eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. سرِ ما محفلِ سودايِ عليّ النّقي است جانِ ما نـذرِ قدمهاي عليّ النقـي است دلِ ما غـرقِ تمنّايِ عليّ النّقی است دين ما چيست؟ تولّاي عليّ النّقي است ما كه از روز ازل عاشق و خاطرخواهيم زيرِ دِيْــنِ كَـرمِ هــٰادي آل الّلهيم از هدايتگري اش اهل هدايت شده ايم لطف او بوده كه اينقدر"عنايت شده ايم" خار راهش شده و صـاحبِ عزّت شده ايم كاسـه ليسان سـر خوان ولايت شده ايم عشق ما بر پسر فاطمه ، مادرْ زادي ست هــرچه داريم از الطاف امام هادي ست دل ما گُم شده در پيچ و خمِ سامرّاست چون كبوتر شـده،جلد حرمِ سامرّاست ســائل صحن ملائك خَدَم سامرّاست چون گره خورده به اسمت عَلَم سامرّاست يادِ ايــّامِ تو و خاطره ات را عشق است خشتْ خشتِ حرم سامره ات را عشق است نوه ي حضرت سُـلطاني و آقاي همه پُر شــده از نـفـسِ حقِّ تو دنياي همه با تو تضمين شـده آبادي فرداي همه نامه داديم براي تو به امـضاي همه كوري چشم هر آنكس كه خبيث و شقي است مُهر آن هم "لكَ لبيّك عليَّ النّقي"است پسر حضرت جودي و سراپايت لطف مي چكد از عرق چهره ي زيبايت لطف ما كه ديديم فقط از يــد طولايت لطف گشته صادر همه ي عمر ز لبهايت لطف جامعه با جملات تو عجب شيرين است حرفهاي تو همه مثل رطب ، شيرين است در غم دوري خود از حرمت مي سوزيم سوّم ماه رجب شد ز غمت مي سوزيم با نفسهاي تو از بــازدمت مي سوزيم پا برهنه مرو مثل قدمت مي سوزيم پا برهنه شدي و موي پريشان كرديم يادِ دردانه ي سالار شهيدان كرديم مي دواندند تورا از پي مركب اي واي داغ ميخورد به قلب تو مُرتّب اي واي پابرهنه ؛وسط كوچه؛ مُعذّب اي واي چه قدر سوخت دلت از غم زينب اي واي گـرچه در بزم شــراب متـوكّل رفــتي شكر، زيرا به سلامت سويِ منزل رفتي سينه ي سوخته ي سينه زنت شد پاره جگر مادرت از سـوختنت شد پاره از درون آه ، تمام بدنت شـده پاره چون كشيدند تورا پيرهنت شد پاره پيرهن چاك زدم تا حسني زار زنم همرهت بر بدن بي كفني زار زنم تن صد پاره ي جدّت به زمين افتاد و وسط گودي گودال زِ زين افتاد و از ركاب شه افلاك نگين افتاد و شمر زد قهقهه ، در دشت طنين افتاد و نيزه ها كشته ي خونين بدني را بردند از تن بي سر او پيرُهني را بردند .
. ((امام هادی علیه السلام)) افتاده ای و از تو دگر بال و پری نیست از زهر به جز شعله برایت ثمری نیست پا تا سر تو گشته کبود از اثر زهر بی درد و کبودی ز تنت یک اثری نیست ای نخل امید دل زهرا و پیمبر باتوچه شده کزتودگر برگ و بری نیست؟ میپیچی و پا میکشی از درد به حجره ازتو به جز از ناله و شیون خبری نیست اینگونه که افروختی و سوختی از زهر چون بال وپرت بال وپرشعله وری نیست بر روی لبت ناله ی یا فاطمه باشد کز غصه مادر غم جانسوزتری نیست با آنکه لبت خشک و کبودست ، اما داغ تو فزون از لب آب آوری نیست بر روی زمین گرچه سرت مانده ولیکن دیگر سر پرخون تو در تشت زری نیست ✍ .
. از سوزش زهر در عذابت کردند در دام بلای بی حسابت کردند گریان حسین و عمه ات گردیدی تا وارد مجلس شرابت کردند ................... رباعی از زهر به آه و ناله ای افتادی پژمرده بسان لاله ای افتادی درگوشه ویرانه دلت پرخون شد تا یادغم سه ساله ای افتادی ✍ .
. السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .
. در مرثیت امام هادی (ع) با آن که داشت زهر جفا را به ساغرش دیگر نخورد نیزه ی اعدا به پیکرش گر جان رسید بر لبش از کینه ی عدو دیگر نخورد خنجرِ دشمن به حنجرش وقتِ وداع گرچه پسر را بِبَر کشید دیگر ندید لاله ی در خون شناورش گر جان سپرد در برِ فرزند خود پدر بر نِیْ نرفت رأسِ مطهر برابرش با آن که سوخت از شرر زهرِ کین دلش در بر نبود غنچه ی خونینِ پرپرش گیرم گذاشت صورتِ خود را بروی خاک گلگون نگشت چهره ی پاک و منوّرش گیرم که بود یکّه و تنها به حُجره اش دیگر نبود طشتی و رأسِ مطهّرش گیرم که بود در غم و غربت مکانِ او سیلی نخورد بر رخِ گلگونِ دخترش گر بوده است خانه ی او در محاصره دیگر نخورد سنگِ جفایی به شهپرش از پا فتاد گرچه به غربت ز زهرِ کین دشمن نداد زخمِ زبانی به خواهرش با آن که سوخت "یاسرِ" غمدیده زین عزا دارد ز شوق عرضِ ارادت به محضرش oo "یاسر"✍ .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. السلام علیک یا علی بن محمد هادی الائمه علیه السلام چشم وا کن ای تو اوّل آفتاب سامرا از صدف بیرون بیا ای دُرّ ناب سامرا باش باران کرامت از سحاب سامرا تا شود از کیمیایت زر، تراب سامرا من شوم نوکر تو هم عالیجناب سامرا شد جهان روشن ز نورت ای مه باب المراد روز میلادت مبارک یا علی بن جواد چشم وا کن که مدینه عرش اعلایت شده قلب هر حور و ملک یکباره شیدایت شده آرزوی عرشیان یک بوسه بر پایت شده روی لب ها صحبت از رخسار زیبایت شده گوئیا حتی خدا هم محو سیمایت شده شد گناهانم به یُمن روز میلاد تو پاک یا علی بن جواد بن الرضا روحی فداک آمدی و با نگاهت دافع هر غم شدی روی دستان سمانه دلبر عالم شدی در تمام سرّ هستی با خدا محرم شدی تا که در هر باب دانش بر همه اعلم شدی بعد بابایت ولی و نائب خاتم شدی هم دهم گوهر شدی در بین دریای علی هم شدی وارث برای نام زیبای علی ماه، تابان است از نور جبینت سیدی قلب،شد زنده ز عشق آتشینت سیدی ما مسلمانیم با قرآن و دینت سیدی می برد ما را جنان، حبل المتینت سیدی بَه که ما هستیم جزء مؤمنینت سیدی شد تمام دین، عمل بر شیوه ی رفتار تو شد زیارت نامه ای چون جامعه گفتار تو می شود آغاز، هر راه خدا از جامعه می شود شاه دو عالم هر گدا از جامعه دیده ی هر شیعه می گیرد جلا از جامعه قلب ما هرگز نمی گردد جدا از جامعه چون که قلب ما همه شد باخدا از جامعه با صفای جامعه دل را مصفّا کرده ای با غدیریه* مرا غرق تولّی' کرده ای با شکوه تو همیشه برملا تزویر شد وصف اعجاز و کرامات تو عالم‌ گیر شد یک اشاره کردی وتصویر شیری شیر شد دشمن بدطینتت پیش همه تحقیر شد روی لب های ملائک یاعلی تکبیر شد با جلالت کاخ ظلم دشمنان ویران شده بدعت کذّاب های آن زمان ویران شده شیعیان را هادی و مولا و رهبر یا نقی کوری عباسیان بر سروران سر یا نقی در دو دنیا نیست از آل تو بهتر یا نقی در حریمت منصبم گردیده نوکر یانقی ما تو را داریم در صحرای محشر یا نقی می دهی ما را امان یا هادی کلّ امم می بری ما را جنان یا هادی کلّ امم ای دهم نور ولایت یا علی بن جواد ای تجلّای هدایت یا علی بن جواد باتو هستم باسعادت یا علی بن جواد کن مرا آقا شفاعت یا علی بن جواد ای سر وجانم فدایت یا علی بن جواد تو علی چارم و ابن الرضای دوّمی در مسیر راه حق نور الهدای مردمی می دهد مِهر تو بر دل های شیعه اعتبار هر که دارد بغض اعدای تو را شد رستگار بعد بابایت تویی وارث برای ذوالفقار می شوی بر هر چه ما داریم صاحب اختیار ساعتی در مرقدت بودن شده اصل قرار نوکرت را کی دوباره می کنی حاجت روا می شود کی زائر صحن و سرای سامرا وای از بزم شراب وآن جسارت بر شما بردنت تا مجلس دشمن پیاده از جفا می شود بر تو تعارف باده، ای نورالهدی' می کشی ای تو غریب فاطمه صدها بلا آخرش با زهر می گردد حقوق تو ادا با شهادت،حاجت مرگت روا شد ای غریب در دفاع از دین حق جانت فدا شد ای غریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) *زیارت غدیریه از زیارت نامه‌های حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که از طرف امام هادی علیه السلام در روز غدیر صادر شده است. محور این زیارت تولی و تبری محتوای آن بیان فضایل حضرت علی علیه السلام است. زیارت غدیریه را در هر موقع از سال می‌توان خواند. .
. السلام علیک یا هادی کل امم یا علی النقی علیه السلام بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی جانم به فدای حرم سامره ی تو هستم به هوای علم سامره ی تو دلبست دو ماه کرم سامره ی تو دلها به فدای حرم و ساحت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم میلی به سوی یوسف بازار نداریم با غیر تو و آل تو ما کار نداریم شد عزّت من نوکری دولت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد مسجود ملائک همه دم تربت هادی قربان تو و مهدی تو  حضرت هادی با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت جنت بروم با نگه رحمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بردند تو را سوی عدو جاده به جاده دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده دریا شده چشمان من از محنت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی بر روی دو دست تو چرا جای طناب است جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی قربان تو و مهدی تو حضرت هادی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. علیه السلام دلم بدون تو محکوم بر پریشانی است همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانی است سلام حضرت ابن الرضای دوم ما فدای تو چه قَدَر رافتت خراسانی است تو در تمام حرم ها کنار من هستی زیارتم همه لطفش به جامعه خوانی است علی ِچارم ِ دین ، هر که بنده تو نشد تمام بندگی اش کفر و نامسلمانی است به میوه ی دلت آقا بگو که برگردد بهار گم شده اینجا ، هوا زمستانی است زخشکسالی و قحطی چه غم که دل بستم به خانه ای که همیشه در آن فراوانی است چه در کنار گدایان ، چه کاخ آن ملعون به هر کجا که رود کار او سلیمانی است عزیز مصر بریز اشک بر عزیز جواد میان سامره مانده  ، غریب و زندانی است چه آمده است به یادش میان بزم شراب هوای حضرت دریا چه قدر طوفانی است دوشنبه ، گریه ، حسن ، سامرا مدینه شده دوشنبه های حسن ها همیشه بارانی است حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست ✍ .
. مابنده ایم وغیر تو مولا نداریم درهر دودنیا جز شما آقا نداریم تنها پُل ما تا خداوند است مهرت راهی دگر تا عالم بالا نداریم وقتی دعای جامعه خواندیم دیدیم بهتراز این آئینه ی تقوا نداریم هرکس تولای تو رادر دل ندارد کاری به کار او دراین دنیا نداریم هرچند ما مدح تورا گفتیم ، امّا ما قطره ایم وراه بردریا نداریم گر دیگران صد آرزو درسینه دارند ما آرزویی غیر سامرّا نداریم امروز دل را خانه ی مهر توکردیم درسینۀ خود غصه ی فردا نداریم گردامن خود رازدست ما نگیری بیمی به دل ازروز وانفسا نداریم بزم شراب وآیه ی تطهیر ای وای دردل ازاین اندوه جز غوغا نداریم ازشعله ی داغ شما آتش گرفتیم پروانه سان از سوختن پروا نداریم جز اشک بر فرزند زهرا چون «وفایی» چیزی برای عرضه بر زهرا نداریم ✍ .
. باز داغ تازه‌ای کرد، آهِ زهرا را بلند صوتِ جانسوزش کند فریاد دل‌ها را بلند کربلای دیگری خورده رقم در سامرا از نوایش بشنوید آوای طاها را بلند این حسینِ هفتم شاه شهیدان، هادی است کز میان حجره‌اش کرده‌است آوا را بلند عاقبت با زهر کینه چون پدر مسموم شد آنکه با عِلمش نموده، نام مولا را بلند اوست تا روز ابد، نام علی را زنده کرد تا کنیم اینک، صدای مأذنه‌ها را بلند او که چون جدش، زمین افتاد بینِ مقتلش همچنان ارباب، کرده از زمین ما را بلند با همه بی‌احترامی که به ‌او کردند باز کرد در عالم، مدارِ خُلقِ زیبا را بلند با ستم جنگید، با تیغ زبانِ فاطمی با جهاد علمی‌اش، کرد عِلمِ اَعلا را بلند خانه‌ی ظلمِ بنی‌عباس را ویرانه کرد ساخت در دلها، بنای آل زهرا را بلند بارها او را، ز خانه دشمنش آواره کرد لیک در کاخِ ستم، می‌خواند یکتا را بلند بعد از آن تخریبِ قبرِ جدّ مظلومش حسین هر سحر کرده نوای واحسینا را بلند تازیانه خوردنِ زینب، اَمانش را برید وای از دستی که شد، سیلیِ حَورا را بلند با ستم بردند در بزم شراب او را، ولی کرد با شمشیرِ شعرش، دادِ اعدا را بلند یادِ جد بی‌سرِ خود کرد، در آن بزم شوم خیزران انگار می‌شد، بر لب آقا بلند اهل‌ِبیتش را نیاوردند همراهش ،ولی یاد کرد از دستِ شومی که، شد آنها را بلند چشمِ هیزِ سرخ مویی، بیشتر از نیزه‌ها تا ابد کرده، صدای آل طاها را بلند ✍ دی ماه۱۴۰۳ .
. از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید هزار فیض، هزاران جواب را ببرید دعای گوشه نشینان بلا بگرداند دعای حضرت عالیجناب را ببرید نگاه سامره‌ایِ امامِ ما کافی است اگر به حشر بگویند  عذاب را ببرید قسم به نورِ جبینش که در حضورِ امام نیاز نیست به غیر، آفتاب را ببرید برای هر گره‌ی خود  برای هر بن‌بست هزار چاره‌‌ی دور از حساب را ببرید من آن خسم که به دستان سیل می‌گردم به آن حرم منِ خانه خراب را ببرید   میانِ کوچه امامم نفس نفس می‌زد حیا کنید  زِ دستش طناب را ببرید امام و بزم حرام و چرا نمی‌گویند که از مقابل آقا شراب را ببرید حکیمه خواهر او دید دست و پا زدنش کنار او پسری دل کباب را ببرید صدا زدند برای تنِ مبارک او گل و گلاب و کفنهای ناب را ببرید میان کرببلا خواهری صدا می‌زد که هلهله نکنید، اضطراب را ببرید اگر به مرکب خود می‌دهید حرفی نیست دو جرعه هم سوی گودال آب را ببرید از آنطرف سرِ اصغر به نیزه می‌آید از این طرف روی ناقه رُباب را ببرید ۱۴۰۳/۱۰/۱۵✍ .