eitaa logo
مسجدالرسول(ص) میدان راهنمایی
151 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
321 ویدیو
2 فایل
این کانال بمنظور اطلاع رسانی کلیه فعالیتهای فرهنگی ، تربیتی ،آموزشی ،اردویی و .. مسجدالرسول(ص) تشکیل گردیده است. یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات بامداد دوشنبه : . سوره فصّلت‏ : سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ «53» ما در آينده نزديكى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنان نشان خواهيم داد، تا برايشان روشن شود كه قطعاً او حقّ است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيزى گواه است؟ سوره فصّلت‏ : أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ «54» آگاه باش كه مردم از پروردگارشان (در قيامت) در شكّى عميق هستند. آگاه باش كه او به هر چيزى احاطه دارد. نكته ‏ها: خداشناسى مراحلى دارد: گاهى از آثار پى به مؤثّر مى‏بريم. «آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» و گاهى خودش را مى‏يابيم و واسطه ‏ها را كنار مى‏زنيم. «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ» همان گونه كه خودش شاهد بر يكتايى خود است. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مى‏گويد: متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك ... عميت عين لا تراك آيا براى غير تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد. چرا در معاد شك مى‏كنيم؟ آيا او نمى‏داند كه چه كرده ‏ايم تا كيفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ» يا نمى‏تواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»* آرى، هدف اين‏ تشكيك‏ها باز كردن راه براى فسق و فجور است. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ» پيام‏ها: 1- جلوه ‏هاى قدرت و حكمت خدا تمام شدنى نيست. «سَنُرِيهِمْ» (يعنى علاوه بر آياتى كه در دسترس است، در آينده نيز آياتى را به آنان نشان خواهيم داد.) 2- پيشرفت ، گامى است براى خداشناسى. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» 3- تمام هستى، كلاس خداشناسى است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» 4- خداشناسى با توجّه به نزديك‏ترين موجود (خود انسان) تا دورترين نقطه‏ى هستى ممكن است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» 5- خداوند با همه اتمام حجّت مى‏كند. سَنُرِيهِمْ آياتِنا ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ‏ 6- خداشناسى بايد با دريافت و باور همراه باشد. «يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» 7- تنها معبود حقّ، اوست. «أَنَّهُ الْحَقُّ» 8- با سؤال، فطرت‏هاى خفته را بيدار كنيد. أَ وَ لَمْ يَكْفِ‏ ... 9- ذات مقدّس خدا شاهد و گواه بر خود اوست. «أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ»، چنانكه اولياى خدا چنين مى‏گفتند: «يا من دل بذاته على ذاته» (آفتاب آمد دليل آفتاب) 10- اگر ايمان به خداوند قطعى شود، ايمان به كه جلوه‏اى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مى‏شود. أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ ...
آیه بامداد پنجشنبه : . سوره شورى : وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ «7» . و بدين سان عربى را به تو وحى كرديم تا مردم مكّه و كسانى را كه اطراف آن هستند دهى و از روز جمع (قيامت) كه شكى در آن نيست بيم دهى گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزانند. نكته ‏ها: بر اساس روايات مراد از امّ القرى، مكّه است. يكى از اسامى قيامت‏ «يَوْمَ الْجَمْعِ» است، روزى كه همه مردم يك‏جا جمع مى‏شوند، روزى كه جسم با روح، عمل با انسان، ظالم با مظلوم و كيفر و پاداش با عامل آن جمع مى‏شود. در آيه‏ى قبل خطاب به پيامبر فرمود: تو وكيل مردم نيستى، در اين آيه مى‏فرمايد: وظيفه‏ى تو هشدار و انذار است. سؤال: با اينكه قرآن كريم بارها ترديد و تعجب كفّار را درباره نقل كرده است ، پس چرا مى‏فرمايد: شكى در آن نيست. «لا رَيْبَ فِيهِ»؟ پاسخ: در قرآن يازده بار جمله‏ «لا رَيْبَ فِيهِ» درباره معاد و چهار بار درباره‏ى قرآن و يك بار درباره أجل آمده است، يعنى با ديدن نمونه ‏هاى رستاخيز در طبيعت و پديد آمدن بهار و پاييز و آفرينش خودتان ، سزاوار نيست در امكان زنده شدن دوباره مردگان شك و ترديد كنيد. نه آنكه هيچ كس شك نمى‏كند بلكه منطقا شك شود. پيام‏ها: 1- همان گونه كه انبياى پيشين به زبان قوم خود سخن مى‏گفتند، قرآن نيز به زبان عربى وحى شده است. وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا ... قُرْآناً عَرَبِيًّا 2- الفاظ قرآن به همين صورت كه هست بر پيامبر نازل شده است. «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا» 3- قرآن، به زبان است و ترجمه آن به هر زبانى كه باشد حكم قرآن را ندارد. «قُرْآناً عَرَبِيًّا» (چون فهم بشر نمى‏تواند حقايق عبارات و الفاظ قرآن را به صورت كامل درك كند و ترجمه بر اساس فهم شخص مترجم است.) 4- هدف اصلى از دريافت‏هاى الهى بازدهى آن است. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ 5- كسى كه ديگران را هشدار مى‏دهد، بايد خود آگاهى و بينش لازم را داشته باشد. أَوْحَيْنا ... لِتُنْذِرَ 6- در شيوه‏ى تبليغ ابتدا مخاطبين و نيازهاى آنان را بشناسيم. (اولين نياز جامعه جاهلى، هشدار بود). «لِتُنْذِرَ» 7- در تبليغ به اولويّت‏هاى منطقه ‏اى، مكانى و استراتژى توجّه شود. (به نقاط مركزى و محورى اولويّت دهيد.) «أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» 8- تبليغ بايد از خود و اطرافيان خود آغاز شود. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏» 9- دعوت پيامبر اسلام تدريجى و داراى مراحل متعدّد بوده است. «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» 10- در ميان موارد ، مسأله معاد نقش ويژه ‏اى دارد. «وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ» 11- فصاحت قرآن در انذار مردم نقش مهمى دارد. «عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ» (بنا بر اينكه مراد از كلمه «عربى» فصاحت باشد) 12- قيامت با آنكه روز است، روز و تفكيك نيز هست. «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ»
آیه بامداد یکشنبه : . سوره شورى : يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «18» . كسانى كه ايمان به ندارند (نسبت به وقوع آن) شتاب مى‏ ورزند، ولى كسانى كه به آن ايمان دارند از آن مى‏ ترسند و مى ‏دانند كه قيامت حقّ است، بدانيد محقّقا كسانى كه درباره قيامت به جدال مى‏ پردازند در دورى هستند. . نكته‏ ها: اگر افراد گم شده، نزديك باشند، اميدى به پيدا شدن و نجاتشان هست، ولى اگر دور باشند، پيداشدنشان سخت يا محال است. «لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ» كفّار و مشركان همواره در برابر هشدارهاى انبيا نسبت به قيامت شتاب زدگى داشتند و مى‏گفتند: «مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ»* زمان اين تهديدها چه وقت است، چرا عملى نمى‏شود. گرچه در بسيارى كارها از عجله انتقاد شده است لكن در مواردى نظير اقامه نماز، دفن ميّت، ازدواج در جوانى، پرداخت بدهى، توبه و پذيرايى از مهمان، عجله مورد سفارش است. «يُمارُونَ» به معناى اصرار در است و « » از «شفقت» به معناى هراس همراه با مراقبت است. پيام‏ها: 1- شتاب‏زدگى ما، در تدبير الهى نقشى ندارد و نارواست. «يَسْتَعْجِلُ» 2- بيان دو ديدگاه و مقايسه ميان آنها عامل رشد و انتخاب بهتر است. «لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا» 3- ايمان بايد بر اساس علم باشد. وَ الَّذِينَ آمَنُوا ... يَعْلَمُونَ‏ ... 4- ايمان به معاد سبب ايجاد خوف از آن مى‏شود. (زيرا قيامت محل بروز حوادث هولناك است.) «آمَنُوا مُشْفِقُونَ» 5- علم و ايمان و خوف در كنار هم مفيدند، اگر يكى از آنها نباشد كارساز نيست (چنانچه ابليس و بلعم باعورا و فرعون علم داشتند امّا ايمان و خوف نداشتند.) «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ» 6- اصل شك در گمراهى است و ايجاد شك و اصرار بر آن در ديگران گمراهى دور است. «ضَلالٍ بَعِيدٍ» 7- توقف و تداوم در جدال مورد انتقاد است. «يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ»
آیات بامداد جمعه : . سوره دخان‏ : إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34» سوره دخان‏ : إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35» البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مى‏گويند: غير از اين اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد. سوره دخان‏ : فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36» پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد ! سوره دخان‏ : أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37» آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند ؟ ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمى‏گيرند). نكته‏ ها: در قرآن عواملى سبب هلاكت و گرفتارى به قهر الهى شمرده شده است از جمله: فسق، مكر، كفر، تكذيب، ظلم، استكبار، طغيان و گناه. چنانكه مى‏فرمايد: «فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ» به خاطر طغيان نابود شدند و يا «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» به خاطر گناهانشان آنان را گرفتار كرديم. . براى افراد ، معجزه آوردن بى اثر است، كسى كه با قاطعيّت مى‏گويد: پس از مرگ خبرى نيست و اين گونه پيش داورى دارد و با لحن‏ «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» سخن مى‏گويد لجوج است. . پيام‏ها: 1- بازگو كردن عقايد باطل و خرافات ديگران اگر اثر منفى نداشته باشد مانعى ندارد. لَيَقُولُونَ‏ ... 2- ايمان به ، مرز ايمان و شرك است. (مشركان، خالقيّت خدا را قبول‏ داشتند، امّا قيامت را نمى‏پذيرفتند.) «وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ» 3- انتخاب معجزه با خداست، نه با مردم. «فَأْتُوا بِآبائِنا» 4- تاريخ، بهترين درس عبرت است. «قَوْمُ تُبَّعٍ» 5- جرم و وسيله هلاكت است. أَهْلَكْناهُمْ‏ ... كانُوا مُجْرِمِينَ‏
آیه بامداد یکشنبه : . سوره جاثيه‏ : مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «15» . هر كس كار شايسته ‏اى انجام دهد، پس به سود خود اوست و هر كس بدى مرتكب شود، پس به زيان خود اوست، سپس به سوى پروردگارتان داده مى‏شويد. نكته‏ها: قرآن بارها با بيانات گوناگون به اين اصل اشاره فرموده است كه نتيجه عمل به خود انسان بر مى‏گردد، چنانكه مى‏فرمايد: «وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» هر كس شكر كند، پس براى خويش شكر كرده و هر كس كفران ورزد به خويش است. «فَمَنِ اهْتَدى‏ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» هر كس هدايت پذيرفت، به خود اوست و هر كس گمراه شد، به ضرر خود اوست. . پيام‏ها: 1- نظام كيفر و پاداش الهى عادلانه و بر اساس نيك و بد خود انسان است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ 2- خداوند، به كار خير انسان نيازى ندارد. «عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ» 3- انسان‏ها در برابر قانون الهى مساوى هستند. (انسان، هر كه باشد و عمل، هر چه باشد، مورد كيفر وپاداش قرار مى‏گيرد.) مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها 4- خدا انسان را آزاد آفريده است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ 5- دليل معاد، الهى است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ ... إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ‏ 6- ، اميدى به صالحان و هشدارى به خلافكاران است. «إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» 7- قيامت قهرى است و به اختيار انسان نيست. «تُرْجَعُونَ» 8- پاداش و كيفر الهى، اقتضاى ربوبيّت اوست. «إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»
آیه بامداد شنبه : . سوره جاثيه‏ : وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «22» و خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد تا هر كس به موجب آنچه كسب نموده است پاداش داده شود و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت. نكته ها: اين آيه به منزله‏ى دليل آيه قبل است؛ در آيه قبل خوانديم كه خلافكاران گمان مى‏كنند كه ما آنان را مثل مؤمنان قرار مى‏دهيم. اين آيه آن را خيال باطلى دانسته و مى‏فرمايد: مگر نمى‏دانند آسمان‏ها و زمين بر اساس حقّ آفريده شده و در يك نظام حقّ، خوبان و بدان يكسان نيستند. آرى، لازمه‏ى حقّ بودن خلقت، عدالت در مجازات است. حقّ به چيزى گويند كه بر اساس حكمت و منطق باشد. خلقت بر اساس حقّ، يعنى آفرينش بر اساس برنامه و هدف. دليل ، حكمت و عدل الهى است كه در اين آيه به هر دو اشاره شده است. امّا حكمت: اگر انسان با مرگ به نيستى رود، آفرينش بيهوده خواهد بود در حالى كه آفرينش بر اساس حقّ و حكيمانه و هدفدار است، كدام كوزه ‏گر حاضر است كوزه ‏هايش را پس از ساختن بيهوده بشكند و مگر مى‏شود با مرگ محو شود؟ امّا عدالت: كيفر هر كس بدون آنكه به او ظلم شود داده مى‏شود. آرى، اگر كيفر داده نشود و يا بيش از حد داده شود، ظلم است. پيام‏ها: 1- نظام هستى بر اساس حقّ بنا شده است، بنابراين با انسان هم بر طبق حقّ رفتار مى‏شود. خَلَقَ‏ ... بِالْحَقِ‏ ... لِتُجْزى‏ 2- برپايى و كيفر و پاداش عادلانه، لازمه‏ى آفرينش است. (حرف «واو» در «وَ لِتُجْزى‏» نشانه آن است كه آفرينش، اهدافى را دنبال مى‏كند كه يكى از آنها كيفر و پاداش است.) 3- نظام دنيا و آخرت، بر اساس حقّ و عدل است. خَلَقَ‏ ... بِالْحَقِ‏ ... وَ لِتُجْزى‏ ... وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‏ 4- مبناى جزا، است، نه أمل و آرزو. لِتُجْزى‏ ... بِما كَسَبَتْ‏
آیه بامداد دوشنبه : . سوره جاثيه‏ : وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ «24» . و گفتند: جز همين دنيايى، زندگى ديگرى نيست، مى ‏ميريم و زنده مى‏ شويم (يك گروه مى‏ رويم و يك گروه مى ‏آييم) و ما را چيزى جز و روزگار نابود نمى‏كند، در حالى كه هيچ گونه بر اين ادّعا ندارند ! آنان جز گروهى خيالباف نيستند. . نكته ‏ها: «دهر» به معناى گذر زمان دنيا است، گويا مادّيون معتقدند كه گذر عمر، مايه‏ى مرگ و هلاكت انسان است. پيام‏ها: 1- هوى‏ پرستى، چنان چشم و دل انسان را مى‏كند كه قيامت را منكر مى‏شود و زندگى را در حيات كوتاه دنيا محصور مى‏داند. اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ‏ ... حَياتُنَا الدُّنْيا 2- منكران براى انكار خود، منطق و علم ندارند. «ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ» 3- در عقايد، پندار و گمان بى ‏ارزش است، عقايد بايد بر اساس علم باشد. «إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ»
آیات بامداد سه شنبه : . سوره جاثيه‏ : وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ، ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» . و هرگاه آيات روشن ما (درباره ) بر آنان تلاوت گردد، دليل و حجّتى ندارند، مگر آنكه گويند: اگر راست مى‏گوييد پدران ما را (زنده كنيد و) بياوريد ! . سوره جاثيه‏ : قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «26» . بگو: خداست كه شما را زنده مى ‏كند و سپس مى ‏ميراند و آنگاه براى روز قيامتى كه شكى در آن نيست همه را مى‏ نمايد ولى اكثر مردم نمى ‏دانند. . نكته‏ ها: نظام آفرينش برنامه و قانونى دارد كه خداوند حكيم آن را بر هستى حاكم ساخته و نفى آن نشانه‏ى جهل و نادانى است. پيام‏ها: 1- آيات قرآن، روشن و روشنگر است. «آياتُنا بَيِّناتٍ» 2- كافران، به جاى انديشه در آيات خدا، آبا و اجداد خود را طلب مى‏كنند. تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا ... ائْتُوا بِآبائِنا 3- هرگاه سخن منكران را نقل كرديد، پاسخ آن را هم بيان كنيد. وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ ... قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ‏ 4- نشانه ‏هاى قدرت و حكمت و عدالت خداوند، به قدرى روشن و بيّن است كه دليلى براى شك در قيامت باقى نمى‏گذارد. «لا رَيْبَ فِيهِ» 5- حيات نخستين آدميان، نشان امكان قيامت است. يُحْيِيكُمْ‏ ... ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ‏ 6- تقاضاى زنده كردن نياكان در دنيا بر اساس جهل و ناآگاهى است. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» 7- ترديد در معاد، برخاسته از جهل انسان است. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»
آیات بامداد دوشنبه : . سوره احقاف‏ : وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «17» . و آنكه به خود گفت: افّ بر شما ! آيا به من وعده مى‏دهيد كه (پس از مرگ از گور) خارج گردم، در حالى كه نسل‏هاى بسيارى پيش از من گذشته ‏اند (و هرگز زنده نشده ‏اند)؟! ولى والدين او، خدا را به فريادرسى مى‏خوانند (و به او مى‏گويند:) واى بر تو! ايمان بياور! قطعاً وعده خداوند حق است، امّا او مى‏گفت: اين (وعده ‏ها) جز پيشينيان نيست ! . سوره احقاف‏ : أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «18» . آنان كسانى هستند كه در ميان اقوام كافرى از جن و انس كه پيش از آنان بودند، عذاب خدا بر آنان قطعى شده است، حتماً آنان زيانكارانند. . نكته ‏ها: «أُفٍّ» به معناى اعلام بى‏ زارى و ابراز ناخشنودى و نوعى توهين و تحقير و بى‏ ادبى است. در آيه قبل، آثار احسان به والدين و ايمان به خدا و شكر نعمت‏هاى الهى كه همان بهشت جاودان است، مطرح شد، در اين آيه چهره‏ى فرزند نااهل و سرانجام شوم و خسارت‏بار او ترسيم مى‏شود تا شيوه سخن و رفتار و عاقبت دو نوع فرزند، با يكديگر مقايسه شود. . مقصود از حشر مردم در جهان آخرت، محشور شدن همه مردم در يك زمان و مكان است، نه آنكه هر چند صباحى گروهى از مردگان در اين دنيا زنده شوند كه اين فرزند نااهل به والدين خود مى‏گويد: چرا گروه‏هاى قبلى زنده نشده ‏اند؟ . كسى‏كه ايمان به معاد ندارد، هستى و استعدادها و نعمت‏هاى خود را با بهاى ناچيز و اهداف زود گذر معامله مى‏كند و در دست‏خالى مانده و سرمايه‏اش هدر رفته و اهل حسرت و خسارت است. . پيام‏ها: 1- فرزند نااهل به والدين خود بدگويى و بى‏ادبى مى‏كند: «أُفٍّ لَكُما» ولى والدين‏ با ايمان و دلسوز، براى هدايت خود، هم از خدا استمداد مى‏كنند و هم او را به خوبى‏ها امر و از بدى‏ها نهى مى‏كنند. «يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ» 2- معمولًا منكر معاد، نه استدلال دارد نه ادب. «أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي» 3- فرزند، آزاد و مستقل و مسئول اعمال خويش است. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ‏ ... وَيْلَكَ آمِنْ‏ 4- والدين در قبال ارشاد و هدايت فرزندان خود مسئول هستند، گرچه پاسخ مثبت نگيرند. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ‏ ... وَيْلَكَ آمِنْ‏ 5- والدين، در كنار رشد و تغذيه جسمى فرزند، مسئول رشد او نيز هستند. حَمَلَتْهُ‏ ... بَلَغَ أَشُدَّهُ‏ ... هُما يَسْتَغِيثانِ‏ ... وَيْلَكَ آمِنْ‏ 6- والدين، با يادآورى و عاقبت انديشى، فرزندان خود را تربيت كنند. «آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» 7- ايمان نداشتن به معاد، سبب بى‏ تعهدى فرزند حتّى در برابر والدين مى‏شود. أُفٍّ لَكُما ... ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ‏ 8- منكران معاد، مؤمنان را مرتجع و متحجّر مى‏دانند و خود را نوانديش. «ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» 9- كفر به معاد و بدگويى و بى‏ادبى گستاخى در برابر والدين، عذاب قطعى را به دنبال دارد. قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍ‏ ... أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ‏ 10- لجاجت فرزندان در كفر، مانع استجابت دعاى والدين در حق آنان مى‏شود. وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ‏ ... حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ‏ 11- سنّت خداوند نسبت به همه منحرفان يكسان است. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ» 12- كفر و انكار معاد، در ميان جن و انس سابقه طولانى دارد. «أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» 13- نيز موجودى مثل انسان؛ داراى تكليف، تمدّن، مرگ و مير، حساب و كتاب و دريافت كيفر و پاداش است. أُمَمٍ‏ ... مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ‏ 14- انكار معاد وانحراف فكرى، خسارت سنگين در پى‏دارد. «إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ» 15- گستاخى در برابر والدين، حتّى با گفتن كوچكترين حرفى، جرمى بزرگ و مورد نكوهش قرآن و مايه‏ى خسارت انسان است. أُفٍّ لَكُما ... كانُوا خاسِرِينَ‏
آیه بامداد یکشنبه : . سوره احقاف‏ : أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‏ بَلى‏ إِنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ «33» . آيا نمى ‏نگرند خدايى كه آسمان‏ها و زمين را آفريده و در آفرينش آنها درنمانده، مى‏تواند را زنده كند، آرى، او بر هر كارى بسيار تواناست. . نكته ‏ها: «لَمْ يَعْيَ» از « » به معناى ناتوانى است. اگر اين آيه را ادامه سخن جنّيان بدانيم، معلوم مى‏شود كه بحث انكار معاد در ميان آنان نيز وجود دارد. پيام‏ها: 1- براى امكان ، به قدرت نمايى خداوند در هستى بنگريم. أَ وَ لَمْ يَرَوْا ... إِنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 2- قدرت خداوند، مطلق و نامحدود است. «وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ» 3- آيا منكران معاد، زنده كردن مردگان را از آفرينش آسمان‏ها و زمين سخت‏تر مى‏بينند كه آن را نمى‏پذيرند؟ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏ ... بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‏
آیات بامداد یکشنبه : . سوره «ق» : أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ؟ ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3» آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم (دوباره زنده مى‏شويم؟) اين ‏ دور (از عقل و انتظار) است. سوره «ق» : قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ «4» . بدون شك هر چه را زمين از آنان مى‏كاهد، مى‏دانيم و نزد ما است كه (همه چيز را در خود) حفظ مى‏كند. . سوره «ق» : بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ «5» . بلكه سخن حق را چون به سراغشان آمد، تكذيب كردند، پس در كار (نبوّت و معاد) سردرگُم و هستند. . نكته‏ ها: مراد كفّار از «رَجْعٌ بَعِيدٌ»، بعيد بودن از نظر عقل و عادت است. يعنى بازگشت دوباره انسان، از جهت عقل و عادت، امرى بعيد است. بنابراين آنها دليلى بر انكار ندارند و تنها استبعاد مى‏كنند. «مَرِيجٍ» به معناى اختلاط و آشفتگى است. چنانكه قرآن در مورد اختلاط آب‏هاى دو دريا مى‏فرمايد: «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ» كلمه‏ «مَرِيجٍ» در قرآن تنها يكبار بكار رفته آن هم در قالب صفت مشبهه كه حاكى از تداوم تحيّر و سردرگمى كفّار است. . پيام‏ها: 1- توجّه به معاد و حيات پس از مرگ، محور هشدار انبيا است. جاءَهُمْ مُنْذِرٌ ... ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ 2- به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهيد. تعجّب كفّار، ناشى از متلاشى شدن جسد انسان در زمين است كه قرآن پاسخ مى‏دهد: ما اين فرسايش را مى‏دانيم. أَ إِذا مِتْنا ... قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ‏ 3- تمام تحوّلات و تغييرات مادّى حساب و كتاب داشته و زير نظر خداست. «قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ» 4- زمين، خاصيّت فرسايش دهندگى دارد. «تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ» 5- علم خداوند به ذرّات هستى، منافاتى با ثبت و ضبط امور ندارد. عَلِمْنا ... وَ عِنْدَنا كِتابٌ‏ (مثل آن كه شما به كسى بگويى: من خودم مى‏دانم و در ضمن اسناد و مدارك هم نشان بدهى.) 6- خداوند، نسبت به كفّار نيز اتمام حجت مى‏كند. «كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ» 7- ريشه اضطراب و سردرگمى، تكذيب حق و كفر است، همان‏گونه كه ريشه آرامش، توجّه به قرآن و ياد خداست. بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِ‏ ... فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ‏ 8- كسى كه ايمان ثابت و محكمى ندارد، هر لحظه سخنى مى‏گويد و مضطرب است. (گاهى پيامبر را ساحر و كاهن و گاهى مجنون و شاگرد ديگران مى‏خواندند.) «فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ»
آیات بامداد دوشنبه : . سوره «ق» : أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ «6» . پس آيا به بالاى سرشان نگاه نكرده ‏اند كه چگونه آن را بنا كرديم و (با ستارگان) زينت داديم و آن را هيچ شكاف و خللى نيست؟ . سوره «ق» : وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «7» . سوره «ق» : تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «8» . و زمين را بگسترديم و كوه‏هاى استوار در آن افكنديم و از هر نوع با طراوت در آن رويانديم. تا براى هر بنده‏اى كه (به سوى حق،) روى مى‏آورد، مايه‏ى و پند باشد. . نكته‏ ها: «رَواسِيَ» جمع «راسية» به معناى محكم و استوار است. بيان زوجيّت گياهان، يكى از معجزه ‏هاى علمى قرآن است. «مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» . ريشه تعجّب و بعيد شمردن ، چند چيز است: الف) مرده ‏اى كه پوسيد و خاكش پراكنده شد، چه كسى مى‏داند كجاست؟ ب) بر فرض ذّرات پراكنده شناخته شوند، با چه قدرتى جمع مى‏شوند؟ در پاسخ شبهه اول در آيه 4 خوانديم: ما همه ذرّات خاك را مى‏دانيم و مى‏شناسيم. «عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ» در پاسخ شبهه دوم در اين آيات مى‏فرمايد: ما قدرت جمع كردن آن ذرّات را داريم و نمونه قدرت ما را در آسمان‏ها و زمين مشاهده مى‏كنيد كه چگونه آسمان‏ها را برافراشته و زينت داده ‏ايم به گونه ‏اى كه هيچ گونه رخنه و كاستى در آن نيست. . در اسلام تعقّل، تفكّر، بصيرت و معرفت، گام اول است و مناجات، گريه، انابه و عبادت گام بعدى. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏» اول بصيرت بعد تذكّر. در جاى ديگر مى‏فرمايد: يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ‏ ... يعنى ابتدا تفكّر و تعقّل مى‏كنند، آنگاه به ربوبيّت خداوند اقرار مى‏كنند. قرآن در ستايش از خردمندان مى‏فرمايد: «أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ» اشك آنان برخاسته از فكر، معرفت و بصيرت است، نه بر اساس عادت و احساسات. . پيام‏ها: 1- طبيعت، كلاس خداشناسى است. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ ... 2- با بيان نمونه ‏ها، مردم را دعوت كنيد. (براى امكان معاد، به قدرت‏ نمايى خداوند در آسمان و زمين نظر كنيد.) «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا» 3- كسانى كه در هستى نمى ‏انديشند و معاد را بعيد مى‏ شمارند، قابل سرزنش‏ هستند. «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا» 4- در كرات آسمانى، نظم و قانون حاكم است. كَيْفَ بَنَيْناها ... ما لَها مِنْ فُرُوجٍ‏ 5- زمين، كوه‏هاى استوار دارد. «أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ» 6- استحكام و زيبايى، ويژگى آفريده‏هاى خداوند در آسمان و زمين است. ما لَها مِنْ فُرُوجٍ‏، زينا السماء، أَلْقَيْنا ... رَواسِيَ‏، زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ 7- رويش گياهان زنده از دل خاك مرده، نمودى از رستاخيز دوباره انسان است. ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ... وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ 8- نگاه به گياهان و مناظر طبيعى، عاملى براى ايجاد نشاط و سرور است. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ 9- آن قدر نمونه ‏هاى قدرت خداوند را نظر كنيد، تا ذرّه ‏اى شبهه باقى نماند. أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا ... بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا 10- ارزان‏ترين، عمومى‏ ترين، نزديك‏ترين، سالم‏ترين، بادوام ‏ترين، هدفدارترين و جامع ‏ترين نشاطها، نگاه در آفريده ‏هاى الهى است. «بَهِيجٍ» 11- در مكتب انبيا، نگاه و تامل بايد مقدّمه بصيرت، فهميدن، هوشيارى و پند گرفتن باشد. «يَنْظُرُوا- تَبْصِرَةً- ذِكْرى‏» 12- راه بازگشت، بر روى همه باز است. «لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ» 13- اگر انسان، دلى براى فهميدن داشته باشد، تمام هستى (آسمان و زمين) براى او كلاس است. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ» 14- در مكتب انبيا، ‏ ها و سرورها، وسيله غفلت نيست، بلكه وسيله رشد و قرب است . زينا ... زَوْجٍ بَهِيجٍ‏ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ‏ 15- تواضع، زمينه فهميدن و غرور، باعث محروميّت است. «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى‏ لِكُلِّ عَبْدٍ» 16- زارى و انابه به درگاه خداوند، لازمه عبوديّت است. «عَبْدٍ مُنِيبٍ»
آیات بامداد سه شنبه : . سوره «ق» : وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ «9» . سوره «ق» : وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ «10» . و از آسمان، پر بركت نازل كرديم، پس به وسيله آن باغ‏ها و دانه ‏هاى دروشدنى رويانديم. و نيز درختان بلند خرما با خوشه ‏هاى پر و بر هم چيده. سوره «ق» : رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ الْخُرُوجُ «11» . تا رزق بندگان باشد و به باران، زمين را زنده كرديم، خروج (از گور نيز) اين گونه است. . نكته ‏ها: «حصيد» به معناى درو شده، «باسِقاتٍ» به معناى بلندقامت، «طَلْعٌ» شكوفه ‏اى است كه تازه به خرما تبديل شده، «نَضِيدٌ» به معناى متراكم و برهم چيده شده است. . از بهترين و لذّت ‏بخش‏ترين حالات كشاورز، هنگام رسيدن و درو كردن محصول است. «حَبَّ الْحَصِيدِ» در اين آيات، براى تبيين ، از نزول باران و رويش گياهان استفاده شده است. پيام‏ها: 1- باريدن باران، اگرچه از طريق عوامل طبيعى است، امّا با خداست. «نَزَّلْنا» 2- باران، وسيله و بركت زمين است. نابودى آفات، رويش گياهان، لطافت هوا و جارى شدن چشمه‏ ها، از خيرات و بركات باران است. «مُبارَكاً» 3- در ميان ميوه ‏ها، حساب ديگرى دارد. (درخت خرما جداگانه نام برده شده است) جَنَّاتٍ‏ ... وَ النَّخْلَ‏ 4- پيدايش محصولات كشاورزى، حكيمانه و هدفدار است. «رِزْقاً لِلْعِبادِ» 5- رزق انسان بايد زمينه‏ى بندگى او باشد. «رِزْقاً لِلْعِبادِ» 6- براى بيان معقولات، از محسوسات استفاده كنيم. أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ‏ 7- نگاهى به قدرت خدا، مسئله زنده شدن مردگان را براى انسان آسان مى‏كند. بَنَيْنا، زينا، مددنا، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا، نَزَّلْنا، فَأَنْبَتْنا، أَحْيَيْنا ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ‏ 8- كارهاى الهى از جامعيّت ويژه ‏اى برخوردار است؛ خداوند، صنعت و حكمت و معرفت و هدايت را بهم درآميخته است. (بلندى نخل و زيبايى شكوفه ‏هايش، نشانه صنعت و الهى است. رزق بودن ميوه ‏ها، نشانه حكمت الهى و از زمين مرده اين همه سرسبزى و محصول پديد آوردن، زمينه هدايت و معرفت انسان به الهى بر رستاخيز است.) باسِقاتٍ‏ ... نَضِيدٌ ... رِزْقاً ... كَذلِكَ الْخُرُوجُ‏
آیه بامداد پنجشنبه : . سوره «ق» : أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ؟ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15» . مگر در نخستين عاجزيم (تا از باز آفريدن شما در رستاخيز ناتوان باشيم)، بلكه آنان از آفرينش جديد در اشتباه و ترديدند. . سوره «ق» : وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16» . و همانا ما انسان را آفريده ‏ايم و هر چه را كه نفسش او را مى‏كند مى‏دانيم و ما از شريان و گردن به او نزديك‏تريم (و بر او مسلّطيم). . نكته ‏ها: كلمه «عيينا» از « » به معناى عجز و ناتوانى، «لَبْسٍ» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است. « » در لغت به معناى صداى آهسته است و در اصطلاح، كنايه از افكار ناپسندى است كه بر فكر و دل انسان مى‏گذرد. كلمه « » از ريشه‏ى «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب است. از آنجا كه اين رگ، شاهراه گردش خون ميان قلب و ديگر اعضاى بدن است، آن را «وريد» گفته ‏اند. . براى ارشاد منحرفان، از هر شيوه صحيحى بايد استفاده كرد در آيات قبل نمونه‏ هايى از قدرت خداوند در هستى و نمونه‏ هايى از سرنوشت شوم كسانى كه تكذيب مى‏كردند، بيان شد. اين آيات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده كه مگر ما در آفرينش اول عاجز شديم تا از آفرينش دوم بازمانيم. مشابه جمله‏ى‏ «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»، اين آيه است: «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» خداوند ميان انسان و قلب او حايل مى‏شود. . سرچشمه‏ى ، سه چيز است: الف) نفس و خواهش‏هاى نفسانى. «تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ» ب) شيطان. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ» ج) بعضى انسان‏ها و جنّيان. «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» . پيام‏ها: 1- آفرينش هر موجود، گواه بر قدرت آفريدگار بر آفرينش مجدد آن است. اگر آفريدن اول ممكن بود، خلقت دوباره نيز ممكن است. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ» 2- در گفتگو با مخالف، كوتاه‏ ترين و رساترين كلمات را بكار ببريد. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ» (ممكن شمردن يكى و محال شمردن ديگرى تناقض است) 3- كافران، دليلى بر انكار ندارند، تنها شك و ترديد است. «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» 4- اگر مى‏خواهيد عقيده ‏اى سالم داشته باشيد بايد وسوسه ‏ها را از خود دور كرده و نفس خود را اصلاح كنيد. (انكار قيامت به خاطر آن است كه خود را از وسوسه‏ها پاك نكرده‏ايد.) بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ‏ ... وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ‏ 5- علم و احاطه‏ى خداوند به بشر، در طول حيات اوست. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»
آیات بامداد دوشنبه : . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ به نام خداوند بخشنده مهربان‏ سوره ذاريات‏ : وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1» سوره ذاريات‏ : فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2» سوره ذاريات‏ : فَالْجارِياتِ يُسْراً «3» سوگند به بادهايى كه با شدّت اشيا را پراكنده مى‏كنند. پس به ابرهاى گران بار سوگند. پس به ‏هايى كه به آسانى در حركتند سوگند. . سوره ذاريات‏ : فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4» سوره ذاريات‏ : إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5» سوره ذاريات‏ : وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6» . پس به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏كنند سوگند. كه آنچه وعده داده مى‏شويد، قطعاً راست است. و حتماً (روز) واقع‏ شدنى است. . نكته‏ها: «ذاريات» جمع «ذارية» به معناى بادهاى شديد، از «ذرو» به معناى و پراكندن است. «وقر» به معناى بار سنگين و مراد از آن در اينجا ابرهاى پرباران مى‏باشد. «جاريات» به معناى كشتى ‏ها يا نهرهاى روان است. . بر اساس روايات، مراد از «ذاريات»، بادها و مراد از «حاملات»، ابرها ومقصود از «جاريات»، كشتى ‏ها و منظور از «مقسّمات»، فرشتگانى هستند كه ارزاق را تقسيم مى‏كنند. . «يسر»، ضد «عسر» و به معناى آسانى است. مراد از «فَالْجارِياتِ يُسْراً» كشتى ‏هايى است كه به آسانى و آرامى حركت مى‏كنند. بادها كه عامل حركت كشتى ‏ها و ابرها كه مايه‏ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده‏اند. حيات بشر، حيوانات و گياهان در گرو است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند. نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيع‏ترين، ارزان‏ترين و كم حادثه ‏ترين راه‏ها، راه‏هاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى‏شود كه چند روزى كشتى‏هاى جهان متوقّف شوند. امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» ملائكه‏اى هستند كه هر روز ارزاق مردم را بين طلوع فجر تا طلوع خورشيد تقسيم مى‏كنند. در تقسيم ارزاق، به هر فرد و قبيله و منطقه ‏اى، سهمى و چيزى داده مى‏شود و چيز ديگرى داده نمى‏شود، تا براى جبران كمبود، مسئله مشاركت، تعاون، رقابت، تجارت، حركت و ابتكار راه بيفتد و هيچ فرد و قبيله ‏اى، خود را از هر جهت بى ‏نياز نبيند و دست به طغيان نزند. آرى تنگناها در كنار گشايش ‏ها، به طور حكيمانه ‏اى قرار گرفته است. «قرن بسعتها عقابيل فاقتها» توجّه به قدرت‏نمايى خداوند در باد و ابر و كشتى، پذيرفتن را براى انسان آسان مى‏كند. در آغاز اين سوره با چهار سوگند پياپى، قطعى بودن وقوع قيامت بيان شده است. . حروف‏ «إِنَّما» و «ان»، حرف «لام» در كلمات‏ «لَصادِقٌ» و «لَواقِعٌ» و جمله اسميه، همه نشانه‏ى تأكيد هستند. نمونه ‏هايى از ‏هاى الهى كه در دنيا محقّق شده است: خداوند به مادر موسى دستور داد كه نوزادش را به آب افكند و به او فرمود: ما او را به تو برمى‏گردانيم و از پيامبرانش قرار مى‏دهيم، «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» اين وعده بزرگ صورت پذيرفت. خداوند به پيامبر اسلام وعده داد كه تو را در برابر مسخره‏ كنندگان كفايت مى‏كنيم، «إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ» وعده داد نام تو را بلند مى‏گردانيم، «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» و به وعده ‏هاى خود عمل كرد. خداوند، بارها پيروزى حقّ بر باطل و خوش عاقبتى اهل تقوا را وعده داده و به وعده‏اش عمل كرده است. نام امام حسين عليه السلام ماند و نام قاتلان او محو شد. كسانى‏كه به وعده خود عمل نمى‏كنند يا عاجزند يا حيله ‏گر و يا فراموشكار و ذات مقدّس الهى از تمام اين عيب‏ها به دور است. پيام‏ها: 1- سوگند به پديده ‏هاى طبيعى همچون ابر و باد و باران، توجّه اسلام را به كشف قوانين هستى و تدبير حاكم بر آنها در جهت خداشناسى نشان مى‏دهد. وَ الذَّارِياتِ‏ ... فَالْحامِلاتِ‏ ... فَالْجارِياتِ‏ ... 2- خداوند امور انسان را از طريق به انجام مى‏رساند. و «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» 3- قرآن، براى اعتلاى فكر بشر، او را به محسوسات و غير محسوسات، متوجّه مى‏سازد. وَ الذَّارِياتِ‏ ... و فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً 4- در برابر ترديد ديگران، بايد با قاطعيّت و صلابت و صراحت از حق سخن گفت. «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» (كلمه انّ و حرف لام، براى تأكيد است) 5- وعده معاد و سرانجام جهان، مستمر و پى در پى بوده است. «تُوعَدُونَ»
آیات بامداد چهارشنبه : . سوره ذاريات‏ : يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» سوره ذاريات‏ : يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» مى‏پرسند روز چه وقت است. روزى است كه آنها بر آتش سوزانده مى‏شوند ! . سوره ذاريات‏ : ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14» . (به آنان گفته مى‏شود:) عذابتان را ، اين همان عذابى است كه درباره آن عجله داشتيد. . نكته‏ ها: « » در اصل به معناى گداختن طلا و نقره در آتش براى خالص از ناخالصى‏ هاى آن است و در اينجا به معناى شدّت عذاب كفّار است. منكران، به انبيا مى‏گفتند: «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»* آن عذابى كه خبر مى‏دادى براى ما بياور. در اينجا قرآن مى‏فرمايد: اين همان عذابى است كه آن را با عجله درخواست مى‏كرديد ! . سيماى دوزخيان منحرف: تناقض گويى مى‏كنند، «لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ» از حقّ روى مى‏گردانند، «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ» در سهو و اشتباه غرق مى‏شوند،«فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ» نظام فكرى خود را بر حدسيّات استوار مى‏سازند، «الْخَرَّاصُونَ» پندارهاى بى ‏اساس و سؤالات نابجا دارند و در تحقق وعده‏ هاى الهى شتاب مى ‏ورزند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ» پيام‏ها: 1- پرسيدن براى فهميدن، مانعى ندارد، امّا اگر براى بهانه ‏جويى و انكار حقيقت باشد، قابل توبيخ است. «يَسْئَلُونَ» 2- ندانستن جزئيات، دليل نپذيرفتن اصول نيست. گروهى به خاطر ندانستن زمان قيامت، از پذيرفتن اصل سر باز مى‏زنند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ» 3- با كسانى كه در صدد انكار حقايقند، بايد با قاطعيّت برخورد كرد. «يَوْمَ هُمْ عَلَى‏ النَّارِ يُفْتَنُونَ» 4- كيفر قيامت، ساخته دست خود انسان است. «ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ» 5- كفّار، با آتش ، عذاب جسمى مى‏شوند و با خطاب «ذوقوا» عذاب روحى. «النَّارِ- ذُوقُوا»