eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍ وحی خیرالنساش می‌گوید خود مدیحش خداش می‌گوید آنکه وحی ست منطقش صد بار جان بابا فداش می‌گوید مصطفی بر جلال او قائل مرتضی از وفاش می‌گوید در تکامل کمال، حیرانش نقص، از خود جداش می‌گوید کعبه آیینه‌دار رخسارش مروه هم از صفاش می‌گوید وحی حق را ز بعد ختم رسل جبرئیل از براش می‌گوید روز از کارِ خانه و دستاس نیمه شب از دعاش می‌گوید با فقیران بگو که شام زفاف پیرهن از سخاش می‌گوید کوه از بار درد او به ستوه ابر از گریه‌هاش می‌گوید کارِ در خانه و عبادت حق آبله‌یْ دست و پاش می‌گوید وصف او گرچه گفته‌اند بسی آنچه شاید، نگفته است کسی .....‌..‌‌‌‌...... . باز به من راه سخن باز شد طایر اندیشه به پرواز شد تا که کند سیر، مقامات را مدح کند،‌ مادر سادات را گر، نه مدد از نظرِ وی رسد خامه به طوف حرمش کی رسد؟ اختر تابنده‌ بُرج شرف گوهر رخشنده‌ دُرج شرف مایه‌ فخریهء‌ خیرالبشر دوستی و دشمنی‌اش، خیر و شر ریزه خور سفره او، اولیا در بَر او بر سَرِ پا، انبیا روح نُبی ، جان نبی، ذات دین کشته شده بر سرِ اثبات دین در شرف و عفاف، الگو تویی به بانوان، بزرگ بانو تویی به بی‌قرین، نیست قرین تو کَس و گر کسی هست، علی هست و بس! بود به دستور خدای اَحد که مصطفی به دست تو، بوسه زد جن و ملک، کمینه خیل توأند خلق، عوالم به طُفیل توأند حُب تو، شیرازه‌ء اُمّ الکتاب سایه‌نشینِ مِهر تو، آفتاب مقدم تو داده به خاک، اعتبار فرش کند از تو به عرش، افتخار هم ز سَران، خود پسرانت سَرند هم، همه مفتخر زِ تو مادرند در صف محشر، چو رسد گام تو محشر دیگر شود از نام تو به‌گاه غم ذکر امامان، همه فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه دامن تو، حسین، می‌پرورَد آن‌که دل خدای هم می‌برَد فضهء‌ تو، معلم عالمی که دارد از یَم کمالت نَمی خانه‌ تو گلبُن عشق و عفاف به گِرد آن کعبه بوَد در طواف صبر تو را نداشت ایوب، هم اشک تو را نریخت یعقوب، هم عبادت و خدمت تو، متصل دسته‌ دستاس ز دستت خجل چشم ملَک، محو نماز شبت گوش فلک، به نغمهء‌ یارَبت شاعر: استاد ............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ✍ گفتند که تو حِصن حَصینی بی بی ماننــد علـی تــو بهترینــی بی بی بی تــو ضــربان قلب عالم نزنــد پس قلب تپنده ی زمینـی بی بی سر منشاء خیـر و برکاتــی زهرا بـانــیِّ تــمـام هَــیَئــــاتــی زهرا با دست تو کربلای ما امضا شد تو بـــرگ بــرات عتباتــــی زهرا در ظلمت شب قرص قمر می آید از جـاده ی روشــن سحـر می آید بی بی به خـدا منتقمت یک جمعه بــا سیصد و سیـزده نفـر می آید .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. بین محراب ازل گرم سجودی بانو اولین فاطمه صبح وجودی بانو سرّ «لولاک» که تکلیف مرا روشن کرد علت خلقت افلاک تو بودی بانو کس ندانست که جبریل نگاهت یک عمر با خدا داشت عجب گفت و شنودی بانو هر سحرگاه تو معراج دمادم داری بال پرواز تو نشناخت فرودی بانو باز از جنت الاعلای تو سمت ملکوت هر ملک آمده با کشف و شهودی بانو پلک بر هم زدی و عشق به جریان افتاد صد و ده پنجره اعجاز گشودی بانو آمدی آینه نور الهی باشی حسن مطلق شوی و لا یتناهی باشی عصمت حضرت حق شد متجلی در تو می‌فرستد خود الله تحیت بر تو روی لب زمزمه نابِ تبسم داری با خدایت چه کلیمانه تکلم داری