غروب جمعه شد ودل بهانه گیر شدست
هنوز منتظر است عاشقی که پیر شدست
#محمد_جواد_جلالی
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است
#صائب_تبریزی
حق داشتی مَرا نشناسی، به هر طریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شدهست
#فاضل_نظری
از عشق گریزانم و با عشق موافق
تردید قشنگیست خودانکاری عاشق
یک لحظه نگاهم به تو افتاد و از آن روز
از عشق گریزانم و با عشق موافق
#صفری
جمعهها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بیتو چندیست که در کار زمین حیرانم
ماندهام بیتو چرا باغچهام گل دارد
شاید این باغچه دَه قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد
جمکران نقطۀ امید جهان شد که در آن
هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد
#سیدحمیدرضا_برقعی
از لب سرخابی ات عناب میریزد فقط
از شب چشمان تو مهتاب میریزد فقط
تو شبیه حضرت مریم مقدس بوده ای
از زلال چشمهایت آب میریزد فقط
تا دهن وا میکنی حافظ تعجب میکند
از لبانت مصرعی نایاب میریزد فقط
تو بچرخان تاس چشمت را که از الماس چشم
شیش و هشت و رمل و اسطرلاب میریزد فقط
ناز کم کن حضرت حوا نرو با دلبری
چین به چین از دامنت شبتاب میریزد فقط
برق چشمت را بپوشان آدم است و وسوسه
از نگاهت دم به دم قلاب میریزد فقط
میشود ارام اعصابم کنار خنده هات
از لبت یک بسته قرص خواب میریزد فقط
#زینب_حسامی
همچو مرغان آشیان گم کردهام از جستجو
در میان خلق میگردم که یابم آدمی...
#کلیم_کاشانی
دوش دیدم که سرِ زلف تو در دستِ من است
تا چه آید به من از خوابِ پریشان دیدن ؟!
#سعدی
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوب تر ز ماهی من اشتباه کردم
#فروغی_بسطامی