eitaa logo
مسجدالرسول(ص) میدان راهنمایی
141 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
321 ویدیو
2 فایل
این کانال بمنظور اطلاع رسانی کلیه فعالیتهای فرهنگی ، تربیتی ،آموزشی ،اردویی و .. مسجدالرسول(ص) تشکیل گردیده است. یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات بامداد دوشنبه : . سوره احقاف‏ : وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «17» . و آنكه به خود گفت: افّ بر شما ! آيا به من وعده مى‏دهيد كه (پس از مرگ از گور) خارج گردم، در حالى كه نسل‏هاى بسيارى پيش از من گذشته ‏اند (و هرگز زنده نشده ‏اند)؟! ولى والدين او، خدا را به فريادرسى مى‏خوانند (و به او مى‏گويند:) واى بر تو! ايمان بياور! قطعاً وعده خداوند حق است، امّا او مى‏گفت: اين (وعده ‏ها) جز پيشينيان نيست ! . سوره احقاف‏ : أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «18» . آنان كسانى هستند كه در ميان اقوام كافرى از جن و انس كه پيش از آنان بودند، عذاب خدا بر آنان قطعى شده است، حتماً آنان زيانكارانند. . نكته ‏ها: «أُفٍّ» به معناى اعلام بى‏ زارى و ابراز ناخشنودى و نوعى توهين و تحقير و بى‏ ادبى است. در آيه قبل، آثار احسان به والدين و ايمان به خدا و شكر نعمت‏هاى الهى كه همان بهشت جاودان است، مطرح شد، در اين آيه چهره‏ى فرزند نااهل و سرانجام شوم و خسارت‏بار او ترسيم مى‏شود تا شيوه سخن و رفتار و عاقبت دو نوع فرزند، با يكديگر مقايسه شود. . مقصود از حشر مردم در جهان آخرت، محشور شدن همه مردم در يك زمان و مكان است، نه آنكه هر چند صباحى گروهى از مردگان در اين دنيا زنده شوند كه اين فرزند نااهل به والدين خود مى‏گويد: چرا گروه‏هاى قبلى زنده نشده ‏اند؟ . كسى‏كه ايمان به معاد ندارد، هستى و استعدادها و نعمت‏هاى خود را با بهاى ناچيز و اهداف زود گذر معامله مى‏كند و در دست‏خالى مانده و سرمايه‏اش هدر رفته و اهل حسرت و خسارت است. . پيام‏ها: 1- فرزند نااهل به والدين خود بدگويى و بى‏ادبى مى‏كند: «أُفٍّ لَكُما» ولى والدين‏ با ايمان و دلسوز، براى هدايت خود، هم از خدا استمداد مى‏كنند و هم او را به خوبى‏ها امر و از بدى‏ها نهى مى‏كنند. «يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ» 2- معمولًا منكر معاد، نه استدلال دارد نه ادب. «أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي» 3- فرزند، آزاد و مستقل و مسئول اعمال خويش است. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ‏ ... وَيْلَكَ آمِنْ‏ 4- والدين در قبال ارشاد و هدايت فرزندان خود مسئول هستند، گرچه پاسخ مثبت نگيرند. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ‏ ... وَيْلَكَ آمِنْ‏ 5- والدين، در كنار رشد و تغذيه جسمى فرزند، مسئول رشد او نيز هستند. حَمَلَتْهُ‏ ... بَلَغَ أَشُدَّهُ‏ ... هُما يَسْتَغِيثانِ‏ ... وَيْلَكَ آمِنْ‏ 6- والدين، با يادآورى و عاقبت انديشى، فرزندان خود را تربيت كنند. «آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» 7- ايمان نداشتن به معاد، سبب بى‏ تعهدى فرزند حتّى در برابر والدين مى‏شود. أُفٍّ لَكُما ... ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ‏ 8- منكران معاد، مؤمنان را مرتجع و متحجّر مى‏دانند و خود را نوانديش. «ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» 9- كفر به معاد و بدگويى و بى‏ادبى گستاخى در برابر والدين، عذاب قطعى را به دنبال دارد. قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍ‏ ... أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ‏ 10- لجاجت فرزندان در كفر، مانع استجابت دعاى والدين در حق آنان مى‏شود. وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ‏ ... حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ‏ 11- سنّت خداوند نسبت به همه منحرفان يكسان است. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ» 12- كفر و انكار معاد، در ميان جن و انس سابقه طولانى دارد. «أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» 13- نيز موجودى مثل انسان؛ داراى تكليف، تمدّن، مرگ و مير، حساب و كتاب و دريافت كيفر و پاداش است. أُمَمٍ‏ ... مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ‏ 14- انكار معاد وانحراف فكرى، خسارت سنگين در پى‏دارد. «إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ» 15- گستاخى در برابر والدين، حتّى با گفتن كوچكترين حرفى، جرمى بزرگ و مورد نكوهش قرآن و مايه‏ى خسارت انسان است. أُفٍّ لَكُما ... كانُوا خاسِرِينَ‏
آیه بامداد چهارشنبه : . سوره احقاف‏ : وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ «20» . و (ياد كن) روزى كه كافران بر آتش عرضه شوند. (به آنان گفته شود:) شما در زندگى دنيا، نعمت‏هاى دل پسندتان را تلف كرديد و از آنها شديد (و براى امروزتان چيزى ذخيره نكرديد،) پس امروز به خاطر ناحقى كه در زمين داشتيد و پيوسته مرتكب گناه مى‏ شديد، به عذاب خوار كننده كيفر داده مى‏شويد. . نكته‏ ها: از دست دادن امكانات و نعمت‏ها و حسرت خوردن بر آنها، از لحظه مرگ آغاز مى‏شود. حضرت على عليه السلام درباره چگونگى جان دادن مى‏فرمايد: انسان در آخرين لحظات فكر مى‏كند كه با عمرش چه كرده و چگونه روزگار گذرانيده است. «يفكر فيم افنى عمره و فيم اذهب دهره» در قرآن، آياتى اين حالت را ترسيم مى‏كند و مى‏فرمايد: انسان به هنگام مى‏گويد: «ما أَغْنى‏ عَنِّي مالِيَهْ. هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» ثروتم براى من مفيد واقع نشد، توان و قدرتم از دست رفت. در اين آيه نيز به انسان‏ها گفته مى‏شود: طيّبات را از دست داديد و ذخيره‏اى نكرديد. در ، گاهى مجرمان بر دوزخ عرضه مى‏شوند، «يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ» و گاهى را بر آنان عرضه مى‏كنند. «وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ» و در مرحله ‏اى ديگر مجرمان را در آن پرتاب مى‏كنند. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ» . پيام‏ها: 1- در قيامت انواع شكنجه ‏هاى جسمى و روحى و روانى براى مجرمان است. «يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ» (عذاب مجرمان، همراه با توبيخ و سرزنش و تحقير آنان است.) 2- استفاده از نعمت‏ها و طيّبات براى انسان حلال است، «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» ليكن مصرف آنها در راه ‏ها، خسارت است. «أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ» 3- كيفر تكبّر در دنيا، خوارى و ذلّت در قيامت است. «عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ» 4- و استكبار، مقدّمه فسق و خروج از مدار حق است. تَسْتَكْبِرُونَ‏ ... تَفْسُقُونَ‏ 5- تكبّر درونى، سبب عملكرد بد بيرونى است. تَسْتَكْبِرُونَ‏ ... تَفْسُقُونَ‏
آیات بامداد جمعه : . سوره احقاف‏ : قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «22» . (قوم عاد به حضرت ) گفتند: آيا به سراغ ما آمده ‏اى تا ما را از خدايانمان برگردانى؟ پس اگر از راستگويانى، آنچه را مى‏دهى براى ما بياور. . سوره احقاف‏ : قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «23» . هود گفت: علم (به زمان وقوع ) تنها نزد خداست و من آنچه را بدان فرستاده شده ‏ام به شما ابلاغ مى‏كنم، ولى (متأسفانه) شما را گروهى جاهل مى‏بينم. . پيام‏ها: 1- پيامبران منتظر مراجعه مردم نبودند؛ خود به آنان مى‏رفتند و معمولًا با استقبال آنها مواجه نمى‏شدند. «أَ جِئْتَنا» 2- گاهى شرك و بت‏ پرستى، چنان حق جلوه مى‏كند كه توحيد و يكتاپرستى، انحراف محسوب مى‏شود. «لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا» 3- علم به همه حقايق تكوينى، مخصوص خداوند است. «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ» 4- پيامبران نيز محدوديّت علمى داشته و به آن اقرار كرده ‏اند. «إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ» (گاهى اقرار به نمى‏دانم لازم است.) 5- وظيفه انبيا، رسالت الهى است. «أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ» 6- درخواست نابجاى نزول عذاب، به جاى تفكر در سخن حق، نشانه جهل و نادانى است. فَأْتِنا بِما تَعِدُنا ... أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ‏
آیه بامداد پنجشنبه : . سوره محمّد : فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ «18» . پس آيا (كفّار براى ايمان آوردن) را انتظار دارند، كه ناگهان به سراغشان آيد ؟ در حالى كه ‏هاى آن آمده است ! پس آنگاه كه (رستاخيز) به سراغشان آيد متذكّر شدن آنان چه سودى برايشان خواهد داشت؟! . نكته ‏ها: «أشراط» جمع «شرط» به معناى نشانه و علامت است و مراد از «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» در اين آيه، بر اساس روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله، بعثتِ آن بزرگوار است. زيرا آخرين رسول و كتاب الهى بر مردم نازل و حجّت خداوند بر مردم، كامل گشته است. پس هرگونه گناه، فساد، كفر و انكار، ظهور قيامت را نزديك مى‏سازد. گرچه معمولًا كلمه‏ «السَّاعَةَ» در مورد قيامت بكار مى‏رود ولى مانعى ندارد كه مراد، زمانِ نزول قهر الهى و هلاكت مردم در همين دنيا باشد كه مقدّمه عذاب قيامت است. ابن عباس نقل مى‏كند كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع در حالى كه نزديك‏ترين افراد به آن حضرت، سلمان فارسى بود فرمود: آيا به شما خبر دهم از نشانه ‏هاى قيامت؟ آنگاه فرمود: «اضاعة الصّلوات و اتّباع الشّهوات و الميل الى الاهواء و تعظيم أصحاب المال و بيع الدين بالدنيا» بى توجّهى به نماز و پيروى از هوسها و احترام به ثروتمندان و فروختن دين به دنيا. در برخى روايات، بيش از صد علامت براى نشانه ‏هاى برپايى قيامت برشمرده ‏اند. . پيام‏ها: 1- كفّارِ سنگدل با مشاهده تمام دلائل، باز ايمان نمى ‏آورند و منتظر سپرى شدن آخرين مهلت‏ اند. «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ» 2- برپايى قيامت و به هلاكت رسيدن كفّار، ناگهانى و غافلگيرانه است. «بَغْتَةً» 3- قيامت، نشانه‏ ها و مقدّماتى دارد. «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» 4- فكر نكنيد كه هميشه راه باز است و مجالى براى بازگشت وجود دارد. «فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ»
آیات بامداد شنبه : . سوره «ق» : وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» . سوره «ق» : لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22» . و هركس (به صحنه ) مى‏آيد، با او دو است كه يكى او را به جلو سوق مى‏دهد و ديگرى گواه اوست. (به او گفته مى‏شود:) همانا از اين صحنه در (عميق) بودى، پس پرده (غفلت) تو را كنار زديم و امروز چشمت تيزبين شده است. . سوره «ق» : وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ «23» و (فرشته) همراه او گويد: اينك (نامه اعمال او) نزد من آماده است. . سوره «ق» : أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» سوره «ق» : مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25» . (خداوند به دو فرشته سائق و شهيد خطاب مى‏كند:) هر كفرپيشه لجوج را به دوزخ افكنيد. (آن كه) سخت مانع خير است و متجاوز و شبهه افكن. . سوره «ق» : الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ «26» . آنكه با خداوند يكتا، معبود ديگرى قرارداد، پس او را در عذاب سخت بيفكنيد. . نكته ‏ها: در قيامت، مراحل طبيعى يك طى مى‏شود تا حكم صادر شود: ابتدا حضور شاهد «سائِقٌ وَ شَهِيدٌ»، پس از آن، محاكمه و تفهيم جرم، «كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ» و سپس صدور حكم. «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» «عَتِيدٌ» اشاره به نظم و ضبط دقيق فرشتگان دارد و «عَتِيدٌ» به معناى لجوج و عنود است، «مَنَّاعٍ» از «منع» به معناى بخيل، شدت بخل و منع را بيان مى‏كند و «مُرِيبٍ» به كسى گويند كه ديگران را به شك مى‏اندازد، آن هم شكى همراه با بدبينى. واژه‏ «كَفَّارٍ» بيانگر اوج و عمق كفر در وجود يك انسان است كه طبيعتاً از عناد و لجاجتى سخت حكايت دارد. كفرى كه او را از هر چيزى باز مى‏دارد، به ستم و تجاوز مى‏كشاند و در ديگران نيز نسبت به حقّانيّت راه خدا ترديد ايجاد مى‏كند. طبيعى است كه پايان كار چنين فردى، دوزخ و عذاب سخت است. ميان جرم انسان و كيفر الهى، تناسب وجود دارد. كسى‏كه مرتكب كفر و عناد و منع خير و تجاوز، شبهه ‏افكنى و شرك شود، بايد عذابش شديد باشد. «فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ» . امام باقر و امام صادق عليهما السلام فرمودند: مراد از «قَرِينُهُ» فرشته‏اى است كه شاهد بر اوست. دو فرشته‏ى مأمور پرتاب مجرمان به جهنّم، يا رقيب و عتيد هستند و يا سائق و شهيد. . پيام‏ها: 1- هر يك از انسان‏ها در قيامت حاضر شده و همچون دادگاه دنيوى، همراه با فرشته‏ اى مراقب است كه او را تحت نظر دارد. «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ» 2- در قيامت، نه توان فرار و نه توان انكار است. «مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» 3- وظيفه و مسئوليّت هر فرشته‏اى، معيّن است. «سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» 4- غفلت انسان، عميق و فراگير است. «فِي غَفْلَةٍ» (تنوين نشانه اهميّت و (سياق) «فِي» نشانه احاطه و فراگير بودن آن است) 5- دنيا و جلوه‏هاى آن، به روى انسان پرده غفلت مى‏اندازد. غَفْلَةٍ ... غِطاءَكَ‏ 6- انسان با اعمال خويش، براى خود پرده‏هاى غفلت بوجود مى‏آورد. «غِطاءَكَ» 7- دنيا، دار غفلت و آخرت، سراى هوشيارى است. كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ ... فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ 8- پرده‏ هايى كه انسان با رفتار خود براى خويش به وجود مى‏آورد، حق ‏بينى او مى‏شود و روزى كه پرده ‏ها كنار رود، ديد او واقعى مى‏شود. غِطاءَكَ‏ ... فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ 9- انسان غافل، در دنيا سطحى ‏نگر است و ديد عميق ندارد ولى روز قيامت چشمش باز و مى‏شود. فِي غَفْلَةٍ ... الْيَوْمَ حَدِيدٌ 10- فرمانِ انداختن به دوزخ، بيانگر حقارت و ذلت دوزخيان است. «أَلْقِيا» 11- ملاك در قيامت، عملكرد انسان است، از هر جنس و نژاد و قبيله‏اى كه باشد. «كُلَّ كَفَّارٍ» 12- آنچه سبب دوزخى شدن است، كفر و انكار است نه جاهلانه. «كَفَّارٍ عَنِيدٍ» 13- كفر و شرك، سرچشمه ارتكاب مفاسد است. كَفَّارٍ ... مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ‏ 14- احكام دادگاه الهى به قدرى محكم و حكيمانه است كه تجديد نظر ندارد. أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ... فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ 15- دوزخ، داراى دركات و طبقات مختلفى از عذاب است. أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ‏ ... فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ
آیات بامداد شنبه : . سوره «ق» : وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ «41» . و گوش به (زنگ) روزى باش كه منادى از مكان نزديك ندا مى‏دهد. . سوره «ق» : يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ «42» . روزى كه آن صيحه حقيقى را (از صور اسرافيل) بشنوند، آن روز، روز خروج (مردم از قبرها) است. . نكته ‏ها: در آيه 11، اصل خروج مردگان از قبرها و در آيه 42 زمان خارج شدن بيان شده است. تعبير به‏ «مَكانٍ قَرِيبٍ»، اشاره به آن است كه اين صدا آن چنان در فضا پخش مى‏شود كه گويى بيخ گوش همه است و همه آن را به طور يكسان و از نزديك مى‏شنوند. آن روز بدون نياز به وسيله خاصّ، همه‏ى اهل محشر صداى منادى را در نزديك خود مى‏شنوند. مراد از « » در اين آيات، صيحه نخستين نيست كه پايان اين جهان را اعلام مى‏دارد، بلكه مراد صيحه كه همان صيحه قيام و حشر مردم است، مى‏باشد. . پيام‏ها: 1- ياد و كيفر كفّار ياوه‏سرا، به انسان صبر و استقامت مى‏دهد. فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ‏ ... وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ ... 2- صيحه آسمانى ( اسرافيل) در آستانه قيامت، امرى قطعى و بجاست (نه تشريفاتى). «الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ» 3- انسان‏ها از همين خاك سر برخواهند آورد. «يَوْمُ الْخُرُوجِ» چنانكه در آيات بعد نيز مى‏خوانيم: «تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ»
