.
#شب_یازدهم
#شام_غریبان
#اسلام_مولایی ✍
آتش زدند لانه مرغ پریده را
نیلی نموده اند رخ محنت کشیده را
غارت ز دختران حرم هم،نگفتنی ست
شکوه کجا برند،غم گوش دریده را
از هر چه بود و هست بریدند دل را
دیدند به روی نیزه چو راس بریده را
چشمی که تا به حال قساوت ندیده بود
کاری فلک نمود که خون کرد دیده را
زینب کجا و اینهمه اندوه جانگداز
پرخون نموده اند دل قامت خمیده را
شلاق و کعب نی به همه آفتش رسید
گلچین ز ریشه کند،همه گلهای چیده را
کردند به تیغ و نیزه و سم ستورها
پاشیده بر زمین،تن در خون تپیده را
......................
#شب_یازدهم
#شام_غریبان_امام_حسین
غروب بود که آتش به خیمه ها افتاد
شراره از همه سو بین کربلا افتاد
غروب بود که دشمن برای غارت خویش
به جان خیمه طفلان بینوا افتاد
در آن کشاکش تاراج لشگر کوفه
نشان ضربه سیلی به روی ما افتاد
به خیمه ای که حریمش تمام قدسی بود
ز راه فتنه و بیداد دهر،پا افتاد
نگاه لشگر نامحرمان در آن آشوب
به سوی چهره ناموس کبریا افتاد
چه تازیانه که بر کودکان عدو میزد
چه حیف شد که علمدار،زماجداافتاد
برای بردن خلخال و معجر زنها
قیامتی به خدا بین نینوا افتاد
ز بعد کشتنت ای تشنه لب به یکباره
بلا به قلب جراحت دیده پربلا افتاد
تنی نماندازتو لحظه ای که میدیدم
تنت به ورطه شمشیر و نیزه ها افتاد
#اسلام_مولایی ✍
............
#عصر_عاشورا
پیش چشمان حرم کاش که غوغا نکنند
بهر تاراج حرم اینهمه بلوا نکنند
بر سر بردن خلخال ز پای طفلی
سرزده محشری از واهمه برپانکنند
چقدردخترلب تشنه مگر آب خورد؟
آب را منع ز دردانه ی طاها نکنند
بدن کودک ۶ ماهه مگر کوچک نیست؟
از زمین با سر سرنیزه که پیدانکنند؟
سرشش ماهه که اندازه یک سیب بود
به خداوند قسم،برسرنی جا نکنند
بدن بی سروبی دست وبدون پارا
لااقل پخش زمین دردل صحرانکنند
ازخدا شرم کنیدای سپه کوفه وشام
دختر شیر خدا را که تماشا نکنند
#اسلام_مولایی
.......................................
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
باز هم روز دهم ساعت سه ، ساعت سر
ساعت وقت ملاقات سری با مادر
ساعت رفتن جان از بدن یک خواهر
چون خداحافظی پیرهنی با پیکر
ساعت سینه مولا شده سنگین ناگاه
ریخت عبدلله از آغوش اباعبدالله
ساعت غارت خیمه شده آماده شوید
دین ندارید شما ، لااقل آزاده شوید
بکشیدش سپس آماده منظور شوید
او نَفَس می کشد از اهل حرم دور شوید
#سید_حمید_رضا_برقعی
#عصر_عاشورا
#روز_دهم_محرم
............................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
#امام_حسین
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
علی اصغریزدی
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
بدنت روی خاک صحرا بود
دور تا دور تو پر از نامرد
نه فقط شمر هرکس آنجا بود
از سر حرص زخمی ات میکرد
مثل گیسوی درهمت دیدم
ناگهان پیکر تو درهم شد
نانجیبی به قصد کشتن تو
ازروی اسب سمت تو خم شد
چشم خود بستم و ندیدم تا
چه بلائی سر تو می آید
با دو گوش خودم شنیدم که
ناله ی مادر تو می آید
از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمی ماند
بعد ازاین غارتی که شد چیزی
از تو جز اسم تو نمی ماند
یکنفر میکشد تو را بر خاک
یک نفر نیت سرت دارد
یک نفر آمده در این اوضاع
از سر عمامه ی تو بر دارد
میزنم داد بس کنید این قدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
محمدحسن بیات لو
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
#عصر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را
از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
بر روی سر کشید عبا را و صیحه زد
از روضه های سیلی و معجر شروع کرد
برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد
از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد
لب تشنه بود خیره به لیوان و... آب شد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه ی مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد.
محسن ناصحی
#حضرت_زینب
#عصر_عاشورا
#شب_یازدهم_شام_غریبان
تازه آتش به رقص آمده و
تن صحرا تب جنون دارد
چوب مَحمل نمیکند گریه
اشکِ شوقی به رنگِ خون دارد
تازه اینجا شروع زیباییست
چه کسی گفته آخر سفراست؟
زینبانه کمی تأمل کن
ازهمیشه حسین زنده تر است
خواهرانه برادری کردی
پشت هم داغ دیده ای بانو
شک ندارم هزار مرتبه هم
به شهادت رسیده ای بانو
درکتاب تو خون مقدمه شد
وقت ایثاروجان فشانی توست
فرق دارد نبرد تو؛ حالا
چشمِ عالَم به خطبه خوانی توست
خطبه یعنی در اوجِ غم ها هم
چشمه سارِ کرامت و فضلی
خطبه یعنی میانِ جنگ و نبرد
پایَش افتَد خودَت ابالفضلی
خطبه یعنی همان زمانی که
اقتدارِ تو زینبی تر شد
آن زمان که صدایِ مادری ات
قدکشید و صدای حیدر شد
آسمان ها فدای چشمانت
از نگاه تو نور می خواهم
دوست دارم غلامتان باشم
شور دارم شعور می خواهم
تا همیشه بدونِ پاییزی
تا همیشه فقط بهاری تو
قبل از این ها که بوده ای بانو
بعدازاین هم ادامه داری تو...
محسن کاویانی
#حضرت_زینب
#عصر_عاشورا
#شب_یازدهم_شام_غریبان
مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو
تنها نه این که خواهر تو ، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر ، مرو
از کودکی برای تو بودم سپر ، حسین
میدان جنگ می روی و بی سپر ، مرو
حالا که می روی کمی آهسته تر برو
آتش به جان مزن تو از این بیشتر ، مرو
طفلت به خواب رفته و بیدار اگر شود
بیچاره میکند همه را بی خبر ، مرو
لبها دو چوب خشک شده میخورد به هم
این گونه از مقابل چشمان تر ، مرو
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
ای از تمام اهل حرم تشنه تر ، مرو
باشد نگاه تو به من اما دلت کجاست؟
هستی به یاد مادر و دیوار و در ، مرو
سعید خرازی