آسمان با تو و تسبیح لبت مأنوس است روشنی بخش دل و جان تو «یا قدّوس» است آمدی آینه عصمت ایزد باشی آمدی ام ابیهای محمد باشی نبی الله به دیدار تو عادت دارد با تماشای تو هر لحظه عبادت دارد قلب پر مِهر تو گنجینة الاسرار نبی‌ست کوثری! سهم جهان در طلب تشنه لبی‌ست آمدی فاطمه صبح ازلی روشن شد آمدی فاطمه چشمان علی روشن شد چشم مولا که شد از نور تو روشن ای ماه گفت: لا حول و لا قوة الا بالله نام تو فاطمه یا فاطمه تسبیح علی ست یاد تو لحظه اعجاز مفاتیح علی ست عاشقانه تو که با یاد علی می خوانی دم به دم در همه جا نادعلی می‌خوانی شده تسبیح لبت نغمه حیدر حیدر ذکر هر روز و شبت نغمه حیدر حیدر با تو تکلیف قدر حکم قضا معلوم است در کنار تو دگر صبر و رضا معلوم است تو که در بندگی و زُهد و وفا دریایی پاره قلب نبی، انسیة الحورایی لحظه هایت همه ایثار، صداقت، تقوا راضیه، مرضیه ، صدیقه ، زکیّه ، زهرا حب تو موهبت حضرت حق در دل هاست خانه ات تا به ابد مقصد سرمنزل هاست   خانه ساده ات از صدق و صفا لبریز است قلب سجاده ات از شور دعا لبریز است رحمت و جود و سخا جلوه ای از آیه توست که مُقدّم به تو یا فاطمه همسایه توست خانه داری تو که شهره آفاق شده عرش أعلی به تماشای تو مشتاق شده هر کس از باغ بهشت تو سخن می‌گوید از بزرگی و کرامات حسن می‌گوید بر سر دوش نبی نور دو عینی داری جان عالم به فدایت! چه حسینی داری در کرمخانه لطف تو مقرب باشد هر که خاک قدم حضرت زینب باشد قدر یک گوهر یکدانه تو مکتوم است ام کلثوم تو مانند خودت مظلوم است از نگاه تو فقط نور خدا می‌بارد هر کسی نام تو را روی لبش می‌آرد نا خود آگاه دلش چشمه ای از ایمان است هر کسی نیست در این دایره سرگردان است بین دستان تو دستاس اگر می‌گردد گردش کون و مکان هم به تو بر می‌گردد آسمان محو تو و این همه معصومیّت گرهی زد به پر چادر تو با نیّت چادرت مظهر تقوا و عفاف است ببین آسمان دور سرت گرم طواف است ببین هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد چادرت رایحه یاس بهشتی دارد چه بگویم که بود فاطمه جان درخور تو عالمی گشته مسلمان تو و چادر تو مدحت ای سوره بی خاتمه کی کار من است شرح اوصاف تو یا فاطمه کی کار من است جنتی هست اگر، شمس دل افروزش تو عالمی هست اگر، ماه شب و روزش تو کیست که رتبه والای تو را دریابد خاک زیر قدمت مرتبه زر یابد آب مهریه تو گشته و تطهیر شده در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده   حب تو روشنی عرصه محشر باشد در دل هر که ولای تو و حیدر باشد می‌شود با نظر لطفت الهی، مادر به سوی جنت الاعلای تو راهی، مادر این تویی که همه جا اذن شفاعت داری تو که در هر نفست صبح هدایت داری انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر با وفاداری تو راه ولایت باقی‌ست راه ایثار و صبوری و شهادت باقی‌ست یک تنه در وسط کوچه قیامت کردی بسته شد دست علی و تو امامت کردی   با قیامت به همه درس بصیرت دادی تو به دین بار دگر شوکت و عزّت دادی نقش یا فاطمه سر بند مجاهدها شد امتداد ره تو نهضت عاشورا شد مکتب سرخ تو الحق که حسینی ها داشت نسل نورانی‌ات ای عشق، خمینی ها داشت ماند نام تو و در کل جهان نامی شد نور تو مطلع بیداری اسلامی شد همه دنیا شده فریاد عدالت خواهی کاش این جمعه شود با مددِ تو راهی آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست عالمی منتظر گفتن بسم الَّه اوست کاش می‌آمد و بودیم کنارش، یارش هر کجا هست خدایا به سلامت دارش یوسف رحیمی✍ ............