از قیامت همه ترسند و من آنجا شادم
به امیدی که در آن معرکه دیداری هست
#مکرم_اصفهانی
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بار دلداریست
#حافظ
لذت مرگ، نگاهیست به پایین کردن
بین روح و بدنت فاصله تعیین کردن
نقشه میریخت مرا از تو جدا سازد شک
نتوانست، بنا کرد به توهین کردن
زیر بار غم تو، داشت کسی له میشد
عشق بین همه برخاست به تحسین کردن
آنقدَر اشک به مظلومیتم ریختهام
که نماندهست توانایی نفرین کردن
باوفا خواندمت از عمد که تغییر کنی
گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن
"زندگی، صحنهی یکتای هنرمندی ماست"
خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!
وزش باد شدید است و نخم محکم نیست
اشتباه است مرا دورتر از این کردن...
#کاظم_بهمنی
از لکنتم ایراد نگیرید ... بلالم
دل مایه قرب است، صدا هیچ ندارد
#علی_اکبر_لطیفیان
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
#شهریار
زِ دل تا لب رهِ گفتار را از گریه میبندم
که میترسم حدیث عشقت از لب بر زبان آید
#کلیم_کاشانی
اگر بیتابی من خاطرت را میکند محزون
غمت را مثل تیری از دل خون میکشم بیرون
تو هم شادابیام را دیدی و هرگز نفهمیدی
که چون نیلوفری گل کردهام در برکهای از خون
در آغوش «وداعم» با تو و هر«بوسهای» امشب
هجوم تلخی «معنا»ست بر شیرینی «مضمون»
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش
«جوان»شد پیر،«گل»شد سربهزانو،«بید»شد مجنون
هدر شد مستیام در یاد دیروز و غم فردا
بنوش از بادەی اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون
#فاضل_نظری