آیات بامداد یکشنبه : . سوره «ق» : إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ «43» . همانا اين ما هستيم كه زنده مى‏ كنيم ومى ‏ميرانيم و (همه) به‏ سوى ماست. . سوره «ق» : يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ «44» . روزى كه زمين به سرعت از روى آنان شود، (و آنان از گورها بيرون آيند.) اين (و گردآوردن همه انسان‏ها) بر ما آسان است. . سوره «ق» : نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ «45» . ما به آنچه (مخالفان) مى‏گويند آگاهتريم و تو مأمور به مردم نيستى (تا آنان را با زور به راه راست درآورى). پس هر كه را از وعده عذاب من مى‏ترسد، به وسيله‏ى قرآن ده. . نكته ‏ها: « » هم به معناى جبران كننده است كه يكى از صفات و نام‏هاى خداوند است، «الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ» و هم به معناى اجبار و بر ديگران از روى تجاوز است كه صفتى زشت و مورد نهى است. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ» . خداوند در اين آيات مى‏فرمايد: در شك نكنيد زيرا: - مرگ و حيات شما به دست ماست. «نُحْيِي وَ نُمِيتُ» - براى خروج شما از قبرها، زمين را مى‏شكافيم. «تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً» - انسان‏هاى پراكنده را جمع مى‏كنيم. «ذلِكَ حَشْرٌ» - اين كار هيچ سختى ندارد. «يَسِيرٌ» . در آيه 39 فرمود: «فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ» بر آنچه ياوه ‏سرايان مى‏گويند، صبر كن، آيات‏ بعد، به مسائلى كه انسان را مى‏سازد اشاره مى‏كند، از جمله: - ذكر و تسبيح خداوند. «فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ» - ياد قيامت. فَاصْبِرْ ... ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‏ - توجه و حضور خداوند. فَاصْبِرْ ... إِلَيْنَا الْمَصِيرُ - توجه و علم خداوند به سخنان ياوه مخالفان. فَاصْبِرْ ... نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ‏ . آغاز اين سوره با سوگند به قرآن و پايان آن با تذكّر و توجّه به قرآن اختصاص يافت. پيام‏ها: 1- جز خداوند، هيچ كس قدرت زنده كردن و ندارد. «إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ» 2- ياد اين‏كه بازگشت همه به سوى اوست، توان انسان را در برابر مشكلات افزون مى‏كند. فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ‏ ... إِلَيْنَا الْمَصِيرُ 3- وظيفه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تبليغ دين است، نه تحميل دين. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ» (پذيرش دين بايد با اختيار باشد.) 4- محور تبليغات دينى بايد باشد، زيرا بهترين وسيله تذكّر است. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ» 5- معارف بلند، منطقى و فطرى قرآن، براى پذيرش مردم كافى است و نيازى به اجبار نيست. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ» 6- پندپذير كسى است كه از قيامت خوف داشته باشد. فَذَكِّرْ ... مَنْ يَخافُ وَعِيدِ 7- حقايق دين در نهاد انسان نهفته است، تنها لازم است. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ» (كلمه «ذكر» به معناى يادآورى نهفته‏ها و فراموش شده ‏هاست) 8- كسى كه قيامت را نمى ‏پذيرد، بهترين تبليغ‏ها از بهترين مبلّغان براى او سودى ندارد. «مَنْ يَخافُ وَعِيدِ»
آیات بامداد پنجشنبه ، روز دهم از ، سالروز رحلت بانوی فوق العاده خلقت ، همسر و یاور و حامی خاتم النبیین ، در غربت و مظلومیت و حصر و محدودیت های فراوان ، حضرت خدیجه عزیز : . سوره طور : يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً «9» سوره طور : وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً «10» . روزى كه آسمان به شدّت درهم ‏پيچيده شود و كوه‏ها از جا كنده شده و به شتاب گردند. سوره طور : فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «11» سوره طور : الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ «12» . پس در آن روز، واى بر تكذيب كنندگان! آنان كه در باطل فرو رفته و به ياوه‏ سرايى (درباره آيات الهى) سرگرمند. . سوره طور : يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى‏ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا «13» سوره طور : هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ «14» . روزى كه به سختى به سوى آتش رانده مى‏شوند. (و به آنان گفته مى‏شود:) اين همان آتشى است كه دائماً آن را مى‏كرديد. . نكته‏ ها: « » در لغت به معناى حركت سريع و دورانى، امّا نامنظّم و گرداب‏ وار است، آن گونه كه باد، گرد و غبار را در هوا مى‏ پراكند و درهم مى‏پيچد. «خَوْضٍ» در اصل به معناى ورود در آب و عبور از آن است ولى در اصطلاح، به موردى گفته مى‏شود كه انسان در مطالب بيهوده و باطل وارد شود. كلمه « » به معناى راندن همراه با خشونت است. چنانكه قرآن در سوره ماعون يكى از نشانه ‏هاى تكذيب دين را، طرد يتيمان مى‏داند. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ» . همه هستى براى انسان آفريده شده است و همين كه پرونده انسان در زمين بسته شد، بساط هستى نيز جمع مى‏شود. «تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً» در جاى ديگر نيز مى‏خوانيم: ما سفره آسمان را همچون طومار، درهم پيچيده و جمع مى‏كنيم. «نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ» . ثابت و پابرجا تنها خداست. ‏ هاى محكم هفتگانه‏ «وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً» نيز سست مى‏شود و به صورت امواجى متحرّك در مى‏آيد، «تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً» و كوه‏هايى كه سبب استقرار زمين بودند: «وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ» آن روز بى ‏قرار و سست و روان مى‏شوند. «وَ تَسِيرُ الْجِبالُ» . پيام‏ها: 1- ترسيم حوادث بسترى است براى دست برداشتن از تكذيب و لجاجت. تَمُورُ السَّماءُ ... تَسِيرُ الْجِبالُ‏ ... 2- براى وقوع قيامت، نه فقط زمين كه آسمان و كرات آسمانى به هم مى‏ريزد. تَمُورُ السَّماءُ ... تَسِيرُ الْجِبالُ‏ ... 3- تكذيب كنندگان منطق ندارند، سرگرم شدن به ياوه‏ها و پوچى‏ها سبب تكذيب آنان شده است. «لِلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ» 4- سخن بيهوده بسيار پيدا مى‏شود، ليكن خطر آنجاست كه انسان در بيهوده ‏گويى شود و خود را به ياوه‏ ها مشغول كند. «فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ» 5- تلاش كفّار براى خدشه‏ دار كردن قرآن، كارى بازيچه و بى‏ نتيجه است. «لِلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ» 6- مخالفان انبيا، هم به دوزخ كشانده مى‏شوند و هم مورد عتاب و توبيخ قرار مى‏گيرند. يُدَعُّونَ‏ ... هذِهِ‏، (عذاب روحى روانى و جسمى دارند) 7- با تكذيب قيامت، حقيقت پشت پرده نمى‏ماند. هذِهِ النَّارُ ... 8- تكذيب سرسختانه، قهر سرسختانه دارد. مكذبين ... يُدَعُّونَ إِلى‏ نارِ 9- كيفر تكذيبى كه پيوسته و برخاسته از لجاجت است، جز آتش چيزى نيست. «هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ»
آیات بامداد دوشنبه : . سوره نجم : أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ «38» سوره نجم : وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏ «39» (در كتب آسمانى آمده است) هيچ كس بار ديگرى را به عهده نخواهد گرفت. و اين‏كه براى انسان جز آنچه كرده، (بهره ديگرى) نيست. سوره نجم : وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏ «40» سوره نجم : ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏ «41» و اين‏كه و سعى او را به زودى به وى بنمايند. سپس جزاى كامل آن را به او بدهند. . نكته ‏ها: آيات 38 تا 54، تعاليمِ كتاب‏هاى ابراهيم و موسى است كه مورد قبول اسلام است. «وِزْرَ» به معناى بار سنگين است و به گناه نيز كه در حقيقت بار سنگينى است، گفته مى‏شود. « » كسى است كه بار سنگين اداره مملكت را بر دوش مى‏گيرد. خداوند توسط كارهاى نيك، بدى‏ها را محو مى‏كند و يا با توبه و استغفار مى‏بخشد و يا بدى‏ها را به خوبى تبديل مى‏كند، امّا بارگناه كسى را به ناحق به دوش ديگرى قرار نمى‏دهد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: گناه والدين زناكار بر عهده فرزندى كه از زنا متولد شده نمى‏باشد و سپس آيه‏ أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ ... را تلاوت فرمودند. پيام‏ها: 1- كيفر و پاداش الهى عادلانه است. «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» 2- به اتكاى ديگران، خود را گرفتار خلاف نكنيد كه آنان بار شما را به دوش نخواهند كشيد. «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» 3- در عزل و نصب‏ها، انحرافات و نزديكان را به پاى مردم نگذاريد. «أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» 4- هستى، ميدان تلاش و كار و نتيجه ‏گيرى است. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏» 5- ما مكلّف به انجام وظيفه ‏ايم، نه حصول نتيجه. سعى و تلاش وظيفه ماست. «إِلَّا ما سَعى‏» 6- ايمان به عمل و نظام عادلانه كيفر و پاداش، انسان را در برابر رفتار خود، هم دلگرم و تشويق و هم محتاط و مسئول مى‏كند. «وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏» 7- هيچ عملى در هستى محو نمى‏شود. «سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‏» 8- نيكوكاران در دريافت پاداش كار خود، عجله نكنند. «سَوْفَ يُرى‏» 9- دنيا، ظرفيّت جزاى كامل را ندارد و بايد قيامتى باشد تا حق مطلب ادا شود. «ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏» 10- اقدام انسان، با پاداش‏هاى بهترى پاسخ داده مى‏شود. وَفَّى‏ ... الْأَوْفى‏ 11- گرچه در دنيا نيز مجازات‏هايى هست، امّا مجازات كامل در قيامت است. «الْجَزاءَ الْأَوْفى‏» 12- داراى مراحل و مواقف متعدّدى است. (از كلمه‏ «سَوْفَ» و «ثُمَّ» استفاده مى‏شود كه مرحله شهود عمل با مرحله جزاى عمل متفاوت است.)
آیات بامداد سه شنبه : . سوره نجم : وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏ «45» سوره نجم : مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‏ «46» سوره نجم : وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى‏ «47» و همواست كه دو زوج نر و ماده را آفريد، از نطفه ‏اى، آنگاه كه (در رحم) فروريخته شود. و بر اوست ديگر (در قيامت). سوره نجم : وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى‏ وَ أَقْنى‏ «48» سوره نجم : وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى‏ «49» و اوست كه بى ‏نياز كند و نيازمند سازد. و اوست پروردگار (ستاره) شِعرى‏. . نكته ‏ها: «أَغْنى‏» از «غنى» به معناى بى‏ نيازى و «أَقْنى‏» از « » به معناى ذخيره ثروت است. البتّه بعضى آن را به معنى فقير كردن گرفته ‏اند. حضرت على عليه السلام در تفسير آيه‏ «أَغْنى‏ وَ أَقْنى‏» فرمود: خداوند هم بى‏ نياز مى‏كند و هم انسان را به همان درآمد خشنود مى‏كند. . «شعرى» نام ستاره ‏اى است كه معبود گروهى بوده كه خيال مى‏كردند اين ستاره در فقر و غناى آنان تأثيرگذار است. قرآن مى‏فرمايد: آن ستاره، مربوب و تحت امر خداست نه مؤثّر در زندگى شما. البتّه بعضى شِعرى‏ را نام بتى دانسته‏ اند. . زوجيّت، رمز بقاى هستى است، اگر زوجيّت را برداريم، زندگى سرد و بى‏ رمق شده و به بن ‏بست خواهد رسيد. پيام‏ها: 1- قانون زوجيّت را خداوند در نظام آفرينش قرار داده است، نه آنكه امرى قراردادى ميان افراد بشر باشد. «أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏» 2- پياده كردن طرح‏هاى متضاد روى يك عنصر مادى، نشانه قدرت و ربوبيّت خداست. «أَضْحَكَ وَ أَبْكى‏، أَماتَ وَ أَحْيا، الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏» 3- آفرينش نر و ماده، هم از عجايب و شگفتى ‏هاست و هم از ضروريات زندگى. «الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏» 4- زن و مرد، در عنصر اوليه آفرينش همگونند. «مِنْ نُطْفَةٍ» 5- خدايى كه از قطره‏اى آب، موجودى جاندار مى‏سازد، مى‏تواند از ذرات مرده خاك، آنها را دوباره زنده كند. «مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‏ وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى‏» 6- زنده كردن مردگان و برپايى ، بر خدا لازم است. «أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى‏» 7- هم اصل خلقت از اوست، «خَلَقَ» هم تنوّع خلقت. «الزَّوْجَيْنِ» هم مايه خلقت را آفريد، «نُطْفَةٍ» هم آفرينش او تكرار و استمرار دارد. «النَّشْأَةَ الْأُخْرى‏» و هم تدبير امروز و فرداى آفريده ‏ها به دست اوست. «أَغْنى‏ وَ أَقْنى‏» 8- بى نيازى را از او بخواهيم نه از ديگران. «هُوَ أَغْنى‏» 9- اكنون كه نياز و بى‏نيازى به دست اوست، بخل و غرور و نيازخواهى از غير او چرا؟ «هُوَ أَغْنى‏ وَ أَقْنى‏» 10- تدبير خدا، هم بر نطفه در رحم است، هم بر ستاره در آسمان. نُطْفَةٍ ... رَبُّ الشِّعْرى‏
آیات بامداد جمعه : . سوره قمر : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان. سوره قمر : اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ «1» سوره قمر : وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ «2» قيامت نزديك شد و از هم شكافت. و اگر معجزه ‏اى بينند، اعراض كنند و گويند: اين سحرى است پى‏ درپى. سوره قمر : وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ «3» و تكذيب كردند و از ‏ هاى خود پيروى نمودند و هر كارى (سرانجام) جايگاه و قرارگاهى دارد. نكته‏ ها: در تفاسير و كتب حديثى شيعه و سنّى ماجراى دونيم شدن - شكافته ‏شدن ماه مطرح شده است. بر اساس روايات، پيشنهاد شكافته شدن ماه از سوى كفّار به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خاطر آن بود كه مى‏گفتند: سحر و جادو در آسمان‏ها اثر ندارد ، و اگر ماه شكافته شد، كار محمّد صلى الله عليه و آله قطعاً معجزه است ! جالب اين كه شكافته شدن ماه، در دل شب و بدون تبليغات قبلى بود. مسافران مكّه و شام در مسير جادّه و حتّى مردم هندوستان شكافته‏ شدن ماه را ديدند و در بعضى آثار باستانى هند نوشته شده كه تاريخ اتمام اين بنا زمانى بود كه ماه دو نيم شد. پيام‏ها: 1- نزديك و حتمى الوقوع است و از عمر دنيا چيزى باقى نمانده است. پس براى آخرت زاد و توشه برداريم و غافل نباشيم. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» 2- برپايى قيامت، زمانى بس حساس و مهم است. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» (سوره بدون مقدّمه، سخن از قيامت مى‏كند، نظير كسى كه بى‏ مقدّمه مى‏گويد: زلزله، زلزله). 3- در گفتگو با سنگدلانِ غافل، نسبت به قيامت هشدار دهيد. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ» (چنانكه در آغاز سوره‏ى انبيا مى‏خوانيم: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ») 4- شقّ القمر از معجزات ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله و نشانه‏ى نزديكى امّت اسلام با قيامت است. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» 5- پيامبر معجزات بسيارى داشت و كافران همه را سحر مى‏پنداشتند. «سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ» 6- شيوه‏ى افراد لجوج در برخورد با معجزات و آيات الهى، اعراض و تكذيب وتهمت است. «إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ» 7- ريشه‏ى اعراض از حق و تكذيب دين، پيروى از هواى است. يُعْرِضُوا ... كَذَّبُوا ... اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ‏ 8- «پايان شب سيه سفيد است». بالاخره حق، مستقرّ حقانيت معاد ثابت خواهد شد. «كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ»
آیه بامداد دوشنبه : . سوره قمر : مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ «8» باگردن‏ هاى كشيده، سراسيمه به سوى دعوت كننده مى‏ دوند. كفّار مى‏گويند: اين روزى بسيار سخت است. . نكته ‏ها: «مُهْطِعِينَ» از « » به معناى كشيدن سر به طرف بالا از روى نگرانى يا خيره نگاه كردن و يا به سرعت دويدن است. كافران با انواع سختى‏ ها در مواجه‏اند، از جمله: سختى ناتوانى سختى طولانى بودن مدّت‏ سختى تشنگى و گرسنگى سختى هم جواران نااهل‏ سختى رسوايى سختى حسرت‏ها سختى حساب و كتاب سختى تحقيرها سختى نداشتن شفيع سختى جدا شدن از خوبان‏ سختى نداشتن زاد و توشه سختى شكايات ديگران‏ در حالى كه بر اهل ايمان، در آن روز نه خوف و ترسى از گذشته است و نه حزن و هراسى بر آينده. «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»* پيام‏ها: 1- شتاب مردم در خروج از ، براى اجابت منادى قيامت است. «مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ» 2- حضور در عرصه‏ى قيامت، از طريق ندا و دعوت مناديانى خواهد بود. «إِلَى الدَّاعِ» 3- قيامت، براى كفّار سخت است نه مؤمنان. «يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ»