چقدر نادر بود
به لحظهلحظهی خود سوی حق مهاجر بود
مُرید محضرِ پاکِ خدایِ قادر بود
برای مکتب حق هر کجا که لازم بود
بدون رنگ و ریا پای کار حاضر بود
نبسته بود به دنیا و قصههایش دل
گرفته بود دلش از قفس، مسافر بود
کنار جذبهی وقت جهاد در میدان
برای گفتن از احساس و عشق شاعر بود
میان خلوت ذکری که در دل خود داشت
همیشه در حرمِ عشق دوست زائر بود
چقدر اُبُهت او مثل قصهی تاریخ...
چقدر سادگی خندهاش معاصر بود
دریغ و درد که او رفت و تازه میفهمیم
که حاج نادرِ مخلص، چقدر نادر بود
#نادر_طالب_زاده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
🇮🇷خلیج فارس🇮🇷
زلالِ پهنهی تو دشمن سیاهی بود
خیالِ دشمنِ تو یک خیالِ واهی بود
نشد تمامِ ستم چیره بر اُبهت تو
نگاهبانِ تو یک لشکر الهی بود
به برقِ آینهیِ پاکِ خویش تیر زدی
به چشمِ هر که به سوی توأَش نگاهی بود
به روی خاکِ مذلت نشست بیتردید
کسی که سوی تو با قصدِ ظلم، راهی بود
از این نمد که بر آن کوفت دست دشمن تو
همیشه سهمِ سرش رنجِ بیکلاهی بود
خلیجِ فارس به جا ماند و زود شد معلوم
تمامِ آنچه که گفتند اشتباهی بود
به نامِ نامی و پاکِ خلیج فارس، فقط
همیشه بوده و هستی و نیز خواهی بود
#خلیج_فارس
#باز_نشر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
شاکیام...🧐
دکتری الکلخورم از وضعِ الکل شاکیام
بعد از اینکه هست در الکل، متانول شاکیام
از چه جنسِ خوب الکل نیست تویِ دسترس؟
بنده از توزیعِ این اجناسِ بنجل شاکیام
بنده از آنکس که با توزیعِ اجناسِ بدش
ما پزشکانِ وطن را کرده اُسکُل شاکیام
عدهای گفتند دکترجان چرا صرفِ عرق؟؟!
دوست دارم میخورم، از این تقابُل شاکیام
دکتر این مملکت هستم دل من نازک است
گر کسی گوید به من نازکتر از گُل شاکیام
پر شده دیوارِ منزل از تخصصهای من
بنده از مدرکگرایِ بیتکامُل شاکیام
حق ندارد هیچکس خواهد جواب از من اوووهووووم
بنده از قانونِ اینسان کمتحمل شاکیام
بنده اصلا تابعِ قانونِ کشور نیستم
کلاً از برخوردهایِ سفت یا شُل شاکیام
من ملولم از هوایِ خشک و سوزانِ کویر
بنده از آب و هوای خوبِ آمل شاکیام
میروم در با هزاران دوز و ریب از مالیات
گر زند قانون به کسب و کارِ من زُل شاکیام
بنده از آنانکه وقتی زیرمیزی میدهند
هست در دستانشان قدری تزلزُل شاکیام
میخورم الکل اگر خیلی مرا پا پی شوند
در کنارِ سروِ الکل میکشم گُل شاکیام
بنده از مامور حق وقتی به جُرمِ کارهام
سوی دوزخ میدهد هی بنده را هُل شاکیام
بنده از هر نوع برخوردی که با من می شود
خوب یا بد، جور یا ناجور، بِالکل شاکیام
#پزشک
#طنز
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
۱۱ اردیبهشت سالروز وفات کیومرث صابری فومنی گل آقاست
تقدیم به روح مطهرش
با تمام توان خود پاشد
در مسیر هدف مهیا شد
همت او موثر افتاد و
خیمهی شعر طنز برپا شد
با فداکاریاش گل خنده
روی لبهای مرد و زن وا شد
گر چه خشکیده بود چشمهی طنز
با تلاشش دوباره دریا شد
آرمانی بزرگ در سر داشت
گرچه دشوار و سخت اما شد
چون بهار از طراوتش همه جا
زیر باران خنده زیبا شد
بس که گل هدیه کرد بر مردم
نام زیبای او گل آقا شد
نیتش خیر بود و از نفسش
مُردهی شعر طنز احیا شد
طنز چون کودک یتیمی بود
که گل آقا براش بابا شد
هرکه ریگی به کفشهایش بود
سهمش از شعر طنز تیپا شد
مشت یک عده با سقلمهی طنز
پیش چشمان جامعه وا شد
با کیومرث صابری، فومن
همه جا نقل بر زبانها شد
گر چه در روزهای بیمهری
دفترِ شعر طنز او تا شد
تا همیشه نمیرود از یاد
آنکه در قلبهای ما جا شد
#گل_آقا
#بازنشر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
تقدیم به روح بلند وآسمانی استاد عزیز مرید محمدی مهربان
معلم دلسوز و مهربانی که باور ندارم نبودنش را
معلم جان روزت مبارک...🌹
نهاده شهر سر از درد و غم به دامانش
ز هجرِ گوهر ارزنده و درخشانش
بهار بود و صفایی از او به گلشنِ ما
مُرید بود و مُرادِ تمام یارانش
برای ما پدری بود مهربان که مدام
نصیبمان شد از امواجِ لطف و احسانش
معلمی که نشد قدرِ لحظهای تعطیل
بساطِ دفترِ تعلیم در دبستانش
بزرگوار ادیبی که بود رونقِ شهر
شکوهمندیِ یکشنبههایِ عُمانش
بزرگوار حکیمی،بزرگاستادی
که بود برکت دنیایِ معرفت، خوانش
چه قیصری که در این مُلک شعر حاضر بود
همیشه لشکری از واژهها به فرمانش
چه شاعری که به محضِ بیانِ نام حسین(ع)
شروعِ روضهیِ ما بود چشم گریانش
چه شاعری که همیشه ،هزار دغدغه داشت
برایِ رونقِ شعر و ادب در ایرانش
به سوز سینهی خود هر کجا بیان میکرد
از این حکایت و اوضاع نا بهسامانش
همیشه داشت غمِ دیگران به خاطر خویش
برایِ درد وطن غصه بود در جانش
چه شاعری که جدایش نکرد از مکتب
کمینِ وسوسههای عیان و پنهانش
همیشه یادِ شهیدان به شعرهایش بود
همیشه سوخت به هر داغ قلب سوزانش
دل شکستهیِ او بود آشنا با جنگ
سرود هر نفس از شیرهایِ میدانش
طنین سرخ صدایش حماسهای نو بود
برایِ یادِ بزرگیِ قهرمانانش
همیشه در کفِ میدان به عشق حاضر بود
نبود در پی جاه و مقام و عنوانش
خدا گواه که جز خیر از او نشد حاصل
گواه باد گواهیِ ما به غُفرانش
چگونه مرده؟! که او زنده است با شعرش
قسم به روح بلندش که نیست پایانش
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei