به اولويّتهاى منطقه اى، مكانى و استراتژى توجّه شود. (به نقاط مركزى و محورى اولويّت دهيد.) «أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»
8- تبليغ بايد از خود و اطرافيان خود آغاز شود. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى»
9- دعوت پيامبر اسلام تدريجى و داراى مراحل متعدّد بوده است. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»
10- در ميان موارد #انذار، مسأله معاد نقش ويژه اى دارد. «وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ»
11- فصاحت قرآن در انذار مردم نقش مهمى دارد. «عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ» (بنا بر اينكه مراد از كلمه «عربى» فصاحت باشد)
12- قيامت با آنكه روز #جمع است، روز #فصل و تفكيك نيز هست. «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ»
آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره شورى : يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها
وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ
أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «18»
.
كسانى كه ايمان به #قيامت ندارند (نسبت به وقوع آن) شتاب مى ورزند،
ولى كسانى كه به آن ايمان دارند از آن مى ترسند و مى دانند كه قيامت حقّ است،
بدانيد محقّقا كسانى كه درباره قيامت به جدال مى پردازند در #گمراهى دورى هستند.
.
نكته ها:
اگر افراد گم شده، نزديك باشند، اميدى به پيدا شدن و نجاتشان هست، ولى اگر دور باشند، پيداشدنشان سخت يا محال است. «لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ»
كفّار و مشركان همواره در برابر هشدارهاى انبيا نسبت به قيامت شتاب زدگى داشتند و مىگفتند:
«مَتى هذَا الْوَعْدُ»* زمان اين تهديدها چه وقت است، چرا عملى نمىشود.
گرچه در بسيارى كارها از عجله انتقاد شده است لكن در مواردى نظير اقامه نماز، دفن ميّت، ازدواج در جوانى، پرداخت بدهى، توبه و پذيرايى از مهمان، عجله مورد سفارش است.
«يُمارُونَ» به معناى اصرار در #ترديد است
و « #مشفق» از «شفقت» به معناى هراس همراه با مراقبت است.
پيامها:
1- شتابزدگى ما، در تدبير الهى نقشى ندارد و نارواست. «يَسْتَعْجِلُ»
2- بيان دو ديدگاه و مقايسه ميان آنها عامل رشد و انتخاب بهتر است. «لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا»
3- ايمان بايد بر اساس علم باشد. وَ الَّذِينَ آمَنُوا ... يَعْلَمُونَ ...
4- ايمان به معاد سبب ايجاد خوف از آن مىشود. (زيرا قيامت محل بروز حوادث هولناك است.) «آمَنُوا مُشْفِقُونَ»
5- علم و ايمان و خوف در كنار هم مفيدند، اگر يكى از آنها نباشد كارساز نيست (چنانچه ابليس و بلعم باعورا و فرعون علم داشتند امّا ايمان و خوف نداشتند.)
«وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ»
6- اصل شك در #معاد گمراهى است
و ايجاد شك و اصرار بر آن در ديگران گمراهى دور است. «ضَلالٍ بَعِيدٍ»
7- توقف و تداوم در جدال مورد انتقاد است. «يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ»
آیات بامداد جمعه :
#قرآن
.
سوره دخان : إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34»
سوره دخان : إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35»
البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مىگويند:
غير از اين #مرگ اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست
و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد.
سوره دخان : فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36»
پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد !
سوره دخان : أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37»
آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند ؟
ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند #هلاك كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمىگيرند).
نكته ها:
در قرآن عواملى سبب هلاكت و گرفتارى به قهر الهى شمرده شده است از جمله:
فسق، مكر، كفر، تكذيب، ظلم، استكبار، طغيان و گناه.
چنانكه مىفرمايد: «فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ» به خاطر طغيان نابود شدند
و يا «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» به خاطر گناهانشان آنان را گرفتار كرديم.
.
براى افراد #لجوج، معجزه آوردن بى اثر است،
كسى كه با قاطعيّت مىگويد: پس از مرگ خبرى نيست
و اين گونه پيش داورى دارد و با لحن «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» سخن مىگويد لجوج است.
.
پيامها:
1- بازگو كردن عقايد باطل و خرافات ديگران اگر اثر منفى نداشته باشد مانعى ندارد. لَيَقُولُونَ ...
2- ايمان به #معاد، مرز ايمان و شرك است. (مشركان، خالقيّت خدا را قبول داشتند، امّا قيامت را نمىپذيرفتند.) «وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ»
3- انتخاب معجزه با خداست، نه با مردم. «فَأْتُوا بِآبائِنا»
4- تاريخ، بهترين درس عبرت است. «قَوْمُ تُبَّعٍ»
5- جرم و #گناه وسيله هلاكت است. أَهْلَكْناهُمْ ... كانُوا مُجْرِمِينَ
آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ
وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها
ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «15»
.
هر كس كار شايسته اى انجام دهد، پس به سود خود اوست
و هر كس #عمل بدى مرتكب شود، پس به زيان خود اوست،
سپس به سوى پروردگارتان #بازگشت داده مىشويد.
نكتهها:
قرآن بارها با بيانات گوناگون به اين اصل اشاره فرموده است كه نتيجه عمل به خود انسان بر مىگردد، چنانكه مىفرمايد:
«وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» هر كس شكر كند، پس براى خويش شكر كرده و هر كس كفران ورزد به #زيان خويش است.
«فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» هر كس هدايت پذيرفت، به #نفع خود اوست و هر كس گمراه شد، به ضرر خود اوست.
.
پيامها:
1- نظام كيفر و پاداش الهى عادلانه و بر اساس #عملكرد نيك و بد خود انسان است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ
2- خداوند، به كار خير انسان نيازى ندارد. «عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ»
3- انسانها در برابر قانون الهى مساوى هستند.
(انسان، هر كه باشد و عمل، هر چه باشد، مورد كيفر وپاداش قرار مىگيرد.) مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها
4- خدا انسان را آزاد آفريده است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ
5- دليل معاد، #عدل الهى است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ ... إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
6- #معاد، اميدى به صالحان و هشدارى به خلافكاران است. «إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»
7- قيامت قهرى است و به اختيار انسان نيست. «تُرْجَعُونَ»
8- پاداش و كيفر الهى، اقتضاى ربوبيّت اوست. «إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»
آیه بامداد شنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «22»
و خداوند آسمانها و زمين را به حقّ آفريد تا هر كس به موجب آنچه كسب نموده است پاداش داده شود و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
نكته ها:
اين آيه به منزلهى دليل آيه قبل است؛
در آيه قبل خوانديم كه خلافكاران گمان مىكنند كه ما آنان را مثل مؤمنان قرار مىدهيم.
اين آيه آن را خيال باطلى دانسته و مىفرمايد:
مگر نمىدانند آسمانها و زمين بر اساس حقّ آفريده شده و در يك نظام حقّ، خوبان و بدان يكسان نيستند.
آرى، لازمهى حقّ بودن خلقت، عدالت در مجازات است.
حقّ به چيزى گويند كه بر اساس حكمت و منطق باشد. خلقت بر اساس حقّ، يعنى آفرينش بر اساس برنامه و هدف.
دليل #معاد ، حكمت و عدل الهى است كه در اين آيه به هر دو اشاره شده است.
امّا حكمت: اگر انسان با مرگ به نيستى رود، آفرينش بيهوده خواهد بود در حالى كه آفرينش بر اساس حقّ و حكيمانه و هدفدار است،
كدام كوزه گر حاضر است كوزه هايش را پس از ساختن بيهوده بشكند
و مگر مىشود #آفرينش با مرگ محو شود؟
امّا عدالت: كيفر هر كس بدون آنكه به او ظلم شود داده مىشود. آرى، اگر كيفر داده نشود و يا بيش از حد داده شود، ظلم است.
پيامها:
1- نظام هستى بر اساس حقّ بنا شده است، بنابراين با انسان هم بر طبق حقّ رفتار مىشود. خَلَقَ ... بِالْحَقِ ... لِتُجْزى
2- برپايى #قيامت و كيفر و پاداش عادلانه، لازمهى آفرينش است. (حرف «واو» در «وَ لِتُجْزى» نشانه آن است كه آفرينش، اهدافى را دنبال مىكند كه يكى از آنها كيفر و پاداش است.)
3- نظام دنيا و آخرت، بر اساس حقّ و عدل است. خَلَقَ ... بِالْحَقِ ... وَ لِتُجْزى ... وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
4- مبناى جزا، #عمل است، نه أمل و آرزو. لِتُجْزى ... بِما كَسَبَتْ
آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا
وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ
وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ «24»
.
و گفتند: جز همين #زندگى دنيايى، زندگى ديگرى نيست، مى ميريم و زنده مى شويم (يك گروه مى رويم و يك گروه مى آييم)
و ما را چيزى جز #طبيعت و روزگار نابود نمىكند،
در حالى كه هيچ گونه #علمى بر اين ادّعا ندارند !
آنان جز گروهى خيالباف نيستند.
.
نكته ها:
«دهر» به معناى گذر زمان دنيا است، گويا مادّيون معتقدند كه گذر عمر، مايهى مرگ و هلاكت انسان است.
پيامها:
1- هوى پرستى، چنان چشم و دل انسان را #كور مىكند كه قيامت را منكر مىشود
و زندگى را در حيات كوتاه دنيا محصور مىداند.
اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... حَياتُنَا الدُّنْيا
2- منكران #معاد براى انكار خود، منطق و علم ندارند.
«ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ»
3- در عقايد، پندار و گمان بى ارزش است،
عقايد بايد بر اساس علم باشد. «إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ»
آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ، ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25»
.
و هرگاه آيات روشن ما (درباره #معاد) بر آنان تلاوت گردد، دليل و حجّتى ندارند، مگر آنكه گويند:
اگر راست مىگوييد پدران ما را (زنده كنيد و) بياوريد !
.
سوره جاثيه : قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «26»
.
بگو: خداست كه شما را زنده مى كند و سپس مى ميراند و آنگاه براى روز قيامتى كه شكى در آن نيست همه را #جمع مى نمايد
ولى اكثر مردم نمى دانند.
.
نكته ها:
نظام آفرينش برنامه و قانونى دارد كه خداوند حكيم آن را بر هستى حاكم ساخته و نفى آن نشانهى جهل و نادانى است.
پيامها:
1- آيات قرآن، روشن و روشنگر است. «آياتُنا بَيِّناتٍ»
2- كافران، به جاى انديشه در آيات خدا، آبا و اجداد خود را طلب مىكنند. تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا ... ائْتُوا بِآبائِنا
3- هرگاه سخن منكران را نقل كرديد، پاسخ آن را هم بيان كنيد. وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ ... قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ
4- نشانه هاى قدرت و حكمت و عدالت خداوند، به قدرى روشن و بيّن است كه دليلى براى شك در قيامت باقى نمىگذارد. «لا رَيْبَ فِيهِ»
5- حيات نخستين آدميان، نشان امكان قيامت است. يُحْيِيكُمْ ... ثُمَّ يُمِيتُكُمْ
6- تقاضاى زنده كردن نياكان در دنيا بر اساس جهل و ناآگاهى است. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»
7- ترديد در معاد، برخاسته از جهل انسان است. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره احقاف : وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي
وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ
وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
فَيَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «17»
.
و آنكه به #والدين خود گفت: افّ بر شما ! آيا به من وعده مىدهيد كه (پس از مرگ از گور) خارج گردم، در حالى كه نسلهاى بسيارى پيش از من گذشته اند (و هرگز زنده نشده اند)؟!
ولى والدين او، خدا را به فريادرسى مىخوانند
(و به او مىگويند:) واى بر تو! ايمان بياور! قطعاً وعده خداوند حق است،
امّا او مىگفت: اين (وعده ها) جز #افسانه پيشينيان نيست !
.
سوره احقاف : أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «18»
.
آنان كسانى هستند كه در ميان اقوام كافرى از جن و انس كه پيش از آنان بودند، عذاب خدا بر آنان قطعى شده است،
حتماً آنان زيانكارانند.
.
نكته ها:
«أُفٍّ» به معناى اعلام بى زارى و ابراز ناخشنودى و نوعى توهين و تحقير و بى ادبى است.
در آيه قبل، آثار احسان به والدين و ايمان به خدا و شكر نعمتهاى الهى كه همان بهشت جاودان است، مطرح شد،
در اين آيه چهرهى فرزند نااهل و سرانجام شوم و خسارتبار او ترسيم مىشود
تا شيوه سخن و رفتار و عاقبت دو نوع فرزند، با يكديگر مقايسه شود.
.
مقصود از حشر مردم در جهان آخرت، محشور شدن همه مردم در يك زمان و مكان است،
نه آنكه هر چند صباحى گروهى از مردگان در اين دنيا زنده شوند كه اين فرزند نااهل به والدين خود مىگويد: چرا گروههاى قبلى زنده نشده اند؟
.
كسىكه ايمان به معاد ندارد، هستى و استعدادها و نعمتهاى خود را با بهاى ناچيز و اهداف زود گذر معامله مىكند
و در #قيامت دستخالى مانده و سرمايهاش هدر رفته و اهل حسرت و خسارت است.
.
پيامها:
1- فرزند نااهل به والدين خود بدگويى و بىادبى مىكند: «أُفٍّ لَكُما»
ولى والدين با ايمان و دلسوز، براى هدايت #فرزند خود، هم از خدا استمداد مىكنند
و هم او را به خوبىها امر و از بدىها نهى مىكنند. «يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ»
2- معمولًا منكر معاد، نه استدلال دارد نه ادب. «أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي»
3- فرزند، آزاد و مستقل و مسئول اعمال خويش است. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ ... وَيْلَكَ آمِنْ
4- والدين در قبال ارشاد و هدايت فرزندان خود مسئول هستند،
گرچه پاسخ مثبت نگيرند. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ ... وَيْلَكَ آمِنْ
5- والدين، در كنار رشد و تغذيه جسمى فرزند، مسئول رشد #معنوى او نيز هستند.
حَمَلَتْهُ ... بَلَغَ أَشُدَّهُ ... هُما يَسْتَغِيثانِ ... وَيْلَكَ آمِنْ
6- والدين، با يادآورى #معاد و عاقبت انديشى، فرزندان خود را تربيت كنند. «آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»
7- ايمان نداشتن به معاد، سبب بى تعهدى فرزند حتّى در برابر والدين مىشود.
أُفٍّ لَكُما ... ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
8- منكران معاد، مؤمنان را مرتجع و متحجّر مىدانند و خود را نوانديش. «ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
9- كفر به معاد و بدگويى و بىادبى گستاخى در برابر والدين، عذاب قطعى را به دنبال دارد. قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍ ... أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ
10- لجاجت فرزندان در كفر، مانع استجابت دعاى والدين در حق آنان مىشود.
وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ ... حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ
11- سنّت خداوند نسبت به همه منحرفان يكسان است. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ»
12- كفر و انكار معاد، در ميان جن و انس سابقه طولانى دارد. «أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»
13- #جن نيز موجودى مثل انسان؛ داراى تكليف، تمدّن، مرگ و مير، حساب و كتاب و دريافت كيفر و پاداش است. أُمَمٍ ... مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
14- انكار معاد وانحراف فكرى، خسارت سنگين در پىدارد. «إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ»
15- گستاخى در برابر والدين، حتّى با گفتن كوچكترين حرفى، جرمى بزرگ و مورد نكوهش قرآن و مايهى خسارت انسان است.
أُفٍّ لَكُما ... كانُوا خاسِرِينَ
آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره احقاف : أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى
بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «33»
.
آيا نمى نگرند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و در آفرينش آنها درنمانده،
مىتواند #مردگان را زنده كند،
آرى، او بر هر كارى بسيار تواناست.
.
نكته ها:
«لَمْ يَعْيَ» از « #عى» به معناى ناتوانى است.
اگر اين آيه را ادامه سخن جنّيان بدانيم، معلوم مىشود كه بحث انكار معاد در ميان آنان نيز وجود دارد.
پيامها:
1- براى امكان #معاد، به قدرت نمايى خداوند در هستى بنگريم. أَ وَ لَمْ يَرَوْا ... إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
2- قدرت خداوند، مطلق و نامحدود است. «وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ»
3- آيا منكران معاد، زنده كردن مردگان را از آفرينش آسمانها و زمين سختتر مىبينند كه آن را نمىپذيرند؟
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ... بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى
آیات بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ؟
ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3»
آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم (دوباره زنده مىشويم؟)
اين #بازگشتى دور (از عقل و انتظار) است.
سوره «ق» : قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ
وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ «4»
.
بدون شك هر چه را زمين از آنان مىكاهد، مىدانيم
و نزد ما #كتابى است كه (همه چيز را در خود) حفظ مىكند.
.
سوره «ق» : بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ
فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ «5»
.
بلكه سخن حق را چون به سراغشان آمد، تكذيب كردند،
پس در كار (نبوّت و معاد) سردرگُم و #آشفته هستند.
.
نكته ها:
مراد كفّار از «رَجْعٌ بَعِيدٌ»، بعيد بودن از نظر عقل و عادت است.
يعنى بازگشت دوباره انسان، از جهت عقل و عادت، امرى بعيد است. بنابراين آنها دليلى بر انكار #معاد ندارند و تنها استبعاد مىكنند.
«مَرِيجٍ» به معناى اختلاط و آشفتگى است.
چنانكه قرآن در مورد اختلاط آبهاى دو دريا مىفرمايد: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ»
كلمه «مَرِيجٍ» در قرآن تنها يكبار بكار رفته آن هم در قالب صفت مشبهه كه حاكى از تداوم تحيّر و سردرگمى كفّار است.
.
