نـه فـقـط از تـو اگـر دل بـکَنـم می میرم
سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
بین جـان من و پیراهن من فرقی نیـست
هـر یکی را کـه بـرایـت بـکَـنـم می میرم
بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـرد
مـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرم
بـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـا
مثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم
روحِ برخاسته از من، تهِ این کوچه بایست
بیش از ایـن دور شوی از بـدنـم می میرم
#کاظم_بهمنی
یک اربعین گذشت و شرابم نپخته ماند
سـاقـی ببخش، این همـه دادیم زحمتت
#حسین_دهلوی
کی میآیی ای بهار من برای دیدنم
دارد از در میرسد پاییز، اینجا که منم...
#اعظم_سعادتمند
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
#مولانا
من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را
کی توانم برکشید از سینه پیکان تو را
گر بدینسان نرگس مست تو ساغر میدهد
هوشیاری مشکل است البته مستان تو را
وعده فردای زاهد قسمت امروز نیست
بهر حور از دست نتوان داد دامان تو را
جز سر زلف پریشانت نمیبینم کسی
کاو به خاطر آورد خاطر پریشان تو را
ای دریغ از تیغ ابرویت که خون غیر ریخت
سالها بیهوده رفتم خاک میدان تو را
هرگز از جیب فلک سر بر نیارد آفتاب
صبحدم بیند اگر چاک گریبان تو را
دامن آفاق را پر عنبر سارا کنند
گر بر افشانند زلف عنبر افشان تو را
چشم گریان مرا از گریه نتوان منع کرد
تا به کام دل نبوسم لعل خندان تو را
آه سوزان را فروغی اندکی آهسته تر
ترسم آسیبی رسد شمع شبستان تو را
#فروغی_بسطامی
ای دلبرِ ما مباش بی دل برِ ما
یک دلبرِ ما به که دو صد دل برِ ما
نه دل برِ ما نه دلبر اندر برِ ما
یا دل برِ ما فرست یا دلبرِ ما
#ابوسعیدابولخیر
جمعه و شنبه برایم چه تفاوت دارد
من که هر لحظه و هر ثانیه دلتنگ توام
#خلیل_رحیمی
پشت در باز دو پای چمدان می لنگد
عقربه از نفس افتاده، زمان می لنگد
کفش هایم دو قدم مانده به در میگرید
میدود با هیجان، با هیجان میلنگد
آب در کاسه ی بی صبری من میرقصد
نه زلال است نه روشن نه روان، می لنگد
خواستم گریه کنم باز ولی صبرآمد
خواستم شکوه کنم باز زبان می لنگد
نه فقط کار من دل نگران و دلتنگ
تو نباشی بخدا کار جهان می لنگد!
#مارال_افشون
کسی به خوبی من مشق عشق را ننوشت
ببین به دیدهی انصاف، آفرین دارم!
#حسین_دهلوی
کم از هنر نبود عیب چون بجا باشد
که تنگ چشمی عیب است و نقص سوزن نیست
#کلیم_کاشانی
وسعت روح هنرمند به از توسعه است
آنچه در روح بشر نیست کمی حوصله است
#محمدجواد_جلالی
عاشق ارتکاز خود هستم
مرغ همسایه غاز خود هستم
من که مست صدای تو بودم
عاشق سوز و ساز خود هستم
گرچه گرمای عشق سردم کرد
گرم راز و نیاز خود هستم
از شراب و سبو امیدی نیست
عاشق جانماز خود هستم
شاعری زخم خورده از هیچم
در نشیب و فراز خود هستم
#محمدجواد_جلالی
از پیچ و تابِ جادهی غمبارِ روزگار ...
خوشبخت آن کسیست که با همسفر گذشت
#حسین_دهلوی
تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا
من جهد کردهام که به عهدت وفا کنی
#فروغی_بسطامی
🌴 دلتنگ
دلم برای تو ای اربعین چه دلتنگ است
دوباره بین من و تو هزار فرسنگ است
دلم برای همان ازدحامِ پشت ضریح
که دستهای دعا با تو چنگ در چنگ است
دلم برای همان قلبها که بیرنگند
دلم برای همان چایها که پررنگ است
دلم برای همان دستههای سینهزنی
که با صدای قدمهای من هماهنگ است!
دلم برای همان آشتی، همان لبخند
در این زمانه که -دور از تو- هرطرف جنگ است...
#مهدی_جهاندار