آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره غافر : وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ
قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ «58»
.
نابينا و بينا يكسان نيستند
و كسانى هم كه ايمان آورده و #كارهاى شايسته انجام دادهاند، با (مردم) بدكار برابر نيستند؛
چه كم متذكّر مىشويد.
پيامها:
1- تكبّر، بزرگترين مانع حقّ بينى و حقّ پذيرى است. (متكبّر مانند كور است).
«ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ»
2- ايمان و بينش، بر عمل مقدّم است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا ...
3- آن چه محور است، علم و تذكّر است نه آمار و ارقام. أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ...
قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ
4- انسان بى اعتنا به حقايق #كور است. الْأَعْمى ... قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ
5- تودهى مردم نمى دانند و گروه بينا و پندپذير، اندك هستند.
أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ... قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ
6- در آيهى قبل خوانديم كه: «اكثر مردم نمى دانند»
در اين آيه فرمود: «افراد كمى متذكّر مىشوند و #پند مىپذيرند»
پس دانستن مهم نيست، #هوشيار بودن مهم است. «قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ»
آیات بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره «ق» : إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ «43»
.
همانا اين ما هستيم كه زنده مى كنيم ومى ميرانيم و #بازگشت (همه) به سوى ماست.
.
سوره «ق» : يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ «44»
.
روزى كه زمين به سرعت از روى آنان #شكافته شود،
(و آنان از گورها بيرون آيند.) اين #حشر (و گردآوردن همه انسانها) بر ما آسان است.
.
سوره «ق» : نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ
وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ
فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ «45»
.
ما به آنچه (مخالفان) مىگويند آگاهتريم
و تو مأمور به #اجبار مردم نيستى (تا آنان را با زور به راه راست درآورى).
پس هر كه را از وعده عذاب من مىترسد، به وسيلهى قرآن #پند ده.
.
نكته ها:
« #جبار» هم به معناى جبران كننده است كه يكى از صفات و نامهاى خداوند است، «الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ»
و هم به معناى اجبار و #سلطه بر ديگران از روى تجاوز است
كه صفتى زشت و مورد نهى است. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ»
.
خداوند در اين آيات مىفرمايد: در #قيامت شك نكنيد زيرا:
- مرگ و حيات شما به دست ماست. «نُحْيِي وَ نُمِيتُ»
- براى خروج شما از قبرها، زمين را مىشكافيم. «تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً»
- انسانهاى پراكنده را جمع مىكنيم. «ذلِكَ حَشْرٌ»
- اين كار هيچ سختى ندارد. «يَسِيرٌ»
.
در آيه 39 فرمود: «فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ» بر آنچه ياوه سرايان مىگويند، صبر كن،
آيات بعد، به مسائلى كه انسان را #صبور مىسازد اشاره مىكند، از جمله:
- ذكر و تسبيح خداوند. «فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ»
- ياد قيامت. فَاصْبِرْ ... ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ
- توجه و حضور خداوند. فَاصْبِرْ ... إِلَيْنَا الْمَصِيرُ
- توجه و علم خداوند به سخنان ياوه مخالفان. فَاصْبِرْ ... نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ
.
آغاز اين سوره با سوگند به قرآن و پايان آن با تذكّر و توجّه به قرآن اختصاص يافت.
پيامها:
1- جز خداوند، هيچ كس قدرت زنده كردن و #ميراندن ندارد. «إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ»
2- ياد اينكه بازگشت همه به سوى اوست، توان انسان را در برابر مشكلات افزون مىكند. فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ ... إِلَيْنَا الْمَصِيرُ
3- وظيفه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تبليغ دين است، نه تحميل دين. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ» (پذيرش دين بايد با اختيار باشد.)
4- محور تبليغات دينى بايد #قرآن باشد، زيرا بهترين وسيله تذكّر است. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ»
5- معارف بلند، منطقى و فطرى قرآن، براى پذيرش مردم كافى است و نيازى به اجبار نيست. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ»
6- پندپذير كسى است كه از قيامت خوف داشته باشد. فَذَكِّرْ ... مَنْ يَخافُ وَعِيدِ
7- حقايق دين در نهاد انسان نهفته است، تنها #يادآورى لازم است. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ» (كلمه «ذكر» به معناى يادآورى نهفتهها و فراموش شده هاست)
8- كسى كه قيامت را نمى پذيرد، بهترين تبليغها از بهترين مبلّغان براى او سودى ندارد. «مَنْ يَخافُ وَعِيدِ»
آیات بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره قمر : وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ
كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28»
و به آنان خبر ده كه آب، ميان آنان و #شتر تقسيم شده است،
هر كدام براى دريافت نصيب خود حاضر شوند.
سوره قمر : فَنادَوْا صاحِبَهُمْ
فَتَعاطى فَعَقَرَ «29»
سوره قمر : فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «30»
پس آنان رفيقشان را صدا كردند، پس پذيرفت،
دست به كار شد و شتر را از پاى درآورد !
پس (بنگر) كه عذاب و هشدار من چگونه بود؟
سوره قمر : إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ «31»
(به كيفر اين جنايت) ما #صيحه (و صاعقه اى مرگبار) را فرو فرستاديم،
پس آنان مثل گياه #خشك و خردشده اى گشتند كه صاحب چهارپايان در آغل مىريزد !
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ
فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «32»
و البتّه ما قرآن را براى #پند گرفتن، آسان قرار داديم،
پس آيا پندپذيرى هست؟
.
نكته ها:
تقسيم آب ميان مردم و شتر، يك #آزمايش مهم الهى بود كه مردم بايد اين قانون را مراعات كرده و فقط روزى كه حق بهره گيرى از آب را دارند، سر آب حاضر شوند.
( به تعبیر من ، در اون #معجزه آشکار و عجیب ، همیشه و در همه حال نظر کنند ، و دقت کنند و غافل نشوند ...)
.
در آيهى 155 سوره شعراء مىخوانيم كه حضرت صالح فرمود: يك روز آب قريه براى ناقه و يك روز براى شما. «لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ»
«شِرْبٌ» به معناى قسمت و نصيب است كه در مورد سهم آب گفته مىشود.
«تعاطى» به معناى برگرفتن چيزى يا انجام دادن كارى است كه سزاوار نيست و جرأت مىخواهد.
چون كلمه «تعاطى» در قالب تفاعل است، گويا ميان قوم ثمود و قاتل شتر مبادله و تفاهمى صورت گرفته است.
«عقر» به معناى از پاى درآوردن ناقه است.
«هشيم» به معناى گياه خشك و خرد شده است.
«محتظر» كسى است كه براى چهار پايان خود گياهان خشك را جمع آورى مىكند.
با اينكه #كشنده ناقه يك نفر بيشتر نبوده، ولى در آيات ديگر قرآن به همه مردم نسبت داده است، «فَعَقَرُوها»* يا «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ»
كه به فرموده روايات به دليل هم فكرى و رضايت ديگران بر كار قاتل بوده
و اين گناه به حساب آنان نيز محاسبه مىشود.
.
پيامها:
1- گاهى امتحان با جيره بندى آب است كه به دستور پيامبر جيره بندى مىشود.
«أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ»
2- افراد نااهل اگر خود نتوانند كارى انجام دهند، از كسانى كه جرأت فساد دارند دعوت مىكنند. «فَنادَوْا صاحِبَهُمْ»
3- قداست شكنى، جرأت لازم دارد. «صاحِبَهُمْ فَتَعاطى»
4- افراد شرور، آمادهى ايجاد شر هستند و فرصت سوزى نمىكنند. فَنادَوْا ...
فَعَقَرَ
5- اگر از نعمتى كه فرستاده شد قدردانى نكنيم، «مُرْسِلُوا النَّاقَةِ»
عذاب، فرستاده مىشود. «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً»
6- در نقل مطالب تاريخى قرآن، زمان و مكان و شخص مهم نيست،
انگيزه و نتيجه مطرح است. (در اين آيات، نه نام كسىكه ناقه را كشت برده شده و نه زمان و مكان حادثه مشخص شده است).
7- گرچه قاتل يكى بود ولى به خاطر رضايت ديگران به كار او، همه نابود شدند.
فَعَقَرَ ... أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً
8- با ارادهى خداوند يك امت با يك صيحه محو مىشوند. «صَيْحَةً واحِدَةً»
9- گاهى يك امّت به خاطر يك نافرمانى و جسارت نابود مىشوند. «فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ»
10- قهر الهى، افراد تنومند و غول پيكر را همچون گياه خرد شده مىكند. «كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ»
11- قرآن، بهترين و صحيحترين تاريخها و عبرتها را به راحتى در اختيار همگان قرار مىدهد. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا»