eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.1هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
37.1هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
       👇تقویم نجومی دوشنبه👇  ✴️ دوشنبه 👈25 دی / جدی 1402 👈3 رجب 1445 👈 15 ژانویه 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴شهادت امام علی بن محمد النقی الهادی علیهما السلام(254 هجری). 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📛تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. 🏴شرکت در مجلس روضه امام هادی علیه السلام باعث شادی قلب امام زمان عجل الله فرجه می شود. 📛حتما اول صبح صدقه پرداخت شود تا از نحوست آن در امان باشید. 📛از امور شراکتی و امور ازدواجی پرهیز شود. 🚘سفر:مسافرت اصلا خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد روزی گشاده و عمر دراز دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️افتتاحیه ها. ✳️آغاز معالجه و درمان. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️امور آموزشی و تعلیمی. ✳️دیدار با بزرگان و اشراف. ✳️و دعوت گرفتن نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب: (شب سه شنبه )فرزند سخاوتمند و مهربان و عاقبت به خیر گردد. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث طول عمر می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث ضعف مغز می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. @taghvimehamsaran 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 4 سوره مبارکه "نساء" است. و اتوا النساء صدقاتهن نحله... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام. https://ble.ir/ashaganvalayat
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه💖 قسمت۲۴ احمد نزدیک در نشست. فاصله اش از بستری که حنانه در آن نشسته بود، زیاد بود. حالا که دلش برای این زن لرزیده بود، سعی داشت کمتر به او نزدیک شود. این حس پاک، برایش مقدس بود. عمری به دنبال این نیمه گمشده قلبش گشته بود و حالا آن را به نگاهی آلوده نمی کرد. حنانه مقدس شده بود. حنانه اعتقاد شده بود. حنانه همان ستون و تکیه گاه بود. صدای آرام حنانه به گوشش نشست. صدایی که نه ناز داشت و نه نوازش.: همیشه باعث زحمت شما هستیم. شرمنده هستم. احمد محجوبانه جواب داد: شما رحمت هستید. هم شما هم علی آقاتون! حنانه همانطور گفت: بهتره زحمتمون رو کم کنیم تا کمتر سوءتفاهم پیش بیاد برای مردم. احمد طعنه کلام را به خودش گرفت و جواب داد: سوءتفاهمی نیست! میدونم علی آقا باهاتون حرف زدن! سی و هفت سالمه. دیگه دارم میرم تو سی و هشت. یک بار بیست و دو سالگی عقد کردم که اون خانم طاقت شرایط سخت کاری من رو نداشت و رفت. دوبار هم نامزد کردم و بهم خورد، بازهم بخاطر شرایط کاریم. بعد اون سمت ازدواج نرفتم. تمام این سالها مادرم برام دنبال زن بود اما دلم صاف نمی شد. می ترسیدم که دل ببندم و رها بشم! شاید مسخره به نظر بیاد اما من از اینکه دوباره رها بشم می ترسیدم. با اینکه بین من و اون خانم چیزی نبود و دو سه بار بیشتر ندیدمش، اما زنم بود! اسمش تو شناسنامه من بود! تمام شرایط رو می دونست و پذیرفت اما جا زد! اینهارو گفتم که نگفته بینمون نباشه! شما خیلی وقته مهم شدید برام. از همون وقتی که تو خیال من، خواهر علی آقا بودید! من دیروز شما رو از پسرتون خواستگاری کردم!طالبتونم و تا ته دنیا دنبال طلبم میام! قرار بود مادرم بیاد براتون از دلِ اسیر پسرش بگه اما وقتی زنگ زدم، فهمیدم پدربزرگم فوت شده. پدرم بیمارستان بستری هست و اوضاع زندگیم گره کور خورده!تا سال پدربزرگم نمی تونم عقدتون کنم چون مادرم راضی نمیشه بیاد! همه این سالها آرزوش عقد من بود و حالا کمی صبر از طرف من که به جایی بر نمی خوره! اما دلم اینجوری راحت نیست. دلم به نامحرم بودن رضا نیست. دلم از اون عمو و اون کینه ترسیده!رضایت بدید یکسال محرمم بشید! به ولای علی نگران امنیت شما هستم! نگران نگرانی های خودم و پسرتون! بذارید اسمم بشه سایه سرتون! احمد یکسره حرف زده بود و حنانه شگفت زده به او نگاه می کرد. خودش بریده و دوخته و تنش کرده بود. احمد که ساکت شد حنانه اخم کرد: به نظر شما بار چندم بله بگم؟ احمد متعجب از سوال حنانه، نگاه گنگش را به او دوخت و حنانه توضیح داد: شما اومدید خواستگاری یا توجیه عملیات؟ نفرات و چیدید و میرید تا ته خط؟ جواب من منفیه!قصد ازدواج ندارم! احمد سرش را پایین انداخت: چرا؟ حنانه گفت: چی چرا؟ احمد: چرا نه؟ مشکل چیه؟ حنانه: همه رو بگم؟ احمد: اگه زحمتی نیست براتون! حنانه نفس گرفت: پسر من تو سن ازدواجه!من فقط دو سال از شما کوچیک ترم! مادرتون هرگز راضی نمیشه به این وصلت! من دوست ندارم باعث اختلاف شما و مادرتون بشم! من نون و نمک سفره مادرتون رو خوردم. از همه اینها مهم تر، من دنبال محافظ نیستم. لازم نیست بخاطر امنیت من، آینده خودتون رو خراب کنید. احمد لبخند زد: من از دل دادن میگم شما از فداکاری؟ من دلم رفته و کار دستم داده! تا دنیا دنیاست دست شما میمونه!من همه چیز رو درست میکنم. من رو بشناسید بعد تصمیم بگیرید. اگه پایان این یکسال باز هم جوابتون منفی بود من مطیع حرف شما هستم! حنانه خواست اعتراض کند که احمد گفت: الان باید تو راه اصفهان باشم. اونجا به من نیاز دارن اونوقت من دارم از دل و دلدار حرف می زنم و شما هم حرف های من رو نمی فهمید!بذارید با آرامش برم! حنانه گفت: علی! احمد جواب داد: راضیه! راضی شو! جان علی دست رد به سینه ام نزن! 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای مادرانه💖 قسمت۲۵ دست رد به سینه اش نخورد که ساعتی بعد محضر دار به خانه آمده و حنانه را محرم این مرد و این خانه کرد. احمد برگه ای را که از محضردار گرفته بود و تا کرد. دسته کلید زاپاسش را روی آن گذاشت. دفترچه یادداشت خیلی کوچکی هم روی آن گذاشت با چند شاخه گل یاسی که برای همسرش خریده بود، مقابل حنانه اش قرار داد. علی به بهانه مهیا کردن نهار، به آشپزخانه رفته بود. احمد هنوز حرمت میشناخت که سر به زیر گفت: این سند محرمیت دست شما باشه تا اگه مشکلی براتون درست کردن، برید پیش پلیس و شکایت کنید. کلید های خونه! اینجا خونه شماست و هر وقت خواستید میتونید بیاید و هر چی می خواهید بردارید! حنانه خانم! تو رو خدا تعارف نکنید. خدایی نکرده نبینم چیزی تو این خونه بود و لازم داشتید و برنداشتید ها!
حنانه با خجالت گفت: همین حالا چرخ خیاطی شما خونه ماست! اخم و لبخند احمد سنخیتی نداشت: نداشتیما!خونه شما دیگه اینجاست!اون چرخ خیاطی هم مال خانم این خونه هست، حالا هر جا که باشه! روزی که چرخ رو به خونه شما آوردم، دلم پیش شما بود. اگه این اتفاقات بد پشت هم نمی افتاد، می خواستم صبر کنم تا شما بهتر من رو بشناسید و من آماده انجام مراسمات برای ازدواج بشم. یکم دست و بالم این مدت خالی شده که انشالله درست میشه. این دفترچه رو همیشه با خودتون داشته باش. شماره تماس های من توش هست. اتفاقی افتاد، به من زنگ بزنید. من هر روز ساعت هشت شب زنگ میزنم به تلفن اینجا! حتما جواب بدید تا نگران نشم. باشه؟ حنانه دستی به صورتش کشید و موهای خیالی اش را زیر روسری کرد: خب بهتره ما بریم خونه. اینجوری تو در و همسایه بد میشه واسه شما! احمد لبخند زد و نگاهش را از فرش مقابلش برنداشت: چی بد میشه؟ زنم تو خونه من باشه مگه بده؟ حنانه از خجالت سرخ شد: تا یک سال بعد کی میدونه چی میشه؟ علی با سینی بزرگی به اتاق آمد: این هم نهار علی پز! کنار حنانه نشست و سینی را میان خودشان گذاشت. احمد تشکر کرد: دستت درد نکنه! نگاه احمد به علی تغییر کرده بود. او را بیشتر از همیشه دوست داشت. علی خندید: حالا که ازدواج کردید و خرجتون بالا رفته، ما رو از خونه بیرون نکنید! حنانه با لقمه ای که علی به دستش داد، درگیر بود که این حرف توجه اش را جلب کرد. احمد دستی به پشت علی زد و گفت: اول اینکه باید با خانمم مشورت کنم. دوم اینکه پسرمو که داماد کردم، قراره بفرستمش اونجا، تا اون موقع هم هر چی خانمم بگه! علی اخم کرد و احمد خیال کرد از شوخی اش ناراحت شده: چرا اخم کردی؟ شوخی کردم علی آقا! علی: به بچه دار شدنتون فکر نکرده بودم! احمد و حنانه سر به زیر انداختند و احمد خجالت زده گفت: منظورم تو بودی! علی لبخند تلخی زد و دست روی پای احمد گذاشت: بالاخره که چی؟ شما جوان هستید هنوز! بی خیال! نهارتون رو بخورید که احمد آقا عازم سفر هستن! حنانه با صدای آرامی پرسید: درباره خونه ما حرف میزدی علی؟ علی: صاحب خونه ما احمد آقا هستن! خیلی با من راه اومد تا شما رو بیارم پیش خودم. در واقع کرایه قابل توجهی نمی گیرن ازمون. احمد گفت: من که خرجی ندارم! یک نفر آدمم که بیشتر وقت ها خونه نیستم. یک کمی پس انداز داشتم که اونجا رو خریدم. بهتون گفتم که مدتیه دست و بالم خالی شده، برای مراسم و جشن و اینها کمی فرصت میخوام. احمد برای حنانه از کارها و افکارش میگفت و برای حنانه چقدر دوست داشتنی بود. حنانه: باعث زحمتیم همیشه. احمد: شما رحمت هستید. این خونه بیشتر از اینکه سر پناه شما باشه، خونه امید من شده! علی خندید: بابا غذاتون رو بخورید! یک بچه اینجا نشسته ها! زشته!یاد میگیره! حنانه لقمه هایش کوچک و کم بود. املت خوشمزه ای بود اما دل احمد از درد حنانه موقع غذا خوردن به درد آمد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه💖 قسمت۲۶ لقمه ای گرفت و کنار دست حنانه گذاشت و از اتاق خارج شد. حنانه سرخ شد و علی لبخندی به توجه احمد زد. دلش بابت حنانه اش آرام گرفت. شاید قرار بود حنانه کمی رنگ آرامش ببیند. علی بلند شد و دنبال احمد رفت و حنانه را با آن لقمه پیچیده در احساس تنها گذاشت. احمد ساکش را برداشت و رو به علی گفت: تو کی بر میگردی؟ علی: فردا ان شالله. احمد: نگران مادرت هستم! با این شرایط تنها میمونن. علی گفت: انشالله طوری نمیشه! احمد کمی این پا و آن پا کرد و بعد گفت: راضیشون کن اینجا بمونن. اینجا تلفن هست راحت میشه تماس گرفت و خیال آدم راحت میشه. علی: فکر نکنم بمونه! مامان اخلاق های خاصی داره. البته عادت هم نداره به مهمونی رفتن! احمد ناراحت شد: اینجا خونه خودشونه!خونه تو! اینجوری نگو! درضمن باید عادت کنن به مهم بودن و دعوت شدن و مهونی رفتن! علی دست احمد را گرفت: خیلی مردی فرمانده! بعد طبق عادت صدایش را بلند کرد: مامان ریزه!احمد آقا دارن تشریف میبرن ها! احمد گفت: اذیتشون نکن! هنوز رو به راه نشدن. بعد لبخندی به لفظ مامان ریزه زد و حنانه را آن چثه کوچکش مقابل چشمانش جان گرفت. خیال چشمانش نبود! حنانه با تمام درد و ضعفش به بدرقه اش آمده! چه قدر زیباست حس نگاه بدرقه گر! حس چشمان منتظر زنی درون خانه ات! پای دل مرد را بستِ خانه می کند. لباس سیاه تنش، تضاد عجیبی با دلش داشت. احمد رفت و دلش در خانه جا ماند... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه💖 قسمت۲۷ حنانه زانوهایش بغل گرفت و نشست. علی کمی خانه را تمیز کرد و ظرف ها را شست. بعد کنار حنانه نشست.
علی: مامان! حالت خوبه؟ حنانه با بغض نگاهش کرد: اشتباه کردم مگه نه؟ علی دست مادر را در دست گرفت: چه اشتباهی؟ حنانه: سرگرد! علی لبخند زد و شوخی وار گفت: احمد آقاتون دیگه؟ حنانه لب گزید و نگاه از چشمان علی گرفت و لپ هایش به سرخی زد: علی! اذیت نکن! علی: مامان ریزه ی خودمی! دوست دارم اذیتت کنم! احمد آقاتون نیستن میشه اذیت کرد دیگه، کاری با سرگرد کردی که ابهتش رو از دست داده بنده خدا! هی بهش نگاه می کردم می دیدم تو فکر رفته و می خنده!فکر نکنم هنوز هم درست فهمیده باشه پدربزرگش فوت کرده! زیادی شاد می زد ها! حنانه باز بغض کرد: می خواستم برای تو برم خواستگاری! دختر نشون کرده بودم! می خواستم برگشتی باهات حرف بزنم. خدا لعنت کنه اون قوم الظالمین رو که همیشه شر می رسونن و خیر برای کسی ندارن! علی: اولا که سرگرد شر نیست و خیره! خوشحالم مردی مثل احمد آقا پشتت هست و خیال من راحته که پشت و پناه داری! دوما ،چرا میگی قرار بود؟ دیگه قرار نیست زنم بدی؟ کی رو نشون کردی؟ علی حنانه و دل کوچکش را خوب می شناخت، حال حنانه عوض شد و صورت کبودش پر از ذوق شد و اعتنایی به درد زخم ها و کبودی های صورت نکرد: دختر ایران خانم! تو همون کوچه میشینن! انقدر ماه هستش که نگو! یک کارهای خشگلی بلده. تازه سواد داره! دیپلم گرفته تازه. خیلی مهربون و خانوم هستش. نجیب و با ادب! علی به ذوق مادرش نگاه کرد و دلش گرفت: انشالله جنگ تموم بشه، با این اوضاع نمی تونم زن بگیرم. ممکنه برم و دیگه بر نگردم! حنانه: این همه آدم هم میجنگن هم زن و بچه دارن مادر! علی: می دونم. اما چشمهای منتظر تو بسه برام! تازه خیالم از تو راحت شده! حنانه را روی رخت خواب خواباند و خودش هم بالشی گذاشت و کنارش دراز کشید که حنانه گفت: پتو هم بردار! سردت میشه. علی بلند شد و پتویی از داخل کمد دیواری برداشت و دوباره دراز کشید. دست روی چشمهایش گذاشت و گفت: خیلی خسته ام! علی فورا به خواب رفت و حنانه بیدار بود. فکرش جایی حوالی جاده اصفهان بود. حس عجیبی داشت. بجز شرم که تمام جانش را در بر گرفته بود، حس دخترکانی را داشت که خواستگار دارند و جز شرم، ذوقی هم در دل داشته و اضطراب پیچیده در قلبشان هم نشاط میدهد. از خودش خجالت کشید. وقت عروس آوردنش بود و در دلش دخترک تازه عروسی زنده شده بود. همان که به دست حنان دفن شد! همان که حنان زنده به گورش کرد! هنوز هم بعد از بیست سال، آن یک ماه زندگی مشترک، مثل خوره جانش را می خورد. نام حنان تنش را می لرزاند! کاش می توانست او را نفرین کند. کاش می توانست بگوید خدایا! عذابش را بیشتر کن! اما دیدن علی دهانش را می دوخت. حنان پدر علی بود و همین حرمت داشت. بعد خیال احمد در ذهنش نشست و حنان را بیرون کرد. آرام صحبت کردنش، نجابت نگاهش، اعتماد به نفسی که داشت و اعتماد به نفسی که به حنانه می داد. دلش با دیدن علی که دنبالش آمده بود آرام شده بود اما نگاهش که به سرگرد افتاد، تپش قلب گرفت! چقدر شرمنده شده بود مقابل چشمان سرگرد! حقارت را حس می کرد اما سرگرد پر از اعتماد به نفس بود. سرگرد پر از اقتدار بود و حنانه تازه می فهمید چقدر به چون اویی در زندگی اش نیاز داشته! اما یاد نگاه زهره خانم افتاد و تنش لرزید و درد در جانش انداخت. بعید بود زهره خانم او را بپذیرد! خیلی بعید بود! هوا تاریک بود که تلفن زنگ خورد. علی که تازه بیدار شده بود بلند شد تا قبل از آن که صدا، حنانه را بیدار کند جواب بدهد. علی: بله، بفرمایید! صدای احمد در تلفن پیچید: سلام علی آقا! خوبی بابا! چیزی در قلب هر دو نفرشان تکان خورد. حس شیرینی در جان هر دو ریخته شد و علی گفت: خوبم. ممنون. احمد لبخند زد: خداروشکر! مامان خوبه؟ مشکلی ندارید؟ علی: نه، ممنون! همه چیز هست. احمد کمی سکوت کرد. دلش می خواست با حنانه حرف بزند اما شرم داشت. علی گفت: رسیدید کاشان؟ احمد از فکر بیرون آمد: آره تازه رسیدم. هنوز خونه نرفتم. وایسادم به شما زنگ بزنم خیالم راحت بشه بعد برم خونه. برسم خونه دیگه معلوم نمی کنه کی بتونم زنگ بزنم. اما دل خودش هم می دانست که بی تابی خواهد کرد و مثل پسران هجده ساله همه را دور می زند تا لحظه ای صدای او را بشنود. اویی که در خانه اش بود‌ اویی که محرم جانش بود. علی گفت: شما که رفتی ما خوابیدیم. الان بیدار شدم. فکر کنم مامان بیداره‌! صداش کنم؟ دل احمد به تکاپو افتاد. همه تن گوش شد و منتظر ایستاد. سکه دیگری در تلفن انداخت تا قطع نشود. خط به سختی آزاد می شد و او توان بیشتر انتظار کشیدن را نداشت. صدای حنانه دلش را آرام نکرد بلکه با خوشی بیشتر تپید‌ حنانه: سلام‌! احمد: سلام خانم! احوال شما؟ بهترید الحمدالله! حنانه به علی نگاه کرد که به آشپزخانه رفت که او کمتر خجالت بکشد: بد نیستم. احمد ناراحت گفت: خیلی درد دارید؟ حنانه لب گزید: خوب میشه! 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رویای_مادرانه 💖 قسمت۲۸
احمد: خیلی مواظب باشید! استراحت کنید و خوب غذا بخورید! حنانه: چشم. شما هم مواظب خودتون باشید. به دل احمد نشست این مواظب خودت باش و بیرون نرفت: چشم. من تازه رسیدم کاشان. دلم اونجا مونده! سفارش نکنم دیگه. سکه دیگری در تلفن انداخت و ادامه داد: دلم میخواد برام چند تا لباس بدوزید. بهتر که شدید، میریم بازار تا برای من و خودتون و علی آقا، پارچه بخریم. زحمتش با شماست. حنانه شرمزده جواب داد: چه زحمتی، چرخ که مال... احمد حرفش را برید: نگید دیگه! شما الان خانم خونه من هستید! همسرم شدید! هر چیزی که دارم مال شماست! من فقط دلم می خواد لباسی و تن کنم که هنر دستهای شما باشه! حنانه لبخند زد و احمد گفت: دیگه باید برم. بازم زنگ میزنم. لطفا زنگ زدم گوشی بگیرید صداتون رو بشنوم. آخه دلم تنگ میشه. خداحافظ. آنقدر تند تلفن را قطع کرد که جواب خداحافظ حنانه را نشنید. انگار خودش هم خجالت زده ی آن دلتنگی بود. انگار نه انگار که در آستانه چهل سالگی بودند! این دلتنگی ها برای همه هست؟ یا دل توجه ندیده این دو نفر بازی اش گرفته؟ علی از آشپزخانه سرک کشید: تموم شد؟ حنانه به خود آمد: چی تموم شد؟ علی: تماس تلفنی دیگه. حنانه: آره. علی کنار میز تلفن رو زمین نشست و به دیوار تکیه داد و دستش را صاف دراز کرد و روی زانو گذاشت: سرگرد بهم گفت بابا! حس خوبی داشت! حنانه با بغض به پسرکش نگاه کرد: اگه بابام زنده بود با این همه مهربونی صدام می کرد؟ می گفت بهم « خوبی بابا»؟ حنانه گفت: اگه تو رو می دید، عاشقت می شد! علی نفس عمیقی کشید: تو رو دید و عاشقت نشد! دلم خواست من هم بابا صداش کنم. خنده داره نه؟ بیست سالم شده و دلم عین بچه ها بابا گفتن می خواد! حنانه دستی روی موهای پسرکش کشید: خب می گفتی! علی لبخند تلخی زد: خجالتم اومد بگم بابا! سه سال فرمانده من هستش! حنانه: شرمندتم! عمری داغ بی پدری رو دوشت گذاشتم، الان هم کسی رو به زندگیم راه دادم که نتونی بهش بگی بابا! علی اعتراض کرد: نگو مامان! من با تو خوشبخت بودم! الان هم بهترین انتخاب رو کردی! سرگرد مرد خوبیه! اونقدر خوب که هر کسی دلش بخواد باباش باشه! شاید من هم یک روز بابا صداش کردم! حالا وقت زیاده! دیگه آش کشک خاله شده که بخوریم پامونه و نخوریم پامونه! بلند شد و گفت: برم شام درست کنم که شوهرت بفهمه گشنگی بهت دادم، صد تا کلاغ پر میده بهم! علی خندید و رفت و حنانه در فکر بابا گفتن احمد ماند. احمد تلفن را روی شاسی گذاشت و نفس گرفت. نفسی از صدای حنانه اش، بانوی خانه اش. بعد به خود آمد و سریع سوار ماشینش شد و حرکت کرد‌. مادرش منتظر بود! با این که شب شده بود، خانه شلوغ بود. بوی اسپند و حلوا در کوچه پیچیده بود. وارد خانه شد و یا الله گفت که صدای گریه زهره خانم بالاتر رفت. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🏴﷽🏴 ✍ باسلام و صبح بخیر و عرض تسلیت🌹شهادت امام هادی(علیه السلام)به شما بزرگواران و به امید پیروزی‌ رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل 🌱ذکر روز دوشنبه🌱 🌺 یا قاضی الحاجات 🌺 ⬅️ تاریخ: بیست و پنجم دی ماه سال ۱۴۰۲، مصادف با سومین روز از ماه رجب سال ۱۴۴۵ ⬅️ مناسبت ها: 🌲سالروز🌹شهادت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام(۲۵۴ه_ق) 🌿روز تاریخ نگاری انقلاب اسلامی 🌲السلام علیک یا حسن بن علی (علیه السلام) 🌲السلام علیک یا حسین بن علی (علیه السلام)           ☀️ حدیث روز☀️ 🌴امام حسن مجتبی(عليه السلام) خطاب به مردى كه با ايشان در باره ازدواج دختر خود مشورت كرد،فرموده اند: ✍ او را به مردى باتقوا شوهر ده ؛ زيرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گراميش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وى ستم نمى كند .💐 📚مكارم الأخلاق : ۱ / ۴۴۶ / ۱۵۳۴ ☀️اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ☀️ "بحق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ✍ جهت شادی ارواح پاک و مطهر حضرتشان و جمیع🌹شهداء خصوصا سردار دلها صلوات💐 🤲اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐 🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋 در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj اربعین معلی عاشقان ولایت 🚩 🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️ســـــلام ☕️صبحتون بخیر و شادی ❄️آرزو می‌کنم دقایق امروز ☕️بـراتون سرشـار از عــشق ❄️سلامتی برکت وتندرستی باشه... ☕️و به هـرآنچـه ❄️آرزویش را دارید برسیـد لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت مظلومانه دهمین خورشید ولایت امام هادی(ع) تسلیت باد . لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین جاده های کردستان😍 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
شنیدی میگن: «اگه اون گفت برو تو چاه، تو باید بری؟؟؟» ✴️او لو کان الشیطان یدعوهم الی عذاب السعیر 📜لقمان 21 👈حتی اگر شیطان اونا رو به عذاب جهنم فرابخونه باز حرفشو گوش میدن لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
راز حمام شیخ بهایی! جالب است بدانید در این حمام از گاز متان بعنوان سوخت و از یک منبع طلا بعنوان آبگرمکن استفاده میشد و بعلت رسانایی بالا طلا دربرابر گرما، تنها یک شمع نقش گرم کننده آب را داشت لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ✘ یه جایی زمانت محدوده، یا حوصله‌ات کمه بین دعا و قرآن، کدوم مهمتره که انتخاب کنی؟ منبع : جلسه ۱۲۲ از مبحث خانواده آسمانی لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعت لرستان از دل رشته کوه زاگرس😍 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لقمه سینه مرغ و پپرونی درست کن 🍕🥓 سینه مرغ سس دیپ سالسا پپرونی یا سوجوک یا سوسیس و ... پنیر موزارلا نمک و پاریکا ┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╮ ╰┅═ঊঈ👩🍳ঊঈ═┅╯ لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
45.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 ناگفته های اطلاعاتی ترین همکار حاج قاسم از وقتی خبردشمن را درباره خود دید 🎥 در روزهای اخیر اولین مصاحبه حاج یونس بعد از 11 سال همراهی با حاج قاسم روی خروجی رسانه ها رفته است. / او در بخشی از مصاحبه از روزی میگوید که رسانه های ضد ایرانی از حاج قاسم میگفتند و فیلم یکی از برنامه ها پیش روی حاج قاسم قرار گرفت... لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 در رزمایش دیروز یمنی ها علیه رژیم صهیونیستی در یک صحنه رزمنده های یمن به چادری میرسند که عکس نتانیاهو آنجاست، گوشه چادر دو نفر هم هستند که مثلا صهیون اند و باید اسیر شوند نکته جالب لباس آنهاست که دقیقا شبیه به خاخام های صهیون با همان کلاه و لباس بلند و ... دیده میشوند.... از هزار سال قبل گفته شده آخرالزمانی خواهد آمد و در آن آخرالزمان یمن یاریگر نور خواهد بود. ان شالله با قوت بازوی این سربازان مقاوت هر دو قبله ی مسلمین، قدس و مکه از دست قبایل یهودی آزاد شود. پرچم بالاست🇮🇷✌️ لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
دانه های ریز معجزه گری به نام ‏«خاکشیر» 🔹دفع سنگ کلیه 🔹درمان ضعف معده 🔹درمان تورم لوزه ها 🔹بهبود جوش صورت 🔹جلوگیری از خونریزی 🔹بهبود یبوست سوداوی ‏«خاکشیر+عسل+لیمو»فوق العادست..  . 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
چرا سنگ کلیه می‌گیریم؟ ◽️بروز سنگ کلیه در افراد به عوامل مختلفی مانند عوامل ژنتیک، میزان مصرف آب و ورزش بستگی دارد. گاهی اوقات باوجود عوامل محیطی؛ می‌توان با رعایت تغذیه درست و ورزش، مشکلات و بیماری‌های کلیه را کمرنگ کرد. ◽️بیشتر ایرانی‌ها عادت به مصرف چای دارند بهتر است از چای کم‌رنگ استفاده کنند؛ ضمن آنکه در کل هر فرد باید روزانه دو و نیم لیتر آب مصرف کند  . 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
✨⚪️مضرات مصرف جوز هندی 📌علایم مصرف بیش از اندازه‌ی جوز هندی، وقوع آریتمی‌های قلبی، دل‌پیچه؛ سرگیجه و درد در بدن است. 📌هم‌چنین مصرف زیاد آن در دوران بارداری می‌تواند به دلیل برهم زدن انقباض رحم باعث سقط جنین شود. 📌مصرف یکجای این ادویه به میزان بیش از چهار گرم می‌تواند موجب بروز حالت تهوع، توهم و در موارد شدیدتر بیهوشی شود. مصرف این مقدار از جوز هندی در کودکان مسمومیت شدید و مرگ‌ به همراه دارد.  . 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
آیا میدانید که نوشیدن یک لیوان آب که درآن عصاره یک لیموترش تازه وجوددارد می تواند بهترین دارو برای پیشگیری ازابتلا به کبد چرب و مناسب برای کاهش وزن باشد.  . 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
مجموعه آبشارهای شیوند متشکل از چهار آبشار است که بلندترین آنها آبشار اول با ارتفاع ۹۰ متر است. این مجموعه از رشته کوه مُنگُشت در زاگرس سرچشمه گرفته و در نهایت با عبور از کنار روستای شیوند به دریاچه پشت سد کارون ۳ می پیوندد. مسیر دسترسی به آبشار شیوند فقط از طریق عبور از دریاچه کارون ۳ امکان پذیر است. برای عبور از دریاچه کارون ۳، از بارج و یا قایق های تندرو استفاده می شود. اسکله کوچکی به نام اسکله رکعت، محل سوار شدن بر بارج یا قایق است. این اسکله در پنج کیلومتری سد تاج قرار دارد و از جاده دهدز به ایذه قابل دسترسی است. طول مسیر از اسکله رکعت تا اسکله روستای شیوند حدودا ۱۵ کیلومتر است که بارج ها این مسافت را در یک ساعت و نیم طی می کنند در حالیکه قایق های تندرو، در نصف این زمان به اسکله روستای شیوند می رسند. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
اين تصوير متعلق به جنگل ها و مناطق حيرت انگيز آمازون، آمريكاى جنوبى و يا كانادا نيست، بلكه منطقه بكر تخت چان در پلدختر لرستان است كه از كم نظيرترين و زيباترين مناطق ايران به حساب مى آيد. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در سروش 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌
کوزه‌ای پر از انجیر به نخ کشیده شده با قدمت ۳۱۰۰ سال که در اِکرون کشف شد! قدیم‌ها خشکبارفروش‌ها می‌فروختند، شاید هنوز هم باشه. https://ble.ir/ashaganvalayat
پیشینه آذین و تذهیب در هنر کتاب‌آرایی ایران، به دوره ساسانی می‌رسد. بعد از ورود اسلام در ایران، هنر تذهیب در اختیار حکومتهای اسلامی و عرب قرار گرفت و «هنر اسلامی» نام یافت. اگر چه زمانی این هنر از بالندگی فرو ماند، اما مجدداً پویایی خود را به دست آورد. چنانکه در دورهٔ سلجوقی مذهـبان، آرایش قرآنها، ابزار و ادوات، ظرفها، بافته‌ها و بناها را پیشهٔ خود ساختند و چندی بعد، در دوره تیموری این هنر به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد. https://ble.ir/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞چرا اسرائیل نماینده رسانه ها را در غزه ترور میکند « به زبان ترکی استانبولی» 💢اسرائیل بیشتر از 100 خبرنگار رسانه ها را در جنگ غزه شهید کرده است از جمله محل های که اسرائیل در غزه به آن حمله کرده است ساختمانهای رسانه ها است تاکنون 73 ساختمان مربوط به رسانه ها از طرف اسرائیل بمباران و منهدم شده است بیشتر از 100خبرنگار توسط نیروهای اسرائیلی با طرح قبلی به شهادت رسیده است و ده ها نفر از خبرنگاران زخمی شده است ✅مسئول امور خبرنگاران غزه اعلام کرد اسرائیل در غزه جنایاتی که انجام داده است آنها را از دید جهانی میخواهد مخفی کنند مردم غزه در مقابل انواع سلاحهای مدرن اسرائیل و آمریکا ایستاده است ✅اسرائیل با هدف قرار دادن زیر بنای سیستم اطلاع رسانی غزه تلاش دارد واقعیت های جنگ غزه را مخفی کند ✅به گزارش تشکل های جهانی رسانه ای در سال 2022 و 21 تعداد 109 خبرنگار در جهان کشته شده اند و در سال 2023 در جنگ غزه و اسرائیل تعداد شهدای خبرنگار به 112 نفر رسیده است .. https://ble.ir/ashaganvalayat