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. آن شب زمین مکه بر خود ناز می‏ کرد با ناز خود درهای رحمت باز می‏ کرد آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود گویای تکبیر بلال از هر طرف بود آن شب شفق در باغ دل ها لاله می ‏کاشت آن را به عشق یار هجده ساله می‏ کاشت آن شب سحر سجاده ‏ی دل باز می‏ کرد قامت به قد قامت، مودّت ساز می ‏کرد آن شب فلق شعر گل مهتاب می‏ خواند از بهر غم، شادی، حدیث خواب می ‏خواند آن شب سپیده جامه بر تن چاک می‏ کرد گرد ملال از روی احمد پاک می‏ کرد آن شب زمان چرخ و فلک را تاب می ‏کرد کلک قضا لوح قدر را آب می‏ داد آن شب زمین آبستن شور و شعف بود غواص دل آماده‏ ی صید صدف بود آن شب منا شعر مبارک باد می‏ خواند زیبا سرود آن شب میلاد می‏ خواند آن شب خدیجه بود و درد بار داری از بارداری بود کارش بی قراری آن شب ز تنهایی روانش رنج می ‏برد رنج شکوفایی به پای گنج می‏ برد آن شب زنان مکه بر او پشت کردند از او بریدند و نکوهش مشت کردند آن شب درّ ناسفته ‏ای، بحر کرم سفت طفلی که بودش در رحم با او سخن گفت آن شب میان آن دو اسراری مگو بود وقت شکوفایی نخل آرزو بود آن شب به مادر از بهشت و حور می ‏گفت از مرگ ظلمت در دیار نور می‏ گفت آن شب سحر آهنگ شادی ساز می ‏کرد در را برای صبح صادق باز می‏ کرد آن شب خدیجه بود و آه جانگدازش لطف خدای مهربان و سوز و سازش آن شب بهشتی بانوان امداد کردند با یاری خود قلب او را شاد کردند آن یک به دستش ساغری آکنده از مُل آن یک برایش سندس و استبرق و گل آن یک به پایش با ترنم لاله می ‏ریخت لبخند از لب در، دیار ناله می‏ ریخت آن یک برایش باده در پیمانه می ‏کرد آن یک پریشان گیسوانش شانه می ‏کرد مریم به گوشش آیۀ انجیل می‏ خواند آسیه بهرش داستان نیل می‏ خواند سارا برایش عود و عنبر دود می ‏کرد او را مهیا بهر یک مولود می‏ کرد ناگه خدا از راز هستی پرده برداشت آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت تا مصطفی را ابتران ابتر نخوانند شعر هجا در وصف پیغمبر نخوانند ام القرا آیینه دار نور گردید چشم کج اندیشان عالم کور گردید کون و مکان را ذات حق زیب و فری داد بر خاتم پیغمبرانش دختری داد آن هم چه دختر نازنین و ناز پرور دختر نه بلکه بر یتیم مکه، مادر بالاتر از او بین زن ها دختری نیست در امتحان همسری شد نمره ‏اش بیست هر تار مویش آیۀ حبل المتین است بر حلقۀ انگشتر خاتم، نگین است آمد به دنیا عصمت کبرای سر مد ام‏ الائمه فاطمه ام ‏محمد آمد به دنیا شاهکار کل خلقت گنجینۀ شرم و حیا و کان عصمت آمد به دنیا آنکه نورش منجلی بود معراج احمد بود و منهاج علی بود آمد به دنیا آن که هستی هست مستش از مستی هستی بشر شد پای بستش گر او نبودی هستی عالم نبودی مشهودی از آب و گل و آدم نبودی گر او نبودی زندگی بی محتوا بود در پردۀ ابهام آیات خدا بود او رحمتی بر رحمه للعالمین است او زینت آیات قرآن مبین است بر جسم ختم‏ الانبیا روح است زهرا بر کشتی عدل علی نوح است زهرا آئینه دار نهضت پیغمبر است او بهر پدر دلسوزتر از مادر است او مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر ساقی علی هست و علی را اوست کوثر شرمنده از نور جمالش آفتاب است درس نخستین بر زنان حفظ حجاب است لب های ختم الانبیا بوسید دستش پیمانۀ صبر علی گردید مستش از بس که داده ذات حق قدر و مقامش قد قامت احمد بود از احترامش بی فاطمه نام نبی معنا ندارد فرقی علی با حضرت زهرا ندارد. ✍ ..............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
