eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
744 ویدیو
35 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم‌جان به هرکی رای میدید بدید ولی حضرت عباسی به اینا دیگه رای ندید
احساسِ تکلیف صبحدم با عالمی شور و نشاط چون شدم بیدار در باغِ حیات رخت می‌شُستند گویا در دلم داشتم احساس تکلیفِ زیات داشتم احساسِ این‌که بنده هم مشکلی را حل کنم در این فلات حس این‌که روی دوش بنده هست بار رفع مشکلاتِ کائنات می‌توانم وا کنم خیلی گره چون‌ که هستم بنده دارای سوات هست زورم هشتصد اسبِ بخار برق مغزم ششصد و هشتاد وات می‌توانم مشکلاتِ تلخ را در وطن شیرین کنم چون شُم کُلات با زنم گفتم که هستم عازمِ ثبت نامِ پستِ رفعِ مشکلات گفت: ما در مشکل خود مانده‌ایم ناگهان زد از فشار خشم قاط خواستم تا سر بچرخانم کمی گفت: یابو کن به حرفم التفات گر توانایی به رفع مشکلی رفع کن یک مشکلی از این بساط چون کنی از خلق رفعِ مشکلی؟ ای به حل مشکلِ خود مانده مات می‌روی آنجا و بعد از ثبتِ نام می‌شود کارت دلیلِ انبساط من مُصر بودم، حریف من نشد داد بر این بحثِ خیلی داغ، کات بود در فکرم که در این کارزار می بسازم باقیات الصالحات خواستم عازم شوم ناگاه گفت: ناشتایی خورده‌ای جانم فدات؟! ناشتایی را زدم، احساسِ من رفع شد با یک عدد چایی نبات @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به ساحت مقدس شهید آبیار تا در قرارِ ما نیفتد بی‌قراری خون شهیدان می‌شود هر لحظه جاری ما در دل آرامشیم و عاشقانند جان بر کفانِ جبهه‌هایِ جان‌نثاری چون لاله پرپر می‌شوند آنان به میدان از عطر آنان می‌شود عالم بهاری تا کام تو تلخ از ستم دیدن نگردد مردی به میدان جانِ شیرین داده،آری هستی گرفت از برکتِ خون شهیدان نخلی که دارد بر سر خود برگ و باری شاداب می‌بینیش آری آبیاری امروز با خون کرده آن را آبیاری از زندگی، مسروری، اما زندگی نیست یک آن اگر یاد شهیدان را نداری @asharahmadrafiei
روزی امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام‌ به اصحاب خود میفرمود: دلم خیلی به حال ابوذر می‌سوزد، خداوند رحمتش کند. اصحاب پرسیدند: چطور؟! مولا فرمود: همان شبی که به دستور خلیفه ماموران، جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه‌ی او رفتند؛ چهار کیسه‌ی اشرفی به ابوذر دادند، تا با خلیفه بیعت کند. ابوذر عصبانی شد و به مامورین گفت: شما به من توهین کردید؛ آن هم دوبار! اول اینکه تصور کردید که من علی فروشم، و آمدید مرا بخرید، اما دوم؛ بی انصاف‌ها، آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟! شما با این چهار کیسه اشرفی میخواهید من"علی"فروش شوم؟! _ اگر تمام ثروت های دنیا را هم جمع کنید، با یک تار موی عوض نمیکنم! آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه میکرد و میفرمود: قسم به خدایی که جان علی در دست اوست؛ آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه بست، سه شبانه روز بود که او و خانواده‌ اش هیچ غذایی نخورده بودند.... @Alaviiaat | الکافی،ج۸
کسب مقام دوم توسط آقای در فراخوان الحمدالله🤲 @asharahmadrafiei
🔸 بداهه آیینی شاعران راه راه به مناسب سالروز آغاز زعامت حضرت امام خامنه‌ای چگونه شکر بگویم که سایه‌ات جاری‌ست برای عشق وجودت پر از سزاواری‌ست برای راه خمینی تو بهترین رهبر مسیر قله همان نقشه‌ای که تو داری‌ست برای مام وطن نامت از دلیران است شبیه آرش و رستم، شبیه دلواری‌ست همیشه تیغ کلام برنده و نابت برای کوری چشمان اهرمن کاری‌ست به پای مکتب تو جان اگر فدا نکنیم قسم به عشق و جنون، انتهای کم کاری‌ست بتاب حضرت خورشید بر سیاهی شب که درس مکتب تو روشنی و بیداری‌ست! اگر به کشته شدن پای عشق امر کنی قسم به عشق که هر آن جوابمان آری‌ست چه خواب‌ها که ربودی ز چشم اهریمن به گوش دوست سرودی که وقت هوشیاری‌ست همین کنارِ تو ماندن رهِ شهیدان است اگر که با تو نباشم چه عمرِ غمباری‌ست! نماند پرچم این انقلاب روی زمین که رسم رهبر آزادگان، علمداری است چنان به روی لبت واژه‌ها وزین هستند که سجع پیش کلام تو کوچه‌بازاری‌ست گواهِ خوبیِ تو که فقط شنیدن نیست نشان تو داده‌ای این را که "عشق" دیداری‌ست امید در دل هر واژه‌ات تجلی یافت که فال قهوه‌ی چشمت شکوه و پرباری‌ست به دست توست علامت، به پیش می‌رانیم که عزممان به سپاه ظهور، سرداری است بداهه سرایان:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسم به.... قسم به شورِ دعا خواندنِ سحرگاهش قسم به پاکی و صدقِ ضمیرِ آگاهش قسم به نرمی باران که در نگاهش بود قسم به گرمی لبخندِ صورتِ ماهش قسم به عزت او که اسیر پُست نشد قسم به شوق سفر کردنِ الی‌الله‌اش قسم به غیرتِ مردی که وقتِ خدمت بود مدام، وقفِ ضعیفان، زمانِ کوتاهش قسم به پاکیِ مردی که کوهِ طعنه شنید ولی نگفت از آن کوه، قدرِ یک کاهش قسم به همت او که ز کار خسته نشد اگر چه هیچ شرایط نبود دل‌خواهش قسم به مکتب پاکِ رئیسیِ مظلوم قسم به روضه‌ی غمبارِ هجرِ جان‌کاهش قسم به عشق که هر لحظه در مصیبت او گدازه می‌کشد از قلبِ عاشقی، آهش قسم به آن‌همه خوبی که باز می‌خواهیم شهید زنده برایِ ادامه‌ی راهش @asharahmadrafiei