eitaa logo
به وقت شاعری
398 دنبال‌کننده
478 عکس
488 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
پر و بالم به حسرت ریخت در کنج قفس آخر خوشا ایّام آزادی و در گلشن دویدن‌ها
همیشه بی تو جهان لحظه‌لحظه‌اش غم بود اگرچه از تو چه پنهان غم تو لذت داشت...
شِکوه‌ای نیست ز طوفان حوادث ما را دل به دریازدگان خنده به سیلاب زنند
🚩 مکتب نصرالله بیست و چهار ساعته گرم جهاد بود شصت و سه سال بر سر یک اعتقاد بود فرجام عاشقان علی سرخ مردن است در خون خود برای خدا غلت خوردن است ای عشق! همّتی که مسلمان بایستیم تا لااقل کنار شهیدان بایستیم کشتار دسته‌جمعی زن‌ها و کودکان این است واقعیّت امروزِ این جهان چندین هزار کودک دیگر تلف شوند، حکام بی‌حیای جهان با شرف شوند؟! ای شب! به انتهای دقایق خوش آمدی یعنی به عصر وعده‌ی صادق خوش آمدی آری نفس بکش که نفس‌های آخِر است خوش دست و پا بزن که خداوند ماکر است کودک‌کشِ غریب‌کشِ وحشی حقیر ای گرگ هار! ژست حقوق بشر نگیر دوران ظلم و سلطه‌گری سر رسیده است هنگام کندن درِ خیبر رسیده است جز دُرد در پیاله‌ی ساقی نمانده است راهی بجز مبارزه باقی نمانده است صیاد، گرگ گَنده‌دهان را چه‌می‌کند؟ جرّاح، غده‌ی سرطان را چه‌می‌کند؟ هرجا که زاری است و فغان است و شیون است تاوان اعتماد به لبخند دشمن است! در نزد آنکسی که خبر دارد از شهید هرروز، کارزار حسین است با یزید بیچاره آن کسی که در این جنگ و این جهاد در سمت اشتباهی تاریخ ایستاد ما داستان عشق، دوچندان شنیده‌ایم تیر سه‌شعبه و سُم اسبان شنیده‌ایم گودال قتلگاه و بیابان شنیده‌ایم بس روضه‌ها که از لب و دندان شنیده‌ایم از روی نیزه ناله‌ی قرآن شنیده‌ایم انگشتر شکسته فراوان شنیده‌ایم... در پی غم خلیل، عصای کلیم داشت فتحی عظیم در پی ذبح عظیم داشت صبر و توکلی که در آن قدّ و قامت است فریاد ایستادگی و استقامت است هرچند ایستاده نشد یاری‌ات کنم هیهات اگر نشسته عزاداری‌ات کنم آماده‌اند سینه‌ستبران روزگار در انتظارِ آمدن آخرین سوار آن‌کس که داد هدیه به یعقوب جامه را شیرین نوشت آخر این شاهنامه را از گرد و خاک بادیه آن ماه می‌رسد فتح قریبِ نصرُ مِن الله می‌رسد ایمان به وعده‌های الهی گره‌گشاست پیروزی نهایی از آنِ صبورهاست دنیا اگر به ظلم نشیند علَی الدوام ما ملت امام حسینیم، والسلام
نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان
جان به این غمکده آمد که سبک برگردد از گرانخوابی منزل، سفر از یادش رفت
شبی به جای تو دل بر بهار خواهم بست و جبر را به دل اختیار خواهم بست من از تبار امید و شراره و عشقم و چشم بر ستم آشکار خواهم بست برای آنکه نگویند عاشقی خام است زبان ز سرّ دل بی قرار خواهم بست منم که شعر برایش سروده ام اما دهان ز یاد رخ ماندگار خواهم بست و شعر آخر این قصه های طولانی است کتاب شعر تو را داغدار خواهم بست
خوشا روزی که می‌گفتی که بی عشق تو میمیرم گذشت عمری و فهمیدم کسی بی من نمی میرد