آتش زدی به جان و دل بیقرار من
آیا دلت نسوخت به حال نزار من؟
گاهی رقیبِ سنگدلم را نظاره کن
با سنگ او مگر بشناسی عیارِ من
چون فرش پیشِ پای تو بودم تمامِ عمر
چشمت ولی نخورد به نقش و نگارِ من
#حسین_دهلوی
تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق
چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست
#فریدون_مشیری
به کویت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل
ز کویت میرویم اینک، هزاران آرزو با ما..
#هلالی_جغتایی
دلتنگ توام جانا هردم که روم جایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی
رفتم که سفر شاید درمان دلم گردد
رفتن نبُوَد چاره وقتی که تو اینجایی
از کوی تو رفتم من تا دل بشود آرام
بیهوده سفرکردم وقتی که تو ماوایی
با یک غزل ساده از عشق تو میگویم
آخر چه شود حاصل جز غصه و رسوایی
در حسرت دیدارت بی خوابم و بیدارم
یاد دل من هستی؟ ای مظهر زیبایی
تلخ است همه عمرم از شدت دلتنگی
یا سوی تو باز آیم؛ یا اینکه تو میآیی!
#فاطمه_صالحی
بهار وصل را وقت خزان هجر فهمیدم
چنان پیران که می فهمند قدر خردسالی را
#عاصی_خراسانی
از صبح پرده سوز، خدایا نگاه دار
این رازها که ما به دل شب سپردهایم
#صائب_تبريزی
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفسهای کسی هست که نیست...
#فریدون_مشیری
صبح، وقتی به شما عرضِ ارادت میکرد
رجبهرج فرشِ حرم داشت عبادت میکرد
پیکِ حق گوشۀ صحن آمد و نقاره به دست
آیۀ "یُنفَخُ فی الصُّور..." تلاوت میکرد
با همین چشمِ پر از شرمِ گناهم دیدم
ماه، یک بار نه، صد بار سلامت میکرد
زیر باران کرم قلب گناهآلودم
کنج ایوان طلا قصد طهارت میکرد
کوهِ ابیات فرو ریخت، غزل می لرزید
در سرم قافیه و وزن قیامت میکرد
اشهد انَّ غزل...قافیه ها صف بستند
شعر مأموم شد و عشق امامت میکرد
وای انگار جهان دور حرم میچرخید
به گمانم که خدا داشت زیارت میکرد
#امام_رضا
#مارال_افشون
مـن دلـم پیش کـسی نیست ،تو را میخواهم!
آسـمــان دلـــم ابــری اســت، تــو را میخواهـم؛
#فاضل_نظری