پيامها:
1- توجّه به معاد و حيات پس از مرگ، محور هشدار انبيا است. جاءَهُمْ مُنْذِرٌ ...
ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ
2- به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهيد.
تعجّب كفّار، ناشى از متلاشى شدن جسد انسان در زمين است
كه قرآن پاسخ مىدهد: ما اين فرسايش را مىدانيم.
أَ إِذا مِتْنا ... قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ
3- تمام تحوّلات و تغييرات مادّى حساب و كتاب داشته و زير نظر خداست.
«قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ»
4- زمين، خاصيّت فرسايش دهندگى دارد. «تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ»
5- علم خداوند به ذرّات هستى، منافاتى با ثبت و ضبط امور ندارد.
عَلِمْنا ... وَ عِنْدَنا كِتابٌ (مثل آن كه شما به كسى بگويى: من خودم مىدانم و در ضمن اسناد و مدارك هم نشان بدهى.)
6- خداوند، نسبت به كفّار نيز اتمام حجت مىكند. «كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ»
7- ريشه اضطراب و سردرگمى، تكذيب حق و كفر است، همانگونه كه ريشه آرامش، توجّه به قرآن و ياد خداست.
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِ ... فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ
8- كسى كه ايمان ثابت و محكمى ندارد، هر لحظه سخنى مىگويد و مضطرب است.
(گاهى پيامبر را ساحر و كاهن و گاهى مجنون و شاگرد ديگران مىخواندند.) «فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها
وَ زَيَّنَّاها
وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ «6»
.
پس آيا به #آسمان بالاى سرشان نگاه نكرده اند كه چگونه آن را بنا كرديم
و (با ستارگان) زينت داديم
و آن را هيچ شكاف و خللى نيست؟
.
سوره «ق» : وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ
وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «7»
.
سوره «ق» : تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «8»
.
و زمين را بگسترديم و كوههاى استوار در آن افكنديم
و از هر نوع #گياه با طراوت در آن رويانديم.
تا براى هر بندهاى كه (به سوى حق،) روى مىآورد، مايهى #بينش و پند باشد.
.
نكته ها:
«رَواسِيَ» جمع «راسية» به معناى محكم و استوار است.
بيان زوجيّت گياهان، يكى از معجزه هاى علمى قرآن است.
«مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»
.
ريشه تعجّب و بعيد شمردن #معاد، چند چيز است:
الف) مرده اى كه پوسيد و خاكش پراكنده شد، چه كسى مىداند كجاست؟
ب) بر فرض ذّرات پراكنده شناخته شوند، با چه قدرتى جمع مىشوند؟
در پاسخ شبهه اول در آيه 4 خوانديم: ما همه ذرّات خاك را مىدانيم و مىشناسيم. «عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ»
در پاسخ شبهه دوم در اين آيات مىفرمايد: ما قدرت جمع كردن آن ذرّات را داريم و نمونه قدرت ما را در آسمانها و زمين مشاهده مىكنيد كه چگونه آسمانها را برافراشته و زينت داده ايم
به گونه اى كه هيچ گونه رخنه و كاستى در آن نيست.
.
در اسلام تعقّل، تفكّر، بصيرت و معرفت، گام اول است
و مناجات، گريه، انابه و عبادت گام بعدى. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى»
اول بصيرت بعد تذكّر.
در جاى ديگر مىفرمايد: يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ ...
يعنى ابتدا تفكّر و تعقّل مىكنند، آنگاه به ربوبيّت خداوند اقرار مىكنند.
قرآن در ستايش از خردمندان مىفرمايد: «أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»
اشك آنان برخاسته از فكر، معرفت و بصيرت است، نه بر اساس عادت و احساسات.
.
پيامها:
1- طبيعت، كلاس خداشناسى است. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ ...
2- با بيان نمونه ها، مردم را دعوت كنيد.
(براى امكان معاد، به قدرت نمايى خداوند در آسمان و زمين نظر كنيد.) «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا»
3- كسانى كه در هستى نمى انديشند و معاد را بعيد مى شمارند، قابل سرزنش هستند.
«أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا»
4- در كرات آسمانى، نظم و قانون حاكم است. كَيْفَ بَنَيْناها ... ما لَها مِنْ فُرُوجٍ
5- زمين، كوههاى استوار دارد. «أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ»
6- استحكام و زيبايى، ويژگى آفريدههاى خداوند در آسمان و زمين است.
ما لَها مِنْ فُرُوجٍ، زينا السماء، أَلْقَيْنا ... رَواسِيَ، زَوْجٍ بَهِيجٍ
7- رويش گياهان زنده از دل خاك مرده، نمودى از رستاخيز دوباره انسان است.
ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ... وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
8- نگاه به گياهان و مناظر طبيعى، عاملى براى ايجاد نشاط و سرور است.
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
9- آن قدر نمونه هاى قدرت خداوند را نظر كنيد، تا ذرّه اى شبهه باقى نماند.
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا
10- ارزانترين، عمومى ترين، نزديكترين، سالمترين، بادوام ترين، هدفدارترين و جامع ترين نشاطها، نگاه در آفريده هاى الهى است. «بَهِيجٍ»
11- در مكتب انبيا، نگاه و تامل بايد مقدّمه بصيرت، فهميدن، هوشيارى و پند گرفتن باشد. «يَنْظُرُوا- تَبْصِرَةً- ذِكْرى»
12- راه بازگشت، بر روى همه باز است. «لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ»
13- اگر انسان، دلى براى فهميدن داشته باشد، تمام هستى (آسمان و زمين) براى او كلاس #معرفت است.
«تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ»
14- در مكتب انبيا، #زيبايى ها و سرورها، وسيله غفلت نيست،
بلكه وسيله رشد و قرب است .
زينا ... زَوْجٍ بَهِيجٍ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ
15- تواضع، زمينه فهميدن و غرور، باعث محروميّت است. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ»
16- زارى و انابه به درگاه خداوند، لازمه عبوديّت است. «عَبْدٍ مُنِيبٍ»
آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً
فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ «9»
.
سوره «ق» : وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ «10»
.
و از آسمان، #آب پر بركت نازل كرديم،
پس به وسيله آن باغها و دانه هاى دروشدنى رويانديم.
و نيز درختان بلند خرما با خوشه هاى پر و بر هم چيده.
سوره «ق» : رِزْقاً لِلْعِبادِ
وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً
كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11»
.
تا رزق بندگان باشد
و به باران، زمين #مرده را زنده كرديم،
خروج (از گور نيز) اين گونه است.
.
نكته ها:
«حصيد» به معناى درو شده،
«باسِقاتٍ» به معناى بلندقامت،
«طَلْعٌ» شكوفه اى است كه تازه به خرما تبديل شده،
«نَضِيدٌ» به معناى متراكم و برهم چيده شده است.
.
از بهترين و لذّت بخشترين حالات كشاورز، هنگام رسيدن و درو كردن محصول است.
«حَبَّ الْحَصِيدِ»
در اين آيات، براى تبيين #معاد، از نزول باران و رويش گياهان استفاده شده است.
پيامها:
1- باريدن باران، اگرچه از طريق عوامل طبيعى است، امّا با #اراده خداست. «نَزَّلْنا»
2- باران، وسيله #حيات و بركت زمين است.
نابودى آفات، رويش گياهان، لطافت هوا و جارى شدن چشمه ها، از خيرات و بركات باران است. «مُبارَكاً»
3- در ميان ميوه ها، #خرما حساب ديگرى دارد.
(درخت خرما جداگانه نام برده شده است) جَنَّاتٍ ... وَ النَّخْلَ
4- پيدايش محصولات كشاورزى، حكيمانه و هدفدار است. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
5- رزق انسان بايد زمينهى بندگى او باشد. «رِزْقاً لِلْعِبادِ»
6- براى بيان معقولات، از محسوسات استفاده كنيم. أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
7- نگاهى به قدرت خدا، مسئله زنده شدن مردگان را براى انسان آسان مىكند.
بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا، نَزَّلْنا، فَأَنْبَتْنا، أَحْيَيْنا ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
8- كارهاى الهى از جامعيّت ويژه اى برخوردار است؛
خداوند، صنعت و حكمت و معرفت و هدايت را بهم درآميخته است.
(بلندى نخل و زيبايى شكوفه هايش، نشانه صنعت و #هنر الهى است.
رزق بودن ميوه ها، نشانه حكمت الهى
و از زمين مرده اين همه سرسبزى و محصول پديد آوردن، زمينه هدايت و معرفت انسان به #قدرت الهى بر رستاخيز است.)
باسِقاتٍ ...
نَضِيدٌ ... رِزْقاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ
آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ؟
بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15»
.
مگر در #آفرينش نخستين عاجزيم (تا از باز آفريدن شما در رستاخيز ناتوان باشيم)،
بلكه آنان از آفرينش جديد در اشتباه و ترديدند.
.
سوره «ق» : وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»
.
و همانا ما انسان را آفريده ايم و هر چه را كه نفسش او را #وسوسه مىكند مىدانيم
و ما از شريان و #رگ گردن به او نزديكتريم (و بر او مسلّطيم).
.
نكته ها:
كلمه «عيينا» از « #عى» به معناى عجز و ناتوانى،
«لَبْسٍ» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است.
« #وسوسه» در لغت به معناى صداى آهسته است
و در اصطلاح، كنايه از افكار ناپسندى است كه بر فكر و دل انسان مىگذرد.
كلمه « #وريد» از ريشهى «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب است.
از آنجا كه اين رگ، شاهراه گردش خون ميان قلب و ديگر اعضاى بدن است، آن را «وريد» گفته اند.
.
براى ارشاد منحرفان، از هر شيوه صحيحى بايد استفاده كرد
در آيات قبل نمونه هايى از قدرت خداوند در هستى و نمونه هايى از سرنوشت شوم كسانى كه تكذيب مىكردند، بيان شد.
اين آيات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده كه مگر ما در آفرينش اول عاجز شديم تا از آفرينش دوم بازمانيم.
مشابه جملهى «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»، اين آيه است: «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» خداوند ميان انسان و قلب او حايل مىشود.
.
سرچشمهى #وسوسه، سه چيز است:
الف) نفس و خواهشهاى نفسانى. «تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
ب) شيطان. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ»
ج) بعضى انسانها و جنّيان. «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»
.
پيامها:
1- آفرينش هر موجود، گواه بر قدرت آفريدگار بر آفرينش مجدد آن است.
اگر آفريدن اول ممكن بود، خلقت دوباره نيز ممكن است. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ»
2- در گفتگو با مخالف، كوتاه ترين و رساترين كلمات را بكار ببريد. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ»
(ممكن شمردن يكى و محال شمردن ديگرى تناقض است)
3- كافران، دليلى بر انكار #معاد ندارند، تنها شك و ترديد است. «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»
4- اگر مىخواهيد عقيده اى سالم داشته باشيد بايد وسوسه ها را از خود دور كرده و نفس خود را اصلاح كنيد.
(انكار قيامت به خاطر آن است كه خود را از وسوسهها پاك نكردهايد.)
بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ ... وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ
5- علم و احاطهى خداوند به بشر، در طول حيات اوست. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سوره ذاريات : وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1»
سوره ذاريات : فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2»
سوره ذاريات : فَالْجارِياتِ يُسْراً «3»
سوگند به بادهايى كه با شدّت اشيا را پراكنده مىكنند.
پس به ابرهاى گران بار سوگند.
پس به #كشتى هايى كه به آسانى در حركتند سوگند.
.
سوره ذاريات : فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4»
سوره ذاريات : إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5»
سوره ذاريات : وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6»
.
پس به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مىكنند سوگند.
كه آنچه وعده داده مىشويد، قطعاً راست است.
و حتماً (روز) #جزا واقع شدنى است.
.
نكتهها:
«ذاريات» جمع «ذارية» به معناى بادهاى شديد،
از «ذرو» به معناى #پاشيدن و پراكندن است.
«وقر» به معناى بار سنگين و مراد از آن در اينجا ابرهاى پرباران مىباشد.
«جاريات» به معناى كشتى ها يا نهرهاى روان است.
.
بر اساس روايات، مراد از «ذاريات»، بادها و مراد از «حاملات»، ابرها ومقصود از «جاريات»، كشتى ها و منظور از «مقسّمات»، فرشتگانى هستند كه ارزاق را تقسيم مىكنند.
.
«يسر»، ضد «عسر» و به معناى آسانى است.
مراد از «فَالْجارِياتِ يُسْراً» كشتى هايى است كه به آسانى و آرامى حركت مىكنند.
بادها كه عامل حركت كشتى ها و ابرها كه مايهى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شدهاند.
حيات بشر، حيوانات و گياهان در گرو #باران است
و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند.
نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيعترين، ارزانترين و كم حادثه ترين راهها، راههاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مىشود كه چند روزى كشتىهاى جهان متوقّف شوند.
امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» ملائكهاى هستند كه هر روز ارزاق مردم را بين طلوع فجر تا طلوع خورشيد تقسيم مىكنند.
در تقسيم ارزاق، به هر فرد و قبيله و منطقه اى، سهمى و چيزى داده مىشود
و چيز ديگرى داده نمىشود، تا براى جبران كمبود، مسئله مشاركت، تعاون، رقابت، تجارت، حركت و ابتكار راه بيفتد
و هيچ فرد و قبيله اى، خود را از هر جهت بى نياز نبيند و دست به طغيان نزند.
آرى تنگناها در كنار گشايش ها، به طور حكيمانه اى قرار گرفته است. «قرن بسعتها عقابيل فاقتها»
توجّه به قدرتنمايى خداوند در باد و ابر و كشتى، پذيرفتن #معاد را براى انسان آسان مىكند.
در آغاز اين سوره با چهار سوگند پياپى، قطعى بودن وقوع قيامت بيان شده است.
.
حروف «إِنَّما» و «ان»، حرف «لام» در كلمات «لَصادِقٌ» و «لَواقِعٌ» و جمله اسميه، همه نشانهى تأكيد هستند.
نمونه هايى از #وعده هاى الهى كه در دنيا محقّق شده است:
خداوند به مادر موسى دستور داد كه نوزادش را به آب افكند و به او فرمود: ما او را به تو برمىگردانيم و از پيامبرانش قرار مىدهيم،
«إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ»
اين وعده بزرگ صورت پذيرفت.
خداوند به پيامبر اسلام وعده داد كه تو را در برابر مسخره كنندگان كفايت مىكنيم، «إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ»
وعده داد نام تو را بلند مىگردانيم، «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ»
و به وعده هاى خود عمل كرد.
خداوند، بارها پيروزى حقّ بر باطل و خوش عاقبتى اهل تقوا را وعده داده و به وعدهاش عمل كرده است.
نام امام حسين عليه السلام ماند و نام قاتلان او محو شد.
كسانىكه به وعده خود عمل نمىكنند يا عاجزند يا حيله گر و يا فراموشكار و ذات مقدّس الهى از تمام اين عيبها به دور است.
پيامها:
1- سوگند به پديده هاى طبيعى همچون ابر و باد و باران، توجّه اسلام را به كشف قوانين هستى و تدبير حاكم بر آنها در جهت خداشناسى نشان مىدهد. وَ الذَّارِياتِ ... فَالْحامِلاتِ ... فَالْجارِياتِ ...
2- خداوند امور انسان را از طريق #فرشتگان به انجام مىرساند. و «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً»
3- قرآن، براى اعتلاى فكر بشر، او را به محسوسات و غير محسوسات، متوجّه مىسازد. وَ الذَّارِياتِ ... و فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً
4- در برابر ترديد ديگران، بايد با قاطعيّت و صلابت و صراحت از حق سخن گفت. «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» (كلمه انّ و حرف لام، براى تأكيد است)
5- وعده معاد و سرانجام جهان، مستمر و پى در پى بوده است. «تُوعَدُونَ»
آیات بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره ذاريات : يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12»
سوره ذاريات : يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13»
مىپرسند روز #جزا چه وقت است.
روزى است كه آنها بر آتش سوزانده مىشوند !
.
سوره ذاريات : ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14»
.
(به آنان گفته مىشود:) عذابتان را #بچشيد، اين همان عذابى است كه درباره آن عجله داشتيد.
.
نكته ها:
« #فتنه» در اصل به معناى گداختن طلا و نقره در آتش براى #جداسازى خالص از ناخالصى هاى آن است
و در اينجا به معناى شدّت عذاب كفّار است.
منكران، به انبيا مىگفتند: «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»* آن عذابى كه خبر مىدادى براى ما بياور.
در اينجا قرآن مىفرمايد: اين همان عذابى است كه آن را با عجله درخواست مىكرديد !
.
سيماى دوزخيان منحرف:
تناقض گويى مىكنند، «لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»
از حقّ روى مىگردانند، «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ»
در سهو و اشتباه غرق مىشوند،«فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ»
نظام فكرى خود را بر حدسيّات استوار مىسازند، «الْخَرَّاصُونَ»
پندارهاى بى اساس و سؤالات نابجا دارند
و در تحقق وعده هاى الهى شتاب مى ورزند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ»
پيامها:
1- پرسيدن براى فهميدن، مانعى ندارد،
امّا اگر براى بهانه جويى و انكار حقيقت باشد، قابل توبيخ است. «يَسْئَلُونَ»
2- ندانستن جزئيات، دليل نپذيرفتن اصول نيست.
گروهى به خاطر ندانستن زمان قيامت، از پذيرفتن اصل #معاد سر باز مىزنند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ»
3- با كسانى كه در صدد انكار حقايقند، بايد با قاطعيّت برخورد كرد. «يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ»
4- كيفر قيامت، ساخته دست خود انسان است. «ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ»
5- كفّار، با آتش ، عذاب جسمى مىشوند
و با خطاب «ذوقوا» عذاب روحى.
«النَّارِ- ذُوقُوا»