🔰 #جریان_مخالف_دخالت_دین_در_سیاست/ بخش چهارم
📝 #یادداشت| اتخاذ سیاست اصلاحی در برابر شاه
🔺 لازم به توضیح است که در آن ایام، آیتالله بروجردی و شاه هر کدام نسبت به یکدیگر ملاحظاتی داشتند که مانع اقدام جدی آن دو علیه یکدیگر بود.
🔺 پهلوی دوم در موقعیتی قرار داشت که با وجود تنفّر اجتماعی از پدرش رضاشاه، با اراده بیگانگان به سلطنت رسیده بود، وی که فاقد پایگاه اجتماعی بود، مجبور بود برای حفظ سلطنت خویش، اقدام آشکاری علیه بزرگترین قدرت اجتماعی، یعنی مرجعیت انجام ندهد و از توسل به تحرکات صریحا ضد دینی و غیر مردمی پرهیز کند.
🔺 از سوی دیگر آیت الله بروجردی نیز برای سامان دادن به اوضاع حوزههای علمیه و تقویت محافل دینی پس از فشارهای شدید علیه آن در زمان پهلوی اول و نیز برای جلوگیری از گسترش و نفوذ تفکر #کمونیستی که در آن زمان یکی خطرات جدی جامعه ایران به شمار میرفت، و همچنین با توجه به تجاربی که ایشان از علما، به ویژه از رفتار و مواضع تند استادش مرحوم #آخوندخراسانی از #مشروطه کسب کرده بود و انتقاداتی نیز به ایشان داشت، ناگزیر بود با احتیاط بیشتری عمل نماید و به جای توسل به اقدامات انقلابی، سیاست اصلاحی و مسالمتآمیز با رژیم را در پیش گیرد.
🔺 در مواردی آیت الله بروجردی در توجیه این رفتار سیاسی اصلاحی میگوید: «از وقتی که در نجف اشرف دیدم #مرحوم_نائینی در امر مشروطه دخالت کردند و آن طور شد که همه میدانیم، حساسیت خاصی نسبت به این قبیل امور پیدا کردم.
🔸 «چون ما درست وارد اوضاع نیستیم، میترسم ما را فریب دهند و منظوری که داریم درست انجام نگیرد و باعث پشیمانی بشود و احیاناً لطمه به #دین و حیثیت اسلامی وارد آید.
🔺 آیت الله بروجردی معتقد بود: «سلطنت در آن شرایط نباید تضعیف شود و در اسناد ساواک هم از قول آیت الله بروجردی آمده است که وی وجود شاه را مانع بزرگی برای نفوذ #کمونیسم میدانست.»
🔺 این در حالی است که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، با افزایش اقدامات ضد دینی و مخالف مصالح مملکتی توسط رژیم شاه، تعامل آیت الله بروجردی با شاه نیز بیشتر جنبه منتقدانه به خود گرفت.
🔺 در نهایت به تعبیر استاد شهید مرتضی #مطهری: «مرحوم آیت الله بروجردی مانند همه فقهای وارسته مخالف با ستمگران و جبّاران بود و آرزوی عظمت اسلام و ایران و استقلال و آزادی همه مسلمانان را در سر داشت و در راه آن تلاش میکرد.
🔸 اختلاف او با انقلابیان مسلمان و مؤمن به طور حتم، در هدف نبود، بلکه در طریق و شیوه کار بود. علاوه بر این، وی به لحاظ #زعامت و ریاست عامّه خود، مسئولیت خاصی را احساس میکرد که اگر دست به کاری بزند و شکست بخورد این تنها شکست او نیست، بلکه شکست اسلام است. در عین حال، هیچگاه با اقدامات دیگران علیه #رژیم، که مسئولیتی برای او تولید نمیکرد، مخالفت نمینمود.»
✍️ حجت الاسلام محمد ملکزاده
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=2076
🆔 @asbaat_ir
🔰 #انقلاب_و_روشنفکران/ بخش سوم
💠 عدم اعتقاد مردم به #منورالفکران
🔸 البته بسیاری از این جماعت روشنفکر، در سالهای قبل از انقلاب، به سبب توجهاتی که رژیم پهلوی به دلایل خاص به آنها داشت و هر روز عکس و تفضیلات و آثار و مصاحبههای رنگارنگ آنها را در جراید چاپ میکرد و یا بر آنتن رادیو و تلویزیون میفرستاد، خود را روشنفکر پیشتاز و مورد عنایت و اعتماد مردم تصور میکردند و بر این گمان بودند که مردم گوش به فرمان آنها دارند.
🔸 اما انقلاب اسلامی این فرصت را پیش آورد تا این جماعت روشنفکر خود را بهتر بشناسد و به نداشتن ارتباط عاطفی و فرهنگی با مردم واقف شوند و دریابند که اکثریت مردم کوچه و بازار هیچگونه اعتقادی به آنها ندارند و اصلا آنها را نمیشناسند.
🔸 مهرداد رهسپار یکی از وابستگان جریان روشنفکری روزگار ما، در میزگردی با حضور دو تن از نامداران روشنفکری – محمدعلی سپانلو و هوشنگ گلشیری – چنین میگوید:
🔹 «… در انقلاب مشروطیت ایران … مثل هر انقلاب دیگری، برای آنکه زمینهاش آماده شود از سالهای قبل از صدور فرمان مشروطه شروع میشود… و سالهای بعد از انقلاب مشروطیت نویسنده و شاعر همراه مردم است… اما در این انقلاب (بهمن ۱۳۵۷) ما میبینیم که پیش از اینکه کار به اینجاها رسیده باشد، اصلا رابطه [بامردم] قطع بوده است.
🔹 به مجرد شروع اولین جریانهای انقلاب، یعنی چندین ماه قبل از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، میبینیم که دیگر رابطهای نیست میان نویسندگان و طبقهای یا گروههایی که دارند انقلاب میکنند.
🔹 اینها اصلا از آنها هیچ الهامی نمیگیرند. الهامشان جای دیگر است، راهشان چیز دیگر [راه امام خمینی (ره)] است… به هر حال ما دیدیم و عملا هم خودمان حس کردیم. جلوی چشممان بود، با گوشت و پوستمان حس کردیم که مثل اینکه آثار نویسندگان ما چیزی برای انقلابیون ندارد و الان هم بعد از انقلاب میبینیم که چیزی ندارد… »
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4722
🆔 @asbaat_ir
📌 #پرسمان_اسباط
2️⃣1️⃣ پرسش دوازدهم:
🔹 اینکه #رهبر_معظم_انقلاب در جمع #بسیجیان تاکید بر کُنشی عمل کردن در مقابل #دشمن داشتند، به چه معناست؟
🔹 وظیفه حوزه علمیه در این زمینه چیست و چگونه میتواند در زمینههای مختلف، #کُنشی عمل کند؟
🔹 مسوولان و بزرگان حوزه به چه صورت میتوانند با کُنشی و ابتکاری عمل کردن، توطئههای دشمنان و جریانهای غیرانقلابی درون حوزه را خنثی کنند؟
✍️ منتظر پاسخهای #تخصصی و #علمی شما هستیم.
🔖 لطفا پاسخهای خود را به آیدی @Asbaatadmin ارسال كنيد.
#پرسمان_اسباط
#حوزه_علميه
#توطئه
#نفوذ
🆔 @asbaat_ir
🔰 جریانشناسی #حوزههای_علمیه_شیعه_لبنان/ بخش یازدهم
🎙 #مصاحبه| امامین انقلاب در نگاه عالم سنی
🔺 #حجت_الاسلام_شاکر در پاسخ به این سؤال که میزان ارتباط حوزههای اهل تسنن لبنان با حوزه علمیه قم چقدر است؟ گفت: من یک نکتهای را میگویم در مورد حوزههای لبنان، همه حرفهایم یک طرف، این بحثی که میپرسید یک طرف، واقعاً اگر میتوانید این حرف را به جایی برسانید، برسانید، یعنی تکلیف میکنم بر شما.
🔺 حوزههای علمیه اهل تسنن لبنان معمولاً با اهلبیت و تشیع زاویه ندارند، من با آقای #شیخ_بلال_شعبان رفیقم، میآید اینجا زنگ میزند به من میآید خانهمان، ایشان دبیرکل #جنبش_توحید_اسلامی_لبنان است و یک دانشگاهی هم دارد، پدرش دیگر شیخ سعید شعبان از مریدهای امام راحل بوده است.
🔺 حالا این را هم بگویم که ایشان میگفت: «رفتیم دیدار یکی از مراجع شیعه، اسم نمیبرم، ایشان خودش عراق است، نمایندهاش اینجاست، ما رفتیم پیش ایشان، ایشان خیلی ناراحت شد و ما آمدیم بیرون، میگفت نمیدانم این چه بحثی است این چه قضیهای است.»
🔺 می گفت: «من امام رو هم دیدم. پدرم که دیدار امام میآمد من هم که بچه بودم، میآمدم. یک خانواده سُنی پیش امام میرفتیم، البته از روی اعتقاد که نمیرفتیم، (این را دقت کنید، خیلی بحث جالبی است)، ما پیش امام میآمدیم خب تا حدودی آمدنمان سیاسی بود به هرحال تاکتیکی بود، به خاطر دشمن مشترک و از این حرفها.
🔸 بعد که برمیگشتیم لبنان همان موقع با اینکه احتمال داشت منحرف بشوم و بیایم شیعه بشوم، اما پدرم دائم به من میگفت: ببین پسرم مسلمان واقعی، عالم واقعی این شخص است، #حضرت_امام را میگفت، این مشخصه اسلام است، اصلاً شیعه و سنی بحث نمیکرد، میگفت مشخصه اسلام این است، رسولالله اینگونه بود.»
🔺 اینها را وقتی به من میگفت اصلاً مو بر بدنم سیخ میشد که ما چه امامی داشتیم، عادت کردیم به اینها و تا با بیرون ارتباط نداشته باشیم، اینها را اصلاً نمیبینیم.
🔺 بعد میگفت من حضرت آقا را رفتم دیدم، میگفت: «بابا جان حداقل یک دمپایی درست و حسابی بپوش! یک موکت درست و حسابی بگذار که حداقل مهمان میآید اذیت نشود! ایشان خودش به شوخی میگفت، این چه وضعی است!! میگفت ایشان سلطان است، دارد سلطنت میکند و تا این حدّ ساده زیست است!!»
🔺 نکته دیگری بگویم، ایشان مرتب میآید #قم، مرتب سیستان و بلوچستان میرود، ببینید ما صدتا، دویستتا، پانصدتا عالم شیعه بزرگ داشته باشیم، کارآییاش یک جای دیگر است، در سیستان و بلوچستان هیچکدام از ما کارآیی نداریم، من علامه دهر بشوم، شما علامه دهر بشوید، علامه حلی بشوید، خواجه نصیر بشوید، باید برای تبلیغ برویم سیستان، این چه میزان فایده دارد؟
🔺 مثلاً یک سخنرانیاش را برای من فرستاد، رفته #سیستان_و_بلوچستان همان مسجد مکیِ عبدالحمید، همه نشستن پای منبر، ایشان آنجا صحبت بهاصطلاح علنی میکند، هزار نفر آدم، مراسم ختم بخاری، آنجا صحبت میکند، مطلبش این است که «داد و بیداد نکنید، داد و بیداد میکنید به سمت #اسرائیل داد و بیداد کنید، قدر #جمهوری_اسلامی را بدانید»، این خیلی برای من ارزش دارد، این را باید طلا گرفت این شخصیت را.
🔺 میآید اینجا بدون چشمداشت، اگر بروید در لبنان میفهمید چه میگویم، خودش دفتر و دستک دارد، خودش حزب دارد، اصلاً چهکاری به ما دارد؟ نه به پول ما نیاز دارد، این دارد فکر و اعتقاد خودش را ترویج میکند، ایشان به من میگفت که ما در حوزه اهل سنتمان، اسمهای طلبهها را روی بُرد برحسب حروف الفبا چیدم، برایم جالب بود، میگفت بیشترین اسمها عبدالله، عبدالرحمن، بعد میرسید به محمد و مشتقاتش، بعد علی، حسن، حسین، با اینکه سنی هستند!
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4759
🆔 @asbaat_ir
🔖 #پرونده_ویژه| روحانیون در گذر زمان
6️⃣ #محسن_غرویان/ بخش چهارم
🔰 مصاحبه ای که جنجال به پا کرد
🔺 می شود سال 83 را منشأ و مبدأ تمامی فعالیتهای فکری و عملی کنونی محسن غرویان برشمرد. 11 آبان بود که خانم #پروین_بختیارنژاد خبرنگار #روزنامه_شرق گفت وگویی با محسن غرویان با هدف زیر سؤال بردن قانونِ "ولی دم بودن پدران بر فرزندان" انجام داد.
🔺 خانم بختیارنژاد ( عضو #جبهه_ملی_مذهبی) درباره چرایی انتخاب این موضوع و اینکه به چه دلیل غرویان را برای مصاحبه گزینش کرده اینگونه می گوید: «سال ۸۳ بود و گزارشهای متعددی از کودک آزاریهای وخیم، یکی پس از دیگری بر صفحه حوادث روزنامهها مینشست. تصاویر کودکان کبود شده و داغ بر دست روزی بر تخت بیمارستان نشان داده میشد و روز دیگر در قبرهای سرد گورستان.
🔺 قانون و مجریانش هم ساکت و بیطرف به نظاره نشسته بودند و هر از گاهی که مورد بازخواست افکار عمومی قرار میگرفتند، با دفاع از حق پدری که ولی دم است و حق تنیبه کودک را دارد، سکوتشان را میشکستند.
🔺 قانون چشمانش را بر رنج کودکانی که در خانههای خود و از طرف نزدیکترین خویشان خود شکنجه میشدند، بسته بود و همچنان بسته است.
🔺 بدنهای کبود کودکان و نیز مطلق بودن قدرت پدرها در کتاب قانون و عرف جامعه شده بود خوره ذهنم. به این فکر افتادم که گفتگوهایی را با برخی از قرآنپژوهان برای روزنامه شرق ترتیب دهم و از چرایی قدرت مطلقه پدران سؤال کنم تا بفهمم ولی دم بودن پدر و مالکیت مطلق او بر جان و مال کودک، از کجای قرآن و از کدام آیه آن استنباط شده؟
🔺 با هریک که صحبت میکردم، جملگی بر این عقیده بودند که این قانون بر گرفته از هیچ یک از آیات قرآن نیست و صرفا بر اساس یک حدیث، که صحت و سقم آن نیز نامعلوم است، بنا شده و همین.
🔺 با خود فکر کردم چه میتوان کرد؟ از چه زاویه ای میتوان این ماده قانونی را نقد کرد. تبعات مضرت بارش رافریاد زد و به وجدان عمومی واگذارش کرد، تا شاید حکایت رنج و درد کودکان بی دفاع وجدانهای خواب رفته را تلنگری زند.
🔺 به این فکر افتادم که به #قم بروم و با یک عالم دینی با گرایش راست و #محافظه_کار گفتگو کنم. می خواستم منطق آنها را بشنوم و به آنها بگویم، زخمهای بدن این کودکان مربوط به قوانین امروز است که بر استنباطات گذشتگان شما از منابع دینی شکل گرفته و تبعیت شما از آراء پدرانتان سرنوشت این کودکان را اینگونه رقم زده است.
بسراغ محسن غرویان از همراهان محمدتقی مصباح یزدی رفتم. ساعتها در مورد اتفاقاتی که برای کودکان میافتد حرف زدم و او هم با اظهار تاسف گفت: بله شما درست می گویید باید باب #اجتهاد را گشود و به کمک این کودکان شتافت.»
این مصاحبه با حواشی بسیاری مواجه شد، از نامه نگاری غرویان به مدیر مسؤول روزنامه شرق برای ابهام زدایی گرفته، تا مصاحبه با هفته نامه #پرتو با عنوان «به خود آمدم» و اظهار پشیمانی، تا نوشتن #توبه_نامه و نیز در برهه دیگر عدول از مواضع گذشته و اتهام به #موسسه_امام و داشتن #اتاق_تفتیش، همه و همه موجب شد تا با حفظ امانت و دقت در ارزیابی صحیح از عملکرد غرویان نسبت به آن مصاحبه و پیامدها و موضع گیری هایش،ابتدا بخشهای مهم آن مصاحبه تقدیم گردد، سپس مواضع و حواشی آن به نوبت مطرح شود تا خواننده گرامی بتواند در مقام ارزیابی و قضاوت، همه جوانب آن را مدنظر قرار دهد.
ادامه دارد ...
✍️ پژوهشگر اسباط
🆔 @asbaat_ir
🔰 #جریانشناسی_فکری_سیاسی_عاشورا/ بخش دوم
📝 #یادداشت|رویکرد امام حسین حماسهمحور است نه مذاکره
🔹 این افراد (مخالفان مذاکره) درس عاشورا را #حماسه و #عزت میدانند نه مذاکره؛ درس عاشورا پیمان با خدا و توکل بر اوست نه گفتگو با کدخدا و چشم بستن بر اجازه او؛ درس عاشورا حفظ عزت است با ایمان و اعتماد به خدایی که همه چیز در دست اراده و قدرت اوست نه گره زدن آب خوردن به گفتگو و مذاکره با دشمنان دین خدا.
🔹 به ویژه که امام حسین علیه السلام هیچ گاه گفتگوها و به اصطلاح نظر گروه اول، مذاکراتش را به آب خوردن گره نزد و با لب تشنه با دنیای فانی وداع کرد در حالی که با خدای خود گفتگو می کرد و به رضای او راضی بود.
🔹 از دید این افراد نیز امام حسین علیه السلام در عاشوار با مخالفانش گفتگو کرد ولی نه برای مذاکره بلکه برای اتمام حجت با دشمنان از طریق پند و نصیحت. این گفتگوها از موضع قدرت و با هدف تاثیرگذاری بر دشمن بوده است نه از موضع پذیرش و به رسمیت شناختن دشمن.
🔹 در تبیین این امر باید به جملات نورانی امام حسین علیه السلام رجوع نمود تا مشخص شود رویکرد امام حسین علیه السلام دقیقا حماسهمحور است نه مذاکره با شخصی لعین و فاسق همچون یزید.
🔹 امام حسین(ع) با تأکید فراوان به «شهادت» به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای حماسه آفرینی میفرماید :«انی لا اری الموت الا سعاده و لاالحیوه مع الظالمین الابرما» من مردن را برای خودم سعادت، و زندگی با ستمگران را موجب ملامت میبینم.
🔹 همچنین آن حضرت در جایی دیگر فرمود: اولین و بزرگترین #منکر جهان اسلام خود یزید است کسی که به کتاب خدا توجه نکند و عدالت را بپا ندارد و حقوق جامعه را نپردازد و به آموزه های دین وفادار نباشد ستمگر است.
🔹 لذا رویکرد امام در برابر بزرگترین منکر جهان اسلام #حماسه و مبارزهطلبی است نه به زعم آقای #روحانی مذاکره و تعامل سازنده! زیرا مفاسد فراوان #یزید مذاکره و تعامل سازنده را بی معنا می سازد فرمایشات امام تنها انتخاب مرگ و شهادت و اجتناب از پذیرش ذلت را مطرح میسازد.
🔹 در تقبیح ادعای مذاکره محوری در کربلا باید گفت حضرت مذاکره با ستمگر را برای کیان جامعه و دین نه تنها مفید نمیدید بلکه آن را به شدت مضر برشمرد لذا در برابر تهدیدات علیه دین و جامعه مبارزه را برگزید به همین دلیل حضرت درباره یزید در استدلال به این که چرا بیعت نمیکند میفرماید:
🔺 «حیات دینی و معنوی با حاکم ستمگر دیگر جائی ندارد: «علی الاسلام السلام، اذا قد بلیت الأمه براع مثل یزید»؛ اگر مردم گرفتار حاکمی مانند یزید شوند پس باید فاتحه اسلام را خواند لذا کربلا عرصۀ مبارزه و حماسه است و نه مذاکره یا تعامل سازنده، لذا زمانی که کیان اسلام آنچنان در معرض نابودی کامل قرار میگیرد که باید فاتحۀ اسلام را خواند دیپلماسی مذاکره و تعبیر نادرست تعامل سازنده در این وضعیت بیمعناست همانگونه که رفتار و گفتار امام حسین علیه السلام نیز موید این مدعاست.
در واقع عاشورا به ما میفهماند #خط_قرمز مذاکره با دشمن در خطر افتادن کیان و نظام ارزشی جامعه اسلامی است که اگر چنین شود باید میز مذاکره را ترک کرد.
✍️ حجت الاسلام محسن محمدی
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4773
🆔 @asbaat_ir