eitaa logo
آسمانی باش
8.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
1 فایل
با رهنمودهای اهلبیت علیهم السلام و اولیاء الهی میتوانیم آسمانی باشیم مدیرکانال @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله حق شناس: نبی اکرم(ص) می‌فرماید: «اغد عالماً او متعلّماً او مستمعاً او محبّاً لهم» چند تا شد؟ یا عالم باش، یا متعلم، یا مستمع، یا دوستدار آن‌ها، «ولا تکن الخامس فتهلک»؛ یا باید دانشمند باشی، راه را بدانی برادر من! یا معلم باشی، یا محبّ اهل علم؛ مثل شما، که دو سه حیثیت اینها در شما جمع است؛ هم متعلم هستید و هم مستمع، یعنی دارید روایات را می‌شنوید و علوم اهل بیت را تعلیم می‌گیرید و هم اهل علم را دوست دارید. خوب، شاید بعضی از آقایان اهل علم، روی مصالحی که در نظر است، این روایت را نخوانند، ولی پروردگار عزیز بنایش به آمرزش است، حالا در قیامت سئوال می‌کنند که آیا تو عالم بودی؟ نه! متعلم چطور؟ نه! مستمع چطور؟ نه! دوستدار اهل علم چطور؟ نه! در یک سفره‌ای با عالم هم خوراک بوده‌ای؟ نه! همه‌اش نه نه! منفی! ولیکن اسمت - در صورتی که جمشید خان نباشد ها! - به عالمی می‌خورد؟ بله؛ اسم من مثلاً عبدالله است؛ حسن، تقی، خیلی خوب! ببریدش بهشت. رحمت واسعه الهی تا این حد است؛ ✍️خبرگزاری فارس @Asemani_bashim
مولا امیرالمومنین علیه السلام : پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه(در خصوص ماه رمضان) فرمود: اى مردم! جان هاى شما در گرو کارهاى شماست ، پس با آمرزش خواهى خود ، آنها را آزاد سازید ؛ و پشت هاى شما از بار گناهانتان سنگین است ، پس با طول دادن سجده هاى خود ، آنها را سبک کنید ، و بدانید که خداوند ـ که یادش والاست ـ به عزّت خود ، سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمى کند و در روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان [براى حساب ]مى ایستند ، آنان را با آتش ، هراسان نمى سازد . @Asemani_bashim
حاج آقا جاودان: معمولا دوستان پی نتیجه اعمالند؛ مثلا می پرسند ثوابش چیست؛ اگر انسان پی این نباشد و ثوابش در خاطرش نباشد، به دنبال نتیجه و اینکه چه بلایی را از جان انسان دور می کند نباشد، نیتش خالص می شود؛ اگر برای رضای مردم انجام دهد که پست ترین مرحله نیت است. اخلاص آن است که فقط خدا باشد اعمال درجه خلوص دارند؛ هرچه خلوص بیشتر باشد، نتیجه اش بیشتر است؛ در خاطر دارم خیلی قدیم ها حاج آقای حق شناس از ده روز مانده به ماه رمضان یعنی ده روز آخر ماه شعبان و ماه رمضان را یک چله داشت؛ در این چله چه می کردند؟ «مَن أخلصَ لله أربَعینَ صَباحا» هرکس که به اخلاص خدا را بندگی کند و کارهایش را با اخلاص انجام دهد، چشمه های حکمت در قلبش می جوشد و از قلبش به زبانش جاری می شود. نه اینکه فقط نمازش را به اخلاص بخواند؛ آن هم برای خودش نتیجه دارد اما این که می گوییم باید همه چیزش خالص باشد؛ یکی به حاج آقا اشکال کرد که آقا اگر شما به این نیت این کار را انجام دهید که در قلبتان چشمه های حکمت بجوشد، خود این عدم اخلاص است؛ یعنی کار را برای رسیدن به حکمت انجام می دهی؛ خود این یک درجه از اخلاص کم می کند؛ اخلاص آن است که فقط خدا باشد ✍🏻سایت عقیق کد خبر: ۱۸۱۰۶ @Asemani_bashim
حاج آقا دولابی تنها نشستن و مودب بودن با شماست. اما باز کردن در؛ با اوست. اختیاری نیست. گفت من دم درایستاده بودم نه در را می زدم و نه می رفتم گفت خوب کاری کردی راه همین است هر وقت  دیدی تاخیر افتاد پشت دربایست. مبادا ول کنی بروی و بگویی چیزی نمی دهند با هنر و فهمت تا پشت در برو. در را محکم نزنی یا اصلا نزن. صاحبخانه خودش میداند. آنجا بنشین... کمی پشت در ایستادن خوب است. به اشاره ملتفت شو. از یکسال؛ پنج سال پشت در ایستادن نترس پشت در بهترین جاست... بی ادب نباشید. علم و فهم را به زور نمیشود از جایی گرفت. در دستگاه خوبان  و مافوق ما همه چیز با تسلیم به دست می آید 📕طوبای محبت ج 3 ص ۱۴۵ @Asemani_bashim
آیت الله مظاهری: قرآن کريم بسیاری از بلاها و مصيبت‌ها را تقصير خود انسان، يا جامعه مي‌داند: «وَ ما أَصابَكُمْ‏ مِنْ‏ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»[27]؛ پروردگار متعال، از سر مرحمت به بندگان، بيشتر گناهان آنان را نديده مي گيرد، وگرنه مکافات عملشان بيش از اين بود. در آيۀ ديگري مي‌فرمايد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا»[28]؛ بیشتر اوقات، مصيبت‌هايي مانند سيل، زلزله، خشکسالي و قطع نزولات آسماني، شيوع بيماري‌هاي ناعلاج، مکافات اعمال بندگان است که بايد در اين دنيا بچشند. البته بیان شد که گاهی افراد بدون تقصیر نیز دچار مصیبت می‌شوند و در واقع، به گناه دیگران می‌سوزند و خداوند متعال برای آنها جبران می‌فرماید. ظلم، حقّ‌النّاس، تبعیض، حقّه‌بازي، غصب، دروغ، نيرنگ، بي‌عفّتي، بي‌غيرتي، بي‌حجابي، احتکار، تورّم، گران‌فروشی، کم‌فروشی، یا غيبت، تهمت، اهانت و گناهاني از اين قبيل، در دنيا مکافات دارد و بيشتر بلاها، ناشي از شيوع اين گناهان است. امام سجّاد«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: ظلم در قضاوت، شهادت دروغ، کتمان حق، خودداری از ادای زکات، کوتاهی در قرض دادن، یاری نکردن محرومان و سنگدلى نسبت به فقرا و نیازمندان و نیز ظلم به یتیمان و نیازمندان و رد كردن سائلان و محرومان، گناهانى هستند كه باران نافع آسمان را حبس مى‏كنند ✍️پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری @Asemani_bashim
آیت الله جوادی آملی : برای گروهی آغاز سال، اول فروردین است. یک نوجوان اول فروردین تلاش می‌کند برای خود لباس نو تهیه کند. درخت‌ها اول سالشان فروردین است که لباس‌های نو و تازه دربر می‌کنند. اول سال کشاورز پاییز است که درآمد مزرعه را حساب می‌کند. مرحوم سید بن طاووس می‌گوید: «اهل سیر و سلوک، اول سالشان، ماه رمضان است». ماه مبارک رمضان برای سالکان الى الله، ماه محاسبه است. ✍️خبرگزاری فارس @Asemani_bashim
آیت الله بهجت: تا به حال کسی هست که بگوید من تا به حال پای وعظ هیچ واعظی ننشسته ام، از هیچ ناصحی چیزی نشنیده ام، دروغ می گوید، بلی دروغ است این مطلب. خوب شنیدی، آیا عمل کردی یا نکردی؛ اگر عمل کرده بودی، حالا روشن بودی، چرا؟ به جهت اینکه خودشان با همان عمل کردن شما، مجهولات را بر شما اعلام می کنند، خاطرتان جمع باشد. اما اگر عمل نکردی و می خواهی همش بشنوی و بشنوی، بشنوی، کی عمل می کنی؟ بعد از اینکه پرده برداشته شد آن وقت می خواهی عمل بکنی، پس باید بدانیم اگر نصایح را زیر پا گذاشتیم، نصیحت حالا و موعظه حالا را هم زیر پا می گذاریم، و اگر زیر پا گذاشتیم، خاطر جمع باشیم خبری نیست چرا؟ چون برای بازی که یاد نمی دهند!! برای اینکه بنویسی و بگذاری کنار، یاد نمی دهند؛ مثل اینکه نسخه از طبیب گرفتیم، گذاشتیم توی جیب بغل؛ دیگر کار نداریم برای اینکه توی جیب بغل ما باشد نسخه از طبیب گرفتیم چه قدر خرج کردیم پول دادیم و تا نسخه گرفتیم، نه باید عمل کنی. اگر عمل کردیم دیگر روشنیم- این نصایح و مواعظ که شده اگر عمل شده بود، الآن روشن بودیم- آن سؤالها و آن درسها با کارمان هیچ منافاتی ندارد، مثل اینکه بخواهیم دوای این مرض را با ورق زدن کتاب پیدا بکنیم. پس قهراً باید بدانیم که خودمان استاد خودمانیم، معلوماتمان را بیاییم نگاه کنیم، مبادا زیر پا مانده باشد. ✍️تبیان @Asemani_bashim
صاحب کتاب کرامات رضویه در ص 123، جلد اول می نویسد: میرزا ابوالقاسم خان پسر علیخان تهرانی سالها در یکی از حجره های فوقانی سرای محمدیه مشهد مقدس اقامت داشت و به قرائت و عبادت به سر می برد و مدتها با منمؤلف انس و الفت داشت؛ عاقبت در همان حجره در چهارم محرم سال 1365 ه ق از دنیا رفت و در صحن نو دفن شد. روزی به من گفت: کرامتی از حضرت رضا علیه السلام به یاد دارم که آن شفای میرزا آقاسی، توپچی اداره ژاندامری است بدین شرح: که او با پنج نفر از توپچیان مأمور می شود که یک گاری فشنگ باروت به رشت ببرند؛ وی و همراهانش پس از خروج از مشهد، ناگهان آتش سیگار یکی از همراهان به صندوق باروت رسیده، فوراً آتش می گیرد؛ بلافاصله سه نفر از آنان هلاک و دیگران زخمی می شوند. خود میرزا آقاسی گفت: من یک مرتبه ملتفت شدم، دیدم قوه باروت مرا حرکت داده،ده دوازده زرع به خط مستقیم بالا برد و فرود آورد و گوشها و رگهای پاهای من تا پاشنه پا تمامی سوخت؛ بلافاصله مرا به مریضخانه لشکر بردند و حدود یک ماه مشغول معالجه من شدند و سپس از آنجا به بیمارستان امام رضا علیه السلام بردند و شش ماه هم در آنجا تحت معالجه قرار دادند، تا اینکه جراحت و چرک آمدن برطرف شد؛اما قدرت حرکت نداشتم زیرا رگها بکلی سوخته بود. شبی در حال گریه و زاری و دل شکستگی به حضرت رضا علیه السلام توجه کرده، عرض کردم: یا بن رسول الله علیه السلام من سیدی از خانواده شما هستم؛ آخر شما نباید به داد من بیچاره برسید؟ پس از گریه و زاری بسیار خوابم برد؛ در عالم رؤیا دیدم که سید بزرگواری نزد من آمده، فرمود: میرزا آقا! حالت چطور است؟ همینکه این اظهار مرحمت را نمود فوراً دستش را گرته عرض کردم: شما کیستید که احوال مرا می پرسید؟ آیا اهل سبزواری یا از خویشان من؟ فرمود: می خواهی چه کنی؟ من هر که هستم؟ آمده ام احوالت را بپرسم؛ عرض کردم: می خواهم شما را بشناسم؛ چرا تا کنون هیچ کس احوال مرا نمی پرسیده است؟ فرمود: تو به که متوسل شده ای؟ گفتم: به حضرت رضا علیه السلام. فرمود: من همانم. گفتم: آخر ببینید که به چه روز و چه حالی افتاده ام؛ و از هر دو پا شل شده ام و نمی توانم حرکت کنم. فرمود: پایت را بیاور تا ببینم؛ پس دست مبارک خود را از بالای یک پای من تا پاشنه پا کشید و بعد از آن پای دیگر را به همین نحو مسح نمود و من در خواب حس کردم که روح تازه ای به پای من آمد؛ بیدار شدم و فهمیدم که شست پایم حرکت می کند با تعجب با خود گفتم: آیا می شود که همه پای من حرکت کند؟ پاهایم را حرکت دادم احساس کردم که دردش برطرف شده و بخوبی می توانم آن را حرکت دهم؛ و یقین دانستم که خوابم از رؤیاهای صادقه است و حضرت رضا علیه السلام به من شفا عنایت فرموده است. ✍🏻پنجاه و سه داستان از کرامات حضرت رضا علیه السلام نویسنده : موسی خسروی @Asemani_bashim
آیت الله جوادی آملی : با رسیدن ماه پربركت شعبان این آخر سال اخلاقی ماست. مستحضرید هر كسی برای خود یك سالی دارد كشاورزان معمولاً اول سالشان اول پاییز است یعنی درو می‌كنند و سود و زیان كِشت و زرعشان را مشخص می‌كنند، برخی‌ها هم اول سالشان فروردین است آنها كه می‌خواهند بالنده باشند و مثل گیاه زندگی كنند. معمولاً كسانی اند كه در حدّ حیات گیاهی هستند و اول سالشان فروردین است رشد می‌كنند و جامه خرّم در برمی‌كنند، اما كسانی كه در مسائل اخلاقی كار می‌كنند اول سالشان ماه مبارك رمضان است لذا ماه شعبان آخر سال اخلاقی اینهاست در آخر سال نظیر اینكه نزدیك امتحانات كنكور می‌شود انسان چگونه تلاش و كوشش می‌كند مطالعه كند و حضور ذهن داشته باشد. اینها كه سال اخلاقی دارند تمام تلاش و كوشش آنها این است كه در این ماه شعبان بدهكاری‌هایشان را بدهند حقّ‌الله دارند حقّ‌الناس دارند توبه‌ای باید بكنند واجبی ترك كردند حرامی مبتلا شدند تمام این دِین‌های حقّ‌اللهی و حقّ‌الناسی را در ماه شعبان بدهند كه وقتی اول سال فرا می‌رسد اینها با سود همراه باشند. لذا آنهایی كه در مسائل اخلاقی كار می‌كنند اول سالشان ماه مبارك رمضان است و ماه شعبان را با تلاش و كوشش و ناله و ضجّه می‌گذرانند كه بدهكار نباشند ✍️خبرگزاری مهر @Asemani_bashim
4_5818685868575034588.mp3
6.65M
صوت ۹ دقیقه حرف اول و آخر برای اول و وسط و آخر سال @Asemani_bashim
آیت الله وحید خراسانی فرمودند: مدت بیست سال در مدرسه حاج حسن در مشهد تحت سرپرستی مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی - که سالها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم. ایشان روزی به من فرمودند: مدتی در تهران مریض و بستری شدم؛ روزی به جانب حضرت رضا علیه السلام رو کرده، گفتم: آقا! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما، سجاده پهن کرده، نماز شب و نوافل نیمه شبم را - تا در باز می شد - می خواندم و بعد داخل می شدم؛ حالا که بستری شده ام به من عنایتی بفرمایید. ناگاه در همان حال بیداری دیدم در بستان و باغی در خدمت حضرت رضا علیه السلام هستم ایشان از داخل باغ گلی چیده، به دست من دادند من آن گل را بوییدم و حالم خوب شد. آن دستی که حضرت رضا علیه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با برکت بود که بر سر هر بیماری می کشیدم فی الحال شفا می یافت. آقای وحید فرمود: آقای گلپایگانی فرمودند: ابتدا با یک مرتبه دست کشیدن بیماریهای صعب العلاج بهبود می یافت؛ ولی بعدها که با این دست با مردم مصافحه کردم، آن برکت اول از دست رفت؛ اکنون باید دعاهای دیگری را نیز به آن بیفزایم تا مریضی شفا یابد. آقای وحید فرمودند: بیمارهای زیادی که به سرطان و بیماریهای دیگر دچار بودند، به دست ایشان شفا یافتند. ✍🏻پنجاه و سه داستان از کرامات حضرت رضا علیه السلام نویسنده : موسی خسروی @Asemani_bashim