تو از تبار بهاران، تو از سلاله‌ی رودی تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد جوانه عرض سلامی، شکوفه عرض درودی به صدر جامعه ی خود به 《السّلامُ علیکی》 تمام پنجره‌ها را به سوی باغ گشودی از آسمان به زمین سیر کردی و همه دیدند که آفتابی و داری عجب فراز و فرودی مگر مقابل دشمن محمد(ص) دگری تو؟! تو کیستی که ندارد صبوری تو حدودی؟ کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی اگرچه سامره‌ات را حصار کرده شب اما می‌آید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
سینه ات از کینۂ زهری کشنده شعله ور از نفس افتادی و کم کم، کمانی شد کمر سامرا آهی کشید و پیکرت را بوسه زد مضطر و صاحب عزا شد «جامعه» از این خبر ساحتِ پیشانی ات را تب احاطه کرده بود چیره میشد بر تنت هر لحظه دردی بیشتر بیهوا دردِ بدی پیچید در پهلوی تو داغِ مادر زنده شد! ای وای از دیوار و در کاش مثل مجتبی(ع)؛ خواهر کنارت داشتی تا که میشد با نگاهش ناله هایت مختصر زهر؛ ذره ذره دید ِ چشم هایت را گرفت بر زمین انداختَت سرگیجه هایِ مستمر حنجرت میسوخت! شد لب های خشکت ناتوان «وا حسینم(ع)» گفتی و افتاد آتش در جگر روضه خوانِ جدّ عطشانت شدی در احتضار پاک کردی اشک را از گوشۂ چشمانِ تر! ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
وقتی که دور از تربت پیغمبر افتاد غمهای عالم بر دل او یکسر افتاد گاهی به یاد روضه جدِّ غریبش گه یاد مادر اشکش از چشم تر افتاد آقای ما شد خانه اش خان الصّعالیک دنیا زچشم دوستانش دیگر افتاد در پیش چشمانش قبرش را که کندند یک لحظه یاد نبش قبر اصغر افتاد آن شب که از کاشانه می بردند او را چشمش به در افتاد یاد مادر افتاد گویا صدای مادرش را می شنید ‌و می دید گویا مادرش پشت در افتاد او را میان کوچه ها وقتی کشیدند یاد غریبی های جدش حیدر افتاد بزم شراب و آیه تطهیر ، ای وای راهش بمیرم من کجاها آخر افتاد این روضه اما تازگی دارد؟ ندارد حق داشت یاد زینب غمپرور افتاد بزم یزید و عمه سادات ،ای وای بعد از برادر چه غریب و مضطر افتاد این کفیل زینب الحورا ،اباالفضل بین حرامی خواهرت بی یاور افتاد چشمان خود را بست از خجلت برادر در طشت چشمش تا به چشم خواهر افتاد چوب یزید بی حیا تا رفت بالا دیدند در مجلس که از پا دختر افتاد آنقدر زد با خیزرانش بی مروت دندان بشکسته در آن طشت زر افتاد ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
میان شهرِ غریبی که آشنایی نیست برای ماندنِ مردی غریب، جایی نیست شبیه گیسوی بی‌شانه در بیابانی گره به کار بیافتد؛ گره‌گشایی نیست نفس نفس زدنش گوشه‌ی قفس سخت است پرنده‌ای که برای پرش هوایی نیست سکوت، همدمِ فریاد، می‌شود وقتی که گوش‌ها کَر و در شهر، همصدایی نیست برای درد، زمانی که نیست درمانی به غیرِ زهرِ جگرخوارها دوایی نیست دوباره مردِ خدا می‌رود به بزمِ شراب چرا که دور و برش مردِ باخدایی نیست شبیه روضه‌ی بزمِ حرامِ شام، ولی میانِ تشتِ طلایی سرِ جدایی نیست هزار مرتبه شکرِ خدا در این مجلس عیالِ بی‌سپری؛ چشمِ بی‌حیایی نیست هزار شکر خدا را که حرفِ مفتِ «کنیز» و قیمتش؛ به لبِ سکه‌ی طلایی نیست میان حجره‌اش افتاد، از نفس؛ اما به جسمِ باکفنش جای ردّ پایی نیست ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
عزیز جواد الائمه سلام گل فاطمه یا علی النقی تویی که به من راه و میدی نشون بخون جامعه تا کنم عاشقی چه قد نا امید و تو دادی امید چه قد بی نوا رو تو دادی نجات تویی چاره ی درد بیچاره ها میشه مرده زنده توی روضه هات به یاری مردم نداری نیاز به جای همه یار تو هست خدا علی رو مگه میشه تبعید کرد نجف رو آوردی توی سامرا علی بودی و قوم بد کینه ها گذاشتن برای تو سنگ تموم دلت رفت مدینه تو این نیمه شب به خونه ات همین که آوردن هجوم تو رو بردنت دست بسته ولی ندیدی توی شعله خانوم تو تو رو بردنت دست بسته ولی نکشته لگد ، طفل معصوم تو تو رو پیر کردن تو بزم شراب بمیرم بمیرم بمیرم برات فقط گریه اینجا برات مرهمه بریز اشک خون از غم عمه هات سر غرق خون ، تشت زر ، هلهله می لرزه تموم زمین و زمان زدن خیزران ، باز ناراضیَن بشم لال الهی ، کنیزم میخوان ... ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
گفت:«سُرّ من رَای»، ترجمان «سامرا»ست من ولی دلم گرفت... این حرم چه آشناست چون نجف شکوهمند، چون مدینه رازدار داستان آن ولی داستان کربلاست... ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام! ذکر ما علی الدّوام، گریه‌های بی‌صداست آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست از زمان کودکی، در پی‌ات دویده‌ایم از همه شنیده‌ایم، گرد راه تو شفاست باغ‌هایی از بهشت، گوشه‌ی عبای توست این عبای مصطفی، این عبای مرتضاست مجلس شراب را چشم تو به هم زده‌ست چشم تو هنوز هم، مستی مدام ماست ما شهید می‌شویم، روسفید می‌شویم روزگار، بی‌وفا... عاشق تو باوفاست ای هدایت نجیب! آسمانی غریب! مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟ ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
نور تو، روح مرا منزل به منزل می‌برد کشتی افتاده در گِل را به ساحل می‌برد مرد صحرایی و با تو شوق باران همسفر بوی بارانت مرا منزل به منزل می‌برد عاقل و دیوانه محکوم‌اند، آری چشم تو هم ز مجنون می‌برد دل، هم زِ عاقل می‌برد «اهل‌بیت نور» هستید، «آسمان وحی»، ها! «جامعه» ما را به شرح این فضائل می‌برد ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم شهر ری با اذن تو از کربلا دل می‌برد مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می‌برد کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه اشک‌هایت عشق را تا آن مراحل می‌برد ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره وی در همۀ عمر ستم دیده هماره سنگینی اندوه تو از کوه فزون‌تر غم‌های فراوان تو بیرون ز شماره فوجی پی آزار دلت دست گشودند قومی ز دفاع تو گرفتند کناره سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده همراه عدو رفتی و او بود سواره تو آیۀ تطهیری و دشمن به چه جرأت با جام میِ خود به سویت کرده اشاره از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود از زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره ........._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .