eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. سومین روز ماه فروردین دیده ام خیس گشته بی تابم یاد داغ سه ساله افتادم یاد لبهای تشنه ی آبم یاد پاهای پاره پاره ز خار یاد اشک نگاه مهتابم یاد کتف شکسته از نیزه یاد چشمان خیس و بیخوابم یاد گیسوی آتش افتاده یاد بابا بیا و دریابم یاد سیلی به صورتی چون ماه یاد زخم گلوی اربابم... ✍محمد حبیب زاده ۴۰۱/۱/۳ ................‌.....‌ . مینویسم تو را بهانه ی عشق بهترین لحن عاشقانه ی عشق تو الفبای عاشقی هستی متن زیباترین ترانه ی عشق غزل شادی ابوفاضل روشن از تو دل کرانه عشق تپش قلب شبه پیغمبر پر و بال کبوترانه عشق ای تجلی حضرت زهرا رونق و روح آشیانه عشق سر در قلب تو نوشته حسین نام تو حک شده به خانه ی عشق از تو گفتن چقدر شیرین است حرمت آرزوی دیرین است... ✍محمد حبیب زاده ۴۰۱/۱/۶ . .......................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. یادواره ی السلام علیک یا بنت الحسین رقیه علیهاالسلام امّ اسحاق ای وجودت بحر، گوهر زاده ای یک به یک هر حُسن ایزد را تو مظهر زاده ای آسمان عرش را خورشید انور زاده ای بر حسین بن علی گویی که مادر زاده ای خُلقاً و خَلقاً شبیه حضرت زهراست او هم علی هم مجتبی' هم زینب کبراست او باز بر روی زمین عرشی فراهم آمده در میان صدهزاران حور ،مریم آمده گوئیا در ماه شعبان دخت خاتم آمده حضرت زهرای ارباب ِدو عالم آمده باز در بیت علی دردانه ای دیگر رسید بر مجانین حسین بن علی سرور رسید بر روی بال ملائک او قدم بگذاشته از دل ارباب، صدها بار غم برداشته هرملک بر پای او یک دشت بوسه کاشته گوئیا او از ازل در قلب ها جا داشته در زمانی که خدا آب و گِل ما را سرشت بر دل ما نوکران نام رقیه را نوشت شد برای خاندان فاطمه نور دو عین جذبه ی زهرایی او برده دل از زینبین نیست بابایی تر از او در تمام عالمین شد شبیه اکبر وعبّاس او باب الحسین گر حسین بن علی باب الَّه دنیا شده او شده باب حسین و بر همه مأوا شده آمده آن که جهان بر درگهش سائل شده دست های کوچکش حلال هر مشکل شده در حقیقت هر که مجنونش شود عاقل شده با وجود او قیام کربلا کامل شده آمد و بر آل حیدر معدن احساس شد مأمن او شانه های حضرت عبّاس شد مادحش از وصف خُلق احسنش درمانده است عاجز از مدحش شده ،در سطر اول مانده است نام خود را نوکرش کلب الرقیه خوانده است غیر از او هر عشق دیگر را ز قلبش رانده است از شروط اصلی شیعه شدن شد حبّ او می دهد بر شیعیان، نام نکویش آبرو هر کسی از او مدد بگرفت او شد ناصرش حق دهیدش گر که شد قاصر ز وصفش شاعرش می شود مشمول رحمت هرکه گردد زائرش نطفه اش ناپاک بوده هر که باشد منکرش لعن بر هر کس که باشد منکرش جایز شده چون که کفر منکران او به حق بارز شده می شود او کوه صبری روبه روی هر جفا حاصل عزمش شود ویرانی شام بلا می دهد جان تا بماند نهضت کرب وبلا زیر دِین ِ لطف و ایثارش رود دین خدا اشک هایش می شود در شام و کوفه لشکرش می شود پیروز ِ هر میدان ،حیای معجرش در میان شادی ِمیلاد او غم آمده بر نگاه نوکرانش اشک ماتم آمده باز گویا سوّم ماه محرم آمده مقدم او مجلس روضه فراهم آمده وای از روزی که مهمانش سر بابا شود از جراحت های سر،چشمان او دریا شود چشم هایش خیره بر رگ های حنجر می شود دست های او انیس جای خنجر می شود زخم لب های پدر با اشک او تر می شود آخرش از داغ روی داغ پرپر می شود می زند او بوسه بر زخم عمیق خیزران می شود او هم شبیه باغبان ِخود خزان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. سلام‌الله‌علیها درقاب سحرجلوه مهتاب مبارک پیداشدن گوهرنایاب مبارک برعرش خداسوره کوثربنویسید میلادعزیزدل ارباب مبارک ✍ .
. شیرین زبانم و گل خوشبوی زینبم من زینب سه ساله ، سخن گوی زینبم موسی کجاست تا که ببیند کلیم را؟ هم صحبت خدایم و همسوی زینبم من سِرّ کربلایم و زهرای خیمه ام در جای جای قافله نیروی زینبم در هاله ای ز نور مقامم نهفته است خود ماه کاروانم و مه روی زینبم خواب مقدّسم همه را ریخته بهم رؤیای صادقی ز تکاپوی زینبم ویرانه را به یک سحر آباد کرده ام در شام غم پیمبری از کوی زینبم تاثیر ناله های مرا عمه دیده است من قاتل یزیدم و بازوی زینبم از بس به گریه جلب توجّه نموده ام من باعث جراحت ابروی زینبم من نازدانۀ پدری سر بریده ام دردانه ای یتیمم و بانوی زینبم گیسوی من ز هول قیامت سپید شد پیر سه ساله ، خون جگرِ موی زینبم با تازیانه این بدنم خو گرفته است از گوشه خرابه پرستوی زینبم یاس کبود قافله ام مثل مادرم حور بهشت فاطمه ، مینوی زینبم در اوج ابتلا بخدا عبد خالصم خود کعبه الرزیه و دلجوی زینبم من زیر دین معجر پاره نمی روم با دست خویش پوشش گیسوی زینبم من زیر بار سلطۀ ظالم نمی روم پروردۀ حسینم و حقگوی زینبم گر تا ابد مقابل طاغوت فاتحم شاگرد عمّه جانم و رهجوی زینبم با دست بسته هر گره بسته وا کنم باب الحوائج دل نیکوی زینبم ✍ .
. عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود بَسکه می‌ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود   باز هنگامه‌یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است  - چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد - لاله شوریده‌یِ هر لحظه‌ی دیدارش بود ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود مِهر همسایه‌یِ دیوار به دیوارش بود خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد - موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت اولین آینه‌یِ جاریِ کوثر آمد دومین فاطمه‌یِ خانه‌ی حیدر آمد - آسمان از قدمش تا که شکوفا می‌شد عشق شیرازه‌ی هر واژه‌ی دنیا می‌شد هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می‌شد عالم از یاس‌ترین عطر مسیحا می‌شد باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود لحظه‌ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود - کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت - نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری بینِ منظومه‌ی خورشیدیِ دل جا داری زیرِ پا وسعتِ شش گوشه‌ی دنیا داری که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است - حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت پایِ پُر آبله‌اش با تنِ تبدارش سوخت از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید از همان فاصله‌یِ دور لبش را بوسید (حسن لطفی) ✍ .
. خبر میاد از آسمونا امشب انگار دوباره یه دْرِ ناب اومد مدینه رخت نو بازم تنش کرد دُر دونه ی حضرت ارباب اومد ملائکه میون عرش اعلی از شادمانی همه دف میزنن نازِ قدومِ نو رسیده امشب بهشتیا انگاری کف میزنن یک خبره تازه و دستِ اول رویِ لبه جن وملک امشبه دختره زیبای حسین زهرا(س) شبیهِ بچگی های زینبه دختره ناز دونه ی ارباب ما خیلی شبیهِ حضرته مادره زیر پاهاش انگاری جا لبای گل بوسه های علیِ اکبره لباسش و از تو بهشت اوردن رسیده لحظه های ناب و حساس آروم آروم دُر دونه رو اوردن قنداقه ش و دادن به دست عباس(ع) عمو حسن قند تو دلش آب میشه تو دامِ دردونه دلش اسیره ستاره ها همه میان تماشا رقیه رو وقتی بغل میگیره خلاصه که خیلی عزیزی بی بی تو قلب عاشقاس همیشه جاتون خودت میدونی که ما سینه زنات دیونه تیم بی بی رقیه خاتون تویی کریمه و منم گداتم دستای کوچیکت و بی بی عشقه همه میدونن که دلم اسیره حریم دو تا بانوی دمشقه امشب بده از سر لطف و کرم به نوکرا و همه سینه زنا برات یک زیارتیِ نجف سامرا، کاظمین و کرببلا ✍ ‌
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. یادواره بر شهـر مدینه نور می پاشد ماه از مقدم او خنده به لب دارد شاه آمد کـه گـره گشــای عالم باشد خاتون سـه ساله ی ابـا عبـدالله .
. شبم صبح و صبحم پر از نورهاست         دلم مست ومستی پرازشورهاست  کلیم دلم را به دریا زدم شدم نوح و درباورم طورهاست به دریای طوفانی معجزه  عصا بهترین پاروی کورهاست عصایم فقط عشق بی انتهاست     همان عشق پاکی که از دورهاست مراسجده باید کند هرچه مست    جنون درتب و خون مغرور هاست سه پلّه مرا تاخدا مانده است     سرم تشنه ی دار منصور هاست چه می بینم این بار روی زمین     مدینه چرا مرکز حور هاست؟ همه در تعجّب همه در سکوت     زمین ازفلک غرق مأمورهاست سلیمان شهر مدینه به تخت     به دور وبرش ازملک مورهاست صلا می رسد رجعت کوثر است      قیامی پراز نفخه ی صورهاست قیامت بپا شد بگو باهمه رقّیه رسیده است یافاطمه همه مست و درعین ناباوری          شده خیره بر روی این کوثری که آمد زآفاق و ازموعدش         جلوتر نموده بپا نموده محشری درخشان چو درّ نجف از صدف      زنسل علی آمده گوهری تمام آئینه کرده زهرا ظهور      در این چهره ی نازتر ازپری مگو لعل و گوهر به این نور کل    مشو رد زمدحش چنین سرسری خدا با جمالش برای ملک زده در زمین قبله ی دیگری دراین خانواده همه شاخص اند    ولی کس ندیده چنین دختری کسی مثل او کی به یک نیم خند     زبابای خود می کند دلبری به دستان بابا بود دیدنی    ندیده کسی اینچنین منظری ابالفضل زیبا تر از قبل شد     چوزد بوسه براین رخ مادری قیامت بپا شد بگو باهمه رقّیه رسیده است یافاطمه سه ساله ولی راه صد ساله رفت     چه شیدا چه زیبا چه خوش، واله رفت گل از خجلت او شد عمرش قلیل     بهار حقیقی هرساله رفت سفید آمد و یاس خوش رنگ بود    ولی حیف شد مثل آلاله رفت کبوتر شد و ماهی رود بود      بمیرم که بی پّر وبی باله رفت ستاره شد و یکدفه مثل برق    درآن تیرگی شب ضاله رفت دلیل کم چشم کم سوش شد   زبسکه زهر دیده اش ژاله رفت وگرنه که سیلی امانش نداد    که ازحنجرش قدرت ناله رفت چه زجری کشید آنشب ازدست زجر    از آن مشت از صورتش هاله رفت تمام تنش بسکه خون مرده بود     که هوش از سر شخص غساله رفت فقط با تیمّم بدون کفن    تن آسمان زیر یک چاله رفت قیامت بپا شد بگو باهمه رقّیه رسیده است یافاطمه ✍ یادواره .
هدایت شده از نوای مقتل
با عرض تبریک به مناسبت ولادت حضرت رقیه س 🥀🥀 برای دیدن موالید روی هشتک زیر بزنید 🥀🌹🥀🌸🌺 کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal 🌱🌴🌱
. یادواره 💢 تبریک بگو رقیه خاتون آمد 💢 درکوچه ی خاندان تردد باشد از فوج ملائک ؛ آمد و شد باشد امروز گل از گل حسینی بشکفت در خانه ی او جشن تولد باشد ♦️♦️ آن روی چوماه را تماشا می کرد صد غنچه ی تنگ دل؛ شکوفا می کرد خورشید ؛ رخی چو ماه را می بوسید با بوسه واشک ؛ یاد زهرا می کرد ♦️♦️ آمد که حسین ؛ غم فراموش کند جادر بروروی دوش وآغوش کند گیریم که در جشن بیاید مولود کو؟ آن نفسی که شمع ؛ خاموش کند ♦️♦️ امشب به چمن گلی شکوفا دارم این طفل؛ رقیه نیست زهردارم گر مانم واو کنار من خواهم گفت من همچو نبی ام ابیها دارم ♦️♦️ درچشم حسین ؛ازهمه کس ناز تر است از سرو؛ نهال او سرافراز تر است بستنداگر چه دست اورااما دستش به کرم ؛ ازهمه کس باز تر است ♦️♦️ تکبیر؛ ز کعبه با اذان خواهد گفت تبریک؛ زمین وآسمان خواهد گفت لب های ندیده خنده ؛ خواهد خندید مهدی به رقیه ؛ عمه جان خواهد گفت ✅استاد علی انسانی✍ ♦️♦️ عطرش که رسید از همه هوش گرفت گلبوسه حسین از سر و روش گرفت گویا که نبی فاطمه را کرد بغل اکبر چو رقیه را در آغوش گرفت ✅عبدالزهرا ✍ ♦️♦️ خورشید ز پشت ابر بیرون آمد در جلوه دوباره ماه گردون آمد با دسته گل برو به پابوس حسین تبریک بگو رقیه خاتون آمد ♦️♦️ این طفل سرور قلب ثارالله است آیینه فاطمه سلام الله است وقتی که در آغوش حسین است انگار.... زهرا به روی دست رسول الله است ♦️♦️ ریحانه ریحانه زهرا آمد دردانه دردانه طاها آمد می دید اگر خدیجه روی او را میگفت که فاطمه به دنیا آمد ✅عبدالحسین ✍ ♦️♦️ در چهرهء خود هیبت زهرا دارد بر دوش ابالفضل علی جا دارد با این که سه ساله است مانند عمو در دادن حاجت ید طولا دارد ✅مهدی مقیمی ✍ ♦️♦️ آنروز که احرام تمتع می بست برشانه ی عرشیه ی عباس نشست با آنکه سه سال بیشتر جلوه نکرد گفتند که فاطمه است دیدند که هست سلام_الله .
. میلاد ( یادواره ) حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌‌ انگار به یکباره خدایی شده قلبم با لطفِ خدا کرب‌وبلایی شده قلبم هر چند که سودازده‌یِ خاکِ دمشقم بین‌الحرمینی‌ام و سرگشته‌یِ عشقم ارباب به وَجد آمده از آمدنِ تو بر رویِ لبِ عرش نشسته سخنِ تو دردانه‌یِ اربابِ کرم قبله‌یِ دلها آئینه‌یِ قد قامتی و عصمتِ زهرا تو آمدی و لرزه شده سهمِ اُمیّه عالم متوسّل شده بر اسمِ رقیّه با یک نظرِ تو گِره وا می‌شود از کار تو معنیِ فتحی به رویِ دوشِ علمدار شد عرشِ خدا سائل‌‌ و مدّاحِ سه‌ساله عیدیِ شبِ جشنِ تو امضایِ حواله تو فاطمه‌یِ خانه‌یِ شاهِ دلِ مایی سرمایه‌یِ نابِ حرمِ کرب‌وبلایی در مردمکِ چشمِ تو پیداست برادر هر ضربه‌یِ قلبِ تو مدد یا علی‌اکبر هم‌بازیِ روز و شبِ نوزادِ ربابی تصویرِ رخِ فاطمه در پنجه‌یِ قابی تو کوثری و کلِّ کلامِ تو سه آیه تو فاطمی و دشمنِ تو نیش و کنایه در ظاهر اگر کوچکی و کودک و کم‌سن در واقع بزرگی و خدا مَنظر و باطن ای دخترِ خورشیدِ غم و مظهرِ روضه دلواپسیِ ابرِ‌‌ بهارِ سرِ نیزه تو گم شدی و نیزه فرو رفت به غم‌ها پیدا شدی امّا نَه رقیّه ..... خودِ زهرا صورت شده نیلی و تنت خسته و زخمی این زجر ندارد به خدا ذرّه‌یِ رحمی دق کردنِ تو درسِ خداییِ ولایت چون عمّه‌یِ سادات ظهور است دعایت یادواره ✍ .