eitaa logo
آسمانی باش
8.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
1 فایل
با رهنمودهای اهلبیت علیهم السلام و اولیاء الهی میتوانیم آسمانی باشیم مدیرکانال @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار هر روزه تا روز عاشورا به نیت ظهور مولا و آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف قرائت زیارت عاشورا به نفس علی فانی @saatibarayagha @Asemani_bashim
آیت الله ضیاء آبادی : از یکی از علمای نجف نقل شده است که: یک شب در خواب دیدم در حرم مطهر امام حسین(ع) نشسته‌ام. جوانی از درِ حرم وارد شد و با لبخند و تبسم به امام حسین(ع) سلام کرد. در عالم خواب دیدم امام حسین(ع) هم با تبسم به او جواب داد! از خواب بیدار شدم و در فکر فرو رفتم. فردا شب که شب جمعه بود به حرم مطهر رفتم و در گوشه‌ای ایستادم. دیدم همان جوانی که در خواب دیده بودم آمد کنار ضریح رفت و با تبسم سلام کرد. تبسم او را دیدم اما چون بیدار بودم تبسم امام حسین(ع) را ندیدم! پس از زیارت از حرم بیرون رفت و من هم دنبالش رفتم. سلام کردم و گفتم: می‌خواهم بدانم چرا با تبسم و لبخند به امام حسین(ع) سلام کردی؟! سرّش چیست؟ صورت خوابم را هم برایش گفتم. تأملی کرد و با تبسم گفت: من پدر و مادر پیری دارم. در چند فرسخی کربلا زندگی می‌کنیم. عادتم بر این است که هر شب جمعه برای زیارت می‌آیم و یک هفته پدر را سوار بر الاغ می‌آورم و یک هفته مادر را. یک شب جمعه که نوبت پدرم بود سوارش کردم که بیاورم، مادر نیز التماس کرد که مرا هم ببر. گفتم: مادر، هوا سرد و بارانی است، نمی‌توانم دو نفرتان را ببرم، نوبت شما هفته‌ بعد است. دیدم سخت منقلب شد و به گریه افتاد و گفت: من که امید زنده ماندن تا هفته‌ی بعد ندارم. مرا هم باید ببری! گفتم: بسیار خوب. پدر را به چارپا سوار کردم و مادر را هم به دوش خود گرفتم و این چند فرسخ راه را در هوای بارانی تا کربلا به همین کیفیت طی کردیم. وقتی رسیدیم رو به حرم رفتم در حالی که دست پدر به دستم بود و مادر به دوشم. با همین حال وارد حرم شدم. تا وارد شدم امام حسین(ع) را کنار ضریح دیدم؛ سلام کردم. امام که مرا به این حال دیدند لبخندی به من زدند و جواب سلامم را دادند. حالا از آن شب به بعد هر شب جمعه که به زیارت می‌آیم، امام را کنار ضریح می‌بینم با تبسم سلام می‌کنم، امام هم با تبسم جواب می‌دهد! ✍️خبرگزاری فارس @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه با امام حسین علیه‌السلام آیت الله جوادی آملی @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم حسین @Asemani_bashim
ما روایات زیادی داریم که گناه نکن، با این گناهانت داری پیغمبر را اذیت می‎کنی، چون می‎بیند. امام زمان(صلوات‎الله‎علیه) را اذیت نکن! او دارد می‎بیند. ✍🏻سایت معاونت تهذیب حوزه های علیمه درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی @Asemani_bashim
حاج آقا فاطمی نیا: هر ماه نوری دارد و هر روز نوری دارد که مجانی به در خانه آدم میایند. این ما هستیم که باید این نورها را حفظ بکنیم. شیعیان امیرالمومنین نزد خدا عزیز هستند. اینها اگر بر نمازها مراقبت کنند، مساله والدین، مساله غیبت و حسن خلق و.... را رعایت کنند، این انوار هر روز به در خانه شان می آید. منتها ما چه می کنیم؟ این انوار را حفظ نمی کنیم. از یکی از بزرگان علما که با آشیخ حسنعلی(نخودکی اصفهانی) محشور بود، پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب داد: "ایشان هرچه بدست می آورد نگه می داشت." ولی ما انوار را ضایع می کنیم. شب بلند می شود نماز شب می خواند، صبح می نشیند غیبت می کند. نور نماز شب رفت. با یک حرف تلخ این نورها از بین می رود. ✍🏻پایگاه اطلاع رسانی عصر ایران کد خبر: ۱۰۴۰۱۲ @Asemani_bashim
من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم آنچه من دیده‌ام ای کاش نبیند چشمی صبر قتل پدر و نیزه و خنجر دیدم 🏴🏴سالروز شهادت چهارمین اختر آسمان ولایت و امامت و وارث عاشورا حضرت امام سجاد (علیه السلام) تسلیت باد @Asemani_bashim https://chat.whatsapp.com/DvFmp20Qar8ArJU48BclWb
شیخ حسنعلی نخودکی: ششمين و آخرين حاجت حضرت خليل الرحمن از خداوند خود آن است كه : مرا در روز جزا رسوا مساز كه رسوائى و فضاحت آن روز، بسى سهمگين و عظيم است ؛زيرا در آن هنگام ، مكنون قلب ها ظاهر مى گردد چنانكه خداوند مى فرمايد: و حصل ما فى الصدور و آدمى در برابر خيل ملائكه وسلسله جليله انبياء و اولياء و ائمه طاهرين عليهم السلام ، مفتضح و رسوا مى شود و علاوه ، زمين و زمان و آسمان و جوارح انسان ، همگى شهادت خواهند داد ✍🏻سایت معاونت تهذیب حوزه های علیمه @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفارش عارف دلسوخته سید هاشم حداد رحمت الله علیه @Asemani_bashim
حاج آقا فاطمی نیا رحمت الله علیه: نقل کرده اند که دیدیم در طواف خانه خدا فردی می آید که «و کان من اجمل الناس وجهاً» از زیباروترین مردم بود «و اطیبهم ارجا» از خوشبوترین مردم بود. دیدند آن فرد امام سجاد علیه السلام است. عده ای حضرت را نمی شناختند اما وقتی امام به سمت حجر حرکت کرد بی اختیار مردم کنار می رفتند. گزارش اهل تسنن این است که «تنحی له الناس» مردم بی اختیار کنار رفتند. امام به حجر دست زد. این در حالی بود که هشام نتوانسته حجر را در ازدحام جمعیت لمس کند. به هشام گفتند «من هذا الذی هابه الناس هذه الهیبه؟» یعنی این چه کسی بود که چنین هیبتی داشت. او به صراحت دروغ می گوید و گفت « لا اعرفه» او را نمی شناسم. شبکه سراسری اسلام در کنار کعبه حاضر بود و آماده بود ضبط کند، شعرا در آن زمان بمنزله صداوسیما بودند. فرزدق و کمیل و ... در طبقه اول و نیرو یک ها بودند و دائم در رقابت با دیگر شعرا بودند. همان لحظه قصیده ای مرتجل یعنی بداهه می سراید. فرزدق شعر را سرود تا جایی رسید که گفت: «هذا ابن فاطمة إن کنت جاهله/ بجــــده أنبیاء الله قد ختموا» او فرزند فاطمه زهرا سلام الله علیها است و جد او خاتم پیامبران است. تا آخر که به اینجا می رسد که برای ما شیعیان خیلی مهم است: «ما قال: لا قطٌ إلا في تشهدهُ / لولا التشهد كانت لاؤه نعم1» یعنی او کسی است که هرگز به کسی نه نگفته است مگر در تشهد نمازش که اگر تشهد در دنیا نبود این لا هم نعم می شد. حضرت برای او جایزه ای فرستاد اما فرزدق قبول نکرد و گفت: این دفعه خدا راشاهد می گیرم که جز برای خدا شعر نگفته ام. حضرت فرمود: می دانم برای خدا گفته ای اما ما خاندانی هستیم که چیزی را که بدهیم پس نمی گیریم مگر اینکه خودت بیرون بگذاری و دزد ببرد. کاری کن که دزد نبرد! ✍️پایگاه اطلاع رسانی وارث @Asemani_bashim @saatibarayagha
4_691483262140285205.mp3
7.78M
صوت دلنشین ۸ دقیقه داستان هشام و امام سجاد علیه السلام و شعر فرزدق مداحی زیبا سید محمد موسوی سجاسی @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ یک دقیقه شهادت امام زین العابدین علیه السلام شیخ حسین انصاریان @Asemani_bashim
از شيخ رجبعلي خياط نقل شده ‌است كه: «شبي حوالي غروب از نزديك مسجدي در اوايل خيابان سيروس تهران عبور مي‌كردم - براي درك فضيلت نماز اول وقت - وارد شبستان مسجد شدم ديدم شخصي مشغول اقامه نماز است و هاله‌اي از نور اطراف سر او را گرفته، پيش خود فكر كردم كه بعد از نماز با او مأنوس شوم ببينم چه خصوصياتي دارد كه چنين حالتي در نماز براي او پديدار است. پس از پايان نماز همراه او از مسجد خارج شدم نزديك در مسجد، وي با خادم مسجد بگو مگويي پيدا كرد و به او پرخاش كرد و به راه خود ادامه داد، پس از عصبانيت ديدم آن هاله نور از روي سرش محو شد!» ✍️تبیان(کتاب کيمياي محبت،‌ حجة الاسلام محمدي ري شهري،‌با تصرف) @Asemani_bashim
مرحوم کل احمد آقا می فرمودند: « در کربلا، مدتي بود که حال معنوي خوبي نداشتم. لذا با ناراحتي و کدورت، به حرم حضرت سيد الشهدا عليه السلام مشرف شده و با توسل عرض کردم که يا ابا عبدالله ، مدتي است که نمي توانم مانند گذشته، در مصائب شما گريه کنم. علتش چيست؟ پاسخ فرمودند: تنها دليلش اين است که اختيار زبانت را از دست داده اي  و هر چه پيش مي آيد مي گويي! ✍️منبع : کتاب رند عالم سوز  @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیام برای خداوند چگونه است ما در چه حد قیام برای خداوند متعال میکنیم @Asemani_bashim
جواب کار برای امام حسین علیه السلام @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توسل به حضرت عباس علیه السلام آیت الله قائنی رحمت الله علیه @Asemani_bashim
در میان بنی اسرائیل عابدی به نام برصیصیا زندگی می کرد، او زمان طولانی عبادت کرده بود و در این راستا به حدی از قرب الهی رسیده بود که مردم بیماران را نزد او می آوردند تا او دعا می کرد، آنها سلامتی خود را باز می یافتند روزی زن جوان بیماری را که از یک خانواده با شخصیت بود، برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد آن زن مدتی در نزد برصیصیا بماند تا شفا یابد. شیطان از فرصت استفاده کرد و به وسوسه گری پرداخت، و آن قدر زن را به نزد او زینت داد که آن مرد عابد به آن تجاوز کرد، چیزی نگذشت که معلوم شد آن زن بار دار است، عابد خود را در تنگنای سخت دید، برای این که گناهش، کشف نگردد، آن زن را کشت و در گوشه ای در بیابان دفن کرد. برادران آن زن از این جنایت هولناک، آگاه شدند، و این خبر در تمام شهر پیچیده و به گوش امیر رسید، امیر با جمعی، به تحقیق پرداختند پس از قطعیت خبر، آن عابد را از عبادتگاهش فرو کشیده، و فرمان اعدام او صادر گردید. در روز معینی در حضور جمعیت بسیار، عابد را بالای چوبه دار بردند، وقتی او بالای چوبه دار قرار گرفت، شیطان در نزدش مجسم شد و به او گفت: این من بودم که تو را به این روز افکندم، و اگر آنچه را می گویم، اطاعت کنی تو را از این مهلکه نجات خواهم داد. عابد گفت: چه کنم. شیطان گفت: تنها یک سجده برای من انجام دهی کافی است. عابد گفت: در این حال که می بینی، نمی توانم سجده کنم. شیطان گفت: اشاره ای کفایت می کند. عابد، با گوشه چشم خو یا با دستش اشاره کرد، و شیطان را این گونه سجده نمود و همان دم جان سپرد و از دنیا رفت ✍️مجمع البیان، ج 9، ص 265، - تفسیر روح البیان ج 9، ص 466، و تفسیر قرطبی، ج 9، ص 6518. @Asemani_bashim