.
#امام_سجاد
#مثنوی
غم از نگاهت در زمین و آسمان جاری است
رودی خروشان از دلت تا بیکران جاری است
این غم شبیه هیچ اندوه مجسم نیست
جز اشک بر زخم دلت انگار مرهم نیست
پشت حجاب اشک دریایی ز غم داری
دریا نه، اقیانوسی از غم های بسیاری
ای یادگار داغ های تا ابد تازه
ایوب صبرش نیست با صبرت هم اندازه
مانده است روی خاطراتت ردِّ پای زخم
با گریه گُل می کرد هر زخمی به جای زخم
روضه نیازی نیست چشمات ترت گویاست
آه پریشان تو مقتل خوان عاشوراست
در ساحت ابری و رمز آلود چشمانت
می سوخت در دریای آتش رود چشمانت
آن غم که از روح و تن تو سر درآوردست
داغ است و زخم است و کران تا بیکران دردست
زخم عمیقی که دلت را تا ابد سوزاند
درد غریبی که ستون عرش را لرزاند
داغی که هم اندازه ی تاریخ عاشوراست
اشکی که اقیانوس بغض ماتم دریاست
ای سجده هایت زینت سجاده ها سجاد
شد عالمی از خط به خطِّ خطبه ات آباد
با خطبه ات شد تازه تاریخ غزل آغاز
صدها قصیده سوگوارِ این غزل شد باز
آرایه ها با آیه آیه خطبه ات گل کرد
تاریخ شاعر شد چو با نامت تغزل کرد
آری کران تا بیکران غم در دلت میزیست
اما نفهمیدند غافل هاکه آن غم چیست
بردار پرده پرده از پنهانِ هر رازت
تا که بسوزاند جهان را سوز آوازت
کشتی اگر پهلو گرفته روز عاشورا
با موج طوفان تو راه افتاده در دریا
در آیه آیه مُصحفت آیینه کاری هاست
در خط به خط خطبه هایت رستگاری هاست
کرب و بلا جغرافیای عشق در دنیاست
بعد تو تاریخ، انتشار روز عاشوراست
هم کوفه را با خطبه ات بی آبرو کردی
هم شام را با ذوالفقارت زیر رو کردی
شاهی ولی هم سفره با خیلِ گدایانی
از تو به عالم میرسد رزق فراوانی
تنها و تنها غربت یک روضه ات کافی است
بر آن دلی که بر مداوایش امیدی نیست
بیمارِ حکم مصلحت بودی اگر یک چند
بیمارها با نام تو دنبال درمانند
خاموش باد آن دیده که در روضه ات تر نیست
آنکه سر سوزن نفهمیده امامش کیست
هر کس به دام عشقت افتاده است آزاد است
شاها، اسیرت در دو عالم خانه آباد است
فتح الفتوح تو زمان کوفه و شام است
بر قلب تو زخم زبان کوفه و شام است
با یاد آن شاهی که روی خاکها افتاد
خاکی است سنگ مرقدت یا ایها السجاد
#منصوره_محمدی_مزینان ✍
.
.
#حضرت_رقیه
#امام_زمان
┈••✾••✾••✾••┈
سلام حضـــرت بــاران ! ظهور کن آقا
سلام طلعت رخـــشان ! ظهور کن آقا
جهان بدون تو آقا ، پراز بلا شده است
چه چشمـــها شده گریان ظهور کن آقا
اســیر ظلمت دنیـــای بی وفا شده ایم
پناه و منـــجی انســان ، ظهور کن آقا
درانتظار تو مولا ، شکسته تر شده ایم
رسیـده عمر ، به پایان ، ظهور کن آقا
محـــرم آمده و باز بیـــقرار تو ایم
قــرار قلب پریشـــان ، ظهور کن آقا
دوباره راهیِ شــام بلا شـده ، دل من
کنـــار دخــــتر نــالان ، ظهور کن آقا
شب است و دختری از انتظار می گرید
بریده از غـــم هجـــران ، ظهور کن آقا
صـــدای ناله ی یاس از خـرابه می آید
ســـری گرفته به دامان ، ظهور کن آقا
به رأس جَدِ غریبت ، دوباره در دل شب
خرابه گشــته چــراغان ظهور کن آقا
#رقیه_سعیدی(کیمیا)✍
................
❃﷽❃
#امام_زمان_عج
#شب_سوم_محرم
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
قلبــــم گواهی می دهد دلدار می آید
تسکیـــن قلب دختری غمحوار می آید
هرجا که بزم غم به نام عمه جان باشد
صــاحب عزا با گریه ای خونبار می آید
آن طالب خون خدا بر انتقــامی سخت
با ذوالفقــــار حیــــدر کـــرّار می آید
با اینکه می دانیم سخت است انتظارش
اما یقیــــن داریـم روزی یار می آید
در انتــــظار یار ، باید خــون دل باشد
با انتــــظار واقعــــی دلـــدار می آید
باید بیـــاموزیم اصــــرار از رقیه ، چون
دانســت بابا ، با کمــــی اصـــرار می آید
تاریکی شب بود ، اما خوب می دانست
خورشید در این شــامگاه تار می آید
تعبیـــر شد خواب رقیـه ، دید بابایش
با ســر ، برای آخــــرین دیدار می آید
از بس شبــیه مادرش زهرا شده ، گویا
بانویی از بیـــن در و دیــوار می آید
آهنگ تشییـــع شـــبانه از مدینـه تا
ویرانســــرا تکـرار در تکـرار می آید
از کاروان جــاماند ،اما اربعــین هر سال
همـــراه صــدها دستــــهٔ زوّار می آید
مثل رقیــــه در سرم ، شور حرم دارم
با او که باشم راههـــا همـوار می آید
باید به خاتون سه ساله عرض حاجت برد
هر جا که بر ما کارها ، دشوار می آید
هرکس که خاک درگهش شد"کیمیا“ گردد
اعجـــازها از خــاک این دربار می آید
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
.
..............
.
#امام_سجاد علیه السلام
مثل من هیچکس در این عالم
وسط شعلهها امام نشد
در شروع امامتش چون من
اینقدر دورش ازدحام نشد
لشکری از مغیره میآمد
خیمه غارت شد و در آتش سوخت
غیر زهرا به هیچ معصومی
اینقدر گرم، احترام نشد
روضه از این شدیدتر هم هست؟
لحظهای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من اما
خواستم پا شوم ز جام، ... نشد
به لب تشنهی علیاصغر
به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز هیچ شمشیری
اینقدر تشنه در نیام نشد
رفتن شاهزادهای چون من
به اسیری به یک طرف اما
در سفر اینقدر غل و زنجیر
گردن بنده و غلام نشد
آهِ زینب و صیحهی شلاق
تا شنیدم، ... از اسب با زنجیر
خویش را بر زمین زدم اما
باز هم آن صدا تمام نشد
آه! زینب کجا و بزم یزید
او کجا و جواب ابن زیاد
باز هم صد هزار مرتبه شکر
اینکه با شمر همکلام نشد
این چهلسال گریهام شاید
از همان روز اربعین باشد
هر قدر عمه سعی کرد صبور
به حسینش کند سلام نشد
دیدم از زیر چادرش زینب
گفت طوری که نشنود عباس
رنجها دیدهام حسین! اما
هیچجایی شبیه شام نشد
#قاسم_صرافان ✍
.
.
#امام_سجاد
السلام علیک یا سید الساجدین
در کرببلا اگر چه تبدار شدی
آماده برای رزم و پیکار شدی
تا آن که پیام کربلا زنده کنی
با عمه ی سادات علمدار شدی
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#غزل مصیبت
#شهادت_امام_سجاد علیه السلام
یک عمر به یادِ غمِ سر آه کشیدم
خوردم چقدَر خونِ جگر اه کشیدم
هر لحظه به یادِ حرمت روضه گرفتم
در خانه وُ در کوی وُ گذر آه کشیدم
یادِ تنِ صد تکّهیِ تکبیر که چیدی .…
بر رویِ عبایت تو پدر آه کشیدم
یادِ بدنی که سـمِ اسبان به همَش ریخت
با ضجّه وُ دو دیدهیِ تر آه کشیدم
اِی وای از این حرمله خون بر دلِ ما کرد
آه از اثرِ تیرِ سهپر آه کشیدم
مشک ُو عَلم وُ دست ُو بدن مانده رویِ خاک
شد پخش وُ پراکنده قمر آه کشیدم
از خنجرِ کندی گِله کردم که بریده
سر را چه بد از جسمِ پدر آه کشیدم
کابوسِ شبم نعلِ جدیدِ سمِ مرکب
نوشیدهام از آب اگر آه کشیدم
گفتند عوض میشود این حال و هوایت
حالا برو چندی به سفر آه کشیدم
بازار نرفتم مگر اینکه بزنم زار
با دیدنِ معجر گلِ سر آه کشیدم
از کوفه بدم آمده است شام نگویید
من منتظرم جایِ نظر آه کشیدم
#غزل_مصیبت #شهادت
#امام_سجاد علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.
◾
زبانحال حضرت #امام_سجاد(ع)
یادم نمیرود به حرم ذکر آب آب
هماشکشیرخوارهوهم ناله رباب
یادم نمیرود که سه شعبه چها نمود
از تیرحرمله که شده کودکی بخواب
یادم نمیرود که علم واژگون شده
چشمیکنارعلقمه تاغرقه خون شده
یادم نمیرود که علمدار کشته شد
درپیشچشم عمهی ما لالهگون شده
یاد نمیرود که ز مرکب علی فتاد
جدم به روی صورت او صورتش نهاد
یادم نمیرود که تنش پاره پاره شد
عمه رسید و بر تن او جان تازه داد
یادم نمیرود که گل مجتبی چهشد
جسمشبهخاک تیرهی کرببلاچهشد
یادمنمیرودکهچسان سینهاش شکست
اهلا منالعسل ز جفا در بلا چه شد
یادم نمیرود که به گودال قتلگاه
عمه رسید و ناله زنان گفته آه آه
یادم نمیرود زقفا سر بریده شد
از تله زینبیه همه چشم در نگاه
یادم نمیرود که چگونه ز کین شکست
با پای چکمه شمر به عرش خدا نشست
یادم نمیرود که سری تا به نیزه شد
غارت شدهست پیکر و انگشتری ز دست
یادم نمیرود که به کوفه چها شدهست
سرهایهرشهیدبهروی نیزههاشدهست
یادم نمیرود که سر شیرخواره هم
بر روی نیزه از ستم اشقیا شدهست
یادم نمیرود که به سر سنگ کین زدند
از روی ناقله عمهی ما را زمین زدند
یادم نمیرود که به سر آتشم فتاد
از روی بام شراره به حبلالمتین زدند
یادم نمیرودکه به بزم شراب بود
راس بریدهکهبهخونش خضاببود
یادم نمیرود بهلبش چوب میزدند
آیا سزایناطقهاش این جواب بود
#مرتضی_محمودپور ✍
#شهادت_امام_سجاد
.
.
#امام_سجاد علیه السلام
بودی علی شبیه علی مقتدا شدی
با درد خو گرفته و دار الشفا شدی
در کارزار واقعه ی تلخ کربلا
از شاهدان غربت خون خدا شدی
از حمله ی حرامی و از غارت خیام
تا شاهد اسارت و صاحب عزا شدی
در بند تب اسیر و در آن بحر سرخ گون
تا ناخدای کشتی غرق بلا شدی
از کوفه تا به شام،چهل روزِ سیل غم
هر ثانیه به درد و غمی مبتلا شدی
با خطبه ها و هم قدم زینب علی
روشنگر حقایق کرب و بلا شدی
خون گریه ها و داغ چهل سال آزگار
شد جاودان و بانی این روضه ها شدی
زین العباد گشته ای از کثرت دعا
با سیل گریه خامس اهل بکا شدی
بودی شهید زنده ی دشت بلا ولی
مسموم زهر گشتی و حاجت روا شدی
چون مجتبی (ع)و باقر(ع) و صادق(ع) ،امام عشق
بی بارگاه و گنبد و صحن و سرا شدی...
#محمدجواد_منوچهری✍
#یا_سید_الساجدین_علیه_السلام
.
.
#امام_سجاد علیه السلام
ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بن الحسین
وی تنت روح مجسّم یا علیّ بن الحسین
ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل
بر تن حوّا و آدم یا علیّ بن الحسین
ای مناجات شبت در آسمان بخشیده روح
بر تن عیسی بن مریم یا علیّ بن الحسین
صفحه صفحه سیر کردم در کلامت یافتم
مصحفی زآیات محکم یا علیّ بن الحسین
مصحف نورانیت تنها زبور اهل بیت
خود زصد داود اعلم یا علیّ بن الحسین
میتواند با دل مرده کند کار مسیح
هر که از مدحت زند دم یا علیّ بن الحسین
آسمان هشت مهری و مهِ سه آسمان
دُرّ سه، بی انتهایم یا علیّ بن الحسین
آدم و جنّ و ملک، حور و پری هر صبح و شام
مدحتت خوانند با هم یا علیّ بن الحسین
نجل مکّه، پور طاها، زاده ی سعی و صفا
جان کعبه قلب زمزم یا علیّ بن الحسین
گر دو عالم را به یک سائل ببخشی از کرم
پیش احسانت بود کم یا علیّ بن الحسین
آفرینش از همان آغاز سیرِ خویش را
کرده با ذکرت منظّم یا علیّ بن الحسین
جنّت رویت پر از گل بوسۀ خون خدا
باغ حسنت سبز و خرّم یا علیّ بن الحسین
بعد تسبیح الهی ذکر خلقت مدح توست
از زمین تا عرش اعظم یا علیّ بن الحسین
روح، خود را تا نسازد مُحرم میقات نور
نیست در کوی تو مُحرم یا علیّ بن الحسین
از ملک بگرفته تا جنّ و بشر تا وحش و طیر
سائل کوی تو، من هم یا علیّ بن الحسین
هشت فرزندت چو شخص حضرتت والامقام
خود چو آبائت مکرّم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم تا زمین بوس غلامانت شوم
قد کنم چون آسمان خم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم تا قیامت عمر گیرم از خدا
هر دم از مدحت زنم دم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم ناقه ت در کوچه های شهر شام
پا گذارد روی چشمم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم سیل سیل و بحر بحر و موج موج
بر تو ریزم اشگ ماتم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم با سرشک دیده در بازار شام
خون زساق پات شویم یا علیّ بن الحسین
هیچکس نشنیده گردد بر جراحات بدن
حلقه ی زنجیر مرهم یا علیّ بن الحسین
هیچکس نشنیده شادیّ و دف و چنگ و رباب
دور توحید مجسّم یا علیّ بن الحسین
هیچکس نشنیده جای لاله بر مهمان کنند
خار و خاکستر فراهم یا علیّ بن الحسین
با که گویم شامیان آتش به فرقت ریختند
جای عرض خیر مقدم یا علیّ بن الحسین
با عزای تو مدینه گشت یکسر کربلا
تازه شد داغ محرّم یا علیّ بن الحسین
داغ هجده یوسفت بر لاله ی دل بس نبود
سوختی از آتش سَم یا علیّ بن الحسین
آنچه با تو در مسیر شام شد غیر از خدا
کس نمی داند مسلّم یا علیّ بن الحسین
#حاج_غلامرضا_سازگار ✍
#شهادت_امام_سجاد
...........
روضه دارد در دل محراب،زین العابدین
نیمه های شب ندارد تاب،زین العابدین
هر محرّم سفره داریمیکند در منزلش
مجلسی دارد چه با آداب،زین العابدین
می کند اطعامِ ایتام و مساکین نیمه شب
مثل حیدر شب ندارد خواب،زین العابدین
اشک می ریزد کنار سفره ی افطاری اش
تا که می خواهد بنوشد آب،زین العابدین
در غم اصغر که با خون خودش سیراب شد
می شود با اشک خود سیراب،زین العابدین
در عزای خواهری با پای پر از آبله
هست قلبش دائماََ بی تاب،زین العابدین
آب آیا می دهی قربانی ات را قبل ذبح؟
پرسشی که دارد از قصاب،زین العابدین
اشک می ریزد برای غربت شیب الخضیب
وقت سجده در دل محراب،زینالعابدین
#امام_سجاد
#عباس_گودرزی✍
.
.
#اربعین
#امام_زین_العابدین
الا ای ملقب به زین العباد
سلام خدا بر روان تو باد
سلام شهیدان عالم مدام
به روح شما ای امام همام
تو آن پارسایی که در زهد و دین
لقب یافتی زینت عابدین
عبادت ز زهد تو جان یافته
به پای تو سجاده انداخته
به وصفت قلم گفت این زمزمه
نسب داری از حیدر و فاطمه
و جدت پیمبر حسینت پدر
و مادر به شهبانویی مفتخر
چنان در عبادت به تاب و تبی
که تاب و توان تن زینبی
به تب سوختی گرچه در خیمه گاه
به زینب تو بودی تو پشت و پناه
وزان زندگانی بس ساده ات
گرفت آبرو مهر و سجاده ات
به دنیا و عقبی یکی راه راست
خم ابروی چون هلال شماست
به وصف تو فرمود اله مبین
چو زین العباد و سپس نقطه چین
ملائک به تحسین بپرداختند
و سجادیه در سما ساختند
من و مدحت شاه عالیجناب؟
من و مدحت زاده ی بوتراب؟
من آنم که از عشقتان زنده ام
موالی درگاهم و بنده ام
مرا چون شمایید بود و نبود
سرودم به مدح شما این سرود
که مدحت گری چون شما را سزاست
چه گویم که مداح مدحت خداست
قلم بود سرمست مدحت گری
به رسم و ره و شیوه ی نوکری
چو دلگیر شد آسمان و زمین
قلم شد روایتگر اربعین
به ناگه سیه پوشتان خامه شد
چو شد اربعین شعر غمنامه شد
قلم زد قدم در صراط جنون
برآمد ز صحرای غم بوی خون
به قلب قلم غم بزد نیشتر
ز داغ شما شعله زد بیشتر
ز خون صفحه رنگین شد و شعله ور
قلم شد ز داغ شما نوحه گر
به دوشش لوای عزا برگرفت
سرودن ز غمنامه از سر گرفت
سرود از چهل روز و شب بی کسی
چهل روز و شب هول و دلواپسی
چهل روز دوری دیدار یار
به همراه هفتاد و دو سربدار
چهل روز سر های دور از بدن
بدن های دور از سرِ بی کفن
چهل روز و شب روی نی بی قرار
سر پاک هفتاد و دو نی سوار
چهل منزل و راس پاک حسین
چهل منزل و شیون و شور و شین
چهل منزل و راس پاک عمو
که بر نیزه میبرد آن را عدو
چهل منزل و ماتم و درد و غم
چهل منزل و جور و ظلم و ستم
چهل منزل و سختی قافله
چهل منزل و خنده ی حرمله
چهل منزل همراه شمر و سنان
چهل منزل و خولی و ناکسان
چهل منزل و دشمن و هلهله
به گردن به بازو و پا سلسه
چهل روز با خار ها در ستوه
چهل روز آواره در دشت و کوه
چهل منزل و سختیِ در طناب
نظاره گر اشک های رباب
چهل منزل و همره ساربان
که میداد انگشتری را نشان
چه تهدید هایی به خنجرکشی
چهل منزل و ترس معجر کشی
چهل منزل و سختی و رنج و زجر
نظاره گر روی منحوس زجر
چهل منزل همراه با کودکان
اسیری برفتند جمله زنان
چهل منزل با پای پر آبله
دویدند آنان پی قافله
چهل روز غم در گلو کاشتن
به راس شهیدان نظر داشتن
ز یک چشمت اشک و دگر خون پاک
بریزد ز داغ شهیدان به خاک
تورا کشت غم های در بین راه
نبودت غذایی به جز اشک و آه
چهل روز کردی تو این راه طی
به همراه شلاق و گه کعب نی
چهل روز بر ناقه ی بی جهاز
به همراه زینب به سوز و گداز
چهل منزل از داغ و غم سوختید
به هفتاد و دو سر نظر دوختید
چه گویم ز سختی در شهر شام
به خاکستر و سنگ از روی بام
چه کردند با آل خیر الانام
که فرمودی الشام الشام شام
ولی این نبُد آخر ماجرا
چه کردی تو ای پور خیر الوری
چو دیدی که آن کافر بی حیا
نشسته به منبر به جای شما
به روی اسیران نماید نظر
سخن میسراید ز فتح و ظفر
به سَبِّ علی چون گشوده دهان
و مدح یزید آورد بر زبان
به منبر نشستی تو ای بوالحسن
چنان خطبه خواندی به فوق سخن
منم پور مکه انا ابن المنا
منم پور زمزم انا ابن الصفا
به ما علم و صبر و سخاوت رواست
فصاحت شجاعت محبت سزاست
خدا در قلوب همه مومنین
نهاد حب آل علی این چنین
منم زاده ی حضرت مصطفی
که بُد عازم سدره المنتهی
منم زاده ی شاه بدر و حنین
عمویم حسن هست و بابم حسین
منم زاده و پور خیرالنسا
همان فاطمه دختر مصطفی
چو کردی ز زهرا تو مدحتگری
نمودی به مردم تو روشنگری
چنان خطبه خواندی به کاخ یزید
که عالم خطیبی مثالت ندید
چنان خطبه خواندی به شام بلا
که با خطبه ات زنده شد کربلا
چنان خطبه خواندی به نطق فصیح
که جان یافت در چرخ چارم مسیح
به بانگ حماسی و علم لدن
چه کردی تو در شام،کن فیکون؟
چه خطبه که چون ضربت ذوالفقار
زدی گردن دشمن نابکار
سخن بر لبت خنجری تیز شد
به قلب عدو رفت و خونریز شد
به مدح تو ای زینت عابدین
هزاران هزاران هزار آفرین
#امام_سجاد
#جواد_کریم_زاده
.
.
#مربع_ترکیب_بند
#امام_سجاد
السلام علیک یا سیدالساجدین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه دارد صدایت آقا جان
حُزن دارد نوایت آقا جان
دل ما مبتلایت آقا جان
جان عالم فدایت آقا جان
تا چهل سال گریه میباری
ای فدای چنین عزاداری
خاطرت از بلا چه محزون است
دلت از درد کربلا خون است
وصف داغت ز حرف بیرون است
چه بگویم که حال تو چون است
یادگار غیــــــــــور عاشورا
ای علمدار شور عاشورا
چشمهایت چه دیده آقا جان
به دلت غم رسیده آقا جان
شانهات غم کشیده آقا جان
عمه جانت خمیده آقا جان
بین غُل در اسارت و زنجیر
دشمنان را تو کردهای تحقیر
از غروب و بلا و دشنه بگو
از عطش از قتیل فتنه بگو
از شهید غریب تشنه بگو
از شهی که شده برهنه بگو
چه شد آقا که آشمان لرزید
خنجر شمر از کجا بُرّید
قاتل آمد به روی سینه نشست
خنجر کند و لبپری در دست
حرمتش را به زیر چکمه شکست
از قفا رگ به رگ کشید و گسست
ضربهها یک به یک که شد تکرار
سر جدا شدبه زحمت بسیار
غم بی حد و سینه طوفانی
تن روی خاک و دشمن جانی
با غضب مست در رجزخوانی
سر به دستش ز موی پیشانی
آمد از بین قتلگه بیرون
قتلگه نه، که لجّهای از خون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد
#زخم_دل 📚
#نصیر_حسنی خوشبخت✍
.
.
#امام_سجاد
السلام علیک یا سید الساجدین
حق جلوه ی نور خود به مرآت نمود
با قلب تو در سجده مناجات نمود
هنگام عبادتت خدا در عرشش
بر تو به فرشتگان مباهات نمود
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
با خطبه ی تو کاخ ستم ویران شد
از نعره ی حیدری تو طوفان شد
خورشید که روی نیزه قرآن می خواند
در تشت طلا کنارتان مهمان شد
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#شهادت_امام_سجاد
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند
گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند
کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند
روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند
من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند
خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند
هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند
من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند
استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند
#امام_حسین
#امام_سجاد
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#امام_سجاد(ع)
لب ، با طهارت میبَرَد نام شما را
نامی که داده آبرو ، سجاده ها را
سجاد یعنی تو؛ تویی که میتوان یافت
در سجده های هر نماز تو خدا را
جویند اهل معرفت، اهل شریعت
در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را
در هر فرازی از صحیفه میتوان دید
جمله به جمله، جلوه ی خوف و رجا را
زین العبادی و ملائک دست بوسَت
وقتی که بالا میبری دستِ دعا را
از کربلا تا شام تنها رنج دیدی
بعد از پدر نوشیده ای جام بلا را
ما وام دار خطبه ات در شام هستیم
شیعه یقیناً از تو دارد روضه ها را
##
درمانده ایم و دستمان پیشت دراز است
جز تو نمیپرسد کسی حال گدا را
قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی
مانند معماری که میسازد بنا را
#عباس_جواهری_رفیع✍
.