آیه بامداد جمعه :
#قرآن
.
سوره غافر : فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ «55»
پس #صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعدههاى خداوند حقّ است
و براى گناهت #استغفار كن
و شامگاهان و بامدادان، سپاسگزارانه پروردگارت را #تسبيح كن.
نكتهها:
دلايل عقلى و نقلى گواه بر آن است كه انبيا معصومند،
زيرا اگر #معصوم نبودند پيروى و اطاعت مطلق و بى چون و چرا از آنان واجب نبود و اطاعت از آنان مشروط مىشد، همان گونه كه اطاعت از والدين مشروط به آن است كه فرزند را به شرك و انحراف دعوت نكنند.
اين از يك سو؛
از سوى ديگر دليل نياز ما به پيامبر و امام آن است كه ما را از انحراف باز دارد و اگر او نيز اهل خلاف باشد،
حجّت خدا بر ما كامل نيست در حالى كه قرآن مىفرمايد:
و «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»
به هر حال رسولى كه خداوند مىفرمايد:
«اطاعت او اطاعت من و تبعيّت از او تبعيّت از من و اذيّت او اذيّت من است» بايد معصوم باشد.
بنابراين در مواردى مثل اين آيه كه سخن از #گناه پيامبر به ميان آمده است، بايد بگوييم:
مراد از گناه، ترك اولى است، يعنى كار برتر را رها كرده نه كار واجب را.
به چند مثال توجّه كنيد:
اگر در مجلسى كه افراد محترمى نشستهاند كسى بخواهد به دليل درد پائى كه دارد پاى خود را دراز كند از همه حضار عذرخواهى مىكند.
اگر گوينده تلويزيون سرفهاى كند از بينندگان معذرت خواهى مىكند.
اگر صاحب خانه غذاى درجه يك تهيه نكند از مهمان عذرخواهى مىكند،
در حالى كه همه مىدانيم پا دراز كردن مريض و سرفه كردن گوينده و تهيه غذاى متوسط گناه ندارد
ولى چون انسان خود را در محضر بينندگان و بزرگان مىداند يا غذاى خود را در شأن مهمان نمىداند يا احساس مىكند بايد تلاش بيشترى مىكرد عذرخواهى مىكند.
پس هر عذرخواهى نشانه خلافكارى نيست، بلكه گاهى از باب ادب و توجّه به حضور در محضر بزرگان است.
عصمت و استغفار پيامبران
اگر شما با يك چراغ كم نور وارد سالن بزرگى شويد، تنها اجسام بزرگ را خواهيد ديد ولى اگر با يك نورافكن قوى وارد شويد يك هستهى خرما يا كوچكتر از آن را هم خواهيد ديد.
اگر نور ايمان در انسان كم باشد، انسان تنها گناهان بزرگ را مىبيند ولى اگر نور ايمان در وجودش بيشتر باشد لغزشهاى كوچك را نيز خواهد ديد و از آنها دورى خواهد كرد.
پيامبران الهى به دليل داشتن ايمان كامل و تقواى بالا از گناهان كوچك نيز دورى مىكردند. به همين جهت مىگوييم آنان معصوم بودند.
گاهى خطاب آيات قرآن به شخص پيامبر است ولى مراد ديگرانند.
در آيه 23 سورهى اسراء خداوند به پيامبرش خطاب مىكند:
«إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» اگر يكى از والدين يا هر دو به پيرى رسيدند به آنان اف نگو.
در حالى كه همه مىدانيم پيامبر عزيز اسلام والدين خود را در كودكى از دست داده بود و جايى براى خطاب «عِنْدَكَ الْكِبَرَ» باقى نمىماند،
بنابراين خطابِ «عِنْدَكَ» به امّت اوست. در آيهى مورد بحث نيز كه مىفرمايد:
«وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ» گرچه پيامبر صلى الله عليه و آله مورد خطاب قرار گرفته است ولى مخاطب اصلى گنهكارانِ امّت پيامبر هستند كه بايد براى گناهان خود استغفار كنند
و اگر هم مخاطب، شخص پيامبر باشد، منظور اين است كه براى گناهان امّت آمرزش بخواه.
پيامها:
1- با توجّه به وعدهى خداوند در مورد نصرت پيامبران،
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا ... اين آيه مىفرمايد: مقاومت كن. «فَاصْبِرْ»
2- انگيزه صبر، رسيدن به وعدههاى الهى است. «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»
3- پيامبر نيز مأمور به استغفار است. «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ»
4- تنزيه خداوند اگر همراه با ستايش او باشد، ارزش بيشترى دارد. «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ»
5- در دعا و عبادت، عنصر زمان نقش دارد. سَبِّحْ ... بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ
(چنانكه در آيات ديگر مىفرمايد:
«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» ،
«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ» )
6- تسبيح و حمد، زمانى وسيلهى رشد و تربيت و سبب تقويت توحيد است
كه هر صبح و شام و دائمى باشد نه لحظهاى. «بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ»
آیات بامداد جمعه :
#قرآن
.
سوره دخان : إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34»
سوره دخان : إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35»
البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مىگويند:
غير از اين #مرگ اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست
و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد.
سوره دخان : فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36»
پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد !
سوره دخان : أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37»
آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند ؟
ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند #هلاك كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمىگيرند).
نكته ها:
در قرآن عواملى سبب هلاكت و گرفتارى به قهر الهى شمرده شده است از جمله:
فسق، مكر، كفر، تكذيب، ظلم، استكبار، طغيان و گناه.
چنانكه مىفرمايد: «فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ» به خاطر طغيان نابود شدند
و يا «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» به خاطر گناهانشان آنان را گرفتار كرديم.
.
براى افراد #لجوج، معجزه آوردن بى اثر است،
كسى كه با قاطعيّت مىگويد: پس از مرگ خبرى نيست
و اين گونه پيش داورى دارد و با لحن «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» سخن مىگويد لجوج است.
.
پيامها:
1- بازگو كردن عقايد باطل و خرافات ديگران اگر اثر منفى نداشته باشد مانعى ندارد. لَيَقُولُونَ ...
2- ايمان به #معاد، مرز ايمان و شرك است. (مشركان، خالقيّت خدا را قبول داشتند، امّا قيامت را نمىپذيرفتند.) «وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ»
3- انتخاب معجزه با خداست، نه با مردم. «فَأْتُوا بِآبائِنا»
4- تاريخ، بهترين درس عبرت است. «قَوْمُ تُبَّعٍ»
5- جرم و #گناه وسيله هلاكت است. أَهْلَكْناهُمْ ... كانُوا مُجْرِمِينَ
آیات بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره دخان : إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ «43»
سوره دخان : طَعامُ الْأَثِيمِ «44»
سوره دخان : كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ «45»
سوره دخان : كَغَلْيِ الْحَمِيمِ «46»
.
(ميوه) همانا درخت زقّوم، غذاى گناهكاران است.
همچون مس آب كرده در #شكم آنها مىجوشد.
همچون جوشش آب داغ.
.
سوره دخان : خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ «47»
سوره دخان : ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ «48»
.
(به مأموران دوزخ گفته مىشود) گنهكار را بگيريد و او را به وسط #آتش شعله ور بكشيد.
سپس از آب سوزان بر سرش بريزيد.
.
سوره دخان : ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ «49»
سوره دخان : إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ «50»
.
(به او گفته مىشود) بچش كه تو همان هستى كه به گمان خود عزيز و كريم بودى !
اين همان است كه همواره در آن #ترديد داشتيد.
.
نكته ها:
« #زقوم» نوعى غذاى ناخوشايند در دوزخ است.
در سورهى صافّات آيه 63 نيز اين گونه آمده است: شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ... إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
درخت يا گياهى است كه از دوزخ مىرويد، آرى همان گونه كه انسان مجرم در دوزخ هميشه مىماند، درخت هم به ارادهى خدا باقى مىماند.
.
«أَثِيمٍ» به كسى گويند كه بر گناه پايدار باشد.
«مهل» به معناى فلز يا مس ذوب شده يا آلوده است.
«فَاعْتِلُوهُ» به معناى كشاندن همراه با قهر و خشونت است.
.
پيامها:
1- معاد، حق است. (مسئلهى طعام و آب جوش، ... ) طَعامُ ... فِي الْبُطُونِ
2- #گناه سبب عذاب و قهر الهى است. «طَعامُ الْأَثِيمِ»
3- عذاب قيامت هم جسمى است و هم روحى. (عذاب جسمى موادّ جوشان و عذاب روحى، شنيدن تحقير و تمسخر
به اينكه شما بوديد كه در دنيا تنها براى خود عزّت و كرامت قائل بوديد.)
«ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ»
4- دوزخيان از درون و بيرون مىسوزند.
يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ... صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ
آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره فتح : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سوره فتح : إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً «1»
همانا ما #گشايش آشكارى را براى تو پيش آورديم.
.
سوره فتح : لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ
وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً «2»
.
تا خداوند براى تو گناهِ پيش و پس (از هجرت را كه كفّار مكّه به تو #نسبت مىدهند) ببخشد
و نعمتش را بر تو تمام كند و تو را به راه راست هدايت نمايد.
.
سوره فتح : وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً «3»
و خداوند تو را با پيروزى شكست ناپذيرى يارى نمايد.
.
نكته ها:
در اينكه مراد از «فتح مبين» در آيه اول سوره فتح چيست، ميان مفسران اختلاف است؛
گروهى مانند: آلوسى، ابوالفتوح، علامه طباطبايى و فيض كاشانى، آن را مربوط به #صلح حديبيّه مىدانند
و گروه ديگرى مانند شيخ طوسى، زمخشرى و فخررازى، آن را مربوط به فتح مكّه دانسته اند و هر دو گروه به رواياتى استناد كرده اند.
.
صلح حديبيّه از آن جهت مهم است كه سرآغاز فتح مكّه و پيروزى هاى مهم پس از آن بوده است،
علاوه بر آنكه تا آن روز مشركان تنها به #نابودى مسلمانان مى انديشيدند و براى آنان جايگاهى قائل نبودند،
امّا با پذيرش صلح، در حقيقت مسلمانان را پذيرفتند ،
كه اين در واقع پيروزى بزرگى در صحنه سياسى اجتماعى بود.
.
فتح مبين از آن جهت بود كه در سال ششم، يك هزار و چهارصد نفر همراه حضرت بودند ،
ولى بعد از دو سال، ده هزار نفر در فتح مكّه با پيامبر همراه بودند !
.
كلمه «ذنب» به معناى دنباله و آثار و #پيامد هاى هر چيز است و بيشتر در مورد گناه و پيامدهاى سوء آن بكار مىرود.
.
شكى نيست كه هر حركت حق طلبانه، براى منحرفان خوشايند نيست و آن ندا را گناه مىشمرند
و بر ضدّ مناديان آن، انواع مشكلات، نگرانى ها، آزار و شكنجه ها، نسبتهاى ناروا، توطئه ها، اختلافات و شايعات را به راه مى اندازند،
امام رضا عليه السلام فرمودند: #گناه هيچ كس نزد مشركان، بيشتر از گناه پيامبر نبود، زيرا پيامبر با بت پرستى مبارزه مىكرد
و حال آنكه مشركان تا قبل از فتح مكّه 360 بت داشتند،
امّا با فتح مكّه و پيروزى قدرتمند پيامبر و مسلمانان، تمام اشتباهات پوشانده ماند.
.
خداوند در سال دوم هجرى كه قبله تغيير كرد و سال #ششم كه صلح حديبيّه به وقوع پيوست و سال هشتم كه مكّه فتح گرديد، #وعده تمام كردن نعمت را در آينده مىدهد مىفرمايد: «يُتِمَّ نِعْمَتَهُ»،
امّا در حجّة الوداع به آن وعده ها جامه عمل پوشاند
و با اعلام نصب حضرت على عليه السلام به امامت، #نعمت را تمام كرد
و فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»