📌 #رئیسجمهور_مردم
#روایت
#روایت_تبریز
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
🏴🇮🇷
پرچم قرمزی که تاب میخورد نشان میدهد خودروی حامل پیکر شهدا به مصلی رسیده است. آنقدر شلوغ است که عبور از میان جمعیت برایمان سخت شده است. بغض دوباره گلویم را فشرد. میخواستم خودم را کنترل کنم تا روایتی دیگر بنویسم که یک دفعه مداح گفت: «حتما وقتی داشتند سقوط میکردند آقا ابالفضل را صدا زدهاند.»
یا ابوالفضل!
ادامه دارد...
فاطمه حیدری از نویسندگان تیم اعزامی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان به تبریز
سهشنبه|۱ خرداد ۱۴۰۳|ساعت ۱۱:۵۵|
#زنجان #آذربایجان_شرقی #تبریز
#شعر
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
«خادم مخلص امام هشتم»
او که نامش را، شهیدی از خراسان، ثبت کرد
شهرت تاریخیاش را، سربداران، ثبت کرد
نام، ابراهیم، فامیلش رئیسی، اهل علم
نوکر موسیالرضا، خادم به سلطان، ثبت کرد
سیّدی از تیرهی سادات، از آلرسول
با علیّ و فاطمه، قوم حسن جان، ثبت کرد
ریشهاش پیوند زد، با نام زینالعابدین
پس حسینی بوده و، یار شهیدان، ثبت کرد
اهل خدمت بود، خدمت را، فریضه میشُمرد
بیریائی، معرفت، فرزند ایران، ثبت کرد
گشت بر ایرانیان سَرور، فزون شد، عزّتش
باده نوش محفل، نیکان و خوبان، ثبت کرد
همچو کوه اُستواری، پایمردی را ستود
گَه نسیمی شد ملایم، قهرِ طوفان، ثبت کرد
با دل دریائیاش، موج خلیج فارس شد
چون اَرَس،گنج خزر شد، دل در عُمّان ثبت کرد
شد مطیع امر رهبر، گشت سرباز وطن
عاقبت، عهد وفاداری به پیمان، ثبت کرد
شعر از اسرافیل محمدی «پیمان»
#آیت_الله_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سیدالشهدا_خدمت
#خادم_الرضا
🇮🇷🏴همراه ما باشید🇮🇷🏴
┄┅┅❀⚫️🇮🇷⚫️❀┅┅┄
📲 کانال تلگرام
🆔@hozehonarizanjan
📲اینستاگرام
🆔@hh_zanjan_ir
📲کانال ایتا
🆔@eitaa.com/artzanjan
┄┅┅❀⚫️🇮🇷⚫️❀┅┅┄
#رئیسجمهور_مردم
#روایت
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
گریهی بابا
خواب را بر چشمانم حرام کرده بودم.
به هر امام و امامزادهای که میشد نذر کردم.
من فقط یک چیز میخواستم آن هم سلامتی سیدمان بود.
اما او آسمانیتر از این بود که اینجا بماند.
فقط برای چند لحظه غافل شدم و خوابم برد. توی خواب دیدم که پیدا شده اما سالم و سلامت، نه. رو به قبله به سجده رفتم و فریاد زدم که خدایا! چرا؟ با صدای فریاد خودم از خواب بیدار شدم. دیدم بابا بیقرار و پر از دلهره جلوی تلویزیون نشسته است.
حالی برای حرف زدن هم نداشت نگاهم قفلِ مجری شد که یکدفعه آیهی خداحافظی را نجوا کرد و این یعنی پایان.
پایان امیدهای ما و آغاز پرواز عاشقانهی او.
اولش حتی نمیتوانستم گریه کنم اصلاً نمیتوانستم باور کنم. صدای گریه های بابا من را به خودم آورد و اشکهایم جاری شد فریادی به بلندی آسمان زدم که چرا...
فاطمه کرمی از نویسندگان تیم اعزامی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان به تبریز
سهشنبه|۱ خرداد ۱۴۰۳
#زنجان #آذربایجان_شرقی #تبریز
#نوحه
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
حسینه اولدی قربان آل هاشم
گئدیب زهرایه مهمان آل هاشم
حسینه یرلر آغلار
حسینه گویلر آغلار
گینه چشم عزیزان اولدی خونریز
گئدوب الدن گلِ باغ دل انگیز
امام جمعهی محبوب تبریز
او یار اهل ایمان آل هاشم
الهی آیریلیق یاندیردی جانی
سیه پوش ایتدی آذربایجانی
امامِ جمعه، استاندار، هانی
وئریب جان رحمتی، جان آلهاشم
دلا محراب شهیدی گور کیم اولدی
شرف تبریزه بو اوچ عالم اولدی
مدنی، قاضی، آل هاشم اولدی
تاپوب عشقنده رجحان آلهاشم
خبر وئر تشنگان جام نوره
هامی آماده گلسین بزم شوره
شهادتلر علائمدی ظهوره
بو رازی ایتدی اعلان آلهاشم
حسینه آغلا ای گوز دل بوشالسون
غم اهلی کربلانی یاده سالسون
حسین آدی گرک دللرده قالسون
اونا مهماندی الان آلهاشم
نوحه ترکی از استاد حاج ولیاله کلامی زنجانی در پی شهادت امام جمعه مجاهد تبریز آیتالله آلهاشم
#رئیس_جمهور
#روایت
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
چه میدونستم...
ای کاش دستتو میبوسیدم...
ای کاش بغلت میکردم...
هیبتت جوری منو گرفته بود که اول تو سلام کردی؛ اول تو دست گرم و صمیمیت رو دراز کردی...
وقتی رسیدی و ایستادی، به مردم گفتم: «رئیس محترم جمهور به احترام شما مردم شریف زنجان ایستاده. شما بفرمایید بنشینید تا رئیس محترم جمهور هم بنشینند.» با دست اشاره کردی که «نه!» بعدش همین شهید سید مهدی اومد درِ گوشم گفت :«حاج آقا هرگز در حضور مردم نمینشینه؛ حتی اگر اونها بنشینند...»
انگشتری که از تو به یادگار دارم، هم درده و هم مرهمه.
سید! قیامت دست منو دوباره بگیر! دوباره دست گرمتو دراز کن.
محمد کریمی از زنجان
#زنجان
41.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤⚫ #گزارش_خبری
#بازتاب_خبری
⬅️ واکنش هنرمندان استان در پی شهادت #رئیس_جمهور محبوب حضرت آیتالله سیدابراهیم رئیسی و همراهان ایشان از 📺 شبکه استانی مرکز زنجان (شبکه اشراق) در بسته کلاکت
#رئیس_جمهور
#دومین_رئیس_جمهور_شهید
#آیت_الله_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#خادم_الرضا
#دولتمردان_شهید
#سیدالشهدا_خدمت
#حوزه_هنری_زنجان
🇮🇷🏴همراه ما باشید🇮🇷🏴
┄┅┅❀⚫️🇮🇷⚫️❀┅┅┄
📲 کانال تلگرام
🆔@hozehonarizanjan
📲اینستاگرام
🆔@hh_zanjan_ir
📲کانال ایتا
🆔@eitaa.com/artzanjan
┄┅┅❀⚫️🇮🇷⚫️❀┅┅
#شعر
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
در آسمان مه آلود پوشید باران تنت را
پنهان شدی و ندیدم تصویر جان کندنت را
در واپسین لحظه ها هم رد تورا می گرفتم
تا بشنوم زیرباران نجوای شورافکنت را
جز یک تن پاره پاره از تو نشانی نمانده
آتش به جانت نشسته سوزانده پیراهنت را
وقتی که از من گذشتی دستی تکان دادی و من
هرگز نفهمیدم افسوس معنای خندیدنت را
قرآن و آیینه و گل چشم انتظار تو بودند
تو رفتی و کندم آخر در سینه ام مدفنت را
شعر از رضا اسمخانی از شاعران آئینی استان زنجان
#آیت_الله_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سیدالشهدا_خدمت
#خادم_الرضا
🇮🇷🏴همراه ما باشید🇮🇷🏴
┄┅┅❀⚫️🇮🇷⚫️❀┅┅┄
📲 کانال تلگرام
🆔@hozehonarizanjan
📲اینستاگرام
🆔@hh_zanjan_ir
📲کانال ایتا
🆔@eitaa.com/artzanjan
┄┅┅❀⚫️🇮🇷⚫️❀┅┅┄
هدایت شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
◾️ #ویژهبرنامه
شب خاطره ۳۵۷ به یاد شهدای خدمت
«مجلس یادبود خادمان ملت ایران به همت اهالی فرهنگ و هنر»
🔲 با حضور نویسندگان، پژوهشگران، شاعران، سینماگران، نقاشان، تصویرگران و نمایندگان اصناف و اقشار جامعه هنری
◾️همراه با خاطرهگویی جمعی از هنرمندان در وصف زندگی و سلوک شهید آیتالله #رئیسی، شهید دکتر حسین #امیرعبداللهیان و شهید آیتالله سید محمدعلی #آلهاشم
🔻پنجشنبه سوم خرداد | ساعت ۱۷
📌 تهران، خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری انقلاب اسلامی
🔸ورود برای عموم آزاد است🔸
🆔 @hozehonari_ir
#رئیسجمهور_مردم
#روایت
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
دستهایش را بالا برده بود، با لهجهی قشنگ خودش با مداح همراهی میکرد. به لطف چند سالی که توی خوابگاه دانشجویی زندگی کرده بودم کمی زبان کردی بلد بودم. نظرم را جلب کرده بود. پابه پای همه اشک میریخت. گفت «عکسم رو نگیریا!»
از منطقه کردستان آمده بود برای عرض ارادت.
ادامه دارد...
فاطمه حیدری از نویسندگان تیم اعزامی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان به تبریز
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳
#زنجان #آذربایجان_شرقی #تبریز
#رئیسجمهور_مردم
#روایت
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
قدش نمیرسید پیکر شهدا را ببیند.
از مادرش پرسید: «آقای رحمتی هم اونجاست؟»
مادرش گریه کرد. جواب نداشت
روی پنجههای پاهایش بلند شد تا شاید ببیند محبوبش را...
اما حتم دارم روزی پا جا پای استاندار محبوبش خواهد گذاشت.
ادامه دارد...
فریده عبدی از نویسندگان تیم اعزامی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان به تبریز
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳
#زنجان #آذربایجان_شرقی #تبریز
#شعر
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون
مرد بیتکرار میدانهای سخت!
ایستاده بین طوفانهای سخت
در چکاد قلهها ققنوس، تو
صبر را بودی تو اقیانوس، تو!
بین ما هم گاه غربت داشتی
گرچه با لبخند نسبت داشتی
ای رها از لحظههای پشت میز
وی گریزان از فضای پشت میز
در سفر هستی، بلا از تو به دور
هست راه دوریت صعبالعبور
کردهای آب و گلم را کربلا
کربلا کردی دلم را کربلا
شد خزان در زیر باران باغ، آه
کوه کم میآورد زین داغ، آه
از بهشتی ها بهشتی تر شدی
از بهار اردیبهشتی تر شدی
از دل آتش گذر کردی عزیز
مثنوی را شعلهور کردی عزیز
فارغ از تک تمجید و از تکریم ما
آه آه ای سید ابراهیم ما!
داغ تو آنقدر که سرکش شده
بر گلستان وطن آتش شده
مستعد بودی برای سوختن
داشتی در سر هوای سوختن
آه، ای در اوج خوش نامی، غریب
مثل جمهوری اسلامی، غریب
با تو بد کردند بد، بیشرم ها
شرمسارت تا ابد بیشرم ها
دیدهایم آخر سپاه رفته را
برنمیگردیم راه رفته را
جسم ها تا روح دارد، غم مخور
کشتی ما نوح دارد غم مخور
مالکا! تلخ است کام ما ولی
پشت ما گرم است بر سیدعلی
شور غم هرگز نخواهد اوفتاد
این علم هرگز نخواهد اوفتاد
تا رسد از راه، تنها صاحبش
میرسد امروز فردا صاحبش.
شعر از علی حنیفه از شاعران آئینی استان زنجان
1403/03/01
#آیت_الله_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#سیدالشهدا_خدمت
#خادم_الرضا
#خادمین_شهید