شیرینتر.....
با تو شیرین شده هر روزم و شب شیرینتر
غم عشق تو شد از هرچه طرب شیرینتر
به من گمشده در این شب وحشت چیزی
نیست از بردن نام تو به لب شیرینتر
نیست در صحبت اَغیار، سلامت هرگز
با تو از هرچه طبابت شده تب شیرینتر
گر غضب هم بکنی خیر مرا خواستهای
نیست هر مهری از این قسمْ غضب شیرینتر
بخشش خلق مرا تلخ به کام است ولی
تو نبخشی هم اگر هست طلب شیرینتر
بارها آمدهام سوی تو یک ذره و بعد
شده هربار دلم چند وَجَب شیرینتر
کو به کو آمدهام سوی تو و دیدم هست
رمضانِ تو ز شعبان و رَجَب شیرینتر
شوق جنت به دلم نیست که هرگز چیزی
نیست بر بنده ز خشنودی رَب شیرینتر
شوق دیدار تو دارم دمِ افطار، که هست
یک نگاهت به من ازهرچه رُطب شیرینتر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
باز هم مرا خواندی
اگرچه دور شدم باز هم مرا خواندی
مرا به سوی بهشتی پر از صفا خواندی
نکردی از سر احسان خود فراموشم
چه بارها نشنیدم، چه بارها خواندی
به گوش من که همه عمر در جفا بودم
همیشه لطف نمودی و از وفا خواندی
گذشتی از سر تقصیر من، دوباره مرا
بدون شکوه و بیچون و بیچرا خواندی
غریب ماندم و در اوج نا امیدی باز
به لطف خویش مرا یار آشنا خواندی
دوباره در رمضان الکریم با مهرت
مرا به سفرهی مهمانیات فرا خواندی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
🌺سلام و درود و عرض ارادت🌺
لینک کانال اشعار #احمد_رفیعی_وردنجانی:
@asharahmadrafiei
ممنون از همراهیتون
بزرگواری کنید در اختیار دیگر عزیزان هم قرار بدید.
التماس دعا
خوردم....
گرچه آرام و بیصدا خوردم
هرچه در سفره بود را خوردم
هرچه را بود بیادا و اصول
ساده، بیچون و بیچرا خوردم
قبل از اینکه اذان شود آغاز
لقمهای بعدِ رَبنا خوردم
بعد از آن طبق آنچه مرسوم است
چند خرما و زولبیا خوردم
لقمههای نخست را آرام
موقع گفتنِ دعا خوردم
آش و سوپی که بود را بعدش
بهر ایجاد اشتها خوردم
بعد از آنکه تمام شد عدسی
دو سه تا کاسه لوبیا خوردم
پدرم گفت شیر تازه دواست
شیر با نیت دوا خوردم
توی بشقاب نه فقط با دیس
پلویِ توی سفره را خوردم
از خورش هم فقط سه ظرف بزرگ
تا پلو را دهد صفا خوردم
چشم من بود در پیِ سالاد
چون به من کم رسید جا خوردم
درهم و برهم و قر و قاطی
نه مرتب ، جدا جدا خوردم
بیخیال از زیانِ نوشابه
جای یک قوطیاش دوتا خوردم
بگذر از مابقی که یادم نیست
که چهها دیدم و چهها خوردم
رد شدم از حریم انسانی
قدرِ حیوانِ چارپا خوردم
پر شدم از صفای ماه صیام
همه را از سرِ صفا خوردم
چونکه با نیت عبادت بود
سخت محجوب و بیریا خوردم
بهرِ خود نه، که روزه دارم من
همه را در رهِ خدا خوردم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
ربنا آتنا ثوابِ زیاد
از فیوضاتِ بی حسابِ زیاد
تا نباشیم روزه دارِ ضعیف
خود ببخشا به ما کبابِ زیاد
ربنا آتنا کمی پرواز
با ملائک بسازمان دمساز
تاکه پروازمان شود بهتر
خود ببخشا به ما کباب از غاز
ربنا آتنا به دلها، حال
در عبادت وجودِ بی اهمال
تا انرژی به جسم مان باشد
خود ببخشا به ما برنجِ شمال
ربنا آتنا به این مجنون
بده از هرچه نعمتت بی چون
با کباب و برنج می چسبد
خود ببخشا به بنده ات زیتون
ربنا آتنا که یزدانی
هرچه هستیم را تو می دانی
بعد صرف غذا خودت بفرست
از بهشت برین خود، رانی
ربنا آتنا به ما کیوی
هست عالی پس از غذا کیوی
شاعر افتاده است گیرِ ردیف
قافیه چون نبود با کیوی
ربنا آتنا خدایِ کرم
دست لطفت همیشه روی سرم
بعد از اینها به بنده پول بده
هرچه کم بود را خودم بخَرَم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
خدا...
باز با دریایی از الطاف بیپایان، خدا
باز کرده سفرهای پربرکت از غُفران، خدا
بنده یادش رفته لطف کردگار خویش را
هست یاد او ولی باز از سر احسان، خدا
تا نباشد شرمگین از بندگان دیگرش
هر گناه بندهاش را میکند پنهان، خدا
تا مگر یادش بیاید ریزهخوار خوان کیست
بهرمندش میکند هر لحظه از این خوان خدا
تا که دست بندهاش آید به سوی آسمان
دست میبندد در این ایام از شیطان خدا
تا تمام جانشان سرشار ِآرامش شود
دردهای بندگان را میکند درمان، خدا
وای بر ما که از آن محبوب دور افتادهایم
وه چه نزدیک است با این حال با انسان خدا
بندهاش تا در زمین حس غریبی میکند
دستگیرش میشود در این غریبستان خدا
در همانجایی که مأیوس از خلایق میشود
میشود بر او به مهر خویش پشتیبان، خدا
تا مبادا بندهاش درگیرِ گمراهی شود
میفرستد در مسیرش شعلهای تابان خدا
تا مگر از شوق روییدن وجودش پر شود
سالها بارانده روی سنگ هم باران، خدا
بینگاه لطف تو هستی من هیچ است هیچ
وا به حال خویش مگذارم مرا یک آن خدا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei