آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره غافر : لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «57»
.
قطعاً #آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش مردم بزرگتر است
ولى بيشتر مردم نمى دانند.
پيامها:
1- اگر به عظمت هستى بنگريم هرگز خود را بزرگ نمىبينيم.
إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ... لَخَلْقُ السَّماواتِ ...
2- افراد متكبّر را بايد شكست.
«لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ» براى چه تكبّر مىكنى؟!
3- نگاهى كه در آن #عبرت نباشد جهل است.
لَخَلْقُ السَّماواتِ ... لا يَعْلَمُونَ
4- ريشهى تكبّر، #جهل و غفلت است. «وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»
آیات بامداد چهارشنبه :
قرآن
.
سوره فصّلت : إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «8»
.
همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام مىدهند
برايشان پاداش دائمى (و بى منّت) است.
سوره فصّلت : قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ
وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً
ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ «9»
.
بگو: آيا شما به كسى كه زمين را در دو روز آفريده است كفر مىورزيد ؟
و براى او همتايانى قرار مىدهيد؟
اوست پروردگار جهانيان.
نكته ها:
«مَمْنُونٍ» به معناى قطع شده يا مورد منّت است.
در آيهى پنجم خوانديم كه كفّار با پنج عبارت گوناگون، لجاجت خود را مطرح كردند و گفتند:
دلهاى ما در پرده و گوشهايمان سنگين است و ...
در اين آيه، خداوند به پيامبرش مىفرمايد:
به اظهارات سنگ دلانهى آنها توجّه نكن
و با سؤال و استدلال به كار خود ادامه بده. «قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ»
.
مراد از آفرينش كره زمين در دو روز، دو مرحله و دوره است،
قبل از آفرينش زمين و آسمان و پيدايش شب و روز و ماه و سال، روز معنا نداشته كه بگوييم خداوند زمين را در دو روز آفريده است.
قدرت خداوند همراه با حكمت او اعمال مىشود.
با اين كه خداوند مىتواند با يك اراده آسمانها و زمين و آن چه را كه ميان آنهاست خلق كند و بارها با جملهى «كُنْ فَيَكُونُ»* از اين قدرت سخن به ميان آورده است،
ولى #آفرينش آسمانها و زمين را در چند مرحله و دوران قرار داده و اين نشان آن است كه اعمال قدرت بايد همراه با مصلحت باشد و مصلحت آفرينش در چند مرحله بوده است.
.
پيامها:
.
1- در كنار تهديدِ كافران، ستايش از خوبان لازم است. وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ ... إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ...
2- ايمان و عمل نيكو از هم جدا نيست. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
3- ايمان قبل از عمل است. ( «آمَنُوا» قبل از «عَمِلُوا» آمده است).
4- كسانى كه در دنيا عملِ بىمنّت انجام مىدهند، در بهشت پاداش بىمنّت دريافت مىنمايند. «لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»
5- خداى بزرگ براى آن همه نعمتهاى ابدى در بهشت منت نمىگذارد. (چه زشت است كه ما به خاطر يك احسان كوچك و موقت منت بگذاريم). «أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ»
6- بهترين راه دعوت كفّار، بيان لطف خداوند است. لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ ...
7- آفرينش كره زمين به تدريج و طىّ دو دوران اتفاق افتاده است. «خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ»
8- چگونه براى خداوند شريك قائل مىشويد، در حالى كه او در آفرينش زمين شريك نداشته است. «خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً»
9- آفريدگار، همان پروردگار يكتاست. خَلَقَ ... رَبُّ الْعالَمِينَ
آیات بامداد شنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ «4»
و در #آفرينش شما و آنچه از جنبده ها كه (در هستى) پراكنده نموده،
براى اهل يقين، نشانه هايى (از قدرت الهى) است.
سوره جاثيه : وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ
فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ
آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «5»
.
و شب و روز كه در پى يكديگرند و آنچه از روزى كه خداوند از آسمان فرو فرستاده
و زمين را به واسطهى آن بعد از پژمردگى اش سبز و زنده نموده است و گردش بادها،
براى كسانى كه تعقّل كنند نشانه هايى ( از قدرت الهى ) است.
نكته ها:
باد و باران و شب و روز، نقش مهمى در حيات موجودات زمينى دارند كه در يك آيه در كنار هم مطرح شده اند.
آفرينش يك مسئله است و اداره كردن و روزى دادن مسئله ديگر، روزى هر آفريدهاى از ابتداى آفرينش تنظيم شده است.
مراد از #اختلاف شب و روز يا پيدا شدن يكى خلف ديگرى است و يا تفاوت ساعات شب و روز است كه گاهى روز بلند و شب كوتاه و گاهى بر عكس است.
در #باد سه نعمت مهم وجود دارد: جا به جا كردن ابرها، تلقيح گياهان و تصفيهى هوا.
در تمام قرآن، هرگاه سخن از آفرينش شب و روز است، نام شب مقدّم است. «اللَّيْلِ وَ النَّهارِ»
پيامها:
1- همه هستى كتاب شناخت خداوند است. آسمان، انسان و جانوران، همه ما را به يك هدف مىرساند.
«وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ»
2- يكى از نعمتهاى الهى #پراكنده بودن جنبنده هاست كه در غير اين صورت زندگى انسان فلج مىشد. «يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ»
3- آفرينش آسمانها و زمين يك طرف، آفرينش تمام جنبنده ها يك طرف و آفرينش انسان نيز يك طرف.
«خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ» (نام انسان قبل از ساير جنبده ها و به صورت جداگانه برده شده كه نشانه اهميّت است)
4- مطالعه در نظام هستى راه رسيدن به يقين است. «لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ»
5- آسمان، منشأ رزق بشر است. «مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ»
6- زمين، مرگ و حيات دارد و همواره (با پائيز و بهار) تكرار مىشود.
«فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»
7- حركت بادها، امرى تصادفى نيست، بلكه بر اساس برنامه الهى است. «تَصْرِيفِ الرِّياحِ»
8- كتاب هستى، پر است از آيات گوناگون، كه درك آن نياز به تفكّر و #انديشه دارد.
«آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
آیه بامداد شنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «22»
و خداوند آسمانها و زمين را به حقّ آفريد تا هر كس به موجب آنچه كسب نموده است پاداش داده شود و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
نكته ها:
اين آيه به منزلهى دليل آيه قبل است؛
در آيه قبل خوانديم كه خلافكاران گمان مىكنند كه ما آنان را مثل مؤمنان قرار مىدهيم.
اين آيه آن را خيال باطلى دانسته و مىفرمايد:
مگر نمىدانند آسمانها و زمين بر اساس حقّ آفريده شده و در يك نظام حقّ، خوبان و بدان يكسان نيستند.
آرى، لازمهى حقّ بودن خلقت، عدالت در مجازات است.
حقّ به چيزى گويند كه بر اساس حكمت و منطق باشد. خلقت بر اساس حقّ، يعنى آفرينش بر اساس برنامه و هدف.
دليل #معاد ، حكمت و عدل الهى است كه در اين آيه به هر دو اشاره شده است.
امّا حكمت: اگر انسان با مرگ به نيستى رود، آفرينش بيهوده خواهد بود در حالى كه آفرينش بر اساس حقّ و حكيمانه و هدفدار است،
كدام كوزه گر حاضر است كوزه هايش را پس از ساختن بيهوده بشكند
و مگر مىشود #آفرينش با مرگ محو شود؟
امّا عدالت: كيفر هر كس بدون آنكه به او ظلم شود داده مىشود. آرى، اگر كيفر داده نشود و يا بيش از حد داده شود، ظلم است.
پيامها:
1- نظام هستى بر اساس حقّ بنا شده است، بنابراين با انسان هم بر طبق حقّ رفتار مىشود. خَلَقَ ... بِالْحَقِ ... لِتُجْزى
2- برپايى #قيامت و كيفر و پاداش عادلانه، لازمهى آفرينش است. (حرف «واو» در «وَ لِتُجْزى» نشانه آن است كه آفرينش، اهدافى را دنبال مىكند كه يكى از آنها كيفر و پاداش است.)
3- نظام دنيا و آخرت، بر اساس حقّ و عدل است. خَلَقَ ... بِالْحَقِ ... وَ لِتُجْزى ... وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
4- مبناى جزا، #عمل است، نه أمل و آرزو. لِتُجْزى ... بِما كَسَبَتْ
آیه بامداد پنجشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ؟
بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ «15»
.
مگر در #آفرينش نخستين عاجزيم (تا از باز آفريدن شما در رستاخيز ناتوان باشيم)،
بلكه آنان از آفرينش جديد در اشتباه و ترديدند.
.
سوره «ق» : وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»
.
و همانا ما انسان را آفريده ايم و هر چه را كه نفسش او را #وسوسه مىكند مىدانيم
و ما از شريان و #رگ گردن به او نزديكتريم (و بر او مسلّطيم).
.
نكته ها:
كلمه «عيينا» از « #عى» به معناى عجز و ناتوانى،
«لَبْسٍ» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است.
« #وسوسه» در لغت به معناى صداى آهسته است
و در اصطلاح، كنايه از افكار ناپسندى است كه بر فكر و دل انسان مىگذرد.
كلمه « #وريد» از ريشهى «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب است.
از آنجا كه اين رگ، شاهراه گردش خون ميان قلب و ديگر اعضاى بدن است، آن را «وريد» گفته اند.
.
براى ارشاد منحرفان، از هر شيوه صحيحى بايد استفاده كرد
در آيات قبل نمونه هايى از قدرت خداوند در هستى و نمونه هايى از سرنوشت شوم كسانى كه تكذيب مىكردند، بيان شد.
اين آيات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده كه مگر ما در آفرينش اول عاجز شديم تا از آفرينش دوم بازمانيم.
مشابه جملهى «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»، اين آيه است: «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» خداوند ميان انسان و قلب او حايل مىشود.
.
سرچشمهى #وسوسه، سه چيز است:
الف) نفس و خواهشهاى نفسانى. «تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
ب) شيطان. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ»
ج) بعضى انسانها و جنّيان. «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»
.
پيامها:
1- آفرينش هر موجود، گواه بر قدرت آفريدگار بر آفرينش مجدد آن است.
اگر آفريدن اول ممكن بود، خلقت دوباره نيز ممكن است. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ»
2- در گفتگو با مخالف، كوتاه ترين و رساترين كلمات را بكار ببريد. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ»
(ممكن شمردن يكى و محال شمردن ديگرى تناقض است)
3- كافران، دليلى بر انكار #معاد ندارند، تنها شك و ترديد است. «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»
4- اگر مىخواهيد عقيده اى سالم داشته باشيد بايد وسوسه ها را از خود دور كرده و نفس خود را اصلاح كنيد.
(انكار قيامت به خاطر آن است كه خود را از وسوسهها پاك نكردهايد.)
بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ ... وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ
5- علم و احاطهى خداوند به بشر، در طول حيات اوست. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»
آیات بامداد سه شنبه :
#قرآن
.
سوره نجم : وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى «45»
سوره نجم : مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى «46»
سوره نجم : وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى «47»
و همواست كه دو زوج نر و ماده را آفريد،
از نطفه اى، آنگاه كه (در رحم) فروريخته شود.
و بر اوست #آفرينش ديگر (در قيامت).
سوره نجم : وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى «48»
سوره نجم : وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى «49»
و اوست كه بى نياز كند و نيازمند سازد.
و اوست پروردگار (ستاره) شِعرى.
.
نكته ها:
«أَغْنى» از «غنى» به معناى بى نيازى
و «أَقْنى» از « #قنيه» به معناى ذخيره ثروت است.
البتّه بعضى آن را به معنى فقير كردن گرفته اند.
حضرت على عليه السلام در تفسير آيه «أَغْنى وَ أَقْنى» فرمود:
خداوند هم بى نياز مىكند و هم انسان را به همان درآمد خشنود مىكند.
.
«شعرى» نام ستاره اى است كه معبود گروهى بوده كه خيال مىكردند اين ستاره در فقر و غناى آنان تأثيرگذار است.
قرآن مىفرمايد: آن ستاره، مربوب و تحت امر خداست نه مؤثّر در زندگى شما.
البتّه بعضى شِعرى را نام بتى دانسته اند.
.
زوجيّت، رمز بقاى هستى است،
اگر زوجيّت را برداريم، زندگى سرد و بى رمق شده و به بن بست خواهد رسيد.
پيامها:
1- قانون زوجيّت را خداوند در نظام آفرينش قرار داده است، نه آنكه امرى قراردادى ميان افراد بشر باشد.
«أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى»
2- پياده كردن طرحهاى متضاد روى يك عنصر مادى، نشانه قدرت و ربوبيّت خداست.
«أَضْحَكَ وَ أَبْكى، أَماتَ وَ أَحْيا، الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى»
3- آفرينش نر و ماده، هم از عجايب و شگفتى هاست و هم از ضروريات زندگى.
«الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى»
4- زن و مرد، در عنصر اوليه آفرينش همگونند. «مِنْ نُطْفَةٍ»
5- خدايى كه از قطرهاى آب، موجودى جاندار مىسازد، مىتواند از ذرات مرده خاك، آنها را دوباره زنده كند.
«مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى»
6- زنده كردن مردگان و برپايى #قيامت، بر خدا لازم است. «أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى»
7- هم اصل خلقت از اوست، «خَلَقَ»
هم تنوّع خلقت. «الزَّوْجَيْنِ»
هم مايه خلقت را آفريد، «نُطْفَةٍ»
هم آفرينش او تكرار و استمرار دارد. «النَّشْأَةَ الْأُخْرى»
و هم تدبير امروز و فرداى آفريده ها به دست اوست. «أَغْنى وَ أَقْنى»
8- بى نيازى را از او بخواهيم نه از ديگران. «هُوَ أَغْنى»
9- اكنون كه نياز و بىنيازى به دست اوست، بخل و غرور و نيازخواهى از غير او چرا؟ «هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى»
10- تدبير خدا، هم بر نطفه در رحم است، هم بر ستاره در آسمان. نُطْفَةٍ ... رَبُّ الشِّعْرى